صلوات امام سجاد علیه السلام
اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ سَیِّدِ الْعَابِدِینَ الَّذِی اسْتَخْلَصْتَهُ لِنَفْسِکَ وَ جَعَلْتَ مِنْهُ أَئِمَّةَ الْهُدَی الَّذِینَ یَهْدُونَ بِالْحَقِّ وَ بِهِ یَعْدِلُونَ اخْتَرْتَهُ لِنَفْسِکَ وَ طَهَّرْتَهُ مِنَ الرِّجْسِ وَ اصْطَفَیْتَهُ وَ جَعَلْتَهُ هَادِیاً مَهْدِیّاً اللَّهُمَّ فَصَلِّ عَلَیْهِ أَفْضَلَ مَا صَلَّیْتَ عَلَی أَحَدٍ مِنْ ذُرِّیَّةِ أَنْبِیَائِکَ حَتَّی یَبْلُغَ بِهِ مَا تَقَرُّ بِهِ عَیْنُهُ فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ إِنَّکَ عَزِیزٌ حَکِیم؛
پروردگارا! درود فرست بر حضرت علی بن الحسین سید و بزرگ اهل عبادت. آنکس که تو او را برای خود خالص گردانیدی و پیشوایان هدایت را- که آنها خلق را به حق هدایت کنند و به حق باز رجوع کنند- از نسل پاکش قرار دادی. و او را برای خویش اختیار فرمودی و او را از هر پلیدی و ناپاکی، پاک و مطهر ساختی و او را برگزیدی و هادی خلق به سوی خدا و هدایت یافته به حق قرار دادی. پروردگارا! پس درود و رحمتی بر او فرست که بهترین درودهایی باشد که بر ذریه پیغمبرانت فرستادی؛ تا به آن درود در دنیا و آخرت دیدهاش روشن فرمایی که تو ای خدای مقتدرِ کامل و به حقایقِ امور آگاهی.
کانال روضه ونوحه چهارده معصوم علیهم السلام
ایتا
لینک👇
https://eitaa.com/nohevarozechahardahmasomsoghandi
زمزمه-روضه -شهادت امام سجاد ع
دیدم که عمه ی من، باقامت خمیده۲
پیوسته بوسه می زد، به رگهای بریده۲
حسین حسین، حسین جان۲
دیدم که در خرابه، با اشک وآه وناله۲
خمیده راه می رفت، رقیه ی سه ساله۲
حسین حسین ،حسین جان۲
همه ی صحنه های دلخراش راامام سجادع دیده،قتلگاه رادیده،
بدن های غرق به خون دیده، خیمه های سوخته را دیده،
کوفه را دیده، زخم زبان شامیان راشنیده، بمیرم خرابه
شام را دیده که خواهرش باسربریده ی بابا چه درد دلهایی داشت
یک وقت دید سربریده یک طرف نازدانه یک طرف،
صدازد عمه جان، خواهرم از دنیا رفت،
همه صدا بزنید حسین...
حوادث مجلس ابن زیاد
بخش 2️⃣
سپس ابن زیاد متوجه امام سجاد علیه السلام شد و گفت:
مَن اَنتَ تو کیستی؟
امام سجاد علیه السلام فرمود: من علی بن الحسین علیه السلام هستم.
ابن زیاد گفت: مگر خداوند علی بن الحسین علیه السلام را نکشت؟
امام سجاد علیه السلام فرمود: من برادری بنام علی (اکبر) داشتم که مردم او را کشتند.
ابن زیاد گفت:
بَلِ اللهُ قَتَلَهُ بلکه خدا او را کشت.
امام سجاد علیه السلام گفت:
اَللهُ یَتَوفَّی الاَنفُسَ حَینَ مَوتِها
خداوند ارواح را به هنگام مرگ قبض می کند (قسمت اول آیه 42 زمر )
ابن زیاد از پاسخ های قاطع امام سجاد علیه السلام خشمگین شد و گفت: آیا تو به این حد جرئت داری که جواب مرا می دهی؟ این را ببرید و گردن بزنید.
