eitaa logo
متن روضه و منبر
1.2هزار دنبال‌کننده
12 عکس
4 ویدیو
378 فایل
┈••✾•🍃⚫️🌿•✾••┈┈ 🚩🔳🔳🔳 با ما همراه باشید در کانال ... 🚩 متن منبر و روضه👇👇 https://eitaa.com/roze230 🔳🔳🔳
مشاهده در ایتا
دانلود
در قتلگاه چشم تو سمت خیام بود دعوا برای غارت رأس امام بود ای کاش مانده بود لباسی که داشتی شاید برای مادر تو التیام بود می گفت شمر بعد علی اصغرش حسین دیگر توان نداشت و کارش تمام بود آقا ببخش ،زینب اگر دیر آمده در قتلگاه دور و برت ازدحام بود فرمود  تا امام  علیکن  بالفرار  بهر  مخدرات  فرار  التزام  بود عدل علی به کینه ی این قوم علتی ست این قوم پست در صدد انتقام بود رأسی که چوب خورد به دندان وبرلبش آیه به آیه صوت رسایش پیام بود گیسوی او به قامت نی ناله می سرود بر اهلبیت سایه ی او مستدام بود 🌺🌺🌺 ارتباط با ادمین 👇👇 @Admin_230 با ما همراه باشید در کانال ... متن منبر و روضه👇👇 https://eitaa.com/roze230 🌺🌺🌺
🏴 امشب به صحرا بی کفن جسمِ شهیدان است شامِ غریبان است 🏴 امشب نوای کودکان؛ بر بامِ کیوان است شامِ غریبان است 🏴 امشب به دشتِ کربلا نالان یتیمانند تا صبح گریانند 🏴 امشب به روی کشته ها در ناله مرغانند چون نی در افغانند بر غربتِ اجسادشان عالم پریشان است؛ شام غریبان است 🏴 امشب عیالِ مصطفی در گوشه ی صحرا بی منزل و ماوا اموالشان تاراجِ کین از فرقه‌ی اعداء ای آه و واویلا 🏴 آل علی ویران نشین اندر بیابان است؛ شامِ غریبان است 🏴 امشب به صحرا بی کفن جسمِ شهیدان است شامِ غریبان است یا ربَّ الحُسَین بِحَقِّ الحُسَین اِشفِ صَدرِ الحُسَین بِظُهورِ الحُجَّة ➖➖➖➖➖➖➖➖ 🌺🌺🌺 ارتباط با ادمین 👇👇 @Admin_230 با ما همراه باشید در کانال ... متن منبر و روضه👇👇 https://eitaa.com/roze230 🌺🌺🌺
سلام علیکم قبول باشه عزاداری های همه شما همراهان کانال سعی شد در طول این شبها محتوای مناسب کانال بارگذاری شود امیدوارم برای شما مفید واقع شده باشد تصمیم بر این است در طول سال به مناسبت های مختلف متن منبر و روضه در کانال بارگذاری شود. لذا با ما همراه باشید... ضمنا اگر مراسم خاصی داشتید که متن منبر و روضه لازم داشتید میتوانید به ادمین کانال پیام بدهید... موفق باشید التماس دعا @roze230
1_5945857404.pdf
266.2K
روضه شهادت امام سجاد علیه السلام 🌺🌺🌺 ارتباط با ادمین 👇👇 @Admin_230 با ما همراه باشید در کانال ... متن منبر و روضه👇👇 https://eitaa.com/roze230 🌺🌺🌺
1_5945857220.pdf
305.6K
روضه شهادت امام سجاد علیه السلام 🌺🌺🌺 ارتباط با ادمین 👇👇 @Admin_230 با ما همراه باشید در کانال ... متن منبر و روضه👇👇 https://eitaa.com/roze230 🌺🌺🌺
