.
#کرامات
بسم الله الرحمن الرحیم
#امام_هادی_ع
#امام_حسین_ع
✅روایت امام هادی ع درباره کربلاء
کربلاء محلی که خدا دوست دارد او را آنجا صدا بزنند
ابو على محمّد بن همام رحمة اللَّه عليه گفت: محمّد حميرى برايم نقل كرد كه ابو هاشم جعفرى گفت:
بر حضرت ابى الحسن على بن محمّد سلام اللَّه عليهما وارد شدم در حال كه حضرت تب دار و بيمار بودند به من فرمودند : اى ابا هاشم شخصى از دوستان ما را به حائر بفرست تا برايم دعاء كند،
از نزد آن حضرت بيرون آمدم در اين هنگام با على بن بلال مواجه شدم فرموده حضرت را برايش بازگو نموده و از وى راجع به شخصى كه حضرت فرمودهاند درخواست كرده و جويا شدم.
على بن بلال گفت: شنيدم و اطاعت مىكنم ولى مىگويم:
حضرت خودشان از حائر افضل و برتر هستند زيرا ايشان به منزله كسى است كه در حائر مىباشد (يعنى حضرت سيد الشهداء) و دعاء آن جناب براى خودشان افضل و برتر است از دعاء من براى ايشان در حائر.
من محضر امام عليه السّلام مشرف شده و مطلب على بن بلال را خدمتش عرض كردم، حضرت به من فرمودند:
به او بگو: رسول خدا از بيت و حجر الاسود افضل بودند ولى در عين حال دور بيت طواف مىكرده و حجر را استلام میفرمودند،
خداوند متعال بقاع و مواضعى دارد كه مىخواهد در آن جاها خوانده شود تا دعاء، دعاكننده را مستجاب فرمايد و حائر از جمله اين مواضع مىباشد.
📚كامل الزيارات، الباب التسعون ص : 274
.
#فهرست
نوحه دهه محرم که فعلا بارگذاری شده با هشتک #دهه_محرم قابل دسترسی است. همچنین گریزهای زیارت عاشورا با هشتک
#گریز_زیارت_عاشورا #زیارت_عاشورا
#گریز_دعای_توسل
#گریز_دعای_ندبه
#گریز_دعای_کمیل
#زنجیرزنی #زنجیر_زنی
#یاسیدالشهدا #امام_حسین #زائر
#امام_زمان
نوحه های #دهه_محرم
#آموزش_مداحی
#دعای_کمیل
#سخنرانی
قابل دسترسی است.
از طریق هشتک های زیر به سبک ها و روضه های #دهه_محرم دسترسی پیدا میکنید:
#شب_سوم_محرم #حضرت_رقیه
#اربعین
#امام_حسن
#امام_رضا
#رسول_الله
#آموزش_مداحی
#امام_زمان
#امام_حسین
#اسارت #شام #دروازه_کوفه
#شب_اول_محرم #مسلم
#شب_دوم_محرم #ورودیه
#شب_سوم_محرم #رقیه
#شب_چهارم_محرم #حر #طفلان زینب
#شب_پنجم_محرم #عبدالله
#شب_ششم_محرم #قاسم
#شب_هفتم_محرم #اصغر
#شب_هشتم_محرم #اکبر
#شب_نهم_محرم #عباس
#شب_دهم_محرم #وداع #قتلگاه
#شب_یازدهم_محرم #شام_غریبان
#شب_تاسوعا #عباس
#شب_عاشورا #گودال
#رسول_الله
#امام_حسن
#امام_رضا
#کرامات
#حدیث_کسا #کسا
#شب_جمعه
#فاطمیه
#حضرت_ام_البنین
#ولادت_حضرت_زهرا
#امام_باقر
#امام_صادق
#امام_جواد
#امام_هادی
#امیرالمؤمنین ولادت #غدیریه
#واحد #شور #زمینه #روضه
#روضه_امام_حسین_علیه_السلام
#روضه_حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#روضه_حضرت_قاسم_بن_حسن_علیه_السلام
#روضه_حضرت_عبدالله_بن_حسن_علیه_السلام
#روضه_حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
#روضه_حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام
#روضه_حضرت_عباس_علیه_السلام
#روضه_حضرت_رسول_صلی_الله_علیه_وآله
#روضه_امام_حسن_علیه_السلام
#روضه_امام_رضا_علیه_السلام
#روضه_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#روضه_حضرت_ام_البنین_سلام_الله_علیها
#روضه_امام_موسی_الکاظم_علیه_السلام
#امام_کاظم
.
#حتما_بخوانید👇 و فراگیرید
هشتگ چیست؛ چگونه از آن استفاده کنیم؟ 👈 #👉علامت هشتک است
اگر این روزها "اصطلاح هشتگ" را زیاد شنیده و هنوز معنی آن را نمیدانید، ادامه این گزارش را بخوانید.
بنابر تعریف های ارائه شده هشتگ # یک نماد پیشوندی و یکی از تگ های ابرداده است.
اگربخواهیم هشتگ را به زبان ساده تر تعریف کنیم، #هشتک 👈برچسبی است که برای دسته بندی و به اشتراک گذاری پست ها و نظرات درباره موضوعی خاص در سطح جهانی و فراتر از حلقه و فهرست دوستان بکار می رود.
برای مثال می توانیم برای دسته بندی مطالب گروه مان از آن استفاده کنیم و مثلا پس تهیه متن های مرتبط با مداحی محمود کریمی ، آنرا با هشتکِ #کریمی مشخص کنیم .حال شما با کلیک بر روی این #هشتگ می توانید همه پست های ارسال شده در خصوص این موضوع از کاربران را به سادگی و بدون اتلاف وقت مشاهده کنید.
