eitaa logo
کانال روضه دفتری ایتا وتلگرام
4.9هزار دنبال‌کننده
3.5هزار عکس
2.6هزار ویدیو
333 فایل
بروزترین کانال روضه دفتری👇 ایتا وتلگرام ••✾•🌿🌺🌿•✾•• @rozeh_daftari1 ارتباط با مدیران کانال👈 @msoghandi@y_a_m_h 👈
مشاهده در ایتا
دانلود
7.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شب آرزو ها همین آرزومه ببینم ضریح حسین رو به رو مه 🌙 🥀 بروزترین کانال‌ نوحه و روضه دفتری👇👇 ••✾•🌿🌺🌿•✾•• @rozeh_daftari1
به مناسبت سالگرد_پیروزی_انقلاب_اسلامی این روزها میان شهیدان چه همهمه است این انقلاب ادامه‌ی فریاد فاطمه است از تشنگی چه واهمه، از دشمنان چه باک وقتی عَلم به دست علمدار علقمه است تا گردن معاویه دَه ضربه بیش نیست اطراف خیمه‌گاه علی از چه همهمه است فرعون هم مقابل موسی کسی نبود جادوی سامری که فقط یک مجسّمه است حکم خدا مگر حکمیّت نیاز داشت با اشعری بگو که زمان محاکمه است فریاد فاطمه است که پیچیده در جهان مقصود اگر علی است شهادت مقدمه است شاعر: مهدی_جهاندار انقلاب ما شکوهش وامدار فاطمه ست اعتبار این نظام از اعتبار فاطمه ست ما خدا را شکر چون کوه استوار و محکمیم الگوی ما گامهای استوار فاطمه ست آری آری در مسیر نهضت پیر خمین ما اگر ثابت قدم هستیم ، کار فاطمه ست این صلابت ، این شکوه ، این قدرت ایران ما گوشه ای از معجزات آشکار فاطمه ست فتنه های دشمنان در نطفه خنثی می شود تا علم دست امیری از تبار فاطمه ست هر چه داریم از همان " الجار ثم الدار " اوست عزت ما از دعای بیشمار فاطمه ست از سر هر مأذنه نام علی آید به گوش پس یقینا این حکومت شاهکار فاطمه ست زیر این پرچم که نام شیعه را احیا نمود هر کسی خدمت کند خدمتگزار فاطمه ست هر که در راه ولایت بگذرد از جان خویش مطمئنا روز محشر در جوار فاطمه ست او زمین افتاد تا حیدر نیفتد بر زمین شیعه زنده از همین تقسیم کار فاطمه ست یک نفر باید بیاید تا بگیرد انتقام عالمی چشم انتظار یادگار فاطمه ست شاعر: محمود_مربوبی
هدایت شده از اشعار صلوات ودعای پایان مجلس
❌ نماز حضرت سلمان، روز اول ماه رجب ❌ روایت شده است که سلمان فارسی در آخر ماه جمادی‌الآخر خدمت پیامبر اسلام رسید و پیامبر(ص) فرمود‌: ای سلمان! تو از ما اهل بیتی و آن‌گاه از فضائل این نماز برای سلمان گفت. سلمان از پیامبر چگونگی نماز را می‌پرسد و پیامبر پاسخ می‌دهد. سلمان به سجده می‌افتد و به خاطر شنیدن این حدیث شکر می‌گوید. شیخ طوسی در مصباح المتهجد، علامه مجلسی در زاد المعاد و شیخ عباس قمی در مفاتیح الجنان این نماز را در اعمال ماه رجب ذکر کرده‌اند. 👌 چگونگی ادای نماز این نماز سی رکعت است که در سه وقت اول رجب، نیمه رجب و آخر رجب خوانده می‌شود. 1⃣ ده رکعت اول رجب: در اول رجب، ده رکعت خوانده می‌شود. در هر رکعت یک سوره حمد و سه بار سوره توحید و سه بار سوره کافرون خوانده می‌شود. پس از سلام، نمازگزار دست‌ها را بلند می‌کند و می‌گوید: «لا إله إلا الله وحده لا شریک له له الملک و له الحمد یحیی و یمیت و هو حی لا یموت بیده الخیر و هو علی کل شی ء قدیر اللهم لا مانع لما أعطیت و لا معطی لما منعت و لا ینفع ذا الجد منک الجد». پس از دعا صورت را با دست‌ها مسح می‌کند. 2⃣ ده رکعت نیمه رجب: همانند ده رکعت نخستین است و پس از سلام، با بلندکردن دست‌ها، این دعا را می‌خواند: «لا إله إلا الله وحده لا شریک له له الملک و له الحمد