🔸امشب شب غریبی اولاد مصطفی است 🔸زینب اسیر شمر و حسین سر ز تن جداست شب دوازدهم ماه محرمه. .. امروز کربلا چه خبر بود خدایا... 🔸طفلان بی پدر به بیابان در آفتاب 🔸آن یک سر برهنه و آن یک برهنه پاست دیشب وقتی مجلس سیدالشهدا تمام شد... هر کدوم از ما دست بچه هامون رو گرفتیم... رفتیم به سمت خونه هامون... مواظب بچه هامون بودیم... مبادا نیمه شب سردشون بشه... مبادا بچه هامون با لب تشنه بخوابند... اما... آی مردم بچه های ابی عبدالله کجا خوابیدن... بچه های حسین چه حالی داشتند... داخل یک خیمه نیم سوخته... الله اکبر... نميدونم بهشون آب دادند یا نه... خیلی از این بچه ها با شکم های گرسنه... 🔸لیلا به آه و ناله چو مجنون به کوه و دشت 🔸اکبر هزار پاره ز شمشیر اشقیاست 🔸گهواره مانده خالی و اصغر به مهد خاک 🔸از سینه رباب ز غم، ناله برسماست 🔸مهر رخ سکینه ز سیلی و تشنگی 🔸نیمی چو ماه نیلی و نیمی چو کهرباست از امروز دیگه اسارت اهل بیت شروع میشه... از امروز دیگه تازیانه ها شروع میشه... مثل یه همچین روزی امام سجاد آمد کنار عمه جانش زینب... صدا زد عمه جان زینب... ببینید این نانجیبا بدن های خودشون رو غسل دادن... کفن کردن... بدنهای نحسشون رو دفن کردند... اما بدن بابای غریبم حسین... روی زمین کربلا... عمه جان بدن بابای غریبم بدون غسل و کفن... وقتی میخواستند به سمت کوفه حرکت کنند... اومدند بچه ها رو سوار محمل ها کنند... خانم زینب کبری فرمودند... خودم بچه ها رو سوار میکنم... با دستان مبارک... یکی یکی این زن و بچه ها رو سوار بر شتران بی جهاز‌ کرد... اما وقتی نوبت خود خانم زینب شد یا صاحب الزمان .... یکدفعه نگاه کرد به اطرافش... یادش اومد از روز ورودش به کربلا... اون موقعی که عباس علمدار اومد و زانو خم کرد... علی اکبر امد... قاسم امد... جوانان بنی هاشم یکی یکی اومدن... دور محمل زینب رو گرفتن... خانوم‌ رو با احترام از محمل پیاده کردن... مبادا نامحرمها ببینند.... ناموس خداست... احترام داره... یادش اومد از اون‌ روزی همه بنی هاشم در کنارش بودند... اما الان تنهای تنها مانده... نگاه کرد به سمت قتلگاه... صدا زد حسینم برادرم... بلند شو ببین دارن خواهرت رو به اسارت میبرن برادر... ببین دورم رو نامحرمها گرفتند... 🔸به سوی شام و کوفه ام چه ظالمانه میبرند برادرجان... حسین چطوری تو رو تنها بگذارم... 🔸به سوی شام و کوفه ام چه ظالمانه میبرند برادر نمیخواستم اما... 🔸نمیروم ولی مرا به تازیانه میبرند 🔸نمیروم ولی مرا... یه اشاره کرد به سمت سر مقدس ابی عبدالله... روی نیزه... 🔸نمیروم ولی مرا به این بهانه میبرند برادرم حسین نمیدونم با سر برم یا با بدن بمانم... 🔸نمیروم ولی مرا به این بهانه میبرند 🌺🌺🌺 ارتباط با ادمین 👇👇 @Admin_230 با ما همراه باشید در کانال ... متن منبر و روضه👇👇 https://eitaa.com/roze230 🌺🌺🌺