هشتگ ابزاری برای دستهبندی چنین پیامهایی فراهم میکند، تا افراد بتوانند آن هشتگ را جستجو کنند و مجموعهای از پیامهایی را که شامل آن هستند به دست آورند. عموماً کلیدیترین کلمه مربوط به آن موضوع را با علامت هشتگ ی کنند. این همراه کردن با استفاده از علامت # قبل از کلمه مورد نظر، انجام میشود. در نامگذاری هشتگ میتوانید از حروف، اعداد و علایم مجاز استفاده کنید اما علامتهایی مانند $ یا % غیرمجاز میباشند و به شما اجازه نامگذاری نمیدهند.
هشتگ اولین بار به وسیله توئیتر ایجاد شد و پس از آن توسط بسیاری از شبکه های اجتماعی از جمله گوگل پلاس، فیسبوک، فیلکر، اینستاگرام، فرندفید، یوتیوب و پینترست مورد استفاده قرار گرفت.
به طور کلی می توان مزایای #هشتک را اینگونه برشمرد:
مطالب گذاشته شده در هشتگ را همه میتوانند مطالعه کنند و دیگر نیازی نیست هر شخصی مطلب را جداگانه به اشتراک بگذارد.
با مراجعه به #هشتگ ، نیازی به جستجوی موضوعتان نیست، میتوانید مطالب گوناگون را مطالعه کنید.
همچنین در جستجوی گوگل میتوانید هشتگ مورد نظر را نوشته و مطالب مربوطه را مطالعه کنید.
.
#متن_روضه
📋جواب ناله دلهای خسته بر لب توست
#مدح_حضرت_زهرا (س)
#مناجات
#روضه_حضرت_زهرا (س)
#فاطمیه
#کرامات
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
من و جدا شدن از کوی تو خدا نکند
خدا هر آنچه کند از تواَم جدا نکند
*امشب به حضرت زهرا (س) بگو من غیر محبت تو چیزی ندارم، همه سرمایهم محبت توئه بیبی جان. انشالله یه عمری برات گریه کنم، یه عمری صدات بزنم...
امام باقر(ع) رو کرسی درس نشسته، پیرمرد خمیده وارد شد، سلام داد؛ گفت آقاجان یه چیزی میخوام به شما بگم. حضرت فرمودن بیا جلوتر. اومد مقابل آقا مؤدب وایستاد؛ آقاجان میخوام حرف دلم رو بزنم. میخوام دینم رو به شما عرضه کنم؛
آقاجان، من شمارو خیلی دوست دارم؛ آقا فرمود درست میگی.
عرض کرد آقاجان رسول خدا رو هم خیلی دوست دارم؛ آقا تایید فرمودن.
عرض کرد آقاجان امیرالمؤمنین رو هم خیلی دوست دارم؛ تایید کردن.
به اینجا که رسید یه لحظه بغض گلوش رو گرفت...
گفت مادرت رو که دیگه نگو؛ عاشقشم، بیچارهشم، آقا فرمودن درست میگی.
گفت اما من میترسم فردای قیامت بشه بهخاطر اعمالم منو از اهل بیت جدا کنن. آقا فرمودن حالا که اینطور گفتی و عرض محبت کردی، یه چیزی هم من بهت بگم؛ دم آخر، لحظهی جون دادن که هیچکی نمیتونه به دادت برسه، من میام، رسول خدا میاد، امیرالمؤمنین هم میاد. بعد فرمود خیالت رو راحت کنم، مادرم هم میاد...
تا این رو شنید یه نالهای زد، بیهوش شد. به هوشش آوردن، گفت آقا میشه یهبار دیگه بگی، دلم خنک شد...
فرمود همه میان، اون مادر نازنین ما هم میاد.
دوباره بیهوش شد، به هوش اومد گفت یهبار دیگه اسم مادرت رو بگو، یهبار دیگه بگو مادرت میاد بالا سر من...*
(یه جوری نوکری کن که مادر سادات بیاد بالا سرت.)
من و جدا شدن از کوی تو خدا نکند
خدا هر آنچه کند از تواَم جدا نکند
صفای دل توئی و دل زهر چه داشت صفا
صفا ندارد اگر با غمت صفا نکند
*رفیقش بود، از ملازمان امام صادق(ع) بود، سه روز پیداش نشد. بعد سه روز اومد محضر آقا رسید؛ آقا فرمودن کجا بودی دلمون برات تنگ شد، مدتیه ازت خبر نداریم....
(خداکنه ماهم یهجوری زندگی کنیم امام زمان بگه کجا بودی مدتی من ازت خبر نداشتم....)
گفت آقا این روزای آخر خانمم پا به ماه بود، خدا به ما یه اولادی داد. آقا تبریک گفتن، پرسیدن حالا خدا چی بهت عنایت کرده؟
گفت آقاجان خدا به ما یه دختر داده، حضرت فرمود دختر رحمته، دختر با قدمش برکت میاره. بعد حضرت فرمودن حالا اسمش رو چی گذاشتی؟ تا گفت آقاجان اسمش رو گذاشتم فاطمه، دیدن آقا پاشد، هی گفت: " آه فاطمه "
فرمود حالا که اسمش رو گذاشتی فاطمه، یه وقتی سیلی به صورتش نزنی، آخه مادر مارو تو کوچهها بی هوا زدن....*
وای مادرم....
جواب نالهی دلهای خسته بر لب توست
که را صدا کند آن کو تو را صدا نکند
من کی رو صدا بزنم جز مادرت؟...