حضرت زینب سلام الله علیها خود را سپر امام سجاد علیه السلام قرار داد و خطاب به ابن زیاد فریاد زد: آن همه از خون ما را که ریختی برای تو کافی است.
سپس دست بر گردن امام سجاد علیه السلام انداخت و گفت: اگر می خواهی این را بکشی مرا نیز با او بکش.
ابن زیاد به زینب سلام الله علیها نگریست و گفت: شگفتا از پیوند خویشاوندی که او دوست دارد که من او را با علی بن الحسین علیه السلام بکشم او را واگذارید که همان بیماری که دارد او را بس است.(1)
امام سجاد علیه السلام رو به زینب سلام الله علیها کرد و فرمود: عمه جان آرام باش تا من با او سخن بگویم سپس به ابن زیاد رو کرد و گفت:
اَبِالقَتل تُهَدِّدُنِی یَابنَ زِیادٍ اَما عَلِمتَ اَنَّ القَتلَ لَنا عادَهٌ وَ کَرامَتَنا الشَّهادَهُ
ای پس زیاد آیا مرا از مرگ می ترسانی مگر نمی دانی که کشته شدن عادت ما است و شهادت مایه سربلندی ما می باشد.
آنگاه ابن زیاد دستور داد تا امام سجاد علیه السلام و خاندانش را به خانه کنار مسجد اعظم کوفه برند (و در آنجا جا دادند)
و بعد دستور داد سر بریده امام حسین علیه السلام را در کوچه های کوفه گرداندند.(2)
ـــــــــــــــ
(1)مثیرالاحزان ابن نما ص 91-ارشاد مفید ص 274-اعلام الوری ص 249
(2)ترجمه لهوف ص 163-اعلام الوری ص 248
حوادث مجلس ابن زیاد
بخش 1️⃣
ابن زیاد در کاخ اختصاصی خود نشست و به همگان اجازه ورود به آن مجلس داد به دستور او سر مقدس حسین علیه السلام را آوردند و در برابرش گذاشتند.
و به دنبال آن زنان و کودکان اهلبیت نبوت علیه السلام را وارد مجلس کردند زینب کبری سلام الله علیها بطور ناشناس وارد مجلس شد و در گوشه ای نشست.
ابن زیاد پرسید: این زن کیست؟
گفته شد: زینب دختر علی علیه السلام است.
ابن زیاد رو به زینب کرد و گفت:
اَلحَمدُاللهِ الذَّیِ فَضَّحَکُم وَ اَکذبَ اُحدوُثَتَکُم
سپاس خداوندی را که شما را رسوا کرد و دروغ شما را در گفتارتان آشکار نمود.
زینب سلام الله علیها در پاسخ فرمود:
اِنّما یُفتَضَحُ الفاسِقُ وَ یَکذِبُ الفاجِرُ وَ هُوَ غَیرُنا
فقط شخص فاسق رسوا می شود و بدکار دروغ می گوید و او دیگری است نه ما
ابن زیاد گفت: دیدی خدا با برادر و خاندانت چه کرد؟
زینب سلام الله علیها فرمود:
ما رَاَیتُ اِلّا جَمِیلاً
بجز خوبی چیزی ندیدم اینان افرادی بودند که خداوند مقام شهادت را سرنوشتشان ساخت از این رو داوطلبانه به خوابگاه های خود شتافتند بزودی خداوند بین آنان و تو را جمع کند تا تو را به محاکمه بکشند اکنون بنگر در آن محاکمه چه کسی پیروز و چه کی مغلوب و درمانده است؟
مادرت به عزایت بنشیند ای پسر مرجانه
ابن زیاد از گفتار آتشبار زینب سلام الله علیها خشمگین شد به گونه ای که گوئی تصمیم کشتن زینب سلام الله علیها راگرفت.
عمرو بن حریث که در ملجس حاضر بود به ابن زیاد گفت: این زنی بیش نیست و زن رانباید به گفتارش مواخذه کرد.
