eitaa logo
کانال روضه دفتری ایتا وتلگرام
4.8هزار دنبال‌کننده
3.4هزار عکس
2.5هزار ویدیو
331 فایل
بروزترین کانال روضه دفتری👇 ایتا وتلگرام ••✾•🌿🌺🌿•✾•• @rozeh_daftari1 ارتباط با مدیران کانال👈 @msoghandi@y_a_m_h 👈
مشاهده در ایتا
دانلود
‍ 🍃🍂روضه شهادت پیامبر و امام حسن مجتبی صلوات الله علیهم اجمعین_حاج حسین سیب سرخی_93🍃🍂 🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃 مثل یک سایه چه زود از سرِ این خانه گذشت چه غریبانه،غریبانه،غریبانه گذشت چشم را بست ولی صبر نکردند این قوم پیشِ او بود علی صبر نکردند این قوم ای دل از غربتِ این لحظه ی تشییع بگو از غریبانه ترین لحظه ی تشییع بگو او غریبانه ترین لحظه ی رفتن دارد روضه ی رفتن او گفتن و گفتن دارد اندک اندک اثرِ زهر به جانش اُفتاد رویِ دامانِ علی بود توانش اُفتاد شهر در مکر و سکوت است علی تنها شد یک تنه گرم حنوط است علی تنها شد یک طرف داشت علی آب به پیکر می ریخت یک طرف داشت جماعت سرِ مادر می ریخت آب غسلش به تنش بود که هیزم پُر شد شعله پیچید به در نوبتِ یک چادر شد بدنش روی زمین بود به زحمت اُفتاد وای ناموس علی بینِ جماعت اُفتاد در عزای پدرش بود که سیلی را خورد سوگوار پسرش بود که سیلی را خورد تا که مولا کفنش کرد زنش را کُشتند تا کفن روی تنش کرد زنش را کُشتند دست بر پهلوی خود داشت پرش خورد به در درد پهلو که خَم اش کرد سرش خورد به در ┏━━━🍃🍂🍃🍂🍃━ ┗━━━ 🍃🍂🍃🍂🍃━┛ ای عزیزِ تا سحر بیدار بس کن کشتی مرا از گریه ی بسیار بس کن رویت ندارد طاقت این اشک ها را طاقت ندارد این همه آزار بس کن باید ببینی روزهای بعد از این را باید بمانی با غمی دشوار بس کن باید بگویم روضه های بعد خود را باید بسوزی بعد از این دیدار بس کن ای کاش بعد از من کسی جایت بگوید با آتش و با هیزم و دیوار بس کن ای کاش میگفتند خانوم بچه دارد ای کاش میگفتند با مسمار بس کن در کوچه می افتی کسی غیر از حسن نیست باگریه میگوید در انظار بس کن در کوچه می افتی و میگویم به قنفذ افتاد دست مادرم از کار بس کن دست مغیره بشکند حالا که افتاد از چادر او پای خود بردار بس کن بگذار یک جمله هم از گودال گویم خون گریه ات را کربلا بگذار بس کن وقت هزارونهصدوپنجاه زخم است ای نیزه ی خونبار این اصرار بس کن این ناله های دشمنت پیش حرامی با شمر میگوید نزن، نشمار بس کن مقتل نوشت روی تنش پا گذاشتند... *منم اینطور رهات نمیکنم...میخوام روضه ی امام حسن بخونم...* ┏━━━🍃🍂🍃🍂🍃━┓ ┗━━━ 🍃🍂🍃🍂🍃━┛ از بارِ داغش پشتِ پیغمبر شکست تنهاترین سردار بی لشگر شکسته سجاده اش بر غربتِ او گریه کرده پایِ غریبی اش دلِ منبر شکسته بخشید آنکَس را که زد نیزه به ساقَش او دستگیری می کند از هر شکسته تا زهر را نوشید فرمود:آه مادر راحت شد این آئینه یِ یکسر شکسته بُغضِ چهل سالِ مرا این زهر بشکست اما غرورم را کسی دیگر شکسته یک کوچه ی باریك و دو دیوارِ سنگی یک راه بُن بست و دو برگ و بر شکسته فهمید فرزند بزرگم، ناسزا گفت می خواست من باشم ولیکن سر شکسته گفتم که با رویم بگیرم ضربه اش را رفتم نبینم حرمتِ مادر شکسته اول مرا زد بعد از آن هم مادرم را من میزدم بال و پَر و او پر شکسته از رویِ چادر پایِ خود را برنمیداشت پایی که قبل از این جسارت،در شکسته در زیر پاها گوشواره خوردتر شد خندید وقتی دید نیلوفر شکسته خون لخته از تیزیِ سنگی بر زمین ریخت فهمیدم از دیوارِ کوچه،سر شکسته لایوم کَ یومَک حسینم گریه کم کن تنها نه من،از گریه ات خواهر شکسته می بینمت با مادرم بر شیبِ گودال در لا به لایِ نیزه و خنجر شکسته ای کاش می شد تا نبینم ساربان هم انگشت را دنبال انگشتر شکسته "شاعر هر سه شعر:حسن لطفی" *گفت:بدجور زد تو گوش مادرم؛خوردیم رو زمین؛تا چشامو باز کردم دیدم مادرم خورده رو زمین،رو خاکا دنبال یه چیزی میگرده؛حسنم...حسنم...چشاش نمیبینه...عجب دستی داشت نامرد...چی شده مادر؟حسنم! ببینم گوشواره هامو ندیدی؟آی مادرم...آی مادرم..
