کانال روضه دفتری4_5771608543065016590.mp3
زمان:
حجم:
1.86M
❣﷽❣
⚜#زمزمه_حضرت_زهرا س
💥#روضه_حضرت_زهرا س
💥#آقای_بنی_فاطمه
⚜#دشتی
@roze_daftari
خدا داند دلم خون گریه می کرد
به حالم دشت و هامون گریه می کرد
ندیدم زخم پهلو را در آن شب
ولی دیدم کفن خون گریه می کند
شب آمد بر سرت تنها نشستم
زپا افتاده و در خود شکستم
برای مرگ من پس باشد این داغ
که من با دست خود چشم تو بستم
#روضه_دفتری 👇
@roze_daftari
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
❣﷽❣
🔲#روضه_حضرت_زهرا س
🔲#آقای_خلج
@roze_daftari
🍁قرار بود دلم را پر از قرار کنی
🍁مرا سپیدترین بخت روزگار کنی
بی بی جانم ... اما حالا ببین چه روزگاری برام درست کردی خانومم
🍁قرار بود دلم را پر از قرار کنی
🍁مرا سپیدترین بختِ روزگار کنی
خدا ان شا الله یه جوری دلامونو آتش بزنه برای بی بی
🍁نهالِ سبز من ، ای زخم خورده ی پاییز(چرا اینجوری برگ و برت زرد شده بی بی جانم؟! ...)
🍁بنا نبود مرا باغِ بی بهار کنی
🍁هنوز طفل بزرگ تو،هشت سالش نیست
🍁مرا چه زود،جوانم؛یتیم دار کنی
به آقا همش سفارش حسینو میکرد ... فاطمه جانم ...
🍁هنوز طفل بزرگ تو ، هشت سالش نیست
🍁مرا چه زود ، جوانم؛ یتیم دار کنی
آقا سرشو انداخت پایین،همون جور که بی بی از امیرالمؤمنین چیزی نخواسته ، علی هم تا حالا از خانوم چیزی نخواسته ... اما خب حالا میخواد بخواد خجالت میکشه
سرشو انداخت پایین
گفت:
بمان غریب نمانم
فاطمه دارم التماست میکنم ... بمان غریب نمانم ... میدونه که فاطمه سلام الله علیها چقدر حساسه روی علی ... گفت بذار یه چیزی بگم اگه دیگه اولی نشد ، دومی بشه ...
🍁بمان غریب نمانم ، نرو زمین نخورم
⬅️واقعا نمیدونیم ... هر چی داریم میگیم توی این عالم خودمون داریم صحبت میکنیم ... توی همین عالم ماده ی خودمون ... توی همین طبیعت خودمون ... توی همین ارتباطات خودمون ...
بعد زود به خانمش ربطش داد که الان فاطمه نگه من که دیگه داغون شدم کاری ازم برنمیاد ...
🍁بمان غریب نمانم ، مرو زمین نخورم
🍁اگرچه قامت خم ، کار ذوالفقار کنی
تو اگه باشی دلم گرمه خانومم ... تو بمونی منم علی می مونم ... تو بری دیگه علی نیستم ...
اگرچه قامت خم ، کار ذوالفقار کنی ...
🍁ای نور قلب عاشقم
🍁شمع این خانه تویی
🍁زهرا زهرا مرو مرو
🍁لطف کاشانه تویی
🍁ای مرغ پرشکسته ی
🍁افتاده کنج قفس
🍁از فرط غصه فاطمه
🍁در سینه مانده نفس
شب آخره هااا... میای با بابامون با هم التماسش کنیم ؟!
🍁ممنونم اگر نروی
🍁میمیرم اگر بروی
🍁زهرا ... مرو مرو
خیلی معذرت میخوام از آقا امام زمان ...
🍁ای نخل بریده ثمر
🍁ای مادر کشته پسر
🍁زهرا ... مرو مرو
🍁لاله ی پرپرشده ام ، زهرا برخیز
(جان علی ... یکبار دیگه بلندشو)
🍁من هم بی مادر شده ام ، زهرا برخیز
🍁میخواستم با تو بمانم ، ولی نشد
🍁گفتم که از فراق نخوانم ، ولی نشد
(علی جان باید برم دیگه)
🍁گفتم برای دلخوشی تو ، نماز را
🍁یکبار ایستاده بخوانم ولی نشد
امیرالمؤمنین چیگفت ؟! ... دوباره همون حرف ...
🍁ممنونم اگر نروی
(همینجوری هم قبول دارم ، بمون فاطمه)
🍁میمیرم اگر بروی
🍁زهرا مرو مرو
🍁لاله ی پرپرشده ام
🍁زهرا برخیز
(نه فقط زینب و حسنین ، نه ... نه ...)
🍁من هم بی مادر شده ام
🍁زهرا برخیز
دید خبری نشد،هر چی گفت مادر حین و حسین چشماشو باز نکرد،دختر رسول الله،چشماشو باز نکرد ... سر فاطمه رو گذاشت روی زانوش ، گفت زهرا جان،من علی أم ..
