eitaa logo
کانال روضه دفتری ایتا وتلگرام
4.9هزار دنبال‌کننده
3.5هزار عکس
2.6هزار ویدیو
333 فایل
بروزترین کانال روضه دفتری👇 ایتا وتلگرام ••✾•🌿🌺🌿•✾•• @rozeh_daftari1 ارتباط با مدیران کانال👈 @msoghandi@y_a_m_h 👈
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بنال ای سینه از اندوه و دردی فلک گو با منِ زهرا چه کردی؟ فلک از دستِ تو دارم شکایت که بشنو تا بگویم این حکایت بگویم ذره ای از حالِ زارم که می بینی سیه شد روزگارم دمی این سفره ی دل وا نمایم چنین ظلمی کجا باشد روایم حسینم را چرا غربت کشاندند چرا در قتلگاهِ خون نشاندند اگر کشته چرا رأسش بریدند چرا او را به خاک و خون کشیدند چرا دیگر تنِ بی جانِ او را ز تیر و نیزه و خنجر دریدند گلم بی دست و پا افتاده در خون به حالِ او بگرید مرغِ هامون وَزد بادِ صبا بر جسمِ زارش علی اکبر فتاده در کنارش در آغوشش گرفته غنچه اصغر ز تیغِ کینه شد این لاله پرپر بگویم از اباالفضلِ دلاور میانِ خاک و خون ساقیِ لشکر به صحرا هر طرف جسمِ شهیدان که بی غسل و کفن در این بیابان هوای نینوا ای خشک و سوزان لبِ خشکِ حسینم را مسوزان لبانش تشنه ی یک جرعه آب است دلش از سوزِ بی آبی کباب است زمینِ کربلا ای خار و خاشاک تو رحمی کن به حالِ جسمِ صد چاک تو رحمی کن که این فرزندِ زهراست در این غربت اسیرِ دستِ اعداست تو ای باد صبا رفتی به سویش نوازش کن به جایم زلف و مویش به جایم بوسه زن زیرِ گلویش بمیرم خون چکد از زخمِ رویش بگو ابرِ سما را تا ببارد حسینم طاقتِ گرما ندارد بیا تا سایه افکن بر سرِ او کفن بر تن ندارد پیکرِ او متاب خورشید این عریان بدن را مسوزان جسمِ بی غسل و کفن را متاب او معجری بر سر ندارد که بر بالینِ خود مادر ندارد الا ای آسمان! تو سایه افکن به زیرِ تیر و نیزه بوده این تن تو رحمی کن به زخمِ چاک چاکش ز اشکِ خون بشوی آن جسمِ پاکش بیاید مرغِ صحرا دسته دسته بگریَد بر حسینِ زار و خسته جناقِ سینه تا پشتش شکسته شب است و بر سرش شبنم نشسته به جوی خون فتاده پیکرِ او در این صحرا چه آمد بر سرِ او اَلا ای تربتِ شامِ غریبان مدارا کن تو امشب با شهیدان مدارا کن که همراهی ندارند در این غربت پناهگاهی ندارند! @rozeh_daftari1
#‍ زمزمه یا نوحه شام غریبان حضرت زهرا سلام الله علیها علی سر در گریبان دارد امشب علی شام غریبان دارد امشب چراغ خانه ها گردیده روشن کجائی ای چراغ خانه من اگر شمعی کند درد دلم گوش کند در سوختن خود را فراموش خموشی هر چراغی دارد اما چراغ من شده بی وقت خاموش زمین از این بدن چیزی نمانده بگیر ای قبر جان من در آغوش 🌿🥀🌿🥀🌿 @rozeh_daftari1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
روضه-حاج عباس طهماسب پور (9).mp3
5.19M
مدینه در تاب و تبِ خونه شیر عربِ که سوخته اینجور،عجبِ گفتم چی شد چی سببِ زهرا میگه روز یا شبِ علی چرا جون به لبِ اینکه میگن بعد سوال جوابی که گرفتم از هق هق بی بی زینبه هیزم،شرر،بیت،حیدر مردم،یک سر تماشاگر دیوار و در، مسمار،پسر محسن،خطر،فضه،مادر ریسمان،پدر،حسن،مضطر من خون جگر بابارو میکشید مادر در بین اون چهل نفر پیش شوهر،قتل همسر ♻️از روزی که فاطمه(سلام الله علیها)،آتیش گرفت نوکراشم آتیش گرفتن 😔یه بو تراب،غرق عذاب 😔بیرون، سلامش بی جواب 🔅علی رو این روضه کشته ها ♻️اوناییکه متاهل هستن،بهتر میفهمن حرف منو یه بو تراب،غرق عذاب بیرون، سلامش بی جواب درون، خانومش با نقاب چه خانومی،در تب و تاب برگای آخر کتاب خوناب میزیزه میشه آب حسین شبا تشنه آب بشنو حسن با اضطراب با هق هقش میگه تو خواب یهو از خواب میپرید غَدار بسه، بی عار بسه یکبار، دوبار، چند بار بسه سرش خورد به دیوار،بسه ول کن شکست گوشوار 🔅نانجیب زد تو صورتش ول کن شکست گوشوار هست مادرم بیمار بسه،با پات نده فشار بسه اینم فدک بردار هی فحش نکن نثار مادر پاشو قرار بسه باشه نگم تکرار بسه ♻️این خانوم، خانوم رشیده ای بوده درسته سنش کم بوده ♻️مگه چقد گذشت؟! دوسه ماه کمتر و بیشتر ♻️نزاشتن آب غسل کفن پبغمبر خشک بشه ♻️سه بار به خونه آقا امیرالمومنین،هجوم آوردن ♻️یه زن باردار... هر سه بارم ممانعت کرد که علیشو نبرن 🔰داد میزد مگه اینکه از رو جنازه منه فاطمه رد بشید دستتون به آقام علی برسه 🔰که اون دومیه ملعون گفت اگه کار به جایی برسه که از رو جنازتم رد بشیم، میشیم 🔅علی رو باید ببریم اون رشیده شد خمیده رنگ پریده، تار دودید