|⇦• واحد ویژۀ شهادت اباالمهدی آقا امام حسن عسکری علیه السلام به نفس کربلایی حسین سیب سرخی•✾• •┄┅═══••↭••═══┅┄• 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. •┄┅═══••↭••═══┅┄• آقای سامرا چقدر ناتوان شدی خیلی شبیه مادرِ خود قدکمان شدی آه ای بهار زرد و خزانی تو میروی چون مادرت زمان جوانی تو میروی اَبَاالمَهدی یا مولا.... ____ بغصی شکسته داری و فریاد کوچه ای هی میخوری زمین ، ولی یاد کوچه ای گرچه غریب بودی و کس سوی تو نرفت شکرخدا که میخ به پهلوی تو نرفت شعله سراغ پیچشِ گیسوی تو نرفت اینجا غلاف بر روی بازوی تو نرفت آتش کسی به خِرمَنِ نیلوفرت نزد اینجا کشیده کس به روی همسرت نزد اَبَاالمَهدی یا مولا.... ____ تو ضعف میکنی پسرت گریه میکند مهدی رسیده و به برت گریه میکنند خاکی شده است موی سرت گریه میکند این ظرفِ آب بر جگرت گریه میکند برروی دامنِ پسرت دست و پا مزن اینگونه چنگ بر روی این خاک ها مزن آقا سلام بر تو و دریایِ تشنه ات این کاسه میخورد روی لبهایِ تشنه ات یادِ حسین می دمد از نایِ تشنه ات دادی سلام بر لبِ بابایِ تشنه ات خونابه گرچه از دهنت ریخته شده آلاله روی پیرهنت ریخته شده شکرخدا که لعل لبت خیزران نخورد شکرخدا که روی گلویت سنان نخورد چکمه به روی پیکرِتو بی امان نخورد سرنیزه ای نیامد و روی دهان نخورد شکرخدا که تو کفنی داشتی حسن بر جسم خویش پیرهنی داشتی حسن اَبَاالمَهدی یا مولا.... ____ بی تو وقارِ خواهرِ تو مُستَدام ماند با احترام آمد و با احترام ماند پوشیده از نگاه خَواص و عوام ماند وای از زنی که در وسط ازدحام ماند احساس های خواهری اش لطمه خورده بود حتی غرورِ روسری اش لطمه خورده بود ┄•┄┅═══••↭••═══┅┄•کانال روضه ،نوحه وسخنرانی چهارده معصوم علیهم السلام ایتا لینک👇 https://eitaa.com/nohevarozechahardahmasomsoghandi
⇦🕊 روضه و توسل_ ویژۀ ایام شهادت ابن الرضا حضرت جوادالائمه علیه السلام _ 96_کربلایی حسین سیب سرخی↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┄┅═══••↭••═══┅┄ "اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَة وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بَنیها،وَ سِرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحَاطَ بِهِ عِلْمُکَ " یابن الحسن...... یادم نمیرود که همه عزتم تویی من پای سفره تو شدم محترم حسین لطفی که کرده ای تو به من مادرم نکرد ای مهربان تر از پدر و مادرم حسین ⇦شاعر: حسین صیامی *شبِ جوادلائمه است،یا امام رضا! به حق جوادت،ما که نتونستیم زیارت مخصوص بیاییم حرمت،آقا جان! همه رو یک جا و یک کاسه به ما یه کربلا بده....* خاکستر وجود مرا می دهد به باد سنگینیِ عزای تو یا حضرت جواد تشنه ، میان خانه ی خود دست و پا زدی یک جرعه آب ، همسر تو ، دست تو نداد پاره جگر شدی و کنارت طبیب نیست اینجا کسی به فکر امام غریب نیست وقتی که پای بُغض علی در میان بُوَد جسم امام و هلهله ، اصلاً عجیب نیست گرچه به لب رسیده نفس های آخرت لب تشنه ای ، شبیه لب جدِّ اطهرت اما هنوز یاد گل یاسِ پرپری یاد مدینه کرده ای و یاد مادرت در پیچ و تاب بودی و می دید اُم فضل بر اشک و ناله های تو خندید اُم فضل گرچه کنار جسم تو در رقص و شادی است دیگر سر تو را که نبرّید ام فضل خندید بر نوای جگر سوز تو ، ولی با پای خویش ، جسم تو را زیر و رو نکرد شکر خدا که دور و برت خواهری نبود در وقت دست و پا زدنت ، مادری نبود خوب است اسیرِ نیزه و خنجر نمی شوی بی پیروهن در این دَم آخر نمی شوی دست کسی نخورده به گیسویِ دخترت دلواپس کشیدن مَعجر نمی شوی شکر خدا که دور و برت خواهری نبود در وقت دست و پا زدنت، مادری نبود شکر خدا کنیزکی از نسل ساربان آنجا به فکر غارتِ انگشتری نبود ⇦شاعر: محمود مربوبی او که برای عالم و آدم طبیب بود حتی میان خانۀ خود هم غریب بود خواهر نداشت تا برسد پیش پیکرش مادر نبود تا که کند گریه در برش از دردِ زهر، کُل تنش تیر می‌‌کشید خونابه از لبش به کف حجره می‌‌چکید در وقت احتضارِ کسی، کف نمی‌زنند هنگام دست و پا زدنش، دف نمی‌زنند اما امان ز ظلم و جفای کنیزها گم شد صداش بین صدایِ کنیزها در لحظه‌‌های آخر خود بی شکیب بود او غصه‌دارِ روضۀ شیب الخضیب بود با اینکه تشنه بود، ولی نیزه‌ای نخورد در بام خانه پیرُهنش را کسی نبرد شکر خدا که دختر او را کسی نزد با کعب نیزه، خواهر او را کسی نزد خیلی حسین در ته گودال خسته بود قاتل به روی سینۀ آقا نشسته بود شمر از صدای نالۀ زهرا حیا نکرد در قتلگاه گیسوی او را رها نکرد ⇦شاعر:علی سپهری حسین.... ____________
|⇦• و توسل ویژۀ ایام فاطمیه و شهادت حضرت صدیقۀ طاهره زهرایِ مرضیه سلام الله علیها با نوایِ کربلایی حسین سیب سرخی فاطمیه تقدیم به روح شهید والامقام سردار دلها و یاران باوفایش•✾• ┅═•┄◉⊰↭⊱◉•┄═┅ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┅═•┄◉⊰↭⊱◉•┄═┅ "السَّلامُ عَلَیْکِ یَا أُمَّ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ..." بخند، گریه ات آخر مرا ز پا انداخت مرا ز پا و تو را دیگر از نوا انداخت به جان من بخورد دردِ تو، نخور غصه غم تو لرزه به اندامِ مرتضی انداخت غریبگی نکن ای آشنایِ مردِ غریب بگو چگونه تو را کوچه از صدا انداخت *مگه میشه برا ناموسِ علی داد نزنیم،صدامون رو رها نکنیم، روضه ی ناموسی باید زنونه داد بزنی و گریه کنی..آی مادر...* بگو چه کار کنم تا مرا حلال کنی؟ تورا حمایتِ از من در این بلا انداخت دو تا نشان زده با تیرِ خود، زمین خوردم همان کسی که تو را بین کوچه ها انداخت *اومد علی،نزدیکِ فاطمه شد...دیدی موقعی که آدم اتقاقی برا ناموسش می افته،چی میگه؟...* ببینمت!چقدر بد زده تو را نامرد که ضربِ پنجه ی او روی گونه جا انداخت ببین نتیجه سیلیِ بی هوا این است ز هر کلام تو یک در میان هجا انداخت نفس کشیدی و من بند آمده نَفَسَم لباسِ خونی تو از نفس مرا انداخت ز لب گزیدن تو، دردِ سینه ات پیداست جدال دنده و سینه تو را ز پا انداخت علی اکبر نازک کار __________ تو داری میری سه ماهه که از شوهرت رو می گیری دعا می کنی هی که زودتر بمیری تو داری میری دارم می سوزم رو دیوار و در مونده خونِت ببین که چی آورده زهرا به روزم دارم می سوزم __________ من ز ثانی اشاره را دیدم ضربه های دوباره را دیدم مادرم روی نشان نداد ولی قطعه ی گوشواره را دیدم __________ ای دادِ بیداد مگه آتیش و میخِ در میره از یاد در سوخته ی خونه رویِ تو افتاد ای داد بیداد ای وای از این در تو رو بی هوا زد تویِ کوچه نامرد دیگه صورت و زیر چشمات وَرم کرد ای وای از این در *گفت: دستم تویِ دستِ مادرم بود،امام حسنِ،خوشحال با مادرم داشتم میرفتم،یه وقت چشام رو باز کردم دیدم مادرم رو زمین افتاده،نفهمیدم چی شد،تا چشام رو باز کردم دیدم یه نامرد جلو مادرم ایستاده ، دیدم مادرم دنبال یه چیزی رو زمین میگرده...