PTT-20220820-WA0023.opus
368.4K
نوحه شور سرپایی آخر مجلس
جواب👈🏻عجّل علی ظهورک
به رنگ و روی زینب عجل علی ظهورک
بُغض گلوی زینب عجل علی ظهورک
به راس روی نیزه عجل علی ظهورک
در روبروی زینب عجل علی ظهورک
به ناله های زینب عجل علی ظهورک
به گریه های زینب عجل علی ظهورک
به لحظه ی قنوت و جل علی ظهورک
به ربنای زینب عجل علی ظهورک
عجّل علی ظهورک عجل علی ظهورک
به ماجرای زهرا عجل علی ظهورک
سوز و نوای زهرا عجل علی ظهورک
به صورت کبود و عجل علی ظهورک
به غصه های زهرا عجل علی ظهورک
به دختر پیمبر عجل علی ظهورک
به عشقِ ناب حیدر عجل علی ظهورک
به پهلوی شکسته عجل علی ظهورک
به خونِ مانده بر درعجل علی ظهورک
عجّل علی ظهورک عجل علی ظهورک
به غیرت ابالفضل عجل علی ظهورک
به عزت ابالفضل عجل علی ظهورک
به تشنگیِ اصغر عجل علی ظهورک
خجالت ابالفضل عجل علی ظهورک
به قامتِ خمیده عجل علی ظهورک
به چشمای دریده عجل علی ظهورک
به مشکِ پاره پاره عجل علی ظهورک
به دستهای بُریده عجل علی ظهورک
عجّل علی ظهورک عجل علی ظهورک
به ضربه دستِ حیدرعجل علی ظهورک
به بود وهستِ حیدرعجل علی ظهورک
به نازِ شصت حیدر عجل علی ظهورک
به ذوالفقار حیدر عجل علی ظهورک
به رمز و رازِ حیدر عجل علی ظهورک
حالِ نماز حیدر عجل علی ظهورک
به تنِ نیمه جون و عجل علی ظهورک
به فرقِ باز حیدر عجل علی ظهورک
عجّل علی ظهورک عجل علی ظهورک
👈🏻اجرای سبک: استاد پرویزی🎙️
👈🏻تایپ و ارسال:علیمحمدی
#پسر_فاطمه_ای_مهدی_موعود..
#حضرت_مسلم_ع
#امام_زمان_شب_اول_محرم
🌹🏴🌹🏴🌹🏴🌹🏴
پسر فاطمه ای مهدی موعود سلام
وی که مهرت ز ازل دردل مابودسلام
حضرت عشق وجودت زبلا دور ،بیا
تابه کی ازهمه کس قدرتومَستور،بیا
گرچه بین همه ای ،لیک غریبی آقا
نبری زین همه ی خلق نصیبی ،آقا
چارده قرن پیِ سیصدوسیزده نفری
یعنی از یار وفادار نباشد خبری
خون بباریم ازاین غربت تو جا دارد
یا که از شرم بمیریم ولو جا دارد
این غریبی شده ارث پسران زهرا
اوج مظلومی شان حادثه ی کرببلا
شد محرم ،بفدای غم و آهت مهدی
ای بقربان تو و شال سیاهت مهدی
توکجاروضه بپاکرده ای ای نور دوعین
می زنی ناله زسودای دل از بهرحسین
درکدام خیمه تو ازدیدهٔ خودغم باری
روضه غربت و مظلومی مسلم داری
ناله ی مسلم مظلوم شدازغصه ودرد
ای حسین کوفه میا جان رقیه برگرد
گفته بودم که بیاسخت پشیمان هستم
کن حلالم پسر فاطمه بستند دستم
هرکجایی توحسین سوی مدینه برگرد
اکبرت کشته شود جان سکینه برگرد
جان عباس من ازفرت عطش تب دارم
یاحسین در دل خود غصه زینب دارم
سرِ طفلان من و من به فدای سر تو
تو میا کوفه که چون دق بکند دخترتو
همه جا ولوله افتاده حسین می آید
با عزیزان و همه نور دوعین می آید
گفته اندهرچه که آورده ای زینت ببرند