ابن زیاد (برای فرو نشستن آتش خشمش ) به زینب سلام الله علیها گفت: خداوند دل مرا با کشتن حسین گردنکش تو و افراد قانون شکن فامیلت شفا بخشید.
زینب سلام الله علیها فرمود:
لَعَمری لَقَد قَتَلتَ کَهلِی وَ قَطَعتَ فَرعِی وَ اجتَثَثتَ اَصلِی فَاِن کانَ هذا شَفاکَ فَقَد اِشتَفَیتَ
به جان خودم سوگند بزرگ فامیل مرا کشتی و شاخه های مرا بریدی و ریشه مراکندی اگر شفای دل تو در این است باشد.
ابن زیاد گفت: این زن چه با آهنگ و قافیه سخن می گوید به خدا قسم پدرش نیز شاعری قافیه پرداز بود.
زینب سلام الله علیها فرمود: ای پسر زیاد زن را با قافیه پردازی چه کار؟ و من تعجب می کنم از کسی که با قتل امامانش دلش را شفا می بخشد و می داند که فردای قیامت آنها از او انتقام می گیرند.(1)
ـــــــــــــــ
(1) مثیرالاحزان ابن نما ص 90-ترجمه لهوف ص161-162-اعلام الوری ص 247-کامل ابن اثیر ج 4ص 82
مرثیه
تنها نه خون داغ پدر از بصر گریست
هرجا که آب دید به یاد پدر گریست
چون دید گوسفند ذبیحی به هرکجا
آهی کشید وسخت زسوز جگر گریست
ازداغ جانگداز شهیدان کربلا
هم درحضر هم درسفر گریست
بایاد تشنه کام شهید لب فرات
از صبح تابه شام وزشل تاسحر گریست
چون شمع در مصیبت یاران خویشتن
هرجانشست سوخت به هر رهگذر گریست
مصطفی قمشه ای
هدایت شده از کانال روضه دفتری ایتا وتلگرام
کانال روضه ونوحه چهارده معصوم علیهم السلام
ایتا
لینک👇
https://eitaa.com/nohevarozechahardahmasomsoghandi
سلام وخیرمقدم محضر مادحین عزیز که به کانال تشریف آوردن
خیلی خوش آمدین
دوستان مداح تان را دعوت کنید لینک کانال هارو بدین
تامطالب مورد نیازشان را برداشت کنند
توجه👆👆👆👆👆
کانال روضه و نوحه ایام محرم
https://eitaa.com/rozevanoheayammoharramsoghandi
▪️شهادت امام سجاد علیه السلام
▪️سبک :شبانگاهان
خداوندا شد خزان از غم باغ گلهای نو بهار من
پریشان شد همچنان موی عمه ام زینب روزگار من
نباشد کس آشنای من
به غل بسته دست و پای من
ای خدای من(2)
ندیده کس شاخ و برگ گل بسته بر زنجیر جفا باشد
خودم اینجا زخمی از سنگ امّا دلم در کرببلا باشد
گرفته عقده گلوی من
قلم شد دست عموی من
ای خدای من(2)
خودم دیدم عصر عاشورا مادرم زهرا می کند زاری
که از گوش نازک طفلی قطره قطره شد جوی خون جاری
شده محزون مادرم زهرا
شده دلخون زینب کبری
ای خدای من(2)
خودم دیدم کودکی زیر تازیانه ها دست و پا می زد
گهی بابی غریبم گه عمه ام زینب را صدا می زد
خودم دیدم شعله ی آتش می کشد سر از خیمه های ما
به پیش چشم من و عمّه سر بریدند از لاله های ما
#سبک نوحه بانوای ناصراسدی اردبیلی
👇👇👇👇👇👇
هدایت شده از کانال روضه دفتری ایتا وتلگرام
#روضه _شهادت_حضرت_طه
متن شعر:
سلام من به مدینه
به آستان رفیعش
به مسجد نبوی
به لاله های غریبش
