eitaa logo
کانال روضه دفتری ایتا وتلگرام
4.9هزار دنبال‌کننده
3.5هزار عکس
2.6هزار ویدیو
333 فایل
بروزترین کانال روضه دفتری👇 ایتا وتلگرام ••✾•🌿🌺🌿•✾•• @rozeh_daftari1 ارتباط با مدیران کانال👈 @msoghandi@y_a_m_h 👈
مشاهده در ایتا
دانلود
*┄┅═✧﷽✧═┅* *✍️اولین سلام صبحگاهی تقدیم به ساحت مقدس و نورانی قطب عالم امکان، حضرت بقیه الله الاعظم روحی و ارواحنا فداه"* *السَّلامُ علیکَ یا مولا یا بقیَّةَ اللهِ یا اباصالحَ المهدی ادرکنی -اللهم عجل لولیک الفرج* ✅ *دعایی که بر طبق روایت امام صادق علیه السلام در زمان غیبت امام زمان علیه السلام بایستی خوانده شود* *اَللّهُمَّ عَرِّفْنى نَفْسَكَ، فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى نَفْسَكَ، لَمْ اَعْرِف نَبِيَّكَ؛ اَللّهُمَّ عَرِّفْنى رَسُولَكَ، فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى رَسُولَكَ، لَمْ اَعْرِفْ حُجَّتَكَ؛ اَللّهُمَّ عَرِّفْنى حُجَّتَكَ، فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى حُجَّتَكَ، ضَلَلْتُ عَنْ دينى* *(خدایا خود را به من بشناسان، زیرا اگر خود را به من نشناسانی فرستاده‌ات را نشناخته‌ام، خدایا فرستاده‌ات را به من بشناسان، زیرا اگر فرستاده‌ات را به من نشناسانی حجّتت را نشناخته‌ام، خدایا حجّتت را به من بشناسان، زیرا اگر حجّتت را به من نشناسانی، از دین خود گمراه می‌شوم)* ✅ *امام صادق(علیه‌السلام) فرمود: به همین زودی به شما شبهه‌ای می‌رسد، پس می‌مانید بدون نشانه و راهنما و پیشوای هدایت‌گر ، و در آن شبهه نجات نمی‌یابد مگر کسی‌که دعای غریق را بخواند، گفتم: دعای غریق چگونه است؟ فرمود: می‌گویی* *{يَا اللّٰهُ يَا رَحْمَانُ يَا رَحِيمُ، يَا مُقَلِّبَ القُلُوبِ ثَبِّتْ قَلْبِي عَلَىٰ دِينِكَ}* *{ای خدا، ای بخشنده، ای مهربان، ای زیر و روکننده‌ی دل‌ها، دلم را بر دینت پا برجا کن}* ⬇️
🍃🍃🍃🍃🍃🍃 ^ هرگاه به هر امامی سلام دهید خــــــود آن امام جواب ســـــــلام تان را میدهـــــد...❣ ولی اگر کسی بگوید: ❣ “السلام علیک یا فاطمه الزهرا”❣ همه‌ی امامان جواب میدهند … می‌گویند: چه شده است که این فرد نام مادرمان را برده است !؟ السلام علیکِ یا فاطمهُ الزهراء(س) تا ابد این نکته را انشا کنید پای این طومار را امضا کنید هر کجا ماندید در کل امور رو به سوی حضرت زهرا کنید... 🌹السلام علیک یا فاطمه الزهرا (س)🌹 السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ🌹 السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ نَبِيِّ اللَّه🌹ِ السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ حَبِيبِ اللَّهِ🌹 السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ خَلِيلِ اللَّهِ🌹 السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ صَفِيِّ اللَّهِ🌹السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ أَمِينِ اللَّهِ🌹 السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ خَيْرِ خَلْقِ اللَّهِ🌹 السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ أَفْضَلِ أَنْبِيَاءِ اللَّهِ وَ رُسُلِهِ وَ مَلائِكَتِه🌹ِ السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ خَيْرِ الْبَرِيَّةِ🌹 السَّلامُ عَلَيْكِ يَا سَيِّدَةَ نِسَاءِ الْعَالَمِينَ🌹 مِنَ الْأَوَّلِينَ وَ الْآخِرِينَ السَّلامُ عَلَيْكِ يَا زَوْجَةَ وَلِيِّ اللَّهِ وَ خَيْرِ الْخَلْقِ بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ🌹