─‌‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌─‌ :به سمت گودال از خیمه دویدم من.... 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ به سمت زهــرا تا به ســــر  دویدم من آتیــــش جلــوتر بود دیر رسیـــدم من بیـــن در و دیــوار فاطمـــه پـرپـر شــد دیــدم که قـــرآنــم بـدون کــوثــر شــد زهــرای مظلــــــومه(۴) میــونِ اون آتیش محشـــر کبـــریٰ بود نــوای "یا مهــــدی" رو لب زهــــرا بود امان از اون وقتی که در به روش افتاد نالهٔ زهــــرا داشت عرشو تکون می داد زهــرای مظلــــــومه(۴) می دید منـــو بردن  با دستـــای بسته دنبـال من بود با پهلـــــوی بشکســـته چشمـــامو بستـــم تا روی زمین افتاد غــلاف شمشیــــر و نمــی برم از یــاد زهـــرای مظلـــــومه(۴) کاش بجای دستام چشامو می بسـتن نمی دیدم وقتی بازوشو میشکـســتن این همه بی رحمی جون به لبـــم آورد وقتی به جای من زهرا کتک می خورد زهــرای مظلــــومه(۴) جـــوون بیمـــارم قصـــد سفـــر داره نشــونیـــاش امـــا رو در و دیـــواره میـــره ولــی از این دشمنــــا بیــزاره سینـــهٔ مجروحش زخمـــــیِ مسماره زهــرای مظلــــومه(۴) میگه خـــداحافــظ علــی حـــلالم کن نبینـم اشکـــاتو رحمــی به حـــالم کن نــذار دل زینــب بگیـــــــره از غصـــه یا حسنــم بی من بمیــــــره از غصـــه مـــراقب اشـک نور دو عیــــنـــم باش شبــا به فکــــر آب برا حــسینـــم باش حسیــن مظلـــــومم(۴) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌
دیشب حسن(ع)اشـــــــک برادر پاک می کرد حــــــــیدر از این ماتم گریبان چاک می کرد دیشب حسین(ع)نازنین با چشم گــــــریان ازخوردن آب و غــــــــــــذا امساک می کرد اسطـــــــــوره ی صبر و سکوت و پایمردی جسم نحـــــــیف همسرش را خاک می کرد مـُهر کــــــــــــــبودی بر رخ ماهش نمایان این شکوه را با خالق افــــــــــلاک می کرد اشک ملایک ریخـــــــــــــــت از بام مدینه خاک بقیع و کـــــــــوچه را نمناک می کرد بانگ عزا در عرش می پیچــــــــید ، گویا این داغ را هر ذره ای ادراک می کــــــرد دستان هستی بخش فخـــــــــــر عالم خاک یا رب مگر خـــلق جهان را خاک می کرد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
@rozeh_daftari1_281222000918.mp3
3.92M
مداح:👌😭 •-----🖤═✾🌺✾═🖤-----• یه کمی حرف بزن ، حرف رفتن نزن پاشو اینجوری من و نده عذاب ، کلمینی بری از پیشم میشم خونه خراب کلمینی بین این همه سلام ، بی جواب کلمینی یه کمی حرف بزن علی نمیره حرف رفتن نزن علی میمیره میبارم مثل آسمون برات میکشی منو با اشک بی صدات سرتو بگیر بالا جون علی بمیرم برات پاشو اینجوری منو نده عذاب کلمینی بری از پیشم میشم خونه خراب کلمینی فاطمه جان بین این همه سلام بی جواب کلمینی پاشو اینجوری منو نده عذاب کلمینی یه کمی حرف بزن علی نمیره حرف رفتن نزن علی میمیره رنگ صورتت شده سرخ و کبود از علی دل بریدی اما زود خانوم رفیق نیمه راه شدی قرار این نبود یه کمی حرف بزن علی نمیره حرف رفتن نزن علی میمیره •-----🖤═✾🌺✾═🖤-----• کانال  روضه دفتری👇 ایتا وتلگرام ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈ @rozeh_daftari1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا