eitaa logo
کانال روضه دفتری ایتا وتلگرام
4.8هزار دنبال‌کننده
3.4هزار عکس
2.5هزار ویدیو
331 فایل
بروزترین کانال روضه دفتری👇 ایتا وتلگرام ••✾•🌿🌺🌿•✾•• @rozeh_daftari1 ارتباط با مدیران کانال👈 @msoghandi@y_a_m_h 👈
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
چهارشنبه 🌷بسم الله الرحمن الرحیم🌷 🌸اللهم اجعلنی فی درعک الحصینه التی تجعل فیها من ترید...🌸 🌺خداوندا مرا در آن پوششی که ازهر بلا و آفتی حفظ میکنی و هر کسی را که بخواهی در آن قرار میدهی قراربده🌺 سلام.صبح به خیر 🌺هرروزمان را با برکت کنیم باذکر شریف صلوات بر محمد(ص) وال محمد (ص)🌺 امروز:چهارشنبه ۲۳خرداد۱۴۰۳ ۵ ذی الحجه ۱۴۴۵ 🌸امروز متعلق است به: 🌺امام موسي بن جعفر حضرت كاظم عليه السّلام❤️ 🌺السلطان ابالحسن حضرت علي بن موسي الرضا عليهما السّلام❤️ 🌺جواد الائمه حضرت محمد بن علي التقي عليهما السّلام❤️ 🌺امام هادي حضرت علي بن محمد النقي عليهما السّلام💚 💐اذکار روز:💐 🌸یا حَیُّ یا قَیّوم (۱۰۰ مرتبه)🌸 🌸حسبی الله و نعم الوکیل (۱۰۰۰ مرتبه)🌸 🌸🌸یا متعال (۵۴۱ مرتبه) برای عزت دردودنیا🌸
💞عشاق الرضا علیه السلام 💠تو برای خدا باش، خدا و همه ملائکه‌اش برای تو خواهند بود... ✍آیت‌الله شیخ محمدتقی بهلول می‌فرمودند: ما با کاروان و کجاوه به گناباد می‌رفتیم. وقت نماز شد. مادرم کاروان‌دار را صدا کرد و گفت: کاروان را نگهدار، می‌خواهم اول وقت نماز بخوانم. کاروان‌دار گفت: بی‌بی! دو ساعت دیگر به فلان روستا می‌رسیم. آنجا نگه می‌دارم تا نماز بخوانیم. مادرم گفت: نه، می‌خواهم اول وقت نماز بخوانم. کاروان‌دار گفت: نه مادر، الان نگه نمی‌دارم. مادرم گفت: نگهدار. کاروان‌دار گفت: اگر پیاده شوید، شما را می‌گذارم و می‌روم. مادرم گفت: بگذار و برو. من و مادرم پیاده شدیم. کاروان حرکت کرد. وقتی دور شد وحشتی به دل من نشست که چه خواهد شد؟ من هستم و مادرم، دیگر کاروانی نیست. شب دارد فرا می‌رسد و ممکن است حیوانات حمله کنند. ولی مادرم با خیال راحت با کوزه آبی که داشت، وضو گرفت و نگاهی به آسمان کرد، رو به قبله ایستاد و نمازش را خواند. لحظه به لحظه رُعب و وحشت در دل منِ شش هفت ساله زیادتر می‌شد. در همین فکر بودم که صدای سُم اسبی را شنیدم. دیدم یک درشکه خیلی مجلل پشت سرمان می‌آید. کنار جاده ایستاد و گفت: بی‌بی کجا می‌روی؟ مادرم گفت: گناباد. او گفت: ما هم به گناباد می‌رویم. بیا سوار شو. یک نفس راحتی کشیدم و گفتم خدایا شکر. مادرم نگاهی کرد و دید یک نفر در قسمت مسافر درشکه نشسته و تکیه داده. به سورچی گفت: من پهلوی مرد نامحرم نمی‌نشینم. سورچی گفت: خانم، فرماندار گناباد است. بیا بالا، ماندن شما اینجا خطر دارد. کسی نیست شما را ببرد.مادرم گفت: من پهلوی مرد نامحرم نمی‌نشینم! در دلم می‌گفتم مادر بلند شو برویم. خدا برایمان درشکه فرستاده است. ولی مادرم راحت رو به قبله نشسته بود و تسبیح می‌گفت. آقای فرماندار رفت کنار سورچی نشست و گفت: مادر بیا بالا، اینجا دیگر کسی ننشسته است. مادرم کنار درشکه نشست و من هم کنار او نشستم و رفتیم. در بین راه از کاروان سبقت گرفتیم و زودتر به گناباد رسیدیم. اگر انسان بنده‌ٔ خدا شد و در همه حال خشنودی خدا را در نظر گرفت، بيمه مى‌شود و خداوند تمام امور او را كفايت و كفالت مى‌كند. «أَلَيْسَ اللَّهُ بِكافٍ عَبْدَهُ؛ آیا خداوند برای بنده‌اش کافی نیست؟» (سورۀ زمر: آیۀ 36) 💞چعارشنبه های امام رضایی 🌸السلام علیک یا علی این موسی الرضا 🌼سید..۱۲۲🌼
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌼 صبح چهارشنبه تون 🍃پر برکت و مبارک با ذکر شریف 🌼صلوات بر حضرت محمد ص 🍃و خاندان پاک و مطهرش 🍃🌼 اللّهُمَّ‌صَلِّ‌عَلي 🍃🌼مُحَمَّدوَآلِ‌مُحَمَّد 🍃🌼وَعَجِّل‌فَرَجَهُــم
💚 خیالت را نفس میکشم؛ این عطر هوای توست که هر صبح، دلتنگی هایم را 🌱به دست باد میسپارد... سلام ای رویای صادقه من؛ کِی محقق می‌شوی؟🤲 اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرج🌼🌱 ‌‌‎‎‎‌