حسنم! مادر،گوشوراه هام رو ندیدی..؟ به اینجا ختم نشد،رسید کربلا،دنبال یه سه ساله کردن...مادر بزرگِ این بچه رو توی مدینه اینجوی زدن،گوشواره هاش افتاد، اما کربلا گذاشتن غروبِ عاشورا،دنبال این زن و بچه کردن...گفت راوی دیدم، زجر نامرد دنبال یه ساله کرد، تا نزدیکِ این دختر اومد، از موها کشیدش...همون جا این بچه دستش رو گذاشت رویِ گوشش،صدا زد: وای مادرم...ای حسین. کانال روضه ،نوحه وسخنرانی چهارده معصوم ع،فاطمیه و شهید سلیمانی ایتا لینک👇 @nohevarozechahardahmasomsoghandi
🍁🍂*سينه زني_ شهادت امام جعفر صادق علیه السلام -كربلايي حسین سرخی*🍁🍂 🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴 بازم توی قلب شب، آهی غریبونه بود كوچه همون كوچه و، خونه همون خونه بود می سوزه، تو دل شب ،دوباره دل كبوترها می گیره، توی شعله، آتیش به پر معجرها وای ای وای ای وای ولی خونه ی فاطمه، بال و پر بود كه سوخت میخ در بود كه سوخت بین آتیش و دود ،خود مادر بود كه سوخت وای ای وای ای وای بازم زمین میخوره، مردی تو این كوچه ها مونده یه عمر رو دلش، داغ همین كوچه ها می باره، مثل بارون، دوباره برا غم حیدر میشینه، روی خاك و ،روضه میخونه برا مادر وای ای وای ای وای یه روزی تو این كوچه ها، از ستم می زدند هر قدم می زدند یاس پیغمبر و ،همه باهم می زدند وای ای وای ای وای تو كوچه ها با دل ِ، خسته پی مركبم می سوزم و هر نفس، یاد غم زینبم هستم از، بی كسی و ،غریبی ِ مدینه دلگیر دیدم كه، داره دشمن، میگیره رو سر من شمشیر وای ای وای ای وای ولی غروب كربلا، از قفا می برید بی حیا تا رسید پیكر بی سر و ،روی خاكا می كشید 🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴
⇦🕊 روضه و توسل_ ویژۀ ایام شهادت ابن الرضا حضرت جوادالائمه علیه السلام _ 96_کربلایی حسین سیب سرخی↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┄┅═══••↭••═══┅┄ "اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَة وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بَنیها،وَ سِرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحَاطَ بِهِ عِلْمُکَ " یابن الحسن...... یادم نمیرود که همه عزتم تویی من پای سفره تو شدم محترم حسین لطفی که کرده ای تو به من مادرم نکرد ای مهربان تر از پدر و مادرم حسین ⇦شاعر: حسین صیامی *شبِ جوادلائمه است،یا امام رضا! به حق جوادت،ما که نتونستیم زیارت مخصوص بیاییم حرمت،آقا جان! همه رو یک جا و یک کاسه به ما یه کربلا بده....* خاکستر وجود مرا می دهد به باد سنگینیِ عزای تو یا حضرت جواد تشنه ، میان خانه ی خود دست و پا زدی یک جرعه آب ، همسر تو ، دست تو نداد پاره جگر شدی و کنارت طبیب نیست اینجا کسی به فکر امام غریب نیست وقتی که پای بُغض علی در میان بُوَد جسم امام و هلهله ، اصلاً عجیب نیست گرچه به لب رسیده نفس های آخرت لب تشنه ای ، شبیه لب جدِّ اطهرت اما هنوز یاد گل یاسِ پرپری یاد مدینه کرده ای و یاد مادرت در پیچ و تاب بودی و می دید اُم فضل بر اشک و ناله های تو خندید اُم فضل گرچه کنار جسم تو در رقص و شادی است دیگر سر تو را که نبرّید ام فضل خندید بر نوای جگر سوز تو ، ولی با پای خویش ، جسم تو را زیر و رو نکرد شکر خدا که دور و برت خواهری نبود در وقت دست و پا زدنت ، مادری نبود خوب است اسیرِ نیزه و خنجر نمی شوی بی پیروهن در این دَم آخر نمی شوی دست کسی نخورده به گیسویِ دخترت دلواپس کشیدن مَعجر نمی شوی شکر خدا که دور و برت خواهری نبود در وقت دست و پا زدنت، مادری نبود شکر خدا کنیزکی از نسل ساربان آنجا به فکر غارتِ انگشتری نبود ⇦شاعر: محمود مربوبی او که برای عالم و آدم طبیب بود حتی میان خانۀ خود هم غریب بود خواهر نداشت تا برسد پیش پیکرش مادر نبود تا که کند گریه در برش از دردِ زهر، کُل تنش تیر می‌‌کشید خونابه از لبش به کف حجره می‌‌چکید در وقت احتضارِ کسی، کف نمی‌زنند هنگام دست و پا زدنش، دف نمی‌زنند اما امان ز ظلم و جفای کنیزها گم شد صداش بین صدایِ کنیزها در لحظه‌‌های آخر خود بی شکیب بود او غصه‌دارِ روضۀ شیب الخضیب بود با اینکه تشنه بود، ولی نیزه‌ای نخورد در بام خانه پیرُهنش را کسی نبرد شکر خدا که دختر او را کسی نزد با کعب نیزه، خواهر او را کسی نزد خیلی حسین در ته گودال خسته بود قاتل به روی سینۀ آقا نشسته بود شمر از صدای نالۀ زهرا حیا نکرد در قتلگاه گیسوی او را رها نکرد ⇦شاعر:علی سپهری حسین.... ____________
|⇦• ذکر توسل جانسوز ویژۀ شهادت راوی دشتِ کربلا امام محمد باقر سلام الله علیه به نفسِ استاد کربلایی حسین سیب سرخی✨ •┈┈••✾❀🕊✿🕊❀✾••┈┈• 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. •┈┈••✾❀🕊✿🕊❀✾••┈┈• " اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ ، وَعَلٰى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ ، وَعَلىٰ اَوْلادِ الْحُسَیْنِ ، وَعَلىٰ اَصْحٰابِ الْحُسَیْن، علیه السلام " *حسین آرام جانم ..حسین روح و روانم ..یاابا عبدالله ...مُحَرمت داره میرسه آقا ، الهی دورت بگردم...* هجومِ موج بلا را به چشم خود دیدم غروبِ کرببلا را به چشمِ خود دیدم به سر زنان پی عمه به روی تل رفتم ذبیحِ دشت منا را به چشم خود دیدم ...حسین... میانِ آن همه نیزه به دست در گودال سنانِ بی سر و پا را به چشم خود دیدم به زور نیزه زره را ز تن درآوردم مُرمل بِدما را به چشم خود دیدم حسین جان ..‌ ز قتلگاه همه دست پر که میرفتند به دوش خولی عبا را به چشم خود دیدم زمانِ حمله آن ده سوار تازه نفس غبار روی هوا را به چشم خود دیدم میان پنجه هر نعلِ تازه و میخش لباس خونِ خدا را به چشم خود دیدم ... حسین حسین حسین حسین جان... سلام بر بدن بی سری که عریان شد تنِ به خاک رها را به چشم خود دیدم آه .. عمو که خورد زمین روی حرمله وا شد تمام واقعه ها را به چشم خود دیدم به پشتِ خیمه به دنبال قبر اصغر بود شکارِ راس جدا را به چشم خود دیدم ...حسین.. فرار دختری آتش گرفته در صحرا حسین جان .. میان هلهله ها را به چشم خود دیدم گذشته از همه اینها به شهر بد نامان زمان قحط حیا را به چشم خود دیدم حسین... میان مجلس نامحرمان و بزمِ شراب ورود آل عبا را به چشم خود دیدم ته پیاله خود را کنار سر میریخت قمار و تشت طلا را به چشم خود دیدم حسین.. ضریح صورت جدَّم دوباره ریخت به هم شتابِ چوب جفا را به چشم خود دیدم عزیز کرده ی زهرا کنیز مردم نیست اشاره ی دو سه تا را به چشم خود دیدم *گفت تا وارد مجلس شراب کردن.. خودم دیدم یه نانجیبی گفت: امیر ..