از هر کدوم از اهلبیت اگه حاجت بخوای، اگه به مادرش قسمش بدی جوابت رو میده...
اومد امام باقر(ع) رو صدا زد، آقا فرمود: از این به بعد میخوای منو صدا بزنی اونجوری صدا بزن من دوست دارم. گفتش چطور صداتون بزنم؟
حضرت فرمودن: بهم بگو یابن فاطمه، بهم بگو یابنالزهرا؛ آخه ما خیلی مادری هستیم...
رفت حرم امام رضا، هی آقا رو قسم داد؛ آقا من یه گرهای به کارم افتاده، به پهلوی مادرتون...
(آخه یه چیزایی رو هم آدم باید حیا کنه نگه)
هی قسم داد، هی قسم داد، آقا شب اومد تو عالم رؤیا، فرمود: همینجوری هم بگی ما حاجتت رو میدیم، چرا هی مارو به پهلوی مادرمون قسم میدی، تو امشب حرم رو به هم ریختی با این حرف...
اهل بیت حساسن به نام مادرشون....
حالا اومدی اینجا حاجت بخوای؛ خدا چه نعمتی بهت داده، هر وقت صداش بزنی جوابش رو میشنوی...*
جواب ناله دلهای خسته بر لب توست
که را صدا کند که آن تو را صدا نکند
رضا مباد خدا از کسی که در همه عمر
تو را به قطرهی اشکی ز خود رضا نکند
*فرمود: "إِنَّ اللّهَ يَرْضَى لِرِضَا فاطِمة" ، یعنی نماز هم که میخونی اگه محبت حضرت فاطمه رو نداشته باشی نمازت قبول نیست. همه چیز تو رضایت بیبی جان ماست...
اگه میخوای رضایت بیبی جان مارو داشته باشی، باید علی رو دوست داشته باشی، همه غم و غصهی بیبی امیرالمؤمنین بود...*
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#امام هشتم علیه السلام و ماجرای تشییع جنازه
#کرامات امام رضا علیه السلام
🌿🌿🌿🌿
موسي بن سيار كه از ياران حضرت رضا عليه السلام است ،ميگويد :
« روزي همراه ايشان بودم همين كه نزديك ديوارهاي طوس رسيديم صداي ناله و گريهاي را شنيدم . من به جست و جوي آن رفتم . ناگاه ديدم جنازهاي را مي آورند در اين حال حضرت از مركب پياده شده و به طرف جنازه آمدند و آنرا بلند كردند و چنان به آن جنازه چسبيدند، همچون بچهاي كه به مادرش ميچسبد آنگاه رو به من نموده فرمودند :
« هر كس جنازهاي از دوستان ما را تشييع كند، مثل روزي كه از مادر متولد شده، گناهانش پاك ميشود »
وقتي جنازه كنار قبر گذاشته شد، حضرت كنار ميت نشسته و دست مبارك خود را روي سينهي او گذاشتند و فرمودند :« فلاني ! تو را بشارت ميدهم كه بعد از اين ديگر ناراحتي نخواهي ديد .» (1)
عرض كردم : فدايت شوم، مگر اين مرد را ميشناسيد، در حاليكه اينجا سرزميني است كه تا كنون در آن گام ننهادهايد امام عليه السلام فرمود: موسي ! مگر نمي داني كه اعمال شيعيان ما هر صبح و شام بر ما عرضه ميشود.
اين چنين است كه امامان عليهم السلام از احوال ما آگاهند و لذا هر حاجتمندي كه رو به سوي آنان ميكند، مورد توجه قرار ميگيرد و حاجتش به نحو شايستهاي برآورده ميگردد
#کرامات حضرت ام البنین سلام الله علیها
#خدا خيلی به ما رحم كرد
🥀💫💫🥀💫💫🥀💫💫
خدا خيلی به ما رحم كرد
در سال هاى 1365 - 66 خانه اى خريدم كه بر اثر باران زياد و نرسيدن وارثان خانه به آن ، نياز به تعمير داشت پس از تحويل گرفتن خانه تصميم گرفتم كه براى آن دستشوئى درست كنم با زدن يك ضربه كلنگ ، طاق اتاق پايين آمد. خدا خيلى به ما رحم كرد بعد گفتيم چه كنيم ؟ چون پولى براى ساختن منزل نداشتيم رهايش كرديم تا پول لازم برسد. چند ماه از اين قضيه گذشت و سپس از طرف آقا امام زمان عجل الله تعالى فرجه الشريف فرجى شد و ما توانستيم خانه را بسازيم بعد كه مامور شهردارى براى بازديد خانه 30 مترى آمد، ايرادهاى بنى اسرائيلى گرفت و كار ما را عقب انداخت بنده 100 صلوات نذر ام البنين عليه السلام (مادر گرامى حضرت ابوالفضل العباس عليه السلام ) براى سلامتى آقا امام زمان عجل الله تعالى فرجه الشريف بفرستم تا كارم سربعا درست شود تا صلوات را تمام كردم ، مهندس شهردارى مرا صدا زد و گفت : كار شما درست و تمام و مشكلى نداريد. آرى كارى را كه بايد چند ماه طول مى كشيد دو روز تمام شد، و اين مشكل بزرگ از نظر من به بركت همان صلوات حل و دفع گرديد.