📖 تقویم شیعه🌹 ☀️ امروز: شمسی: چهارشنبه - ۲۳ خرداد ۱۴۰۳ میلادی: Wednesday - 12 June 2024 قمری: الأربعاء، 5 ذو الحجة 1445 🌹 امروز متعلق است به: 🔸امام موسي بن جعفر حضرت كاظم عليه السّلام 🔸السلطان ابالحسن حضرت علي بن موسي الرضا عليه السّلام 🔸جواد الائمه حضرت محمد بن علي التقي عليه السّلام 🔸امام هادي حضرت علي بن محمد النقي عليه السّلام ❇️ وقایع مهم شیعه: 🔹جنگ سویق، 2ه-ق 📆 روزشمار: ▪️2 روز تا شهادت امام محمد باقر علیه السلام ▪️4 روز تا روز عرفه ▪️5 روز تا عید سعید قربان ▪️10 روز تا ولادت امام هادی علیه السلام ▪️13 روز تا عید الله الاکبر، عید سعید غدیر خم ✅ با ما همراه شوید... 🔗
1_2182447907.mp3
10.66M
و توسل به حضرت زینب کبری سلام الله علیها # کربلایی حنیف طاهری 😭😭😭 السَّلامُ عَلیک سَیِّدَنَا الْمَظْلوم وَ یا سَیَّدَنَا الْغَریب یا اباعَبدالله... یادم نمیره چقدر صدات کردم و تو منو ندیدی چقدر دعات کردم و تو منو ندیدی کاشکی یه لحظه تو به دادم می رسیدی خدا خدا کردن من اثر نداشت و کسی دلش از دلِ من خبر نداشت و به‌ کی بگم داداش من تنهام گذاشت و تنهام گذاشت و... پاهام دیگه جون نداره بگو کجایی؟ دیگه دارم میمیرم از غم جدایی اینجوری زندگی برام سخته خدایی حسین... یادم نمیره خیمه مونو سوزوندن و یادم نمیره دل من و شکوندن و یادم نمیره من و غریبه خودن و یادم نمیره نماز ظهر آخرت یادم نمیره اینکه شکست بال و پرت یادم‌نمیره گرفتی دست به کمرت یادم‌نمیره یادم نمیره... *از علقمه برگشتی ولی دیگه‌ کمر راست‌ نکردی ..* یادم‌نمیره صورت تو رو‌ خاکِ داغ کربلا بود *ابی عبدالله تو‌گودال خودش این خاکارو با دست جمع کرد زیر صورتش هی گفت:"إلهِى رِضًى بِقَضائِکَ تَسلِیمًا لأمْرِکَ لا مَعبودَ سِواکَ" یه وقت دید زینب بالا بلندی داره خاک رو سر می ریزه..دید زن وبچه اومدن دارن نگاه می کنن لحن مناجاتش عوض شد گفت:"یا غِیاثَ المُستَغیثینَ." روی لبای خشک تو‌ خدا خدا بود اما نگات ولی همش به سمت خیمه ها بود تو‌داشتی خیمه هارو‌نگاه می کردی ،نفسای آخرت بود، تکیه داده بودی به یه نیزه شکسته اما ... نگاه اون‌ حرومیا سمت حرم بود.. تو‌گوشِ من فقط صدای مادرم بود 🍂🍁🍂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_5922669127050202423.mp3
18.67M
و توسل به حضرت سیدالشهدا علیه السلام # سید رضا نریمانی 🖤🖤🖤 وقتی که تربتِ تو شفاست درمونِ دردامون کربلاست بوی سیبت رو حس می‌کنم من حیاتم توی روضه‌هاست سالِ من تا کنار توأم روز و شب در جوار توأم این تبِ عشقو از من نگیر عاشقِ بی‌قراره توأم چراغ هیئت‌ها همیشه روشنه همین اشکِ روضه‌ست که مصباحِ منه «حسین یا ثارالله» من اگه راست می‌گم نوکرم باید از غیر تو بُگذرم زیرِ سایه ات بمونم تاکه باشه قلبم مقیم حرم ساکن کربلای شما میشه هرکس به پای شما لحظه لحظه همه زندگیش بگذره در هوای شما ایشالا نوکریم، بشه ختمِ به خیر سرم رو پات باشه، آقا مثل زهیر «حسین یا ثارالله» قافله قافله خسته‌ام من از این فاصله خسته‌ام جا بمونم می‌میرم آخه من به این جاده دل بسته ام تو شلوغیو تو ازدحام چاییِ موکباتو می‌خوام زائرم زائری بی‌قرار نه نگو که نمی‌شه بیام ایشالا جمعِمون دوباره جمع میشه خروش یا حسین میمونه همیشه (حسین یا ثارالله) ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
12.77M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
چه کرد با جگرپاره‌ی تو، همسر تو فدای تو چه قدر ضعف کرده پیکر تو 🔉با نوای دلنشین حاج محمود کریم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
امام جوادعلیه السلام علی بن ابراهیم قمی از پدرش ابراهیم بن هاشم نقل می کند: گروهى ازشیعیان از شهرهاى دور آمدند و از امام جوادالائمه علیه‌السلام اجازه تشرف گرفتند و خدمتش رسیدندو در یک مجلس سی هزار مساله از او پرسیدند، حضرت به آنها جواب‏ داددرحالی که آن زمان امام ده ساله بود! 📚الکافی،ج۱،ص۴۹۶ ختم‌کنید عجل لولیک الفرج