سلام من به علی و
به حلم و صبر عجیبش
سلام من به بقیع و
چهار قبر غریبش
نشسته باز دلم پشت درب بسته آنجا
گرفته باز دلم بهر قبر مخفی زهرا
تو ای مسافر شهر مدینه در دل شبها
نبود هر چه که گشتم نشان ز مرقد زهرا
یا زهرا
سلام من به تو ای
بانویی که مرد نبردی
ز غیر هر چه که دیدی
به یار شکوه نکردی
سلام من به بازو
کبودی رویت
به سرخ فامی اشک تو و
سپیدی مویت
مدینه منزل قرآن
مدینه محفل قرآن
درون دل خبر داری
تو از درد دل قرآن
مدینه شهر پیغمبر
مدینه شهر پیغمبر
خدا بر تو نظر دارد
که هستی شهر پیغمبر
مدینه شهر گلهایی
چه گلهایی همه پرپر
مدینه شهر پیغمبر
مدینه شهر پیغمبر
هدایت شده از کانال روضه دفتری ایتا وتلگرام
▪️روضه و توسل_پیغمبر اکرم صلوات الله علیه و امام حسن علیه السلام و امام رضا علیه السلام_سید مهدی میرداماد▪️
🔳▪️▪️🔲▪️▪️🔳
اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یااَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّةِ بِمُوالاتِکُمْ عَلَّمَنَا اللَّهُ مَعالِمَ دِینِنا وَاَصْلَحَ ماکانَ فَسَدَ مِنْ دنیانا
مُلک وجود غرق در اندوه و در عزاست
آغاز صبح غربت زهرا و مرتضاست
قرآن عزا گرفته و عترت شده غریب
شهر مدینه را به جگر داغ مصطفاست
خون گریه کن مدینه،کز این ماتم عظیم
گر آسمان خراب شود بر سرت رواست
*مگه چه خبر شده مدینه؟!!*
گشتند انبیا،همه چون فاطمه یتیم
زیرا عزای قافله سالار انبیاست .....
خلقت چه لایق است که صاحب عزا شود
عالم عزا گرفته و صاحب عزا خداست
اهل ولا به هوش که با رحلت نبی 2
شهر مدینه یکسره آبستن بلاست
قومی برای غصب خلافت شدند جمع
یا لَلعَجَب! وصی پیمبر، علی،کجاست؟!
*کجاست مولا؟بگم صدا نالت بلند شه*
دار الولا محاصره،زهراست پشت در
دود وشراره بر فلک از بیت کبریاست ...
آتش زدن به خانه ی ریحانه ی رسول
پاداش رنج های شب و روز مصطفاست
┗━━━ ▪️▪️◾️▪️▪️━┛
*فرمود: "ما اوذی النبی مثل ما اوذیت" هیچ پیامبری اندازه ی من اذیت نشد؛بیست و سه سال تمام هرجور خواستند اذیتش کردند،هر تهمتی خواستند بهش زدن؛مگر نمیگن کسی برلت کاری میکنه عرقش خشک نشده مزدش رو بده؛مردم مدینه آب غسل پیغمبر خشک نشده مزدش رو دادن ...؛کاری کردن مادر ما بین در و دیوار صداش بلند شد ..." مگه دعای ندبه نخوندی "قل لا اسئلکم علیه اجرا الا المودة فی القربی" ذوی القربی کیان؟مگه کسی غیر از بی بی دوعالم و امیرالمومنین و حسنین؟ یادتون رفت پیغمبر چقدر حسن رو بغل میکرد؟چقدر حسین رو رو دوشش سوار میکرد؟یادتون رفت چقدر نوه هاش رو میبوسید ؟ پیغمبر میبوسید و گریه میکرد..." هروقت امام مجتبی رو بغل میکرد لباش رو میبوسید؛همتون اهل کنایه اید و اهل روضه،هر وقت ابی عبدالله رو بغل میکرد زیر گلوشو میبوسید ... آقا چرا؟