همه اموال شما را به غنیمت ببرند
گو به زنهاکه گوشواره زگوش وابکنند
ورنه این قوم پی غارتش از جا بِکَنند
کوفیان از خبرآمدنت شاد و خوشند
تومیادکوفه فدایت که توراهم بکشند
من که رفتم خدا رحم به حالت بکند
رحم بر خواهرو براهل وعیالت بکند
هدیه ام را بپذیر سرورم از سوزکلام
ای جگرگوشه زهرا وعلی بر تو سلام
آخرین حرف من ونالهٔ«مداح»این است
بهرپامال شدنت اَسب تمامی زین است
🌹🏴🌹🏴🌹🏴🌹🏴
شعر:علی اکبراسفندیار«مداح»
@roze_daftari
#روضه_دفتری
#سلام_حضرت_صاحب_زمان_سلام
#امام_زمان_شب_دوم_محرم
🌹🏴🌹🏴🌹🏴🌹🏴
سلام حضرت صاحب زمان سلام آقا
سلام منتقمِ خونِ سیدالشهدا
سلام بر تو عزیز دل علی و رسول
شوم فدای تو ای نور چشم بتول
همیشه سایهٔ لطف توبوده برسرمن
به موج حادثه هامی شدی تویاورمن
بدرد توکه نخوردم بدرد من خوردی
همیشه بارغمم رابدوش خودبردی
اگر چه در دل گلزار تو چنان خارم
ولی به جان تو آقاکه دوستت دارم
هزارهزاردفعه فتادم گرفته ای دستم
خریدی آبرویم را غلام تان هستم
تویارهرچه ستمدیدگان و مظلومی
میان این همه شیعه زیار محرومی
غریب قدر غریبیِ هر غریب میداند
بیا که جَدِّ غریبت حسین تورا خواند
بیا خبر رسیده ز صحرای درد و بلا
حسین با همه یاران رسیده کرببلا
کجا برای حسین مجلس عزا داری؟
برای غربتش از دیده اشک خون باری
هلا حقیقت مُضطربه آه وناله مُجیب
بیاکه جَدِّ تو مانده میان فتنه غریب
بیا که آینه ی زینبی مُکَّدر شد
تمام فکر وخیالش غم برادر شد
هنوز عمۀ مظلومه ات حسین دارد
اگرچه دردلش اندوه وشوروشین دارد
ببین که اکبرِ فَرّخ لقـا آمده است
هنوز قامت جَدّت ز داغ او نشکست
بیا که فرق علی اکبرش دوتا نشود
بیا که دست عمو جانتان جدا نشود
بیاکه اصغر شش ماهه تا فدا نشده
به تیر حرمله تا که سرش جدانشده
بیا که نالۀ طفلان ، شوروشین نشود
بیا که زینب مظلومه بی حسین نشود
بیاکه ترسم حسین نیزه روی زین بخورد
زفرت تشنگی ازذوالجناح زمین بخورد
خدا کند که کمی آب بر لبش برسد
خدا به داد دلِ زار زینبش برسد
بیا که تشنۀ وصل تو گشته کام زمان
بیا که نالۀ «مداح» شده امام زمان
🌹🏴🌹🏴🌹🏴🌹🏴
شعر:علی اکبراسفندیار«مداح»
@roze_daftari
#روضه_دفتری
#سلام_صاحب_الزمان_سلام_عشق
#امام_زمان_عج_روضه_رقیه_س
#حضرت_رقیه_شب_سوم
🥀😭🥀😭🥀😭🥀😭🥀
سلام صاحب الزمان،سلام عشق بی کران
سلام شمس پرفروغ،سلام ماه آسمان
سلام عزیز فاطمه ،کجا بُوَدسَرای تو
کی وکجا عزیزدل،بگیرم ازتویک نشان
چه افتخارشدنصیب،شوم گدای کوی تو
چه باشکوه گرشوی،به بزم روضه میهمان
نوای نوحه های ما دراین بساط غم شده
فدای غربت حسین فدای صاحب الزمان
آمده مادرت عزیز،چاییِ روضه دَم کند
یاکه دوباره پرچمِ،غمِ حسین عَلَم کند
بیاکه زخم سینه ها،ازنفست شود دوا