تا گفت من علی أم ، چشماشو باز کرد ... دید قطره قطره اشکهای علی روی صورتش میچکه ...
⬅️رفقا ... مادر ما این دست شکسته رو هی بالا آورد تا نیمه راه ... نمیتونست ... بالا میاورد ، دوباره میفتاد ... بار دوم ، بار سوم ... امیرالمؤمنین دستاشو برد زیر دست فاطمه ...
خانوم ! میخوای چیکار کنی با این دست شکسته ؟! ... چرا اینقدر حرکت میدی ، میخوای چیکار کنی ؟! ... دستشو بالا آورد ...
علی جان بالاتر ببر دستمو ... بالا آورد ...
یه کم بالاتر علی جان ... مقابل صورت امیرالمؤمنین ...
علی دید این انگشتهای بی رمق رو تکان داد ، اشکهای علی رو از روی صورت علی گرفت ...
جلو ی چشمهای من اینجور گریه نکن ...
اما هر کاری کنیم همینه که هست ...««لا یوم کیومک یاأباعبدالله»»
⬅️زینبم با خودش گفت برم لحظه آخر لاأقل سرشو به زانو بگیرم ... سرش توی دامن خودم باشه ... سرازیر گودال شد ... اما یه وقتی رسید که دید ، ملعون داره از گودال بیرون میاد ... دامنشو جمع کرده ... خون تازه از زیر دامنش جاریه ...
حسین ....
🌹هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🌹
#روضه_دفتری
@roze_daftari
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
سرچ آسان👇👇
#دفتری_حضرت_زهرا س
#روضه_حضرت_زهرا س
#روضه_حضرت_زهرا_س
#زمزمه_حضرت_زهرا س
#سینه_زنی_حضرت_زهرا س
#ترکی
#دودمه_حضرت_زهرا_س
#دوبیتی_حضرت_زهرا س
#صلوات_حضرت_زهرا_س
#زیارتنامه_حضرت_زهرا س
#فاطمیه
برای مطالب بیشتر از پیام سنجاق شده استفاده کنید🌹
هدایت شده از روضه دفتری
❣﷽❣
✴️#روضه_حضرت_زهرا س
✴️#دفتری_حضرت_زهرا س ( 6 )
🔷بر راضیه مرضیه کوثر صلوات
🔷برفاطمـه صدّیقـهٔ اطهر صلوات
🔷برقله ی تـوحیدی زهرا بـه بقیع
🔷برسیّـده و همسـرحیـدر صلوات
(دعای فرج)
@roze_daftari
🥀اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَة وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بَنیها وَ سِرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحَاطَ بِهِ عِلْمُکَ🥀
♻️#السلامعلیکیافاطمةالزهرا (س)
(یازهرا)3
☇دوست دارم یه شب برم
☇مدینه و زار بزنم
☇کنج خلوت بقیع
☇سر روی دیوار بزارم
کیا رفتن مدینه..
کیا غربت بقیع رو دیدن
☇دوست دارم یه شب برم
☇مدینه و زار بزنم
☇کنج خلوت بقیع
☇سر روی دیوار بزارم
☇یاد غمهای بیبی
☇که وسعت یه عالمه
☇چی بگم عالم برای
☇غمای بیبی کمه
دلامونو ببریم مدینه.. امروز اونایی که مادر ندارن...اونایی که صورت مادراشونو رو خاک گذاشتن...اونایی که دلتنگ مادر شدن..
با هم بریم مدینه..
☇یاد غمهای بیبی
☇که وسعت یه عالمه
☇چی بگم عالم برای
☇غمای بیبی کمه
چه غمی داره بیبی...
(میدونی چه غمی داره)
آی حاجتمندا..آی مریض دارا...آی جوون دارا...
گفت..
♦دلم میخواد یه بار دیگه
♦دخترمو صدا کنم
(یا زهرا2)
( دلت اینجا نباشه ها..دلتو ببر مدینه)
♦دلم میخواد یه بار دیگه
♦دخترمو صدا کنم
♦اما دیگه نا ندارم
♦تا که لبامو وا کنم
(بگم؟؟)
♦دلم میخواد یه بار دیگه
♦شونه به موهاش بزنم...
♦اما دیگه جون ندارم
♦ تا دستمو بالا کنم
♦دلم میخواد مثل تموم مادرا
♦دخترمو توی بغل
♦بگیرمو نگا کنم
بمیرم برات بی بی جان..
بمیرم برا حسرتای دلت بی بی جان..
♦دلم میخواد یه بار دیگه
♦با اشک دونه دونه ام
♦سفارش حسینمو
♦به اسیر کربلا کنم
اگه یه مادر بخواد مسافرت بره...سفارش بچه هاشو میکنه...
(مخصوصا اگه بچه کوچیک داشته باشه)
(مثلا میگه اون بچه ام رواندازشو کنار میزنه..مواظبش باشید سرما نخوره..
اون بچه ام دل نازکه غصه نخوره..
