eitaa logo
حدیث روزگار
59 دنبال‌کننده
2.8هزار عکس
1هزار ویدیو
15 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
✅ یا شهید! وقتی جنگی بر ملتی تحمیل شد که گناهش این بود که تغییر و کرامت و حق و حقوق خودش رو می‌خواست. یه مُشت بچه مَشتی و غیرتی و لوتی منش هرچی تعلق و خاطره توی تهرون باصفای اون روزها داشتند رو رها کرده و به رفتند و خط پدافند شیربچه‌ی حیدر رو راه انداختند. گنده و آخر مرام این قبیله‌ی جوانمرد بود، که قبل از تحول بادیگارد کاباره‌های نامی تهرون بود. مَخلَص کلام اینکه اون داشی‌ها وقتی دست رو نبضشون می‌گذاشتی تپش‌ قلب‌شون غیرت بود، یادم هست که وقتی یکی از اقوام به یکی از اونها نصیحت می‌کرد که بیا به خونه ‌و زندگیت برس رگ گردنش برجسته می‌شد و می‌گفت: من نرم می‌خوای ناموس و خواهر و مادر ما رو تو آبادان بعثی‌ها مثل خرمشهر و سوسنگرد کنند ؟! آره داداش! این غیرتی‌ها رفتند تا دیگر خانه‌ای روی سر مادری خراب نشود، و به قول سیدمجتبی: حسرت آه و اشک شما رو به دل دشمن می‌ذاریم، من و تو چه کردیم؟! تُف به غیرت نداشته‌ای که جانبازی و منطقه و خونواده شهیدی رو پای میز و صندلی سبز و قرمز و بنفش ریخت و به نام سردار و جانباز راننده و شهرداری‌ شد که خونه‌ی «ننه‌آسیه»ها رو با خودش نابود کرد. راستی اگر این غیرتی‌های دشت ذوالفقاری امروز بودند، نسبت به خرابی خانه‌ی ننه آسیه‌ها و کشتنش اینقدر بی‌خیال بودند، یا یقه‌ سفید در مجلس و دولت و ... می‌نشستند و منتظر اجرای دستورالعمل داخل و پروتکل خارج بودند خرابی خانه‌ و مرگ پیرزنی و ۹۸ را حادثه‌ای عادی می‌دیدند؟! یا لخت می‌شدند و رگ غیرت‌شان تا اصلاح امور فرو نمی‌نشست و رقص چنین در میان میدان‌شان آرزو بود؟! خوش غیرتای دشت ذوالفقاری! نظری به این خاک و کرم‌های خوش خط‌وخال کنید، ما که مُردیم از این همه نامردی، یه جو مردی نشان این شبیهان به مردان بدهید تا دیگر روی خون شما باباکرم نروند... در غیرت کوچ کرده‌ی این دیار شما یه کاری بکنید. یا شهید! https://t.me/shafieikia/4105 @shafieikia