بیابرای مابخوان ،تو روضه های کربلا
کجابه سینه میزنی،زسوزاشک زینبین
کجاعزاگرفته ای،برای جَدِّ خودحسین
بیا عزیز فاطمه بحقِ آه عمه جان
بخوان برای ماتواز،مصیبت«رقیه» جان
فدای بانگ سینه ات،که میرودبه آسمان
کجاتودم گرفته ای،رقیه جان رقیه جان
بسکه سه ساله ی حسین،رنج ومصیبت کشیده
هرکه گرفتارِ بیاد،رقیه حاجتش میده
همه میدونیددخترا،باپدران خود خوشند
کاش که رقیه میدونست نگه باباکه می کُشند
تمام ظلم زجر با ،رقیه با غرض شده
چنان زده توصورتش،که شکل او عوض شده
دلخوشیِ سه سالـه ها بـازیِ بـا عروسکه
اونی که سرآوردبراش،نگفته اون یه کودکه
تاکه سروبغل گرفت،طفلکی هی می رفت زحال
به عمه بابی رمقی می گفت حلالم کن حلال
دلتنگ باباکه می شد،یه گوشه ای غصه میخورد
تاسرشوبغل گرفت،یه ناله زددِق کردو مُرد
خرابه بودوناله ی،واویلتا وشوروشین
باهمه«مداح»دم گرفت،بذکرجانسوز حسین
🥀😭🥀😭🥀😭🥀😭🥀
شعر:علی اکبراسفندیار«مداح»
@roze_daftari
#روضه_دفتری
#متن_روضه_شب_عاشورا_محرم
#کانال_نوحوا_علی_الحسین
▪️▪️▪️▪️
لطفاً با وضو و حال مناسب خونده بشه💔🖤
کشتی شکستۀ طوفان کربلا
افتاده رو زمین خدا، سلطان کربلا
پیشاپیش از همه چیز عذرخواهی میکنم شب عاشوراست دیگه …
همه با هم امشب روضه خون بشیم … مادرش توی مجلسه …
کشتی شکستۀ طوفان کربلا
افتاده رو زمین؛خدا ، سلطان کربلا
از چشمه های پیکرت، غریب کربلا
میجوشه خون تو، با هر نفس نفس
به امام صادق عرض کرد آقا جان ، شنیدم فرمودید هزار و نهصد و پنجاه و چند زخم به بابات زدن، مگه میشه ، مگه جا میشه …😭
آقا انگشترشون رو در آوردند فرمودند به اندازه نگین این انگشتری جای سالم به بدن بابام نذاشتن … 😭
نیزه جای خنجر زدن ، خنجر جای شمشیر زدن …
یه جوری بشه امشب بمیریم دق کنیم خیلی خوبه …
از چشمه های پیکرت ، غریب کربلا
میجوشه خون تو ، با هر نفس نفس
چرا شما برای این موضوع اینقدر گریه میکنید؛ مگه تازه شنیدید، مگه همچین چیزی تازه پیش اومده ، خب مدینه مادرش هم همینجور بود دیگه …
با هر نفسی که زهرا میکشید ، خون تازه از سینه جاری میشد …
از چشمه های پیکرت ، غریب کربلا
میجوشه خون تو ، با هر نفس نفس
کشتن تو رو به قتل صبر ، عین روایته (پرسید آقا قتل صبر چیه …)
هرکس یه ضربه میزنه ، به مرغ تو قفس
فرمود بابامُ به قتل صبر کشتند ، مثل مرغی که توی قفس بذارنش ، هرکس از یه طرف ، یه خنجری ، یه نیزه ای …😭
بندای قلب من داره ، از هم جدا میشه
(خانوم بالای تل زینبیه داره نگاه میکنه ، اومد بالای گودال دید …)
بندای قلب من داره ، ازهم جدا میشه
این لعنتی کی از رو سینه پا میشه
ای صید و پا زده ، در خون برابرم
حتی یه بوسه رو تنت، به سختی جا میشه
حسین ….