فلان بچه ام زود به زود تشنه اش میشه حواستون باشه...)
آخ یا زهرا ...مادر مدینه هم سفارش کرد..
فرمود زینبم ..جونِ تو و جون حسینم مادر...
مادر... هیچ وقت از حسینم جدا نشی مادر..
صدا زد علی جان..
ابْكِنِي وَ ابْكِ لِلْيَتَامَى وَ لَا تَنْسَ قَتِيلَ الْعِدَى بِطَفِّ الْعِرَاقِ
علی جان بر منه زهرا گریه کن ..
علی جان برا یتیمام گریه کن...
.علی جان حواست به حسینم باشه..علی جان حسینم نیمه های شب تشنه میشه...
ظرف آبی بزار بالا سر حسینم..
آاای
میخوام بگم بیبی جان سفارش حسینتو به زینب کردی..سفارش حسینتو به امیرالمومنین کردی..خانم جااان
🌟شنیدم آب دادی دست حسینت
🌟وای حواس زینبت را جمع کردی
(اوج)
میخوام بگم مادری که تو مدینه سفارش حسینشو کرد مگه میشه این مادر نیاد گودی قتلگاه..
⏪ ای مادر 3
امان از دل امیرالمومنین...
یه لحظه رو یاد کنمو التماس دعا..
زهراشو غسل داد..یکی یکی بندای کفن و بست
آی حاجت دارا دلش نیومد بند آخرو ببنده
آی اونی که مادر از دست دادی..نمیدونم لحظه جون دادن مادر بودی یا نه..
نمیدونم لحظه آخر چطور با مادر خداحافظی کردی..
علی یه طرف کفنو رو هم آورد..هی برمی گشت نگاهی به صورت زهرا..
(میدونی چی میگفت)
صدا زد...
...آخ...
♨شب دامادیم کی باورم بود
♨که من روزی عزادار تو باشم
زهرا جااان ...کجا باورم میشد خودم غسلت بدم...
خودم کفنت کنم .
⚘مرو جانا كه حیدر بی تو تنهاست
⚘همیشه سینهاش دریای غمهاست
⚘خدا بی فاطمه آخر چه سازم؟
⚘كه امید علی بر دستِ زهراست
آخ
⚘علی بی فاطمه سامان ندارد
⚘دگر دردِ علی درمان ندارد
⚘نمی دانم چرا غسلِ تو زهرا
⚘دراین سردی شب، پایان ندارد
⏪کجا دیدی یه مادر جوون از دنیا بره...نیمه شب تشیع بشه..نتونن بلند بلند گریه کنن..نتونن بلند بلند مادر مادر بگن..
جنازه رو حرکت دادند..
سلمان میگه سرمو برگردوندم..دیدم زینب سه چهار ساله
. چادر نماز مادرو به سر کرده.. داره مادر مادر میگه و مادررو بدرقه میکنه..
میخوام بگم تو خونه بی بی زهرا کار برعکس شد(چرا..چرا اینطور میگم)
آخه رسمه دختر عروس میشه مادر بدرقه اش میکنه..
اما تو دل شب زیتب مادرو بدرقه کرد..
مادر جوونشو بدرقه کرد..
آخ
🍁ننه ننه جوان ننه
🍁جوان لیقی یالان ننه
🍁خانم ننم بی کس ننم
🍁لای لای ننم لالای ننم
اگه نادر نداری یاد مادر کن
🍁مظلوم ننم یرقون ننم
🍁محرمی اُلمیان ننم
🍁قشوسو اُلمیان ننم
🍁لای لای ننم لای لای
🍁آخ ننه ننه جوان ننه
🍁یارالی سینه دینجله
🍁ایاقادور جوان ننه
🍁اوزوم سنه قوربان ننه
هرچقدر ناله داری به سوز دل یتیمان زهرا..به اشک و آه و ناله آقا امیرالمومنین حاجتت رو مد نظر بگیر راس همه حوائج فرج امام زمان..سه مرتبه ناله بزن بگو
#یا_زهرا
ناله داری سه مرتبه ناله بزن
#یا_حسین
👇صلوات حذف نشه لطفا👇
🌹هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🌹
@roze_daftari
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
#دفتری_جدید
.
🔊 روضه و توسل جانسوز،
حضرت زهرا سلام الله علیها
⚫️ #فاطمیه 🚩
****
خمیده تر شده ای،بس که درد بسیار است
مرو،بمان که امامت غریب و بی یار است
(بخدا جون میدیم الان،گفت فاطمه جان)
دوباره دور و بر خانه،دیدمش امروز (بس نیست زدی؟!)
هنوز قنفذ کافر،به فکر آزار است
چیه؟!به این اسمها حساسید؟امام حسن هم حساس بود،مغیره رو می دید راهشو عوض میکرد،آقا چی شد ؟!میگفت این مادر مارو زده ... این به مادر ما جسارت کرده"
دوباره دور و بر خانه،دیدمش امروز
هنوز قنفذ کافر،به فکر آزار است
بچه سیدا،حلال کنید،نشه من فردای قیامت جواب شمارو ندم،یقه منو نگیرید ... فاطمیه هست دارم میخونم ... بیراه نمیگم ...