خودم تواین قافله داشتم میرفتم ..چشمم خورد به یه دختر سه ساله به خونه ام قول داده بودم برای بچه ام کنیز بیارم ..خیلی چشممو گرفته ..خودم دیدم ..گفت برو ببینم پیداش میکنی یا نه ..نزدیک شد دید ،خانم رقیه پشت خانم زینب خودشو پنهان کرده ،یه وقت این نانجیب از موی سر کشید این دختر رو ..‌حسین .....حسین ...* بر مشامم میرسد هر لحظه بوی کربلا بر دلم ترسد بماند آرزوی کربلا تشنه ی آب فراتم ای اجل مهلت بده تا بگیرم در بغل قبر شهید کربلا ┄┅═✧❁۞══۞❁✧═ کانال روضه ،نوحه وسخنرانی۱۴ معصوم ع (مطالب عالی) ایتا لینک👇 @nohevarozechahardahmasomsoghandi
|⇦•من از اين مردم بي عار.. و توسل به راوی دشتِ کربلا امام سجاد سلام الله علیه به نفس کربلایی حسین سیب سرخی •✾• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ من از اين مردم بي عار بدم مي آيد از مكافات از آزار بدم می آيد ذبح را آب نداده جلويم سر نبُريد تا قيامت من از اين كار بدم مي آيد سنگ ها از در و ديوار به ما می خوردند تا ابد از در و ديوار بدم می آيد پای من بسته نبود اسب، زمينم می زد من از افتادنِ بر خار بدم می آيد محملِ عمۀ ما را چقدر هُل دادند به خدا از سرِ بازار بدم می آيد دستِ من بسته كه شد برده فروشی رفتيم من از اين دستِ گرفتار بدم می آيد مردم و زنده شدم بس كه نگاهم غم ديد عمۀ من چِقَدر مجلسِ نامحرم ديد *همۀ این ها رو بذار کنار .. مگه ناموسِ خدا نبود آوردند ت محلۀ برده فروشا چرخوندش .. به این اکتفا نکردند .. وارد بزم شراب کردند همه مون رو ... گفت : تا وارد شدیم دیدم نانجیب سر رو گذاشته جلوش .. گفت:زینب! مگه نگفتی بابات علی؟ مادرت زهراست؟ حالا بگو بیان ... به خاطر این که تن و دلِ بچه های امیرالمومنین رو بلرزونه ... غرور زینبه .. غرور امیرالمومنینِ .. سر رو گذاشت جلوش ... چوب خیزران رو برداشت ... آن قدر به لب و دندان حسین زد ... حسین ... این دستا بیاد بالا .. ببینم یه اربعین امسال میتونیم حرم حسین باشیم .. صدا بزن حسین ...* شاعر:علی اکبر لطیفیان کانال سخنرانی، روضه ،نوحه‌14 معصوم ع و...👇 @nohevarozechahardahmasomsoghandi
|⇦•یادم نمیره اشکای عمه هامُ.. و توسل به راوی دشتِ کربلا امام سجاد سلام الله علیه به نفس کربلایی حسین سیب سرخی •✾• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ یادم نمیره اشکای عمه هامُ یادم نمیره رو نی سر بابامُ یادم نمیره مصیبتای شامُ خیلی سخت بود .. که ببینم به اسیری میبرند اهل حرم رو خیلی سخت بود .. که ببینم با غل و زنجیر بستند خواهرم رو خیلی سخت بود .. که ببینم چشم نامحرم سویِ حرم می افته خیلی سخت بود .. که ببینم از رو ناقه داره همسرم می افته یادم نمیره دستایِ در طنابُ یادم نمیره اشک چشم ربابُ یادم نمیره اون مجلسِ شرابُ یادم نمیره اشکای عمه هامُ یادم نمیره رو نی سر بابامُ یادم نمیره مصیبتای شامُ خیلی سخت بود .. که ببینم دست ناموسمُ با سلسله بستن خیلی سخت بود .. که ببینم شامیا میگن اینا خارجی هستن خیلی سخت بود .. که ببینم خواهرم رقیه رو با گوش پاره خیلی سخت بود .. که ببینم صورتش نیلی شده پاش پُرِ خاره یادم نمیره آتیش و خیمه گاهُ یادم نمیره طفلان بی پناهُ یادم نمیره جسم تو قتلگاهُ یادم نمیره اشکای عمه هامُ یادم نمیره رو نی سر بابامُ یادم نمیره مصیبتای شامو .. خیلی سخت بود .. که شنیدم داره قرآن میخونه رو نیزه بابا خیلی سخت بود .. که شنیدم دشمنا به ما میدادن سبّ و دشنام خیلی سخت بود .. که شنیدم خنده های حرمله پیش ربابو خیلی سخت بود .. که شنیدم صحبت از کنیری تو بزم شراب بود یادم نمیره نمک به زخممونُ یادم نمیره اون چوب خیزرونُ یادم نمیره لبای پر خونُ یادم نمیره اشکای عمه هامُ یادم نمیره رو نی سر بابامُ یادم نمیره مصیبتای شامو .. •┄┅══༻○༺══┅┄• کانال سخنرانی، روضه ،نوحه‌14 معصوم ع و...👇 @nohevarozechahardahmasomsoghandi
SibSorkhi;Taheri-Ayam Shahadate Emam Kazem1395-007_090418161602.mp3
6.72M
مداح:👌😭 •-----🖤═✾🌺✾═🖤-----• (هستم گدایِ موسی بن جعفر جانم فدایِ موسی بن جعفر)۲ عشقِ نبیِّ خاتم تو هستی ... باب المرادِ عالم تو هستی ... (قبلۀ حاجات ما،باب مناجات ما شد کاظمینت ... وعده گه عاشقا،ماوای شاه و گدا شد کاظمینت ...)۲ عمری دخیل صحن و سراتم محتاج لطف و نیمه نگاتم کار خدایی کنی،مشکل گشایی کنی باب الحوائج ... دستم به دامان تو،جانم به قربان تو باب الحوائج ... قبلۀ حاجات ما،باب مناجات ما شد کاظمینت ... وعده گه عاشقا،ماوای شاه و گدا شد کاظمینت ... پر غصه گشته روز و شبِ تو خلصنی یارب ذکر لب تو پرپر زنی در قفس،افتاده ای از نفس آه و واویلا ... از طعنه جان بر لبی،یاد غم زینبی آه و واویلا ... قبلۀ حاجات ما،باب مناجات ما شد کاظمینت ... وعده گه عاشقا،ماوای شاه و گدا شد کاظمینت ... هستم گدایِ موسی بن جعفر جانم فدایِ موسی بن جعفر عشقِ نبیِّ خاتم تو هستی ... باب المرادِ عالم تو هستی ... قبلۀ حاجات ما،باب مناجات ما شد کاظمینت ... وعده گه عاشقا،ماوای شاه و گدا شد کاظمینت ... •-----🖤═✾🌺✾═🖤-----• کانال روضه دفتری👇 ایتا وتلگرام ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈ @rozeh_daftari1
SibSorkhi;Taheri-Ayam Shahadate Emam Kazem1395-007_090418161602.mp3
6.72M
مداح:👌😭 •-----🖤═✾🌺✾═🖤-----• (هستم گدایِ موسی بن جعفر جانم فدایِ موسی بن جعفر)۲ عشقِ نبیِّ خاتم تو هستی ... باب المرادِ عالم تو هستی ... (قبلۀ حاجات ما،باب مناجات ما شد کاظمینت ... وعده گه عاشقا،ماوای شاه و گدا شد کاظمینت ...)۲ عمری دخیل صحن و سراتم محتاج لطف و نیمه نگاتم کار خدایی کنی،مشکل گشایی کنی باب الحوائج ... دستم به دامان تو،جانم به قربان تو باب الحوائج ... قبلۀ حاجات ما،باب مناجات ما شد کاظمینت ... وعده گه عاشقا،ماوای شاه و گدا شد کاظمینت ... پر غصه گشته روز و شبِ تو خلصنی یارب ذکر لب تو پرپر زنی در قفس،افتاده ای از نفس آه و واویلا ... از طعنه جان بر لبی،یاد غم زینبی آه و واویلا ... قبلۀ حاجات ما،باب مناجات ما شد کاظمینت ... وعده گه عاشقا،ماوای شاه و گدا شد کاظمینت ... هستم گدایِ موسی بن جعفر جانم فدایِ موسی بن جعفر عشقِ نبیِّ خاتم تو هستی ... باب المرادِ عالم تو هستی ... قبلۀ حاجات ما،باب مناجات ما شد کاظمینت ... وعده گه عاشقا،ماوای شاه و گدا شد کاظمینت ... •-----🖤═✾🌺✾═🖤-----• کانال روضه دفتری👇 ایتا وتلگرام ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈ @rozeh_daftari1