اللهم صل على محمد و آل محمد
@rozeh_daftari1
#کرامات حضرت ام البنین سلام الله علیها
#چرا به زيارت مادرم نرفتى ؟
🥀💫💫🥀💫💫🥀💫💫
3. چرا به زيارت مادرم نرفتى ؟
مرحوم حاج عبدالرسول على الصفار، تاجر معروف ، و رئيس غرفه تجارت بغداد، نقل كرد: در حدود سالهاى 1329 شمسى به خانه خدا و زيارت پيامبر صلى الله عليه و آله و اهل بيت گراميش (صلوات الله عليهم اجمعين ) مشرف شدم ، رفقاى ما در اين سفر يكى سيد هادى مگوطر از سادات محترم ، از روساى عشاير فرات ، و از مردان انقلابى بود و ديگرى شيخ عبدالعباس آن فرعون ، رئيس عشاير آل فتله ،كه يكى از بزرگترين و ريشه دارترين عشاير فرات اوسط در عراق مى باشند.
براى تشرف به زيارت قبر پاك پيامبر بزرگ صلى الله عليه و آله و قبور اهل بيت پاكش (صلوات الله عليهم اجمعين ، وارد مدينه منوره شديم و چند روز در آن خاك پاك اقامه گزيديم .
عصر يكى از روزها طبق عادت معمول قصد زيارت قبور پاك ائمه عليهم السلام در بقيع غرقد را كرديم . بعد از پايان مراسم زيارت ، به زيارت قبور منتسبين به اهل بيت عليهم السلام و بعضى از اصحاب و ياران گرامى رسول خدا صلى الله عليه و آله پرداختيم تا به قبر فاطمه ، دختر مزاحم كلابيه يعنى حضرت ام البنين مادر حضرت عباس عليه السلام رسيديم ، به عبدالعباس آل فرعون گفتم : بيا، تا اين بانوى معظم ام البنين مادر حضرت عباس عليه السلام را نيز زيارت كنيم . ولى او يك مرتبه با كمال بى اعتنايى گفت : بيا برويم و بگذريم ، مى خواهى كه ما مردان اين رقعه زنان را زيارت كنيم ؟ اين را گفته ، ما را ترك كرد و از بقيع خارج شد و من و سيد هادى مگوطر در غياب وى به زيارت آن بانو پرداختيم . زيارت تمام شد و به خانه رفتيم . شب من و عبدالعباس با هم در يك اتاق مى خوابيديم . روز بعد هنگام سپيده دم كه از خواب بيدار شدم ، عبدالعباس را در رختخوابش نيافتم ، قدرى منتظرش ماندم و با خودم گفتم : شايد به حمام رفته باشد ولى انتظار من طولانى شد و او باز نگشت . نگران وى شدم ، رفيق ديگرم ، سيد هادى مگوطر، را از خواب بيدار كردم و به او گفتم : رختها و لوازم عبدالعباس اينجاست ، ولى خودش نيست . او هم خبرى نداشت و به تدريج اضطراب و نگرانى ما بيشتر شد.
نهايتا انديشيديم كه برخيزيم و به دنبال او بگرديم و با خود گفتيم كجا بايد دنبال او برويم ، چگونه بايد به جستجوى او برخيزيم و از كه بپرسيم و تحقيق كنيم ؟
بعد از مدت كوتاهى ناگهان درب باز شد عبدالعباس وارد اتاق شد، در حالى كه شديدا متاثر بود و چشمانش از شدت گريه سرخ شده بود. به او گفتيم : خير است انشاء الله كجا بودى و تو را چه شده و اين حالتى است كه در تو مشاهده مى كنيم ؟ گفت : رهايم كنيد تا كمى استراحت كنم ، برايتان تعريف خواهم كرد.
پس از آن كه استراحت كرد گفت : يادتان مى آيد كه عصر ديروز با تكبر و بى اعتنايى بدون زيارت قبر ام البنين عليه السلام از بقيع خارج شدم ؟
گفتيم : بله به خوبى آن را به ياد مى آوريم . حركت زننده اى بود.
گفت : قبل از سپيده دم در عالم رويا خود را در صحن حضرت ابوالفضل العباس عليه السلام در كربلا يافتم . مردم داخل حرم شريف مى شدند دسته دسته براى زيارت ابوالفضل العباس عليه السلام سعى كردم كه همراه با مردم داخل حرم شريف شوم ، مانع دخول من شدند. متعجب شدم و سوال كردم چه كسى مانع من مى شود و براى چه اجازه دخول به من نمى دهند؟ نگهبان گفت : در واقع ، آقايم اباالفضل العباس عليه السلام به من دستور داده است مانع ورود تو شوم . به نگهبان گفتم : آخر براى چه ؟ گفت : نمى دانم ، و خلاصه هر چه كوشش و سعى نمودم اجازه ورود به من داده نشد. با وجود آن كه مى دانيد من به ندرت گريه مى كنم ناچارا به توسل و گريه زارى پرداختم ، تا اين كه خسته شدم چون ديدم اين كار فايده اى ندارد، اين بار به نگهبان متوسل شدم ، و التماس كردم كه به نزد آقايم ابوالفضل العباس عليه السلام برود و علت منع من از ورود به حرم را از ايشان سوال نمايد. نگهبان رفت و برگشت و گفت : آقايم به تو مى گويد كه چرا از زيارت قبر مادرم سرپيچى كردى و به او بى اعتنايى نمودى ؟ به همين دليل من به تو اجازه دخول به حرم خويش را نمى دهم ، تا اين كه به زيارت او بروى .
از هول اين رويا، مضطرب و از خواب بيدار شدم و با سرعت براى زيارت قبر پاك ام البنين عليه السلام و عذر خواهى از او بابت برخورد زشتى كه از من نسبت به ايشان سر زده بود به بقيع رفتم تا از من نزد پسرش شفاعت نمايد. آرى به بقيع رفتم و الان نيز از نزد او بر مى گردم .