یحیی و یمیت و هو حی لا یموت بیده الخیر و هو علی کل شی ء قدیر إلها واحدا أحدا فردا صمدا لم یتخذ صاحبة و لا ولدا.» و با دست‌ها صورت را مسح می‌کند. 3⃣ ده رکعت آخر رجب: در رکعاتش یک حمد و سه بار توحید و سه بار سوره کافرون را می‌خواند. پس از سلام، دست‌ها را بالا برده و دعا می‌کند: «لا إله إلا الله وحده لا شریک له له الملک و له الحمد یحیی و یمیت و هو حی لا یموت بیده الخیر و هو علی کل شی ء قدیر و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین و لا حول و لا قوة إلا بالله العلی العظیم.» و دست‌ها را به صورت می‌کشد و حاجت خویش را درخواست می‌کند. 👌 فضیلت نماز سلمان نقل شده که پیامبر دربارهٔ این نماز به سلمان می‌گوید هیچ مؤمنی این نماز را نمی‌گزارد مگر اینکه همهٔ گناهان صغیره و کبیره‌اش محو می‌شود، اجر کسی که همه ماه رجب را روزه گرفته می‌برد، تا سال پیش رو در نزد خدا از نمازگزاران نوشته می‌شود و هر روز برایش عمل شهیدی از شهدای بدر نوشته می‌شود و در برابر هر روز که روزه بگیرد، عبادت یک سال نگاشته می‌شود و هزار درجه بالا می‌رود و اگر همه ماه را روزه بگیرد، خداوند او را از آتش نجات می‌دهد و بهشت را بر او واجب می‌گرداند. نقل شده پیامبر(ص) این نماز را نشانه‌ فرق میان مؤمنان و منافقان دانسته و منافقان این نماز را نمی‌خوانند. نقل شده پیامبر(ص) پس از تعلیم نماز به سلمان می‌گوید: نمازگزار خواسته‌اش را بخواهد، دعایش مستجاب خواهد شد و میان او و جهنم هفت خندق فاصله می‌شود که هر یک به وسعت فاصله میان آسمان و زمین است و در برابر هر رکعت، هزارهزار رکعت حساب می‌شود و برائت از آتش و گذر از صراط برای او نوشته می‌شود. التماس دعا. یاعلی
پرتوِ خورشیدی و روشن نمودی ماه را ای سفر کرده بیا دریاب این گمراه را خوب میدانم که تو می آیی امّا تا به کی_ ثانیه در ثانیه با خود شمارم آه را در حریرِ واژه ها، می ریزم امشب تا سحر خوابِ رویای خوشِ این مستیِ کوتاه را مثلِ دریا پاکی و بوی طراوت می دهی یادِ تو در دل شهادت می دهد الله را خاکِ پایت را تبرّک می نهم بر دیدگان از ترحّم‌ گوش کن این ناله ی جانکاه را تابِ نورافشانیِ خورشید را هر کس نداشت غرقِ گمراهی شد و فرجام دیده چاه را بر مشامم می رسد هر لحظه لحظه بوی یار هر نفس گیرم سراغِ همدمِ دلخواه را!
😭 شاخه نخلِ حیدر از جفا شکسته فاطمه به جنّت در عزا نشسته شیعیان دوباره موسمِ عزا شد در زمین عزای سبطِ مرتضی شد ای چراغِ ایمان، یا امامِ هادی(ع) مقتدای پاکان، یا امامِ هادی(ع) شعله ور به جانت گشته زهرِ کینه اشکِ غم به دیده، خونِ دل به سینه در میانِ حجره شعله شعله آهت لحظه لحظه بر در حسرتِ نگاهت نورِ عقل و برهان، یا امام هادی ای صراط و میزان، یا امامِ هادی شرحِ حال و روزت کس خبر ندارد گو پسر نشانی از پدر ندارد می زدی صدایش با گلوی تشنه زخمِ تشنگی ات مثلِ جوی تشنه ای دلیلِ عرفان، یا امامِ هادی ای بهشتِ رضوان، یا امامِ هادی حیفِ باغِ جانت طعمه ی خزان شد داغِ ناگوارت سهمِ آسمان شد سامرا کجایی کرده ام هوایت پُر ز بغض و آهی جانِ من فدایت ای بهشتِ جانان، یا امامِ هادی مهربانتر از جان، یا امام هادی سر به مُهرِ خاکِ کربلا نهادی دیده خون، ز جَدّ و عمّه کرده یادی سالها به مقتل بس که روضه خواندی عشقِ روضه بوده اینکه زنده ماندی دردِ عمه را بر سینه ام نشاندی عاقبت دلم را کربلا کشاندی! نورِ پاکِ سبحان، یا امامِ هادی(ع) ای نسیمِ باران، یا امامِ هادی(ع) ۱۵_بهمن_۱۴۰۰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
جمعه تـون🕊🌸 شــاد و زیبـا 🕊🌸 امـروز از خــدا🕊🌸 برای تک تک تـون🕊🌸 اینگـونـه آرزو کـردم🕊🌸 روزتـون پـر از خـوبـی🕊🌸 لحظه هاتون پراز آرامش🕊🌸 نگـاهتـون پـراز مـهربـانـی🕊🌸 دوستی هـاتون پـرازصداقت🕊🌸 رزق و روزی تـون پـراز برکت🕊🌸 و زندگیتون پراز محبت باشه🕊🌸
دهمین نور کبریا هادی روشنای مسیرها هادی مقصد بال های خسته ی ما حرم امن سامرا هادی ما کجا و اسیر گمراهی تا دلیل است و رهنما هادی ما کویریم و هر کلام شما شوق دریا دهد به ما هادی کعبه دنبال طوف سامره ات قبله مایل به توست یا هادی عشق را دیده ایم دور ضریح مست شش گوشه ی شما هادی السلام علیک یا مولا السلام علیک یا هادی غم دنیا زمان دیدارت می رود از سر گدا هادی ما گدایان کوی سامره ایم زائر مست بوی سامره ایم زنده ام همچنان ز رحمت تو مدح خوان شکوه عترت تو من همان التماسِ هر روزِ مهربانی بی نهایت تو دستهای گدایی ام لبریز از خیال خوش سخاوت تو دست بخشنده تو قسمت ما آرزو های ماست قسمت تو دهمین آفتاب بی تکرار منم و حسرت زیارت تو راه من ای صراط زهرایی مستقیم است از عنایت تو نور از ریشه های باورمان می ترواد به لطف همت تو وعده وعده پر است سفره ی ما صبح و ظهر و شب از کرامت تو راه ها ختم می شود به خدا فقط از کوچه ی هدایت تو راه تاریک و من خطر نکنم من که بی هادی ام سفر نکنم می چکد نور حق ز دامانت پدر و مادرم به قربانت ابتدای تو نور علی نور و نیست حرفی ز روز پایانت گوش جان می دهد شبیه همه شیر در پرده هم به فرمانت به بلندای آسمان پر زد هر که شد خاک بوس ایوانت چشمه چشمه غدیر می جوشد از کلام همیشه جوشانت میزبان همیشه ی دلها سائلت میشود غزل خوانت دشمن و دوست را نوازش کرد عطر مست نسیم احسانت خوب شد زخم شَکِّ قلبم با "جامعه" آیه های ایمانت کرمتان شبیه باران است عادَتُکم همیشه احسان است
اي توتياي حور و مَلَك خاك پاي تو اي بهتر از بهشت برين سامراي تو تنها نه سامرا، نه زمين و اهالي اش هفت آسمان نشسته به زير لواي تو خورشيد ذرّه وار دم صبح مي رسد در پيشگاه حضرت گنبد طلاي تو هر چند از بهشت فراوان شنیده ایم مارا بس‌است گوشه‌ی صحن‌وسراي تو "از هرچه هست و نيست دگر بي نياز شد" دست كسي كه مرتبه اي شد گداي تو تكبير گفته است هزاران هزار بار آن كه شنيده"جامعه"را با صداي تو تفتیش منزل تو و تبعیدِ آن‌چنان یک پرده بود از آن همه درد و بلای تو ای خانه‌ی تو عرش خداوند ذوالجلال کِی کاروان‌سرای گداهاست جای تو؟ فریاد وامصیبت ما تا به شام رفت یعنی کشیده شد به کجا ماجرای تو؟ توهین دلقکی به تو درمجلس شراب مارا نشانده تا به ابد در عزای تو از بس که باحسین دلت ارتباط داشت شد حُجره ی تو آخر سر کربلای تو با اينكه در ديار غريبي شدي شهيد كاري نداشت دست كسي با ردای تو ديگر هزار و نهصد و پنجاه تا نبود زخم دهان گُشاده روي عضوهاي تو ديگر كنار پيكر بي جان حضرتت سيلي نخورد دختر دردآشناي تو