اَلا ای مسجدِ کوفه تو وصفِ شرحِ حالم کن یک امشب بر تو مهمانم حلالم کن، حلالم کن شب است و درد تنهایی وَ من دلتنگِ مهتابم کنارِ شمع می سوزد به یادت چشمِ بی خوابم چرا پایان نمی یابد شبِ بی حاصلم ای عشق چنان در اشک گم گشتم تو گویی غرقِ گردابم تمامِ چهره ی عالم به تاریکی فرو رفته من امٌا با نگاهِ تشنه ام دنبالِ مهتابم نمی دانم چرا امشب به خلوت عالمی دارم بگردم گردِ این عالم پیِ اکسیرِ نایابم شگونِ فالِ من امشب شده صبر و شکیبایی جهان در خوابِ سنگین و سرا پا غرقِ اعجابم انیسِ بزمِ من امشب شده آغوشِ تنهایی که مهجور از همه عالم کجا رفتند اصحابم چو کشتیِ به گل مانده در این گرداب می چرخم خداوندا نجاتم ده از این توفانِ مردابم حدیثِ دردِ هجرانم دلی خون از زمان دارم چو پروانه به گردِ شمعِ رخسارت چه بی تابم شرارِ عشق در جانم به لب شوقِ اذان دارم قنوتِ وصل میخوانم فراهم کن تو اسبابم دگر شد موسمِ وصلت شتابان می رسم امٌا گره آمد کمربندم چنان درگیرِ قلابم خداوندا ! کمربندم از این قلابِ در وا کن در این ساعات پایانی بیابم راهِ محرابم چرا صفهایِ مرغابی ز خانه سدٌِ راهم شد ز اشکِ دیده می شویند زخمِ پُر تب و تابم تو امشب مسجدِ کوفه هوایِ دیگری داری به حالِ سجده می بینی به فرقم زخمِ خونابم سحر شد مرغِ جانِ من گشوده پَر ز محرابم نوای فزتُ ربِّ الکعبه زیبا کرده سیرابم! اَلا ای مسجدِ کوفه تو وصفِ شرحِ حالم کن یک امشب بر تو مهمانم حلالم کن، حلالم کن!
امشبی چشمِ امیدم به درِ رحمتِ توست تا سحر منتظرِ بخششِ بی غایتِ توست ای خدایی که کریمی و مُجیبُ الدَعوات تو ببخش آنچه که بخشندگی در وسعتِ توست همه ذراتِ جهان چشم به الطافِ تواند عرش تا فرش سرِ سفره ی با برکتِ توست می ستایند همه خلق تو را با دل و جان عزتم ده که جهانم همه در عزتِ توست خالقِ هر دو جهانم تویی ای ذاتِ کریم عالمِ کون و مکان در یدِ با قدرتِ توست آن که جانش عطشِ نورِ حقیقت دارد دائماً چشمه ی جانش طلبِ رحمتِ توست من که جز داده ی تو هیچ ندارم ز خودم ای خدا هر چه که دارم همه از دولتِ توست آمدم با تو کمی از تهِ دل حرف زنم دلِ من تشنه ی یک جره ای از رافتِ توست رهروِ شب زده‌ام آمده‌ام بهرِ وصال بعلیِِ بعلی بر لبِ من طاعتِ توست چقدَر این دلم ایوانِ طلا می خواهد به تولای علی که غمِ او غربتِ توست کربلا رفتم و دیدم بدنی بیکفن است شاهِ لب تشنه‌ی عریان که دور از وطن است!
کجایی بنده ی مسکین، بیا امشب شبِ قدر است گناهت گر شده سنگین، بیا امشب شب قدر است گر آب و دانه می خواهی، بیا صحنِ کرَم باز است، فقط بُگشا پَرِ شاهین، بیا امشب شبِ قدر است الهی بالحسین العفو، الهی بالحسین العفو(۲) بخوان با دیدگانِ خیس. مجیر و قدر و جوشن را مکن بر غیرِ من تمکین، بیا امشب شبِ قدر است بگو از من چه میخواهی، که از لطفم ببخشایم کنم باغِ دلت آذین، بیا امشب شبِ قدر است الهی بالحسین العفو، الهی بالحسین العفو(۲) سلام آورده ام امشب، برایت از نسیمِ فجر بُوَد شیرین تر از شیرین، بیا امشب شبِ قدر است بیا بارانِ رحمت را، به روی تو ببارانم دعا از تو ز من آمین، بیا امشب شبِ قدر است الهی بالحسین العفو، الهی بالحسین العفو(۲) شبِ قدر است رنگِ عشق رنگِ دیگری دارد کنم سال تو را تضمین، بیا امشب شبِ قدر است تُهی دست از درِ این خانه ام بیرون نخواهی رفت شَوی از ذکرم عِطر آگین، بیا امشب شبِ قدر است سرت بر شانه ی العفو، الهی بالحسین(ع) بر لب تو وُ این سفره ی رنگین، بیا امشب شبِ قدر است الهی بالحسین العفو، الهی بالحسین العفو(۲) برای آمدن بر درگهم یک واسطه آور تو آن قنداقه‌ی خونین، بیا امشب شبِ قدر است همان طفلِ تلظّی کرده در آغوشِ ثارالله گلو و تیر و دستِ کین، بیا امشب شبِ قدر است! الهی بالحسین العفو، الهی بالحسین العفو(۲) ۳۰_فروردین_۱۴۰۱