@rozeh_daftari1
#کرامات حضرت ام البنین سلام الله علیها
#خاطره اى كه پزشكان مالج را شگفت زده كرد
🥀💫💫🥀💫💫🥀💫💫
خاطره اى كه پزشكان مالج را شگفت زده كرد
جناب حجه الاسلام و المسلمين امام جمعه محترم شهرك قدس جناب آقاى حاج سيد جواد موسوى زنجانى طى مرقومه اى به انتشارات مكتب الحسين عليه السلام كرامتى را از حضرت ام البنين عليه السلام مى نويسند:
يكى از فرزندانم ، روزى هنگام غروب از مدرسه به خانه آمد، در حاليكه بر خلاف ساير روزها، از شدت سردرد مى ناليد و آثار ناراحتى و بيمارى شديدا از چهره اش هويدا بود. دائما حالت تهوع داشت . از مشاهده اين صحنه ، سخت ناراحت شده ، وى را نزد دكتر شمس بردم ولى متاسفانه دكتر نامبرده در تشخيص بيمارى دچار اشتباه گرديد. وى گفت : مسئله اى نيست ، اين بچه گرفتار سرماخوردگى شده است !
و سپس براى او نسخه اى نوشت و داروهاى زيادى را تجويز نمود و توصيه كرد: من امشب در بيمارستان سينا كشيك هستم ، اگر وضع بيمار خوب نبود فورا با بيمارستان تماس بگيريد.
بيمار داروها را مصرف كرد و هيچ گونه اثر مثبتى در بهبودى وضع وى مشاهده نمى شد، بلكه به عكس وضع بيمار پى درپى وخيمتر مى شد. پس از نيمه شب با دكتر، كه نوبت كشيكش در بيمارستان سينا بود، تماس گرفته دوا و درمان شما هيچ تاثيرى در وضع بيمار ندارد و فعلا به حالت اغما افتاده است . پزشك نامبرده گفت : فورا بيمار را به بيمارستان مهر منتقل كنيد پس از انتقال به بيمارستان و معاينه دكتر متخصص از وى ، اظهار گرديد كه بيمارى فرزندتان مننژيت حاد بوده ، تمام مغزش را چرك فرا گرفته و زمان معالجه گذشته است و هيچ كارى نمى شود صورت داد. اظهارات دكتر باعث ناراحتى شديد پدر و مارد و بستگان بيمار شد، به گونه اى كه بعضى از آنها از شدت ناراحتى فرياد كشيده به زمين افتادند.
عاقبت شوراى پزشكى تشكيل شد و پزشكانى از خارج بيمارستان نيز براى معاينه بيمار بالاى سر وى حاضر گذشتند. وزير بهدارى وقت توصيه هايى پيرامون دقت در مهالجه بيمار نمود، مع الوصف ، معالجات هيچ گونه تاثيرى نداشت حال بيمار هم روز به روز وخيمتر مى شد فرزندم يك هفته در حالت كما و بيهوشى قرار داشت ، تا اينكه شب تاسوعا فرا رسيد. حقير ديدم كه مريض از يك سو از تمام اسباب ظاهرى و معالجه اطبا مايوس شده از سوى ديگر در داخل منزل با شيون و ناله مادر و خواهران و مردان و بستگن ديگر بيمار مواجه بودم . ناگزير دو ركعت نماز خواندم و صد مرتبه صلوات فرستاده ثوابش را به حضرت ام البنين عليه السلام مادر حضرت ابوالفضل قمر بنى هاشم عليه السلام هديه نمودم و خطاب به آن بانوى بزرگوار عرضه داشتم : با توجه به اين كه هر فرزند صالحى مطيع دستورات مادر خوبى مى باشد از تو اى بانوى با عظمت و همسر شايسته اميرالمومنين عليه السلام درخواست مى كنم از فرزند خود باب الحوائج حضرت عباس بن على عليه السلام بخواهى كه از خدا شفاى فرزندم را بگيرد.
حدود سپيده صبح بود كه فرد همراه بيمار، از بيمارستان تلفن زد و گفت بيمار از حالت كما بيرون آمده و شفا يافته است چنانكه گويى اصلا مريض نبوده است . حقير با عجله به بيمارستان رفتم و در آنجا بچه را در حالت عادى ديدم ، و اين در حالى بود كه اطباى معالج اظهار مى كردند فرزندم اگر به احتمال يك در هزار هم شفا پيدا كند، قطعا چشم و گوش خود را از دست مى دهد و يا فلج مى شود. اما از عنايت حضرت باب الحوائج ، دخترم كه نامزد هم بود هيچ گونه نقص عضو يا مشكل ديگرى نيافت و هم اكنون نيز داراى دو فرزند مى باشد.
ضمنا گفتنى است در همان شب كه حضرت قمر بنى هاشم عليه السلام فرزندم را شفا داد، يكى از بانوان صالحه محل حضرت ابوالفضل عليه السلام را خواب ديده و حضرت به وى فرموده بود: موسوى توسط مادرم شفاى فرزندش را از من خواسته بود، من از خداوند شفاى او را گرفتم . توصيه مى شود كه ايشان هميشه به عزاداران من توجه داشته باشد. طبق دستور حضرت ، هر ساله روز تاسوعا هيئت هاى عزادارى به صورت سينه زنى و زنجير زنى به منزل ما مى آيند دو راس گوسفند به آنها داده مى شود.
