عید قربان
غلامرضا سازگار
عید قربان است ای یاران گل افشانی کنید
در منای دل وقوف از حج روحانی کنید
تا نیفتاده است جان در پنجۀ گرگ هوا
گوسفند نفس را گیرید و قربانی کنید
سنگ ها از مشعر وصل الهی کرده جمع
جنگ با شیطان و ترک فعل شیطانی کنید
بانگ لبیک از درون آرید بیرون تا به تن
حلۀ احرام از انوار ربانی کنید
در مسیر وجه ربّک پای جان بگذاشته
گام اول در هوالهو خویش را فانی کنید
پای تا سر ذکر حق گردیده در عین سکوت
گفتگو با ذات پاک حی سبحانی کنید
از سر من، موی بتراشید و محو هو شوید
تا همه لبریز از نور جمال او شوید
شستشو کن روح را در چشمه عین الیقین
حلۀ احرام پوش از شهپر روح الامین
پاک کن آیینه را از زنگ تزویر و ریا
تا شوی سر تا قدم آیینۀ حق الیقین
گردن تسلیم اسماعیل را در زیر تیغ
تیغ ابراهیم را بر حلق اسماعیل بین
تیغ از الماس در دست پدر برنده تر
ای عجب نازک تر از گل آن گلوی نازنین
نه گلو بشکافت نه آن کارد حنجر را برید
هم پسر گردید محزون هم پدر شد خشمگین
پای تا سر شعله شد فریاد زد کای تیغ تیز
از چه کندی می کنی در امر رب العالمین
تیغ گفتا کای سراپا گشته از محبوب پر
تو به من گویی ببر اما خدا گوید نبر
ناگهان آمد ندا از جانب رب جلیل
مرحبا ای عزم تو اخلاص و صدقت را دلیل
تا بماند نور ختم المرسلین در صلب تو
فدیه آورده است بر فرزند پاکت جبرییل
ما پذیرفتیم از تو ذبح فرزند تو را
تو خلیلی تو خلیلی تو خلیلی تو خلیل
ما تو را در بوته اخلاص کردیم امتحان
ما تو را دادیم تا صبح جزا اجر جزیل
هم تو بیرون آمدی از آزمایش رو سفید
هم جلال و عزت تو کرد شیطان را ذلیل
کشتن فرزندبادست پدرسخت است سخت
چون جمال دوست دیدی این بلا آمدجمیل
تا ز چشم ابر آید بارش رحمت فرود
بر تو و بر هاجر و فرزند دلبندت درود
ای خلیل الله اسماعیل تو از آن ماست
تاقیامت زنده این سنت به صحرای مناست
غم مخور گر زنده برگردید اسماعیل تو
مقتل ذبح عظیم ما منای کربلاست
فرق ها دارند با هم این ذبیح و آن ذبیح
این سرش برسینه تو،اوسرش برنیزه هاست
حلق اسماعیل تو دارد خراش ازخنجری
حنجر او پاره پاره از دم تیغ جفاست
جسم اسماعیل توچون روح درآغوش تو
پیکر مجروح او از سم اسبان توتیاست
ذبح توسیراب بود ومثل گل شاداب بود
ذبح زهرا بالب عطشان سرش ازتن جداست
ای خلیل ما بود تا سیل اشکت در دو عین
آب شوچون شمع سوزان گریه کن بهرحسین
کیستی تومروه وسعی و صفایی یاحسین
بیت و رکن ومشعر وخیف ومنایی یاحسین
تو طوافی تو مطافی تو نمازی تو دعا
تو ذبیحی تو ذبیحاً بالقفایی یا حسین
آب زمزم تشنه لعل لب خشکیده ات
تو هزاران خضر را آب بقایی یا حسین
خون تو جاری است در رگ های احکام خدا
بلکه خود خون خدا، خون خدایی یا حسین
تو حسینی تو حسین کل خلق عالمی
تو شهیدی تو شهید کربلایی یا حسین
تو تمام مصحفی، آیات زخم پیکرت
تو کتاب انبیا و اولیایی یا حسین
آفتابا بر سر خلق دو عالم سایه ای
نخل "میثم" از کتاب زخم هایت آیه ای
#عید_قربان
#حسینیه_مدح
#عید_قربان_است_ای_یاران_گل_افشانی_کنید
#سازگار
#فارسی
#والاترین مقامیوه قربان اولوم حسین
#قربان_اولوم_حسین
#واصف مرندی
🌿▪️🍃🌿▪️🍃🌿▪️🍃🌿
والاترین مقامیوه قربان اولوم حسین
شایسته احترامیوه قربان اولوم حسین
.
آلله یانیندا منزلت جاودانیوه
گوهر فشان کلامیوه قربان اولوم حسین
.
میدان کارزاریده شصت و شجاعتین
دشمن شکن حسامیوه قربان اولوم حسین
.
هیهات منّا ذلّه دیین قانلی لبلره
پندیه و پیامیوه قربان اولوم حسین
.
شهر عملده کوچه به کوچه قاپی قاپی
احسانیوه طعامیوه قربان اولوم حسین
.
قاره علملره قره کوینک گیینلره
بو دولت و نظامیوه قربان اولوم حسین
.
شهزاده قاسمه علی اکبر جوانیوه
سقای تشنه کامیوه قربان اولوم حسین
.
ششماهه شیر خواریه شش کوشه قبریده
بو عزّت مدامیوه قربان اولوم حسین
.
آخر وداعیده اورگی داغلی زینبه
اول غصّه لی سلامیوه قربان اولوم حسین
.
تلّه کیمین دالینجا قاچان نازدانیوه
اطفال بی دوامیوه قربان اولوم حسین
.
گودال قتلگاهیده باشسیز جنازه وه
غارت اولان خیامیوه قربان اولوم حسین
.
باشین جدایه چیخدی ولی ظلمه اگمدین
بو غیرت و مرامیوه قربان اولوم حسین
.
کربُ بلا و کوفه و شام و خرابه ده
زینب ادن قیامیوه قربان اولوم حسین
.
«واصف» بوشعر یازماقی «انوردن» اورگشیب
یاران عالی نامیوه قربان اولوم حسین
.
.
#حسینیه #واصف_مرندی #حسینیه_مدح #ترکی
@nohevarozechahardahmasomsoghandi