سید راستی: ─━⊰•┅═•••❃﷽❃•••═┅•⊱━─ عجب شب قــــدری شده، الهـی زینـب بمیـره داداش ابالفضل روسـرت ،با گریه قـرآن می گیره چی بگم ازدست زمونه، سرشکسته ت غرق خونه همه باهم احیاگرفتیم، غریبونه کنارت تا سحرمن میمونمو (زارمیزنم)۲ الهی _بعلی ، میخونمو      (زارمیزنم)۲ امـون از این درغریبی۴ برا شــفای تو دارم  نمازحــاجــت میخونم۲ سی ساله دلتنگی برا مادرومحسن میدونم۲ مگه یادت میــره مـدیــنه آتیش و۰میخ و زخم سینه مصیبتای فاطمیه_چه سنگیه به یاد در و دیوار_هنوزمو (زارمیزنم)۲ می بیـنــم چــادرش رو میســوزمو (زارمیزنم)۲   امون ازاین دردغریبی۴ صــدا زدی عباس من  علی دلخــون حسین حالا که نیستم کربلا جون تو وجون حسین دیگه داری مــیری تو از حــال میگی که زینب بعد چند سال قرارماشام غریبون _توی گودال میشینه روسینه   میشینمو  (زارمیزنم)۲ حسینــو  زیرخــنجر میبینمـو  (زارمیزنم)۲
امشب بنا دارم که قرآن سر بگیرم تا در بهشتِ جانِ جانان پَر بگیرم هر جا قلم دل را کشانَد می‌نشینم تا من سراغ از فاتحِ خیبر بگیرم عرضِ ادب سوی مدینه میکنم تا اذنِ جنان را هم ز پیغمبر بگیرم عشقم حسین است و براتِ کربلا را از دستِ پاک و زخمی مادر بگیرم امشب که گلزارِ حسین است آرزویم باید از این دریا فقط گوهر بگیرم مهمانِ شش گوشه شدن یعنی که باید هر جایی از عرشِ خدا لنگر بگیرم گفتم اگر قسمت شود اول در آغوش قنداقه ی نازِ علی اصغر بگیرم هر گوشه از صحن و شبستانِ حرم را صد منبر اشک از روضه ی اکبر بگیرم آنجا که ساقی آب را شرمنده کرده است از دستِ او هم جرعه ای کوثر بگیرم شرمنده ی اشکِ پگاهِ قتلگاهم باید تقاصِ یک سر از کافر بگیرم هر کس به نوعی اشکِ زینب را در آورد من حقِ او را از دمِ خنجر بگیرم یا انتقامِ دردِ او را روزِ محشر از ذوالفقارِ حضرتِ حیدر بگیرم باید رَوم با پای دل کنجِ خرابه یک سر خبر از غربتِ دختر بگیرم از گیسووان سوخته قدری برای زخمِ دلم داروی خاکستر بگیرم از خارِ پایش که ز چوبِ خیزران است قطعاً خبر از شعله های در بگیرم ای بال و پَر بشکسته ای جانم رقیه امشب من از عشقِ تو قرآن سر بگیرم غرقِ امیدِ دستهای کوچکم تا هر حاجتم را از حیِ داور بگیرم
‍ ‌ ◽تَهدٌمَت واللٌهُ ارکانُ الهُدی◽ امشب ملائک سر به سر در آه و افغانِ علی(ع) گشته زمین و آسمان یکسر نواخوانِ علی(ع) بوی اذانش از لبِ باغِ مناره می چکد عطرِ شهادت کوفه را کرده گلستان علی(ع) محرابِ او دارد خبر از درد و غمهای دلش از ربٌنای آخرِ دستانِ احسانِ علی(ع) آن وحیِ عرفاِن خدا شرحِ صراطِ مستقیم قرآن ندارد صورتی جز وصفِ برهانِ علی تا تیغِ زهر آلودِ کین فرقِ عدالت را شکافت چشمِ خدا گریان شد از چشمانِ گریان علی سیلابِ خون جاری شده از تارُکِ منشَقٌِ او چشمِ سحر خون بارد از حالِ پریشان علی پیچیده در عرشِ خدا واویلتای جبرئیل شد لیله القدرِ خدا آن فرقِ فُرقانِ علی امشب صدای غربتش پیچیده در گوشِ جهان دیگر به پایان آمده غمهای دورانِ علی گلدسته ها غرقِ قنوت محراب و منبر در سجود سجاده می گرید چنان از دردِ فقدانِ علی آهِ غریبی می چکد از اشکِ چشمِ کودکان شد خالی امشب کوچه ها از سفره ی نانِ علی امشب فقط آن کاسه ی صبرِ پُر از خونِ علی شد سفره ی افطاریِ این روزه دارانِ علی ای دشمنِ شیطان صفت ای ظالمِ بی حد و مرّ کم بهره بردی تو مگر از رحمتِ خوانِ علی(ع) یارب به حقٌِ اشک و آهِ قلبِ سوزانِ علی ما را در ایوانِ نجف بنما تو مهمانِ علی!
یا رب به درگاهِ تو من دارم شکایت از دستِ این قومِ پلید و بی کفایت وا چی کشیدم من از این کوفی جماعت مُردم ز دستِ جاهلانِ بی مروت کوفی جماعت مردمی بی دین و ایمان عهدِ مرا بشکستند بینی چه آسان جانِ مرا آزرده اند از این سفاهت بر روی نیزه برده اند آیاتِ قرآن دریای جوشانم ولی ساحل گرفتم عمری که با آغوشِ غم منزل گرفتم داد از غمِ تنهایی و غربت نشینی صد کوله بارِ غصه را بر دل گرفتم جان بر لب آمد، روزم شب آمد کس از دلِ پُر خونِ من آگه نباشد دیگر کسی با سازِ من همرَه نباشد دیگر علی در خانه اش تنهایِ تنهاست اسرارِ غمهایم به غیر از چَه نباشد ماهیِ دریا نوحه گر از حالِ زارم در کنجِ تنهاییِ غم تا کی بنالم آه و فغان از این همه رنج و ملامت بینی که چون شامِ سیه شد روزگارم غمها چشیدم ای خدا بعد از پیمبر گریَد برای غربتم محراب و منبر در شامِ غربت مانده ام با سینه ی غم دیگر رسید پیمانه ی صبرم به آخر جان بر لب آمد، روزم شب آمد ای فاطمه بینی خزان آمد بهارم رفتی دِگر من مونس و یاری ندارم از دردِ هجرانِ تو شمعِ سینه سوزم بعدِ تو من بر خشتِ غم سر می گذارم دیگر علی در خانه اش محرم ندارد بر روزگارِ سردِ خود همدم ندارد عمری فقط پهلو گرفته کنجِ غربت زخمِ دلِ او دارو و مرهم ندارد امشب وضوی عشق را با خون بگیرم شوقِ مصلّای شهادت گشته دیرم محرابِ من دلتنگِ شمشیرِ وداع است این بس مرا در جامه ی عزّت بمیرم جان بر لب آمد، روزم شب آمد امشب مصلّای نمازم نهرِ خون است سجّاده ام با خونِ فرقم لاله گون است آغوشِ جان بگشوده ام بهرِ شهادت گویا شهادت بر سرم فالِ شگون است حالِ نماز و قامتم نقشِ زمین شد فرقِ سرم شقٌ القمر از تیغِ کین شد این رسمِ جانبازی مرا یک افتخار است جانم فدای قبله و قرآن و دین شد گر ضربه ی تیغِ ستم آمد به جانم فزت وَ ربّ الکعبه را از جان بخوانم بانگِ مصلّای اذانِ آخرینم ای مسجدِ کوفه وداع کن با اذانم! جان بر لب آمد، روزم شب آمد
أَتَيْتُكَ يَا مَوْلاَيَ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ زَائِراً عَارِفاً بِحَقِّكَ مُوَالِياً لِأَوْلِيَائِكَ‏ اى آقاى من اى فرزند رسول خدا با معرفت به حق امامتت و خلافتت بدين درگاه به زيارت حضرتت آمده ‏ام و دوست با دوستانت شبِ قدر است و دلم کرب و بلا می خواهد کربلا هم که دلِ غرقِ صفا می خواهد یا حسین اِبنِ علی(ع) نوکرِ خود را دریاب دلِ آلوده ی من از تو جلا می خواهد روضه ی آب و عطش گر چه ملول است ولی دلِ بشکسته ی پُر شور و نوا می خواهد شبِ قدر و به سرم شورِ حرم افتاده است وا که این صحنه عجب حال و هوا می خواهد آخر این غرقِ گنه را چه به این حال و هوا جانِ من جرعه ای از آبِ شفا می خواهد عاشقم در سرِ خود شوقِ زیارت دارم زیرِ پرونده ام امضای شما می خواهد باز پروانه ی دل طالبِ شمعِ رُخ توست این تبِ عشق مگر چون و چرا می خواهد کی شود قسمتِ من هم بشود کرب و بلا دلم عطرِ حرمِ شاهِ ولا می خواهد!