@rozeh_daftari1
#كرامات ام البنين علیها سلام
🥀💫💫🥀💫💫🥀
. من ويزاى كربلا مى خواهمو امروز هم آن را مى خواهم !
حضرت آيه الله آقاى حاج سيد طيب جزائرى دام ظله العالى در يادداشتى كه براى انتشارات مكتب الحسين عليه السلام فرستاده اند چنين مرقوم داشته اند:
اين قضيه تقريبا در سال 1341 شمسى واقع شد، وقتى كه من در نجف اشرف بودم و سالى يكبار ايام محرم براى تبليغ به پاكستان مى رفتم .
در يكى از اين سفرها در مشهد مقدس با يكى از علماى پاكستان كه حالا اسمش از يادم رفته است ملاقات كردم از او پرسيدم : بعد از زيارت مشهد مقدس چه قصدى داريد؟ گفت : به طرف پاكستان بر مى گردم .
گفتم : حضرت آقا، حيف نيست كه انسان از راه دور تا مشهد بيايد و از همين جا برگردد و به زيارت كربلا و نجف اشرف نرود؟ در حاليكه از اينجا تا كربلا تقريبا نصف راه است .
اين حرف من در او اثر كرد و قبول كرد كه كربلا هم بيايد، لذا با هم از مشهد به تهران آمديم و به سفارت عراق رفتيم . ولى آنجا ديديم كه درب سفارت بسته است و زوار در پياده روى خيابان رختخواب پهن كده صف در صف خوابيده اند، وضعى كه ديدن آن براى ما خيلى ناگوار بود. يكى از آنها گفت : من دو روز است كه اينجا هستم دومى گفت : از سه روز قبل اينجا هستم ، در دادن ويزا بسيار سختگيرى مى كنند، حتى درب سفارت هم بسيار كم باز مى شود.
من به آن آقا كه همراهم بود گفتم : آقا مى خواهى كربلا بروى ؟
گفت : پس براى چه از مشهد به تهران آمدم ؟
گفتم : حال ويزاى عراق كه اين طور است ، پس چطور به كربلا مى روى ؟
گفت : نمى دانم
گفتم : من مى دانم كه راه حلش چيست ؟ گفت : چيست ؟
به او گفتم : هزار صلوات نذر حضرت ام البنين عليه السلام كن ، و من هم همين كار را مى كنم ، انشاء الله ويزا گير مى آيد.
هر دو نفر نذر كرديم كه هزار صلوات هديه ام البنين عليه السلام كنيم .
بعد از آن كمى مقابل درب سفارت ايستاديم ، ديديم كه هيچ آثار آمد و رفتى آنجا ظاهر نيست ، گويا ساختمان به اين بزرگى ، غير مسكونى است !
دريچه اميد باز مى شود.
ناگهان رفيقم گفت : حالا يادم آمد كه من يك نامه به نام سكرتر، سفير پاكستان همراه دارم ، حال كه تا اينجا آمده ايم ، بيا با هم برويم و اين نامه را به او برسانيم . آنگاه دوباره بر مى گرديم تا ببينيم چه مى شود.
تاكسى گرفتيم و به سفارت پاكستان رفتيم . در آنجا شخص مورد نظر را ديديم و نامه را به او داديم . آن شخص به ما احترام بسيارى كرد و پرسيد: از تهران به كجا مى رويد؟ گفتيم : ما هر دو عازم عراق هستيم ، البته در صورتى كه ويزا گير بيايد.
گفت : اتفاقا من هم مى خواهم به عراق بروم ، كمى صبر كنيد تا مدرك را جور كنم ، آنوقت با هم مى رويم و من براى شما هم ويزا مى گيرم !
اين را گفت و به اتفاق ديگرى رفت و مشغول تايپ كردن مداركش شد.
دريچه اميد دوباره بسته مى شود.
بعد از مدتى از اتاق بيرون آمد و گفت : ماشين تايپ من خراب شده است ، كمى صبر كنيد تا اينكه مداركم را تايپ كنم و همراه شما بيايم ، اين را گفت و دوباره رفت و مشغول تايپ مداركش شد.
آنوقت من باز در مورد ويزا نگران شدم ، زيرا كه وقت دادن ويزا حسب اعلانى كه جلوى درب سفارت نوشته بودند، تا ساعت يك بود، و حالا ساعت قريب به يازده بود و از آمدن آن آقا خبرى نبود و وقت سپرى مى شد. در همين اثنا آن آقا دوباره از اتاقش در آمد و در حاليكه دستش يك نامه بود گفت : نمى دانم چه مصلحتى است كه ماشين تايپ گير كرده و مدارك من نوشته نشد، ولى اين قدر كار كرد كه من براى شما هر دو تا به نام كنسول عراقى نامه نوشته ام ، اميد است كه كار شما درست بشود.
من زود نامه را از او گرفتم و بدون معطلى از سفارت بيرون آمدم و تاكسى گرفته و به طرف سفارت عراق روانه شديم ، ساعت را ديدم كه از دوازده تجاوز كرده بود.
تاكسى ما سريع به طرف سفارت مى رفت و من در دل مى گفتم كه : مشكل ما يكى دو تا نيست و چندتاست . مشكل اول اينكه : اين نامه را به چه كسى بايد بدهيم ؟ زيرا كه درب سفارت را به روى كسى باز نمى كنند، مشكل دوم اينكه : نمى گذارند ما كنسول را ببينيم ، مشكل سوم اينكه : معلوم نيست اين نامه تاثيرى داشته باشد، زيرا كه ما از افراد سفارت پاكستان نيستيم و يك فرد عادى هستيم .