از امام سجاد علیه السلام پرسیدند:‌ سخت ترین مصائب شما در سفر کربلا کجا بود؟ در پاسخ سه بار فرمودند: الشّام، الشّام، الشّام... امان از شام ! 🔸اطراف ما را با شمشیرها احاطه کردند و بر ما حمله می‌نمودند و در میان جمعیت بسیار نگه داشتند و ساز و طبل می‌زدند. 🔸سرهای شهداء را در میان کجاوه‌های [۱] زن‌های ما قرار دادند. سر پدرم و سر عمویم عباس(علیه السلام) را در برابر چشم عمه‌هایم زینب و ام کلثوم (علیها سلام) نگه‌ داشتند و سر برادرم علی اکبر و پسر عمویم قاسم (علیه السلام) را در برابر چشمان خواهرانم سکینه و فاطمه می‌آوردند و با سرها بازی می‌کردند و گاهی سرها به زمین می‌افتاد و زیر سم چارپایان قرار می‌گرفت. 🔸زن‌های شامی از بالای بام‌ها، آب و آتش بر سر ما می ریختند، آتش به عمامه‌ام افتاد و چون دست‌هایم را به گردنم بسته بودند نتوانستم آن را خاموش کنم. عمامه‌ام سوخت و آتش به سرم رسید و سرم را نیز سوزاند. 🔸از طلوع خورشید تا نزدیک غروب در کوچه و بازار با ساز و آواز ما را در برابر تماشای مردم در کوچه و بازار گردش دادند و می‌گفتند: «ای مردم! بکُشید این‌ها را که در اسلام هیچ گونه احترامی ندارند؟!» 🔸ما را به یک ریسمان بستند و با این حال ما را در خانه یهود و نصاری عبور دادند و به آن ها می‌گفتند: این‌ها همان افرادی هستند که پدرانشان، پدران شما را (در خیبر و خندق و ...) کشتند و خانه‌های آن‌ها را ویران کردند و امروز شما انتقام آن‌ها را از این‌ها بگیرید. 🔸ما را به بازار برده فروشان بردند و خواستند ما را به جای غلام و کنیز بفروشند ولی خداوند این موضوع را برای آن ها مقدور نساخت. 🔸ما را در مکانی جای دادند که سقف نداشت و روزها از گرما و شب‌ها از سرما، آرامش نداشتیم و از تشنگی و گرسنگی و خوف کشته شدن، همواره در وحشت و اضطراب به سر می‌بردیم... برگرفته از کتاب تذکرة الشهداء ملاحبیب کاشانی 🌺🌺🌺 ارتباط با ادمین 👇👇 @Admin_230 با ما همراه باشید در کانال ... متن منبر و روضه👇👇 https://eitaa.com/roze230 🌺🌺🌺
ام المصائب یعنی رونیزه ها سر دیدن سر برادر دیدن غارت معجر دیدن ام المصائب یعنی غنچه پر پر دیدن ضجه مادردیدن شیر خواره بی سر دیدن ام المصائب یعنی لحظه ی غارت دیدن خیلی جسارت دیدن طعم اسارت دیدن ام المصائب یعنی خنده ی اغیار دیدن طعنه و ازار دیدن کوچه و بازار دیدن ام المصائب یعنی بزم حرامی دیدن بی احترامی دیدن بازار شامی دیدن ام المصائب یعنی پژمرده لاله دیدن گریه و ناله دیدن مرگ سه ساله دیدن ام المصائب یعنی کتک به هر جا دیدن تازیانه ها دیدن ضربه های پا دیدن ام المصائب یعنی غصه و غم ها دیدن رد قدم ها دیدن دست قلم ها دیدن ام المصائب یعنی غرقه به خون تن دیدن غارت پیرهن دیدن غرقه به خون تن دیدن 🌺🌺🌺 ارتباط با ادمین 👇👇 @Admin_230 با ما همراه باشید در کانال ... متن منبر و روضه👇👇 https://eitaa.com/roze230 🌺🌺🌺