شب بود قبله جا نمازی سوی او داشت کعبه برای دیدن رویش وضو داشت رشک ملک بود آن حصیر زیر پایش هر شب خدا مشتاق صوت ربنایش قد قامتش با روز شب را کرد محشور سجاده با هر سجده اش نور علی نور چشم سیاهش روشنای راه ایمان هر ناوک مژگان او یک خط قرآن تسبیح می چرخاند و می چرخید عالم ارض و سما را رزق می بخشید توام از خلوتش گرچه دو عالم فیض می برد اوج مصیبت در دل این شب رقم خورد ناگاه قومی بی ادب حرمت شکستند تسبیح فیض خلق را از هم گسستند از هر طرف حمله بر آن کاشانه کردند مانند سیلی خانه را ویرانه کردند نه احترام حرمتش را داشت دشمن عمامه اش را از سرش برداشت دشمن پای برهنه سربرهنه در دل شب بردند او را و فلک در تاب و در تب خالیست جای فاطمه انگار اینجا تا که بگیرد باز دامان علی را می ریخت اشک شرم عالم روی جاده دشمن سواره بود اما او پیاده در کوچه های بی کسی او را کشیدند با هر قدم آه از نهاد او شنیدند از داغ این غم عالمی در پیچ تاب است سر منزل این کوچه ها بزم شراب است بزم شراب اما خبر از خیزران نیست ناموس او در مجلس نامحرمان نیست از سامرا برخاست آه شام آن شب یک سوی صد نا محرم و یک سوی زینب یک سو ، سری بر تشت زر ، یک سو رقیه یک سو سراسر خنده و یک سوی گریه یک سوی چوب خیزران می خورد بر لب یک سو مزن ظالم به لبها داشت زینب از بس اسیران را عذاب آن خیزران داد از تشت آخر سر به روی خاک افتاد
خبر گریه ی گرفتاران.. میرسد شب به شب به دلداران این قبیله به فکر ما هستند پیرشان کرده غصه یاران نخ تسبیحشان که میچرخد سرِ پا میشوند بیماران سر به دیوار اهل بیت زدیم خوش به احوال سر به دیواران ما گنهکارهای آلوده پشتمان گرم شد به غفاران دل ما تنگ سامرا شده است ما و آقا و نم نم باران! ما طلبکار این کریم شدیم بس که رو داده بر بدهکاران یوسف سامرا نگاهی کن ناز بفروش بر خریداران شیرها پوزه میکشند به پات تشنه ی کشتن تو خونخواران اهل عالم غم و محن بس ماست این که بی کس شده همه کس ماست گرچه از زهر حال مضطر داشت به دلش داغهای بدتر داشت حجره از ناله ی انا العطشان حال و روزی شبیه محشر داشت   علی بن جواد این آخر ذره ای خاک کربلا برداشت آب شرمنده ی لبانش شد اثر تشنگی به حنجر داشت انقدر بین حجره می غلطید جای خونمردگی به پیکر داشت بعد ازآن مجلس شراب فقط از غم عمه دیده ی تر داشت این لباسش اگر چه خاکی شد! باز آقا لباس دیگر داشت! گرچه سردرد اذیتش میکرد هرچه هم بود لااقل سر داشت دور و بر خنجری به دستی نیست قاتلش را کجا برابر داشت؟! دخترش گرچه داغدارش بود پشت صد پرده بود معجر داشت روضه من فقط همین جمله ست پسرش را کنارش آخر داشت کربلا داغ بر دلم خورده وای از آن تشنه ی پسر مرده!
شاه تبعیدی و بی خادم و بی دربارم چه کنم خسته‌ام و بی کسم و بی یارم بیشتر از دو دهه هست که دور از وطنم بند در سامره ام ساکن بالاجبارم به هدایت نرسد هرکه زما رو گرداند هادی ام حیف کشیدند به ابر تارم پسر شیرم وبین قفس شیرم بُرد آه نشناخت مرا والیِ بد کردارم عرش و فرش است گدایم به که گویم ظالم به گداخانه مرا برد که سازد خوارم بد نکردم به کسی زهر بکامم دادند اشک پاییز درآمد بر این رخسارم دشمن از کینه و از ترس شبیخونم زد به حرم‌خانه و سجادهءاستغفارم هر زمان برد مرا، ناله‌ی من مادر بود چکنم سیّدم و یاد در و دیوارم به خدا مادر ما زیر لگد گیر افتاد روضهءمحسن و در کرده مرا بیمارم تا که تحقیر شوم بزم شرابم بردند چکنم یار ندارم چه کنم ناچارم وسط بزم شراب از غم زینب مُردم داد یاد لب و آن چوب مرا آزارم بین آن معرکه با چشم به عباسش گفت تا کجاها که رسیده‌است پس‌از تو کارم اشهد لحظه‌ی موتم شده ای وای حسین یاد آن طشت طلا جان به خدا بسپارم