آن وقت گفتم : يا حضرت ام البنين عليه السلام ، من ويزاى كربلا مى خواهم ، و امروز هم آن را مى خواهم ، نه فردا. زيرا اگر اين ويزا فردا گيرم بيايد يك امر عادى مى شود، و من مى خواهم كه حرق عادت بشود. زيرا كه مى دانم كه در اين وقت كم ، امروز ويزا گرفتن محال است ، لهذا اگر امروز ويزا گيرم آمد صد در صد يقين پيدا مى كنم كه اين كار از لطف شماست !
خلاصه ماشين ، مارا مقابل درب سفارت پياده كرد. در آنجا، اولين امر عجيبى كه ديدم اين بود كه تا به سفارت رسيدم ، درب سفارت باز شد، و يك شخص انگليسى از آنجا بيرون آمد، من فورا به همراه رفيقم داخل سفارت رفتيم . دربان پرسيد: چرا آمديد؟ چيزى نگفتم و نامه مزبور را به دستش دادم .
سید راستی:
⏯ #زمزمه #مناجات #امام_رضا
🍃پنجره فولاد رضا برات کربلا میده
🍃پنجره فولاد رضا مریضارو شفا میده
بابام ميگه امام رضا مريضارو شفا ميده
دواي دردِ مَردمو از طرف خدا ميده
ميخوام برم به مشهدُ يه هفته اونجا بمونم
تو حرم امام رضا نماز حاجت بخونم
🎤 #مهدی_رسولی
شنیدم امام رضا مریضارو شفا میده
شنیدم پنجره فولاد رضا برات کربلا میده
شنیدم که ضامن آهو شدی امام رضا
میشه ضامن منم شما بشی پیش خدا
میشه یک روزی بیاد که خادم حرم بشم
خادم حرم باشم پیش شه کرم باشم
شنیدم هرکی بره زیارت امام رضا
برا دیدنش میاد سه جا غریب الغربا
برا بار اولی سر پل صراط میاد
دومی وقتیه که نامه ی تو برات میاد
بار سوم که میخاد آقا به دادت برسه
وقتی که ملک میاد تا به حسابت برسه
عبد خدا رو مددی،ای گل خشبو مددی
یوسف زهرا و علی،ضامن آهو مددی
لالهٔ موسیٰ مددی،دلبر دلها مددی
عالِمِ آلِ مصطفی،سَیّد و مولا مددی
اهل زمین وآسمان،مَحوِ تو و کمال تو
بوسهٔ نجمه مادرت،به مُصحفِ جمال تو
ای که تو هستی صاحبِ،قدر و مقامِ بیکران
آمدی و خنده نشست،روی لبِ فرشتگان
خوشا به حالِ آن کسی،که بندهٔ قدیم توست
خاکِ سرِ کوی تو و،کبوترِ حریم توست
عزّت من همین بُوَد،گدایی از شما نه غیر
مرا فدای خود نما،که گردم عاقبت بخیر
زائرِ دست خالیِ،صحنِ گوهر شادِ تو ام
دخیلِ دل را بسته بر،پنجره فولاد تو ام
بی تو به بیراهه رَوَم،بی تو شوم زار و تباه
مرا جدا مَکُن زِ خود،در این زمانِ پر گناه
از قدیما گفتن آقا،مریضارو شفا میده
((پنجره فولاد رضا،برات کربلا میده))
دلتنگ شش گوشه ایم و،گواهِ ماست اشکِ بصر
قبلِ مُحرّم آقا جون،مارو یه کربلا ببر
#کرامات
همانطور که پیامبران الهی برای اثبات نبوت خود، معجزه انجام می دهند
ائمه اطهار و اولیای الهی هم برای اثبات حقانیت خویش و بیدار کردن مردم، کراماتی از خود داشتند و از طرف خداوند به آن ها عنایات ویژه ای می شود که باور آن ها برای اذهان عمومی خیره کننده و تعجب برانگیز است.
یکی از #کرامات امام صادق (ع)
باطل کردن سحر ساحران بود
محمد بن سنان می گوید: منصور دوانیقی هفتاد مرد از شهر کابل را فراخواند و با وعده های بسیار آن ها را تحریک کرد تا با انجام سحرهای خود ابا عبدالله را مبهوت و مقهور خود سازند.
ساحران به مجلسی که منصور فراهم کرده بود رفتند و انواع صورت ها از جمله صورت های شیر را به تصویر کشیدند تا هر بیننده ای را سحر کنند. منصور بر تخت خود نشست و تاج خود را بر سرگذاشت و به دربان دستور داد که امام صادق علیه السلام را وارد سازند. وقتی امام وارد شد، نگاهی به آن ها کرد و دست به دعا برداشت و دعایی خواند که برخی از الفاظ آن شنیده می شد و قسمتی را هم به طور آهسته خواند، سپس فرمود: وای بر شما به خدا قسم سحر شما را باطل خواهم نمود. سپس با صدای بلند فرمود: ای شیرها آن ها را ببلعید، پس هر شیری به ساحری که او را درست کرده بود حمله کرد و او را بلعید. منصور بهت زده از تخت خود بر زمین افتاد و با ترس می گفت: ای ابا عبدالله! مرا ببخش دیگر چنین کاری نخواهم کرد، حضرت هم به او مهلت داد. بعد منصور دوانیقی از امام علیه السلام درخواست کرد، شیرها ساحرانی را که خورده بودند برگردانند. امام صادق علیه السلام فرمود: اگر عصای موسی آنچه را بلعیده بود برمی گرداند، این شیرها نیز چنین می کردند.