گفت فاطمه،یادته ...
میان کوچه تو را پیش من کتک میزد
یکی نگفت نزن ! فاطمه عزادار است
یازهرا ...
*بچه هایی که هنوز چشماشون نباریده،طوری نیست،همین که به خودت میزنی،گریه کن،برات مینویسند گریه کردی ... همین که داری به خودت میگی توروخدا،آبروم داره میره،من حاضرم اشکامو با تو عوض کنم،مال تو بیشتر می ارزه،تو داری زور میزنی اشک بیاد ... این یدونه رو میگم برا اونائی که هنوز دلشون نرمِ روضه نشده*
فاطمه جان...
سه چار مرتبه امروز بر زمین خوردی (نه یکبار،نه دوبار)
عزیزِ جانِ علی،چشم تو مگر تار است!؟
اینو میخونم برای حاجت دارا ... به خدا کمتر از سگم در خونه ی اهلبیت،من اگه آبرو دارم با شما آبرو دارم،رفقا کاش میشد بشینیم بنویسیم امضا کنیم ... قیامت همدیگرو تنها نذاریم ... من صدای گرفتمو میذارم وسط،تو هم این اومدنات رو بذار،بالاخره یه چیزی میشه ... بالاخره یه خیری به ماها میرسه،اینو بگم و روضه بخونم ...
صدا زد فاطمه جان ...
ز حال رفته حسن،در حیاط افتاده
هنوز لکه ی خونت به روی دیوار است (تند تند بگم دیگه)
دلیل لاغری ات را چه زود فهمیدم
بدون شک همه اش ، کار نیش مسمار است
یا زهرا ...
به کم روضه بگم" مثل دیروز،بچه ها اومدن دم خونه،تا وارد شدند دیدند فضه پریشونه،چیه فضه ؟! گفت هیچی . بیایید وقت غذا خوردنتونه ... فضه ! معلومه چیزی شده ! مادرم کجاست؟! یهو افتاد،دست کشید روی سرشون برید باباتونو خبر کنید ...
بچه ها بدو بدو اومدن مسجد،تا امیرالمؤمنین شنید،یه جوری از مسجد اومد بیرون ... (بگم یا نه؟!)از مسجد تا خونه راهی نیست،سه بار عبا گرفت زیر پاهاش،با صورت میخورد زمین،بلند میشد (یا الله)هی میگفت فاطمه"
میخوام گریز بزنم ...
اینجا بابا عبا زیر پاهاش گرفت،راه صاف
کربلا ...
کجا ؟! تل زینبیه" سرازیری بود" از بالای بلندی"میدونی چی گفت ؟!
مادرم آمده گودال،نچرخانیدش ...
اومدم،چادرشو بست،هی میگرفت زیر پاهاش،با صورت میخورد زمین ... پامیشد،هی میگفت حسین ...
نزن ظالم،حسین مادر نداره
حسین ...
قبل از این که خانوم از دنیا بره،دید اینا ساکت بشو نیستند،تا زینب ناله داره، گفت باید اینو آروم کنم تابقیه آروم بشن،لذا زینب رو صدا زد:
دخترم ارثیه ی غربت مادر مال تو
پرکشیدن مال من،این دو سه تاپر مال تو
دخترم ...
خطبه خوندن توی مسجد مدینه،مال من
خطبه خوندن توی کوفه مثل حیدر،مال تو
تیر خلاصمو بزنم،هرجا میخوای بری برو،هر جا بردی جلسه رو ببر"
دخترم...
خنده ی همسایه ها تو راه کوچه،مال من(بگم؟ آماده ای؟)
صدای هلهله ها ، خنده ی لشکر،مال تو
میخوای بازش کنم ؟!
خیز و از جا،آبرویم را بخر(چی شده!؟)
عمه را از بین نامحرم ببر
گفت پاشو،عمت داره میاد،مگه نمیبینی،کوفیان دارند کِل میکشن،دارن هلهله میکنن ...
حسین ...
گفت دخترم ...
بوسه ی بی رمقِ این دم آخر،مال من
بوسه های دم گودال و برادر،مال تو
زخم بستر مال من(زخم بستر مال آدم شصت هفتاد ساله س ... یه مریضی که بستر بیفته،کسی رو نداره بهش برسه بعد چند روز بدنش زخم میشه،نه یه زن هجده ساله)
زخم بستر مال من،اشکهای حیدر مال من
هزار و سیصدو پنجاه زخم برادر مال تو
قصه ی میخ در و(آروم میگم،نمیخوام خانوما بشنوند،فقط شماها بشنوید)
قصه ی میخ در وکشتن محسن مال من (یا الله)
غصه ی سه شعبه وحنجر اصغر مال تو
قتل و غارت مال تو،رخت اسارت مال تو
دیدن بزم شراب و مِی وساغر مال تو
حسیــــــن
#روضه_حضرت_زهرا
#روضه_حضرت_زینب
#فاطمیه
🎤 حاج حيدر خمسه
🏴👇
.
#روضه_بعد_از_شهادت_حضرت_زهرا
عمّار میگوید: به خانه آقا و مولایم امیرالمومنین رفتم و از ایشان اجازه ورود گرفتم. به من اجازه فرمودند و داخل شدم. ایشان را در حالی که محزون و اندوهگین نشسته بودند، یافتم و حسن در سمت راست و حسین در سمت چپ ایشان نشسته بودند. گاهی به حسین علیهالسلام نگاه میکرد و میگریست و گاهی به حسن علیهالسلام.
هنگامیکه به حال او و فرزندانش نظاره کردم از خود بیخود شده، اشکهایم جاری شد و به شدت گریستم. هنگامیکه آرام شدم عرضه داشتم: اجازه سخن به من می دهید فرمود: بگو ای ابا الیقظان!
عرضه داشتم: شما امر بر صبر کردن در مصیبت می نمایید. پس این اندوه طولانی (در این مصیبت) چیست؟ در حالی که شیعیان شما به خاطر خانهنشینی و غیبت شما آرام ندارند و این امر بر آنها سخت است. میگوید حضرت به من نگاه کرده و فرمود:
ای عمّار! همانا مصیبت کسی که من از دست داده ام بسیار سخت است.
من رسول خدا را با از دست دادن فاطمه از دست دادم.
او برای من موجب آرامش و تسلیت بود. هنگامیکه سخن میگفت در گوش من صدای رسول خدا می پیچید و هنگامیکه راه می رفت مثل رسول خدا راه میرفت و من درد فراق را جز با دوری او احساس نکردم و چه بزرگ است مصیبتی که به من رسیده است.
هنگامیکه او را در جایگاه غسل قرار دادم، فهمیدم که استخوانی از پهلوی او شکسته است و پهلویش از ضربه تازیانه ها سیاه شده و او آن را از من مخفی می نمود که می ترسید مبادا اندوه من بیشتر شود و به حسن و حسین نمی نگرم مگر اینکه اشک راه گلویم می گیرد و به زینب گریان نگاه نمیکنم مگر اینکه دلم به حال او به رقّت در می آید. سپس حضرت با عمار از منزل خارج شدند و شیعیان به یکدیگر بشارت آن را دادند.
📚منابع:
انوار العلومة، ص ۲۱۴
👈برگرفته از کتاب فاطمیه ماثور، حجه الاسلام شیخ محسن حنیفی، صفحه ۱۳۰
#بعد_از_شهادت
#حضرت_زهرا #فاطمیه
#روضه_حضرت_زهرا
.
.
روضه حضرت زهرا "س"و گریز به امام رضا و سپس گریز به روضه حضرت عباس ع
.
بی بی رو بین در و دیوار قراردادن و مولا رو دست بسته به مسجد بردن.
یک مادری را می شناسم از خانه تا مسجد چند مرتبه زمین نشست و بلند شد.
این تنها جا نبود، چند جا در تاریخ داریم که از اهل بیت یک نفر زمین می خورَد،
یک آقایی را می شناسم که تا خبر جان دادن همسرش را شنید از مسجد تا خانه می دوید و زمین می نشست.
شنیده اید امام رضا (علیه السّلام) وقتی از خانه ی مأمون بیرون آمد از شدت زهر جفا دائم میان کوچه روی زمین می نشست و پا می شدند، بر زمین می خوردند
اما میگن ذکر آخر امام رضا وا اُمّا بود. آقا به پسر شبیب فرمودند یابن شبیب ان کنت باکیا ً لشیٍ،، فبک للحسین .یعنی به هرچی میخوای گریه کنی،به غریبیِ جدّ ما گریه کن.اما باید بگم یا امام رضا یکی هست که خودِ امام حسین، خیلی براش گریه کرد.آنچنان که روایت شرحِ حال امام رو بالای سر عباسش میگه: فَبکا بکاءً عالیا
امام حسین خیلی برای برادرش گریه کرد.
حالا اهلبیت که بدهکار کسی نمی مانند.روایت میگه به جبران خدمات عباس، فردای قیامت به حضرت زهرا س خبر میدن که بابات رسول الله گفته :اسبابِ شفاعتِ امتم هرچی داری بیار. بی بی می فرماید-دو دست قلم شده عباسم برای شفاعت کافیه.
#فاطمیه
#مناجات_امام_زمان_علیه_السلام
گریز به #جواد الائمه ع امام #رضا
🔸صاحب عزا کجایی گویم سرت سلامت
یا بقیة الله آجرک الله...
آقا سرتون به سلامت...
ایّامِ شهادتِ مادرِ غریبتونه ...
کجا خیمه عزا بر پا کردید پسر فاطمه...
کجا برا مادرتون دارید اشک میریزید...
🔸صاحب عزا کجایی گویم سرت سلامت
🔸کی میشود بیایی، گویم سرت سلامت
آقا...