عصر غریبی ، سردار بیسپاه
اسفند روی آتیشم ، بالای قتلگاه
دشنه و دربِ خونهی مدینه یادته
(بیشرف توی مدینه اومد دشنهرو کشید ، از رای درز در ، فاطمه بین در و دیوار … )
دشنه و دربِ خونهی مدینه یادته
که جا گرفته تو ، پهلوی مادرم
حالا شده یه نیزه و اومده کربلا
نشسته توی پهلوی ، عزیز برادرم
این قوم خیرهسر تورو، چه بیامون زدن
فقط نه سنگ و نیزه که، زخم زبون زدن
یه بیحیایی اومد توی گودال ، اول یه نگاه کرد به صورت ابی عبدالله ، نامرد قبل از اینکه بزنه دهنشُ باز کرد …
همینقدر بگم خیلی آدم فحاشی بود … بعد هم نیزه رو …
این قوم خیره سر تو رو، چه بیامون زدن
فقط نه سنگ و نیزه که ، زخم زبون زدن
جوونای بیرحمشون ، با حربه میزدن
مقتل نوشته پیراشون ، عصا زنون زدن
😭😭
پیرمردای کوفه و شام ، از خیمهها اومدن بیرون …
بسم الله الرحمن الرحیم ، بریم قربة إلی الله حسین رو بزنیم …
اومدن توی گودال ، یه عده از این پیرمردا ، بجای عصا «خَشَب» دستشون بود ، خَشَب چیه ! …
بپرسید از اعراب … به چوبی که سر این چوب رو میخ کوبیدن … با خشب اومدن توی گودال … بسم الله الرحمن الرحیم …
حسین …
یه جوری بگو دل خانوم زینب آرام بگیره
آاای حسین
لبیک یاحسین
#متن_روضه_قاسم_بن_الحسن
کانال نوحوا علی الحسین
▪️▪️▪️▪️▪️▪️
تا که از چهره ات نقاب افتاد
رونق بزم آفتاب افتاد
چهره ی مجتبائیت گُل کرد
در دل دشت التهاب افتاد
دید عباس رزم شاگردش
دید صحرا در اضطراب افتاد
🔹وقتی اومد شروع کرد با اون ملعون ازرق شامی جنگیدن،با پسراش جنگیدن،عباس بالا بلندی ایستاده بود،هی قاسم رو تشویق میکرد،مرحبا به قاسم،نمی دونم مادرش کربلا اومده یا نه،اما اگه اومده اون لحظات با صدای تشویقات عباس،چه حالی پیدا میکرد نجمه خاتون،قاسمم بارک الله،بارک الله،احتمال به قریب به یقیق،اومده کربلا،آخه اومد دید پشت خیمه ها قاسم نشسته زانوهاش روبغل گرفته بود،داره گریه میکنه،قاسمم براچی داری گریه میکنی
گفت:مادر دو تا منظره یادم اومد الان،اول یادم افتاد،وقتی لحظات آخر،بابام داشت جون میداد،عموم حسین کنار بابام نشسته بود،یوقت دست من و تو دست حسین گذاشت،صدا زد گفت:حسین جان،این امانت من دست تواست تا کربلا،فهمیدی برا چی ابی عبدالله با تأمل اجازه میدان رفتن به قاسم داد به قاسم بر خلاف علی اکبر،علی اکبر که میخواست بره میدان،معطل نکرد ابی عبدالله،وقتی اومد بی معطلی گفت:بابا برو،علی جان برو میدان،اما قبلش برو یه بار زینب تو رو ببینه،بچه ها تو خیمه تو رو ببینند،اما قاسم اومد ابی عبدالله این پا اون پا کرد،معطل کرد،چرا؟
چون لحظات آخر،امام حسین دست قاسم رو گذاشت تو دست برادرش،داداش این امانت پیشت باشه،میدونی دلم کجا رفت؟تا علی اومد بدن فاطمه رو تو خاک بذاره،گفت:
تا ابد مجروح زخم کاری ام
وای من از این امانت داری ام
