eitaa logo
کانال روضه دفتری ایتا وتلگرام
4.9هزار دنبال‌کننده
3.5هزار عکس
2.6هزار ویدیو
331 فایل
بروزترین کانال روضه دفتری👇 ایتا وتلگرام ••✾•🌿🌺🌿•✾•• @rozeh_daftari1 ارتباط با مدیران کانال👈 @msoghandi@y_a_m_h 👈
مشاهده در ایتا
دانلود
السلام 🌾💫🌿🌾💫🌿🌾💫🌿   مرهم حریف زخم زبان ها نمی شود اصلاً جگر که سوخت مداوا نمی شود گریه مکن بهانه به دست کسی مده با گریه هات هیچ مدارا نمی شود خسته مکن گلوی خودت را برای آب با آب گفتن تو کسی پا نمی شود این قدر پیش چشم کنیزان به خود مَپیچ با دست و پا زدن گره ات وا نمی شود گیسو مکش به خاک ؛دلی زیر و رو شود در این اتاق عاطفه پیدا نمی شود باور کنم به در نگرفته است صورتت؟ این جای تنگ و این قد و بالا...نمی شود! با ضرب دست و پا زدنت طشت می زنند جز هلهله جواب مهیا نمی شود با غربتی که هست تو غارت نمی شوی نیزه به جای جای تنت جا نمی شود خوبیِ پشت بام همین است ای غریب پای کسی به سینه تو وا نمی شود علی اکبر لطیفیان
السلام ✨🍀🍃🥀✨🍀🍃🥀 عده ای بی سر و پا دور و برش خندیدند پاسخ ناله و سوز و جگرش خندیدند مادری بود و جوان مرگ شد و آخر کار همچنان فاطمه بر چشم ترش خندیدند همچو بسمل شده ای دور خودش می پیچید به پریشان شدن بال و پرش خندیدند درد پیچیده به پهلویش و از هر دو طرف دست میبرد به سوی کمرش،خندیدند آمده بر سرش اینجا کمی از داغ حسین همگی جمع شدند دور سرش خندیدند یک نفر نیست که از خاک سرش بردارد بر نفسهای بدون اثرش خندیدند زهر اثر کرده و رویش به کبودی زده است بدنظرها به خسوف قمرش خندیدند دست پا می زند و نیست کنارش پدری تا ببیند به عزای پسرش خندیدند کربلا جسم علی پخش به صحرا شده بود لشگری دور تن مختصرش خندیدند هر چه می گفت حسین یاولدی یاولدی... عده ای بی سر و پا دور و برش خندیدند قاسم نعمتی
السلام 🍃🥀🍁🍃🥀🍁🍃🥀🍁 مرغ بی بال و پر غمکده ی بغدادیم روضه و غصه و دردیم، غم و فریادیم قطره اشکیم که با آه رضا افتادیم سال ها با جگر پاره چنین سر دادیم: ما عزادار دل خون جوادیم همه با دل خون شده مجنون جوادیم همه عرش را غربت او یکسره غمناک کند رخت مشکی به تن پهنه ی افلاک کند گریه بر روضه ی او صاحب لولاک کند خواهری نیست که خون از لب او پاک کند این که پیچیده به خود تشنه و دور از وطن است خاک عالم به سرم گل پسر بوالحسن است مثل یک شمع کف حجره چکیدن سخت است وسط خانه ی خود زهر چشیدن سخت است از سوی همسر خود طعنه شنیدن سخت است پر خود را به روی خاک کشیدن سخت است نیست یک مرد کمی یاری مظلوم دهد قطره ای آب به این تشنه ی مغموم دهد بی وفا خواست که آقای مرا پیر کند غصه را در دل محزون شده تکثیر کند پسر فاطمه را کوچک و تحقیر کند خواست او را وسط حجره زمین گیر کند بی حیا بر جگر سوخته اش می خندید با کنیزان جلوی حجره ی او می رقصید پسر شاه خراسان جگرش می سوزد از