خیلی برامون سخته...
امسال هم فاطمیه ی ما، بدون شما بگذره...
آقا...اگه بخاطر این عزادارها و گریه کنا نمی آیی، بخاطر مادرت بیا.... بحرمتِ اشک های امیرالمؤمنین،بر بالین فاطمه ،بیا
...صاحب عزای اصلی این مجالس کجایی...
🔸کی میشود بیایی، گویم سرت سلامت
نميدونم آیا من زنده ام اون فاطمیه ای که شما می آیید...
و برای مادرِ غریبتون مجلس میگیرید...
روضه میخونید...
شیعیان دور شما جمع ميشن...
زار زار گریه میکنند...
نمیدونم قبر پنهانِ مادر را نمایان میکنی یا همچنان قبرِ زهرا مخفی می مونه...؟
اما...یا اباصالح!
کاش می شد گمشده هایم را یکجا پیدا کنم. تو را ،کنارِ مزار مادر ببینم...دیگه عقده های دلم وا میشه....
در انتظارم،مهدی بیاید
تا تربتت را پیدا نماید
🔸در ماتم عزای،مادرِ خود نشستی
🔸ای غائب از نظرها، گویم سرت سلامت
اما آقا جان این محبت شما به مادرتان فاطمه، دوطرفه است، آخه بی بی هم بینِ در و دیوار،پسرش مهدی رو صدا زد:
💧جز به مهدی رویِ سیلی خورده نگشایم به کس
💧مُنتقم باید ببیند گشته نیلی رویِ من
الهی بمیرم، بی بی تا روزای آخر هم از علی رو می گرفت.آخه بعد از حادثه کوچه ،بی بی فرمود: حسن جان مبادا به بابات حرفی بزنی...! بابات به اندازه کافی غم داره....
خدا به داد دل مهدی فاطمه برسه...
یه جا مظلومیت و دردِ امام حسن ،حادثه کوچه ست، امام جواد هم بچه بود ی وقت امام رضا اومد دید جوادش ،بابغض هی میگه انتقام میگیرم ....
امام رضا پرسید چی شده؟
فرمود بابا اونهایی که مادرمان فاطمه رو آزردند رو میگیرم.
اون دونفر رو از قبر بیرون می آورم و آتش میزنم.
🔸از دیده خون فشانی، بر مادرِ غریبت
🔸امشب بگو کجایی، گویم سرت سلامت
ما هم امشب اومدیم بگیم آقا...
شما رو تنها نمیگذاریم...
اومدیم بگیم یا زهرا...
پسرت مهدی رو تنها نمیگذاریم...
امشب اومدیم با امام زمان هم ناله شیم...
هر کجا نشستی حالا آقات رو صدا بزن...
یا صاحب الزمان...
میگن توی عرصه ی محشر پیامبر به فاطمه اش پیغام میده، و می فرماید برای شفاعت امتم هرچی داری بیار. بی بی میفرمایند دو دستِ قلم شده ی عباسم برای شفاعت کافیه
پس دستات رو بالا بیار...
خدایا به دستان قلم شده عباس، فرج امام زمان برسان
#روضه_حضرت_زهرا گریز به #امام_رضا #حضرت_عباس
.
کانال روضه دفتری4_6050836568980064758.mp3
زمان:
حجم:
8.75M
❣﷽❣
🌾#زمزمه_حضرت_زهرا س
🌾#روضه_حضرت_زهرا س
🌾#آقای_حدادیان #پیشنهادم
🌾امشب پرستوی علی
🌾از آشیان پر می کشد
🌾داغ فراق فاطمه
🌾آخر علی را می کشد
🌾روح و روانم هم آشیانم
🌾یا فاطمه یا فاطمه
🌾اسما بریز آب روان
🌾بر روی گل برگ گلم
🌾یاسم شده چون ارغوان
🌾وای از دلم وای از دلم
🌾یاس کبودم بود و نبودم
🌾یا فاطمه یا فاطمه
🌾من مرغ عشق حیدرم
🌾 افتاده ام کنج قفس
🌾خونین شده بال و پرم
🌾بالا نمی آیند نفس
🌾پهلو شکسته
🌾در خون نشسته
🌾خیزم به یاری علی
🌾آتش گرفته لانه ام
🌾کو بچه و کو مادرش
🌾من شمع و او پروانه ام
🌾آخر چه شد بال و پرش
🌾تا زنده هستم
🌾شرمنده هستم
🌾ازدخت ختم الانبیاء
🌾مادر و خوب و مهربان
🌾حرف از نگاه من بخوان
🌾من التماست می کنم
🌾یک شب دگر پیشم بمان
🌾دل بی شکیبه،بابا غریبه
🌾یا فاطمه یا فاطمه
🌾دختر مهربان من
🌾قدر داداشت بدان
🌾جان تو و جان حسین
🌾تا کربلا پیشش بمان
🌾دل بی شکیبه حسین
🌾غریبه یافاطمه یافاطمه
🌹هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🌹
@roze_daftari
#روضه_دفتری
2. مبر ز خانه.mp3
زمان:
حجم:
6.59M
#روضه_حضرت_زهرا
( سلام الله علیها )
#استاد_حیدرزاده
مبر ز خانه یِ حیدر
صدای گرمت را ...
