۴۶ (حضرت ام البنین س) گل حیدر هستی و ام البنین علی را تویی یار و کفو و معین تو زهرا نشانی تو آرام جانی گل مرتضی۲ تو که بوده ای بهر حیدر عزیز بگفتی که هستم به تو من کنیز تو ام البنینی تو حبل المتینی گل مرتضی۲ گلی از گلستان دین بوده ای تو با مرتضی همنشین بوده ای اگر ساده بودی تو آزاده بودی گل مرتضی۲ شنیدی که عباس تو شد فدا دو دستش ز ظلم و ستم شد جدا کنارش رسیده حسین قد خمیده گل مرتضی۲ شنیدی که نقش زمین شد گلت زد آتش عدو بر همه حاصلت کنارش حبیب است حسین غریب است گل مرتضی۲ دمادم کنی گریه بر نور عین به یاد غم زینبین و حسین به سویش دویدند سر او بریدند گل مرتضی۲ دگر راحت از درد و غم ها شدی روان از جهان سوی عقبی شدی مدینه پر از غم از این داغ و ماتم گل مرتضی۲ شده خانه ات همچو ماتمسرا به پا گشته بهر تو بزم عزا گل بی قرینه پر از غم مدینه گل مرتضی۲ شکسته شده قدر تو حرمتت فدای تو و آن همه غربتت چه قدر رفیعی تو جان بقیعی گل مرتضی۲ #رضا_یعقوبیان #سبک_خدا_مادرم_راکجامیبرند #حضرت_ام_البنین_س

#زمزمه_شب_نوزده_رمضان #سبک_خدا_مادرم_راکجامیبرند علی میهمان گشته بر دخترش بریزد سرشک از دو چشم ترش چه امشب عجیب است علی بی شکیب است خدا یا خدا۲ دل ام کلثوم او خون شده از این حال بابا محزون شده کنارش نشسته ولی دل شکسته خدا یا خدا۲ علی باشد امشب چرا بی قرار بود منتظر بهر دیدار یار شب قدر و حیدر بود محو داور خدا یا خدا۲ شده موسم فجر و وقت اذان علی شیر حق شد به مسجد روان دوباره سحر شد علی دیده تر شد خدا یا خدا۲ زده ابن ملجم به شمشیر کین به سجده علی شد شکسته جبین علی بین محراب دگر گشته بی تاب خدا یا خدا۲ نگر غرق خون شد عذار علی حسن آمده در کنار علی به گریه حسین است به شور و به شین است خدا یا خدا۲ علی را حسن سوی خانه برد رخ غرق خون را نشانه برد چگونه به خواهر بگوید ز حیدر خدا یا خدا۲ بود منتظر بهر او زینبش دم در بود جان او بر لبش پدر دلغمین است شکسته جبین است خدا یا خدا۲ به خانه گل مرتضی زینب است بود منتظر جان او بر لب است پدر تا رسیده قد او خمیده خدا یا خدا۲ #رضا_یعقوبیان #روضه_دفتری