تفتازانی از علمای اهل سنت می گوید: «ظهور و روشنی کرامات اولیای خدا همچون روشنی معجزات انبیاء است و انکار این امور توسط اهل بدعت و گمراهان چیز عجیبی نیست، چرا که آنان خود توان انجام آن را ندارند و درباره حکام خود هم آن را نشنیده اند، لذا دست به انکار می زنند.»
@rozeh_daftari1
#کرامات امام جوادعلیه السلام
علی بن ابراهیم قمی از پدرش ابراهیم بن هاشم نقل می کند:
گروهى ازشیعیان از شهرهاى دور آمدند و از امام جوادالائمه علیهالسلام اجازه تشرف گرفتند و خدمتش رسیدندو در یک مجلس سی هزار مساله از او پرسیدند، حضرت به آنها جواب داددرحالی که آن زمان امام ده ساله بود!
📚الکافی،ج۱،ص۴۹۶
#صلوات ختمکنید
#اللهم عجل لولیک الفرج
.
#فهرست
هشتک ها و قوانین گروه ما 👇👇
نوحه دهه محرم که فعلا بارگذاری شده با هشتک #دهه_محرم قابل دسترسی است. همچنین گریزهای زیارت عاشورا با هشتک
#گریز_زیارت_عاشورا #زیارت_عاشورا
#گریز_
#زنجیرزنی #زنجیر_زنی
#یاسیدالشهدا #امام_حسین #زائر
#امام_زمان
نوحه های #دهه_محرم
#دعای_کمیل
#سخنرانی
قابل دسترسی است.
از طریق هشتک های زیر به سبک ها و روضه های #دهه_محرم دسترسی پیدا میکنید:
#شب_سوم_محرم #حضرت_رقیه
#اربعین
#امام_زمان
#امام_حسین
#اسارت #شام #دروازه_کوفه
#شب_اول_محرم #مسلم
#شب_دوم_محرم #ورودیه
#شب_سوم_محرم #رقیه
#شب_چهارم_محرم #حر #طفلان زینب
#شب_پنجم_محرم #عبدالله
#شب_ششم_محرم #قاسم
#شب_هفتم_محرم #اصغر
#شب_هشتم_محرم #اکبر
#شب_نهم_محرم #عباس
#شب_دهم_محرم #وداع #قتلگاه
#شب_یازدهم_محرم #شام_غریبان
#شب_تاسوعا #عباس
#شب_عاشورا #گودال
#کرامات
#شب_جمعه
#واحد #شور #زمینه #روضه
#روضه_امام_حسین_علیه_السلام
#روضه_حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#روضه_حضرت_قاسم_بن_حسن_علیه_السلام
#روضه_حضرت_عبدالله_بن_حسن_علیه_السلام
#روضه_حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
#روضه_حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام
#روضه_حضرت_عباس_علیه_السلام
#روضه_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#روضه_حضرت_ام_البنین_سلام_الله_علیها
#ام البنین
.
#حتما_بخوانید👇 و فراگیرید
هشتگ چیست؛ چگونه از آن استفاده کنیم؟ 👈 #👉علامت هشتک است
اگر این روزها "اصطلاح هشتگ" را زیاد شنیده و هنوز معنی آن را نمیدانید، ادامه این گزارش را بخوانید.
بنابر تعریف های ارائه شده هشتگ # یک نماد پیشوندی و یکی از تگ های ابرداده است.
اگربخواهیم هشتگ را به زبان ساده تر تعریف کنیم، #هشتک 👈برچسبی است که برای دسته بندی و به اشتراک گذاری پست ها و نظرات درباره موضوعی خاص در سطح جهانی و فراتر از حلقه و فهرست دوستان بکار می رود.
برای مثال می توانیم برای دسته بندی مطالب گروه مان از آن استفاده کنیم و مثلا پس تهیه متن های مرتبط با مداحی محمود کریمی ، آنرا با هشتکِ #کریمی مشخص کنیم .حال شما با کلیک بر روی این #هشتگ می توانید همه پست های ارسال شده در خصوص این موضوع از کاربران را به سادگی و بدون اتلاف وقت مشاهده کنید.
هشتگ ابزاری برای دستهبندی چنین پیامهایی فراهم میکند، تا افراد بتوانند آن هشتگ را جستجو کنند و مجموعهای از پیامهایی را که شامل آن هستند به دست آورند. عموماً کلیدیترین کلمه مربوط به آن موضوع را با علامت هشتگ همراه کنند. این همراه کردن با استفاده از علامت # قبل از کلمه مورد نظر، انجام میشود. در نامگذاری هشتگ میتوانید از حروف، اعداد و علایم مجاز استفاده کنید اما علامتهایی مانند $ یا % غیرمجاز میباشند و به شما اجازه نامگذاری نمیدهند.
هشتگ اولین بار به وسیله توئیتر ایجاد شد و پس از آن توسط بسیاری از شبکه های اجتماعی از جمله گوگل پلاس، فیسبوک، فیلکر، اینستاگرام، فرندفید، یوتیوب و پینترست مورد استفاده قرار گرفت.
به طور کلی می توان مزایای #هشتک را اینگونه برشمرد:
مطالب گذاشته شده در هشتگ را همه میتوانند مطالعه کنند و دیگر نیازی نیست هر شخصی مطلب را جداگانه به اشتراک بگذارد.
با مراجعه به #هشتگ ، نیازی به جستجوی موضوعتان نیست، میتوانید مطالب گوناگون را مطالعه کنید.
همچنین در جستجوی گوگل میتوانید هشتگ مورد نظر را نوشته و مطالب مربوطه را مطالعه کنید.
👇
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@madahi_moharram