#حرم_حضرت_معصومه
( سلام الله علیها )
4/9/1402
#روضه_حضرت_زهرا
( سلام الله علیها )
#استاد_حیدرزاده
مبر ز خانه یِ حیدر
صدای گرمت را
« علی » بگو ... شنوم
آن نوای گرمت را
ز چشم من ، مبری
خنده های گرمت را
بخوان دوباره نماز و
دعای گرمت را
قیام نیمه شبانت
عجب تماشائیست
در آسمان ، زِ قنوت تو
شور و غوغائیست
بتاب در دلِ
شبهای تارِ من « زهرا »
بمان برای همیشه
کنار من « زهرا »
ببین به حالِ
دل بیقرار من« زهرا »
اَنیسِ بیکَسی ام
غمگسارِ من « زهرا »
به پای سفره یِ خالی
زِ « نانِ » من ماندی
یه روز امیرالمومنین آمد توو خانه ، گفت : فاطمه جان ، آیا غذایی هست من چیزی بخورم ؟ حضرت عرضه داشت یا علی ، سه روزه توو خانه غذا نداریم ، ... فاطمه جان چرا به علی نگفتی ؟ عرضه داشت یا علی ، گفتم اگه بگم ، شاید نتونی غذا تهیه کنی ، خجالت بکشی ...
به پای سفره یِ خالی
زِ « نانِ » من ماندی
در اوجِ غُصّه و غم
همزبان من ماندی
( امشب میخوام روضه رو از زبان امیرالمومنین برات بگم ، این چند بیت رو : )
از آن زمان
که دو دستت زِ کار افتاده
( الهی هر کسی توو خونه مریض میشه ، مادر مریض نشه ، مخصوصا مادری که بچه ی خُردسال داره ، هرکسی توو خونه بیمار بشه ، مادر پرستاری میکنه ، اما اگر مادر بیمار بشه ، همه هم پرستار بشن ، باز هم کُمیتِ خانه لَنگه ، ... فدای اون بچه هایی که چند روزه مادرشون دیگه نمیتونه از بستر بلند بشه ، دورِ مادر میگردند ... )
از آن زمان
که دو دستت زِ کار افتاده
تمام خانه ی من
از مِدار افتاده ؟
حسن ز داغِ رُخت
بیقرار افتاده
غریب و خسته
کنار تو ، زار افتاده
#فاطمه_جان
مگو که می روم و
می سپارمت به خدا
که تا به روز ابد
دوست دارمت ، به خدا
( امشب نباید کسی آروم باشه ، کسی نباید ساکت باشه ، امشب شب بی مادریِ همَمونه ، امشب باید زیر لب بگی : مادر ، مادر ، مادر ... )
مرا دوباره صدا کن
« اباالحسن » ، زهرا
سخن زِ درد جدایی
مزن به من ، « زهرا »
( نگو علی خداحافظ )
مگو که دخترِ تو
آورَد کفن « زهرا »
(یا فاطمه ... الهی اگه دختری بی مادر میشه ، دختر پنج ساله نباشه ، دختر چهار پنج ساله ، تازه نیاز به مادر داره ، دلش میخواد مادر بغلش بگیره ، مادر موهاشو شانه بزنه ... )
مگو که دخترِ تو
آورَد کفن « زهرا »
به پیشِ چشمِ غریبم
نفَس نزن « زهرا »
#شاعر_مجتبی_روشن_روان
این دستت رو بیار بالا داد بزن ، بگو مادر ، مادر ...
#حرم_حضرت_معصومه
( سلام الله علیها )
4/9/1402
3. روضه.mp3
زمان:
حجم:
8.99M
#روضه_حضرت_زهرا
( سلام الله علیها )
گریز به امام حسین
#استاد_حیدرزاده
#حرم_حضرت_معصومه
( سلام الله علیها )
4/9/1402
.
🔊 روضه و توسل جانسوز،
حضرت زهرا سلام الله علیها
⚫️ #فاطمیه 🚩
****
خمیده تر شده ای،بس که درد بسیار است
مرو،بمان که امامت غریب و بی یار است
(بخدا جون میدیم الان،گفت فاطمه جان)
دوباره دور و بر خانه،دیدمش امروز (بس نیست زدی؟!)
هنوز قنفذ کافر،به فکر آزار است
چیه؟!به این اسمها حساسید؟امام حسن هم حساس بود،مغیره رو می دید راهشو عوض میکرد،آقا چی شد ؟!میگفت این مادر مارو زده ... این به مادر ما جسارت کرده"
دوباره دور و بر خانه،دیدمش امروز
هنوز قنفذ کافر،به فکر آزار است
بچه سیدا،حلال کنید،نشه من فردای قیامت جواب شمارو ندم،یقه منو نگیرید ... فاطمیه هست دارم میخونم ... بیراه نمیگم ...