شفاعت‌کننده.... وتوسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده فاطمیه اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَة وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بَنیها وَ سِرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحَاطَ بِهِ عِلْمُکَ *اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى صِدِّیقَةُ شَهِیدَة، ‏ذَاتِ الْأَحْزَانِ الطَّوِيلَةِ فِي الْمُدَّةِ الْقَلِيلَةِ، الْمَجْهُولَةِ قَدْرُها وَ الْمَخْفِيَّةِ قَبْرُها، الْمَدْفُونَةِ سِرُّها وَ ‏ الْمَمْنُوعَةِ اِرثُهِا، وَ الْمَکْسُورَةِ ضِلْعُهَا، المَقتُولَةِ وَلَدُهَا...* ای شفاعت کننده فردا السلَّام علیکِ یا زهرا فاطمه ای حبیبه ي داور فاطمه ای بهشت پیغمبر بانوی بانوان هر دو جهان مفتخر از کنیزی‌ات هاجر ای که معنای لیلةالقدری درک کرده فقط تو را حیدر به حسین و به زینبین و حسن بهترین، مهربان ترین مادر ای به وصف تو سوره ي انسان ای به مدح تو سوره ي کوثر من گناهکارم و پشیمانم ای که هستی شفیعه محشر نَفَسِ پاک توست انسان‌ساز چادرت می‌شود مسلمان‌ساز ای کرامت همیشه عادتِ تو ای به کون و مکان سیادتِ تو به نمازت خدای فخر کند عرشیان عاشقِ عبادت تو ای تو تنها مدافع مولا جان فدای تو و رشادت تو بدست تو بوسه زد نبی و زنی کور شد چشمش از حسادت تو من سیه‌پوش ماتمت هستم آمدم تا که در شهادت تو بر غروب مدینه گریه کنم بر جراحات سینه گریه کنم یاس بودی و ارغوان گشتی ای بهار علی خزان گشتی ای رخت ماهِ آسمان علی پشت ابر سیه نهان گشتی از اثرِ ضربه های قنفذ بود که تو در کوچه نیمه جان گشتی قدر تو خاکیان ندانستند عازم روضه ي جنان گشتی صبر مبهوت مانده از صبرت سینه ي عاشقان بود قبرت *مي خوام برات روضه بخونم بدوني اين مادرِ جَوُون رو چه جوري زدن، سادات منو ببخشن...* گیر کرد و به خانه راه نداشت وسط کوچه‌ها پناه نداشت او سَرِ جنگ با مدینه نداشت بین نامحرمان پناه نداشت بر روی خاک بی‌صدا افتاد مادر ما مجالِ آه نداشت غیر دیوار کوچه‌ها آن روز فاطمه هیچ تکیه‌گاه نداشت به چه جرمی چرا کتک خورده به خدا مادرم گناه نداشت کاشکی به مغیره می‌گفتیم که زمین خوردنش نگاه نداشت کاش می‌شد غلاف کاری با زن تنهای پا به ماه نداشت در خانه مانده عطر خوشِ ربنای تو امروز زنده‌ام به هوای دعای تو همسایه ها به مجلس ختمت نیامدند من بودم و همين دو سه تا بچه هاي تو خيلي به مجتباي تو بر خورد فاطمه فامیل کم گذاشت برای عزای تو جاي تمام شهر خودم گريه مي كنم از بس که خالی است در این خانه جای تو مرا ببخش که نگذاشت غربتم یک ختمِ با شکوه بگیرم براي تو از دست گریه های تو راحت شدند این محل شکوه نمی‌کنند به من از صدای تو دیگر به تیغ فتنه کوفه نیاز نیست خون مرا نوشته مدینه به پای تو اگر می‌توانی بمانی بمان عزیزم تو خیلی جوانی بمان *امام حسن ميگه: دستم تو دستِ مادرم بود، خوشحال مي اومديم، يه وقت يه نانجيبي جلوي مادرم ايستاد، كجا داري ميري؟ امام حسن ميگه: تا چشمام رو بستم و باز كردم ديدم مادرم رويِ زمين افتاده... عجب دست سنگيني داشت نامرد، ديدم  مادرم هي به خودش ميپيچه، اينقدر نامرد دستش سنگين بود ديدم گوشواره هاي مادرم شكست روي زمين افتاد...