غم زهر جفا چشم ترش می سوزد دست و پا می زند و بال و پرش می سوزد وسط حجره، تن شعله ورش می سوزد باورم نیست که این ها به کمک برخیزند آب را پیش نگاهش به زمین می ریزند گاهی از شرم کمی رحم و مدارا خوب است نگذارید تنش را به تماشا خوب است نکشیدش به سوی بام، همین جا خوب است چه کسی گفته قد و قامت رعنا خوب است؟! حمل او روی سر چند نفر، دردسر است تیزی پله و تنگی گذر، دردسر است خوبی بام به این است مصیبت نکشد بدنش زیر سم اسب مشقت نکشد نیزه و سنگ به پیشانی حضرت نکشد آخر روضه ی او کار به غارت نکشد تشنه جان داده ولی در بدنش سر دارد صحن این بام چه خوب است، کبوتر دارد شاه عالم به زمین خورده و بی حال شده پیکرش در ته گودال لگدمال شده بر سر پیرهنش صحبت و جنجال شده شمر با خنجر خود وارد گودال شده داشت با خنجر خود ضربه به آقا می زد ناگهان صوت فراگیر "بُنَیَّ" آمد محمد جواد شیرازی
السلام 🌱🥀🔸🌱🥀🔸🌱🥀🔸 اُفتاده است رویِ زمین و برابرش لبخند می زند به تقلاش همسرش اُفتاده است رویِ زمین دید مثلِ او اُفتاده است در وسطِ کوچه مادرش جُرعه به جُرعه آب زمین ریختند و او از بس که آب گفت تَرَک خورد حنجرش قسمت نبود آب بنوشد بجای آن خاکی شده است حیف لبان مطهرش باب الحوائج است ولی می توان شنید از بینِ حُجره ناله یِ موسی بن جعفرش این دفعه می زدند به دَف تا که جان دهد کَف می زدند وقتِ نفسهای آخرش از پا گرفته و بدنش می کشند...وای تا پشتِ بام ریخته گُلهایِ پرپرش خون گریه می کند لبه یِ تخته سنگ ها از بَس که خورد بر لبه یِ پله ها سرش این پشت بام گودی گودال نیست شُکر با پا نیامده است کسی رویِ پیکرش سخت است فکر این غم و سخت است باورش مردی که قاتلش بشود زخمِ همسرش حسن لطفی
4_5870738982416944578.ogg
2.56M
▪️ السلام آبم بدهی یا ندهی میمیرم7 شده بغداد به من آب نداد این روضه دل میسوزونه 😭😭 هر چه در حجره زدم داد به من آب نداد لبم از زمزمه افتاد به من آب نداد هر چه گفتم جگرم سوخت به من رحم نکرد پاسخ این همه فریاد به من آب نداد دست و پا بسکه زدم خسته و بي حال شدم رفت هستم همه بر باد به من آب نداد اب ابم جگر فاطمه را اتش زد تا شود مادر من شاد به من آب نداد پیش لب تشنه کسی آب نریزد به زمین داد از این همه بیداد به من آب نداد لب خشكيده من ديد وبه حالم خنديد كف زنان در برم استاد به من اب نداد گفتم آبم بدهی یا ندهی میمیرم كربلايي شده بغداد به من آب نداد نوحه آخر من واعطشا وای حسین کردم از روضه او یاد به من آب نداد خیره بر حنجر طفل و گله از حرمله داشت نشود خانه اش آباد به من آب نداد دید نامرد سر کوچک طفلم زعطش بر روی شانه ام افتاد به من آب نداد بی حیا آخر عمری به چه روزم انداخت رو زدم بهر تو نوزاد به من آب نداد ماندم اخر به چه رويي به حرم برگردم كاش آبي به تو ميداد به من آب نداد 🍁 علیهم السلام