گفت فاطمه،یادته ...
میان کوچه تو را پیش من کتک میزد
یکی نگفت نزن ! فاطمه عزادار است
یازهرا ...
*بچه هایی که هنوز چشماشون نباریده،طوری نیست،همین که به خودت میزنی،گریه کن،برات مینویسند گریه کردی ... همین که داری به خودت میگی توروخدا،آبروم داره میره،من حاضرم اشکامو با تو عوض کنم،مال تو بیشتر می ارزه،تو داری زور میزنی اشک بیاد ... این یدونه رو میگم برا اونائی که هنوز دلشون نرمِ روضه نشده*
فاطمه جان...
سه چار مرتبه امروز بر زمین خوردی (نه یکبار،نه دوبار)
عزیزِ جانِ علی،چشم تو مگر تار است!؟
اینو میخونم برای حاجت دارا ... به خدا کمتر از سگم در خونه ی اهلبیت،من اگه آبرو دارم با شما آبرو دارم،رفقا کاش میشد بشینیم بنویسیم امضا کنیم ... قیامت همدیگرو تنها نذاریم ... من صدای گرفتمو میذارم وسط،تو هم این اومدنات رو بذار،بالاخره یه چیزی میشه ... بالاخره یه خیری به ماها میرسه،اینو بگم و روضه بخونم ...
صدا زد فاطمه جان ...
ز حال رفته حسن،در حیاط افتاده
هنوز لکه ی خونت به روی دیوار است (تند تند بگم دیگه)
دلیل لاغری ات را چه زود فهمیدم
بدون شک همه اش ، کار نیش مسمار است
یا زهرا ...
به کم روضه بگم" مثل دیروز،بچه ها اومدن دم خونه،تا وارد شدند دیدند فضه پریشونه،چیه فضه ؟! گفت هیچی . بیایید وقت غذا خوردنتونه ... فضه ! معلومه چیزی شده ! مادرم کجاست؟! یهو افتاد،دست کشید روی سرشون برید باباتونو خبر کنید ...
بچه ها بدو بدو اومدن مسجد،تا امیرالمؤمنین شنید،یه جوری از مسجد اومد بیرون ... (بگم یا نه؟!)از مسجد تا خونه راهی نیست،سه بار عبا گرفت زیر پاهاش،با صورت میخورد زمین،بلند میشد (یا الله)هی میگفت فاطمه"
میخوام گریز بزنم ...
اینجا بابا عبا زیر پاهاش گرفت،راه صاف
کربلا ...
کجا ؟! تل زینبیه" سرازیری بود" از بالای بلندی"میدونی چی گفت ؟!
مادرم آمده گودال،نچرخانیدش ...
اومدم،چادرشو بست،هی میگرفت زیر پاهاش،با صورت میخورد زمین ... پامیشد،هی میگفت حسین ...
نزن ظالم،حسین مادر نداره
حسین ...
قبل از این که خانوم از دنیا بره،دید اینا ساکت بشو نیستند،تا زینب ناله داره، گفت باید اینو آروم کنم تابقیه آروم بشن،لذا زینب رو صدا زد:
دخترم ارثیه ی غربت مادر مال تو
پرکشیدن مال من،این دو سه تاپر مال تو
دخترم ...
خطبه خوندن توی مسجد مدینه،مال من
خطبه خوندن توی کوفه مثل حیدر،مال تو
تیر خلاصمو بزنم،هرجا میخوای بری برو،هر جا بردی جلسه رو ببر"
دخترم...
خنده ی همسایه ها تو راه کوچه،مال من(بگم؟ آماده ای؟)
صدای هلهله ها ، خنده ی لشکر،مال تو
میخوای بازش کنم ؟!
خیز و از جا،آبرویم را بخر(چی شده!؟)
عمه را از بین نامحرم ببر
گفت پاشو،عمت داره میاد،مگه نمیبینی،کوفیان دارند کِل میکشن،دارن هلهله میکنن ...
حسین ...
گفت دخترم ...
بوسه ی بی رمقِ این دم آخر،مال من
بوسه های دم گودال و برادر،مال تو
زخم بستر مال من(زخم بستر مال آدم شصت هفتاد ساله س ... یه مریضی که بستر بیفته،کسی رو نداره بهش برسه بعد چند روز بدنش زخم میشه،نه یه زن هجده ساله)
زخم بستر مال من،اشکهای حیدر مال من
هزار و سیصدو پنجاه زخم برادر مال تو
قصه ی میخ در و(آروم میگم،نمیخوام خانوما بشنوند،فقط شماها بشنوید)
قصه ی میخ در وکشتن محسن مال من (یا الله)
غصه ی سه شعبه وحنجر اصغر مال تو
قتل و غارت مال تو،رخت اسارت مال تو
دیدن بزم شراب و مِی وساغر مال تو
حسیــــــن
#روضه_حضرت_زهرا
#روضه_حضرت_زینب
#فاطمیه