▪️مادر یادم نمیره اون منظره رو،بابام گفت کربلا،برا عموت جان فشانی کن،من خودمو آماده کرده بودم،برا امروز،دیشب ام که از عموم پرسیدم،آیا من به شهادت میرسم،یا نه؟عموم گفت:قاسمم مرگ در ذائقه ات چه طوره؟ گفتم: احلی من العسل،از عسل شیرین تره”بچه رزمنده ها با این جمله خیلی انس دارند”اما امروز رفتم از عموم اذن بگیرم،اجازه نمیده من برم میدان،چیکار کنم،پس چی شد،که گفت:به بلای عظیمی دچار میشی،کو اون بلای عظیم،عموم که اجازه میدان رفتن به من نمیده،
حالا یابازوبند،یاصندوقچه،گفت: قاسمم این و بردار به عموت نشون بده،اگه عموم این دست خط رو ببینه،دست رد به سینه ات نمیزنه،تا قاسم دست خط پدر رو داد خدمت ابی عبدالله،ابی عبدالله رو چشماش کشید،گفت:بوی حسنم رو داره میده،بوی برادرم رو داره میده،وقتی خواست بره میدان،روایت میگه دست در گردن عمو انداخت،اینقدر حسین و قاسم با هم گریه کردند،وغُشی علیهما،دوتایی رو زمین افتادند
همه از نعره ی تو فهمیدند
کار با پور بوتراب افتاد
تا حریف نبرد تو نشدند
بارش سنگ در شتاب افتاد
گفت:نمی تونید با این نوجوان بجنگید،سنگ بارانش کنید،چند نفر رو کربلا سنگباران کردند،اول حر بود عابس بود،قاسم بود،اما سنگ باران چهارم،اصلاً قابل قیاس با کسی نبود،دور حسین رو تو گودال گرفتند،امام باقر فرمود:اینقدر سنگ به بدن بابام زدند
گوئیا زخم آتشین خوردی
یا عمو گفتی و زمین خوردی
به سرت سر رسیده ام برخیز
شاخه ی یاس چیده ام برخیز
سیزده سال انعکاس حسین
پسر قد کشیده ام برخیز
خاطرات قدیمی یثرب
اشک های چکیده ام برخیز
تا نفس های آخرت نشود
تا کنارت رسیده ام برخیز
من جوان مرده ام بمان پیشم
خسته ام قد خمیده ام برخیز
با تنت در برابرم چه کنم
شرمگین از برادرم چه کنم
که زده شانه ات به پنجه ی خویش
که چنین تاب داده مویت را
حیف مشتی زکاکُلت مانده
گیسویت دست قاتلت مانده
بیشتر مثل مجتبی شده ای
ولی افسوس بی صدا شده ای
مثل آیینه ای که خورده زمین
تکه تکه،جداجدا شده ای
قد کشیدی شبیه عباسم
هر کجا تیر خورده وا شده ای
صدای قاسم که بلند شد،یا عمّا،بازم بر خلاف علی اکبر،که صدای علی اومد،زینب میگه دیدم زانوهای داداشم داره می لرزه،آروم سوار بر مرکب شد،حسین دیگه رمق نداره،اما تا صدای قاسم اومد،روایت میگه،عقاب آسا اومد وسط میدان،اون نانجیبی که اومده،قاتلی که کنار قاسمِ،ابی عبدالله بعضی از روایات میگن:اون نانجیب رو به درک واصل کرد،بعضی ها میگن دستش قطع شد رو زمین افتاد،امدن اینو نجات بدن،بدن قاسم زیر سُم اسب ها بود،مجسم کنی،بیچاره ات میکنه،این ناجیب ها رو که ابی عبدالله فراری داد،دید قاسم پاهاشو داره رو زمین،میکشه،آروم میگه یا عما،
گفت:برا عموت خیلی سخته صداش بزنی،نتونه کاری برات انجام بده،عزیزبرادرم.
سئواله برا من،چرا به قاسم گفتی آقاجان به بلای عظیم،دچار میشی؟بلای عظیم هم بود،تنها بدنی است که دو بار پامال سُم مرکب ها شده،اما عرضم اینه،هر جوری بود بدن رو از زمین برداشت،درسته سینه به سینه قاسم پاها رو زمین میکشید،اون نوجوانی که پاهاش به رکاب مرکب نمی رسید،پاها رو زمین میکشید،بلاخره بدن رو آورد به خیمه،اما بدن علی اکبر رو هرچی نگاه کرد،دید تنهایی نمیتونه برداره،گفت:جوانهای بنی هاشم بیایید.
بلند بگو یا حسین...
🏴ذکر صلوات ایام محرم 🏴
@roze_daftari
به حسین بن علی کشته ی قرآن صلوات
به غم وسوز دل وآه یتیمان صلوات
بالب تشنه به میدان شهادت می رفت
به دل سوخته ی خیمه نشینان صلوات
عطش وتشنگی وغنچه ی صد ها لاله
به علی اکبر وآب آور طفلان صلوات
آن حسینی که به صحرای بلا جان می داد
به گل پرپر افتاده به میدان صلوات
دیده بگشا وببین خاک شده غرق به خون
به تن اطهر خونین شهیدان صلوات
آسمان صیحه کند از غم تنهایی او
به چراغ سحر شام غریبان صلوات
آید از کرببلا بانک شهادت طلبی
به سر رفته به نی در ره جانان صلوات
کر بلا قبله ی دلهای پریشان باشد
به زمینی که بود روضه ی رضوان صلوات
کیست تا این همه ایثار به تصویر کشید
به قلم های پر از جوهر ایمان صلوات
🔳🔳🔳🔳🔳🔳
🍁خواهی ز پل صراط آسان گذری
🍁بر تشنه لب شهید کربلا صلوات
🍁خواهی که کنار علقمه بنشینی
🍁سقای شهیددست جدا راصلوات
🍁خواهی بروی کنار هفتادو دو تن
🍁هم قاسم و اصغرو علی را صلوات
🍁خواهی که بوقت مرگ راحت باشی
🍁جمع شهدای کربلا را صلوات
📝خادمه اهل بیت
🌿(#دعای_فرج
#روضه_دفتری
@roze_daftari
💚💚💚💚💚
🕊﷽🕊
🏴#روضه_حضرت_علی_اکبر_ع
🏁#آقای_میرزامحمدی
🏴#دفتری_علی_اکبر ع
🏁#ملاعباس_چاوش
🏴#کانال_روضه_دفتری
@roze_daftari🚩#السلامعلیکیااباعبداللهوعلیکیاعلیبنالحسین..
⬅️خدا کنه پدرشهید تو جلسه مون نباشه ،، اگر هم هست من عذر خواهی می کنم ...
جلو پدر نمیشه روضه فرزند خوند...
حالا که حال خوبی داری میگم....
⬅️کاروانی بود به سرپرستی ملاعباس چاووش مازندرانی...
هر سال از مازندران با پای پیاده میومدن کربلا ...
این قافله حرکت کرد شب جمعه بود رسیدن کربلا..
خسته ، گرسنه، تشنه...
همه گفتن ملاعباس ما میریم استراحت کنیم صبح علی الطلوع میایم حرم...
،اما ملاعباس میدونه شب جمعه ها کربلا چه خبره....
با همون خستگی راه که جزو آداب زیارت ابی عبداله ست...
♻️امام صادق(ع) فرمود: حسین ما رو اینجوری زیارت کنید
شعثا ،مغبرا ،جایعا عطشانا،حزینا،مکروبا ...
یعنی هم گرسنه هم تشنه هم خسته هم گردوخاکی ، هم غمگین زیارتش کنید...
⚜ راوی پرسید: چرا یابن رسول الله؟ فرمود : آخه جد ما رو همین جوری کشتند.. هم گرسنه بود..هم تشنه بود ..هم غصه دار بود..هم سرو روش گردو خاکی بود..
رحمت خدا بر این ناله ها...
وعده همه مون پایین پای حسین(ع) ...
فاطمه جان شاهد باش اینا دارن احسان میکنند به تو ، حاشا به کرمت بی بی جان،،،
اینا صبح و شام شون رو با گریه بر حسین تو سپری کردند ..
بگو فاطمه جان من نگران تاریکی قبرمم ،،
نگران برزخ و قیامتم هم هستم..
با همون خستگی اومد وارد حرم شد..
✅ گفت : دفتر روضه مو باز می کنم هر روضه ای اومد می خونم و میرم ..
دفترچه روضه شو باز کرد دید روضه علی اکبر آمد..
عرض ادب کرد روضه شو خوند و رفت منزل اونقده خسته بود خوابش برد...
💠 در عالم رویا دید دارن در میزنن، اومد دم در... دید یکی میگه ملا عباس پاشو آماده باش حسین(ع) داره میاد به دیدنتون ...
هم سفرات هم بیدار کن ..
گفت: به آقا بگین ما میایم محضرشون گفت: نه حضرت فرمودن خودم دارم میرم دیدنشون..
همه رو بیدار کرد..
ابی عبداله تشریف آوردن می خواستن به احترام حضرت بلند بشن ،، آقا فرمود بنشینید پاهاتون خسته است فرمود ملا عباس اومدم چند تا مطلب بهت بگم و برم..
🔰 اول اینکه بهتون خوش آمد بگم خوش اومدید ..
🔰دوم اینکه به اون پیرمردی که امسال نتونست با شما بیاد ،، دم در کفش های عزادارای منو جفت می کرد ،، بهش بگین حسین زیارت تو رو هم قبول کرد ، سلام منو بهش برسونید...
🔰اما مطلب سوم ملا عباس اگه ایندفعه اومدی کربلا شب جمعه رسیدی ،، تو حرم من دیگه روضه علی اکبر نخون ...
چرا آقا؟ فرمود: آخه شب های جمعه مادرم زهرا مهمان منه...
تو که روضه علی اکبرمو خوندی مادرم غش کرد ..
💔#آی_حسین...
چجوری اومد کنار بدن علی اکبرش؟
📚مرحوم شیخ حر عاملی می نویسد از اسب پیاده شد حسین ...
اما دید رمقی به زانوهاش نمونده..
دیدن هفت قدم رو زانوهاش داره راه میره...
هی صدا میزنه: وا ولدا ...
عزیزان همه مقاتل نوشتن تا اینجا کسی صدای گریه حسینو نشنیده بود ...
وقتی اومد کنار بدن علی اکبر
فبکی بکاءا عالیا
دیدن حسین داره بلندبلند گریه می کنه
♻️#حسین....
🔆هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🔆
@roze_daftari
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
4_5818869770484713128.mp3
7.09M
روضه حضرت علی اکبر
میرزا محمدی
@roze_daftari
#روضه_دفتری
❣﷽❣
🏴 #روضه_امام_زمان_عج
🚩 #دفتری_امام_زمان_عج
🏴 #دفتری_حسین_ع ( 8)
🚩 #روضه_امام_حسین_ع
🍃برخاتم الاوصیاء مهدی صلوات
🍃برصاحب عصر ما مهدی صلوات
🍃خواهی که خداوند بهشتت ببرد
🍃بفرست توبر حضرت مهدی صلوات
(دعای فرج)
❇️ السَّلامُ علیکَ یا بقیَّةَ اللهِ … یا اباصالحَ المهدی … یا خلیفةَالرَّحمنُ … و یا شریکَ القران … ایُّها الاِمامَ الاِنسُ و الجّانّ … سیِّدی و مَولایْ الاَمان الاَمان
▪️ای گیسوی هماره پریشان کربلا
«یا صاحب الزمان آقا جان»
▪️ای گیسوی هماره پریشان کربلا
▪️ای چشمۀ همیشه خروشان کربلا
▪️با ما بگوچه دیدهای ای خون گریسته
فرمود :
« لابکین لک بدل الدموع دما »
یا جَدّا بجای اشک برات خون گریه میکنم.