دیدم لب عطشان را، ای کاش نمیدیدم ارباب پریشان را، ای کاش نمیدیدم بی یار و معین ارباب، تنها وسط میدان دیدم شه خوبان را، ای کاش نمیدیدم لشکری پر از کینه، خنجر به روی حنجر بر قلب سلیمان را، ای کاش نمیدیدم وقتی که برون آمد شمر از وسط مقتل دیدم سر جانان را ای کاش نمیدیدم از بعد غروب آن روز در چنگ حرامیها دیدهام یتیمان را ای کاش نمیدیدم آتش وسط خیمه ای وای چه میبینم یک شام غریبان را ای کاش نمیدیدم سرها به روی نیزه خیمه همه در ناله اشکان یتیمان را ای کاش نمیدیدم از کوفه به شام هر دم در روبرویم آورد سرهای شهیدان را ای کاش نمیدیدم سختی و اسارت را سیلی و جسارت را بیصبری طفلان را ای کاش نمیدیدم 🌺🌺🌺 ارتباط با ادمین 👇👇 @Admin_230 با ما همراه باشید در کانال ... متن منبر و روضه👇👇 https://eitaa.com/roze230 🌺🌺🌺
روضه بعد از شهادت امام حسین ع چنـد حادثـه بعـد از ظهـر عاشورا اتفـاق افتـاد، بعـد از اینکـه دشـمن کار را تمـام کـرد، چنـد اتفـاق سـنگین پیـش آمـده، یکـی بـه نیـزه زدن ســر سیدالشــهدا بــود؛ دوم، اســب تاختــن بــر بــدن مطهــرش بــود؛ ســوم، غــارت کــردن بدنــش بــود، نقــل شــده حتــی پیراهــن کهنــه را غـارت کـردن؛ چهـارم هجـوم بـه خیمههـاش بـود. دسـتور داد: خیمههـا رو بـه آتـش بکشـید ... امـام سـجاد فرمـود: »علیکـن بالفـرار ...« از یـک مسـیر محـدود، سـواره و پیادهنظـام لشـکر بـه قصـد غـارت، بـه قصـد بـه آتـش کشـیدن میآمـد و ایـن زن و بچـه فـرار میکردنـد، نوشــتند بعضــی زیــر دســتوپا از دنیــا رفتنــد، بعضــی هــدف کعــب نـی و تازیانـه قـرار گرفتنـد ... صحنـه کـه تمـام شـد، بیبـی زینـب کمـر همـت بسـت یـك خیمـه نیمسـوخته بـه پـا کـرد، همـه را تـوی خیمـه جمـع کـرد ... آرامشـان کـرد، سرشـماری کـرد، دیـد دو تـا از اطفـال گـم شـدن، شـروع کـرد تـوی بیابـان گشـتن، دیـد ایـن دو تـا عزیـز زیـر بوتـه خـاری دسـت گـردن هـم انداختنـد ... صلی الله علیک یا اباعبدالله 🌺🌺🌺 ارتباط با ادمین 👇👇 @Admin_230 با ما همراه باشید در کانال ... متن منبر و روضه👇👇 https://eitaa.com/roze230 🌺🌺🌺
چه جمعه‌ها که یک به یک غروب شد نیامدی چه بغض‌ها که در گلو رسوب شد نیامدی خلیل آتشین سخن، تبر به دوش بت شکن خدای ما دوباره سنگ و چوب شد نیامدی برای ما که خسته‌ایم و دل شکسته‌ایم نه ولی برای عده‌ای چه خوب شد نیامدی تمام طول هفته را به انتظار جمعه‌ام دوباره صبح، ظهر نه غروب شد نیامدی 🌺🌺🌺 ارتباط با ادمین 👇👇 @Admin_230 با ما همراه باشید در کانال ... متن منبر و روضه👇👇 https://eitaa.com/roze230 🌺🌺🌺