▪️با ما بگوچه دیدهای ای خون گریسته
▪️در سرخی عقیق سلیمان كربلا
▪️آب خوش از گلوی تو پایین نمیرود
▪️با یاد خشکی لب عطشان شاه کربلا
(اما مصیبتی که امام زمان خیلی براش گریه میکنه ، میدونی کدوم مصیبته؟)
▪️آه از دمی كه لشكر اعدا نكرد شرم
▪️كردند رو به خیمۀ سلطان كـربلا
*(محمدعلی بیابانی)
⚡️عزیز زهرا در گودال قتلگاه…
⚡️هنوز جان در بدن مبارک ابی عبدالله ست …
🔹یه وقت یه نامردی صدا زد ، حمله کنید به خیمه های حسین…
صدا زد« وَیحَکمْ یا شیعَةَ آلِ اَبی سُفیان ! اِنْ لَمْ یکنْ لَکمْ دینٌ وَ کنْتُمْ لاتَخافُونَ المَعادَ فَکونُوا اَحراراً فی دُنیاکم ... » آی نامرد مردم اگه دین ندارید حداقل آزاده باشید. اول بیایید کار منه حسینو تموم کنید…
(دلت اینجاست؟؟)
به نیت شفای همه مریضا بخصوص مرضای منظور…
(دلتو ببرم کربلا ؟؟)
(یه لحظه رو یاد کنم و التماس دعا)
🔳آخ همه ازخیمه ها بیرون دویدند
🔳وای ولی سالار زینب را ندیدند
همچین که صدای ذوالجناح رو شنیدن ، دیدن داره از سمت میدان میاد،،
( یه وقت نگاه کردند دیدند زین واژگونه ،، یالها غرق خونه ،، بدن پر از تیر و نیزه است…)
سکینه (س) دوید جلو …
آخ اگه پدر داری خدا برات نگه داره😭
(دخترا خیلی بابایین ، آی اونایی که بابا دارید قدر باباهاتونو بدونید)
✨اگر نازی کند دختر ، خریدارش پدر باشد😭
(بگمو اموات فیض ببرند بخصوص پدرایی که از دنیا رفتند و اسیر خاک ها هستند)
🔰 نازدانه ابی عبدالله سکینه دوید جلو…
«یا جواد! هل سقی ابی ام قتلوه عطشانا؟!»
ای ذوالجناح ،، بابام که میدان میرفت دیدم لباش خشک شده بود…
(بابام تشنه بود…)
آیا وقتی سر از بدنش جدا کردند آب بهش دادند یا نه؟
🩸ای ذوالجناح رو به حرم گو به دخترم
🩸تا آخرین نفس پدرت گفت آب آب
حسین .…حسین … ۲
امان از اون لحظه ای که همه دویدن سمت گودال قتلگاه اما با چه حالی ؟ «ناشرات الشعور، علی الخدود لاطمات» با موهای پریشان همه به سر و صورت لطمه میزنن …دیگه نگم از بالای گودال چی دیدن..
اما امان از اون ساعتی که بی بی زینب نیمه های دل شب رسید گودی قتلگاه…
امان از دل زینب ...
(بی بی زینب نگاه میکنه… )
(همه بدنها شکل همه… بی سر … زخمی … قطعه قطعه… عریان …)
دنبال برادر میگرده…
آخ حسینم به کجایی…
که مردم ز جدایی… داداش
الهی نبینی داغ برادر رو…
الهی نبینی اونچه که زینب دید
صدا زد:
(دشتی)
🏴گلی گم کرده ام میجویم او را
🏴 به هرگل میرسم میبویم او را
(خانم جان یا زینب کبری چجوری بود گلت بی بی جان… نشونی بده)
⬆️(اوج)
🏴آخ گل من یک نشانی در بدن داشت
🏴یکی پیراهن کهنه به تن داشت
زینب گلشو پیدا نمیکنه
یه وقت شنید از بین شمشیر شکسته ها و نیزه شکسته ها از گلوی بریده صدایی بلند شد
« اخیَّ الیَّ »
خواهر بیا …
🏴گل گم گشته ات خواهر منم من
🏴سرور سینه ات خواهر منم من
یه نگاه به بدن بی سر برادر …
(دشتی)
🏴چرا پیروهنی بر تن نداری
🏴آخ بمیرم من مگر خواهر نداری
🏴برادر جان سلیمان زمانی
🏴 چرا انگشت و انگشتر نداری
🏴 آخ مسلمانان حسین مادر ندارد
🏴غریب است و کسی بر سر ندارد
حسین جانم حسین ،(جانم حسین جانم)۲ جانم حسین جان …۲
🎆صل الله علیک یا مظلوم یا اباعبدالله
📿لبم لبریز از جام حسینه
📿عروج نام من بام حسینه
📿اگر جراح قلبم رو شکافه
📿به روی لوح دل نام حسینه
(جهت سلامتی و تعجیل در امر فرج امام زمان عج عنایت کنید , صلوات محمدی هدیه کنید)
👇صلوات حذف نشه لطفا👇
🌹هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🌹
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@roze_daftari