میفرمود:این لبا یه روز از زهر کبود میشه ..." پیغمبر اجازه بدن ما از همین روزنه بریم کنار بقیع "السلام علیک یا ابامحمد" آقاجان گداهای هرساله اومدن؛آقاجان من الان دارم از حرم امام رضا میام؛شما یه غریبی،امام رضا هم یه غریبه،انقدر این شبا تو حرمش شلوغه ..."(مگه عربه نیامده بود از مدینه؟گفت:شنیدم ایرانیا یه امام غریب دارن برم یه سری به غریب ایران بزنم)،وارد حرم امام رضا شد اول یه نگاه به در و دیوار،یه نگاه به زائرا،به ازدحام جمعیت کرد به این همه چراغ؛برگشت عقب ...." گفت آقاجان اگر غریب میخوای بیا مدینه؛بیا ببین چهارتا سنگ گذاشتند ...*
"شاعر:استادحاج غلامرضاسازگار"
#سید_مهدی_میرداماد
#ویژه_ایام_صفر
#روضه_پیامبر_اکرم_صلوات_الله_علیه
#روضه_امام_حسن_علیه_السلام
#روضه_امام_رضا_علیه_السلا
هدایت شده از کانال روضه دفتری ایتا وتلگرام
🍃🍂روضه شهادت پیامبر و امام حسن مجتبی صلوات الله علیهم اجمعین_حاج حسین سیب سرخی_93🍃🍂
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃
مثل یک سایه چه زود از سرِ این خانه گذشت
چه غریبانه،غریبانه،غریبانه گذشت
چشم را بست ولی صبر نکردند این قوم
پیشِ او بود علی صبر نکردند این قوم
ای دل از غربتِ این لحظه ی تشییع بگو
از غریبانه ترین لحظه ی تشییع بگو
او غریبانه ترین لحظه ی رفتن دارد
روضه ی رفتن او گفتن و گفتن دارد
اندک اندک اثرِ زهر به جانش اُفتاد
رویِ دامانِ علی بود توانش اُفتاد
شهر در مکر و سکوت است علی تنها شد
یک تنه گرم حنوط است علی تنها شد
یک طرف داشت علی آب به پیکر می ریخت
یک طرف داشت جماعت سرِ مادر می ریخت
آب غسلش به تنش بود که هیزم پُر شد
شعله پیچید به در نوبتِ یک چادر شد
بدنش روی زمین بود به زحمت اُفتاد
وای ناموس علی بینِ جماعت اُفتاد
در عزای پدرش بود که سیلی را خورد
سوگوار پسرش بود که سیلی را خورد
تا که مولا کفنش کرد زنش را کُشتند
تا کفن روی تنش کرد زنش را کُشتند
دست بر پهلوی خود داشت پرش خورد به در
درد پهلو که خَم اش کرد سرش خورد به در
┏━━━🍃🍂🍃🍂🍃━
┗━━━ 🍃🍂🍃🍂🍃━┛
ای عزیزِ تا سحر بیدار بس کن
کشتی مرا از گریه ی بسیار بس کن
رویت ندارد طاقت این اشک ها را
طاقت ندارد این همه آزار بس کن
باید ببینی روزهای بعد از این را
باید بمانی با غمی دشوار بس کن
باید بگویم روضه های بعد خود را
باید بسوزی بعد از این دیدار بس کن
ای کاش بعد از من کسی جایت بگوید
با آتش و با هیزم و دیوار بس کن
ای کاش میگفتند خانوم بچه دارد
ای کاش میگفتند با مسمار بس کن
در کوچه می افتی کسی غیر از حسن نیست
باگریه میگوید در انظار بس کن
در کوچه می افتی و میگویم به قنفذ
افتاد دست مادرم از کار بس کن
دست مغیره بشکند حالا که افتاد
از چادر او پای خود بردار بس کن
بگذار یک جمله هم از گودال گویم
خون گریه ات را کربلا بگذار بس کن
وقت هزارونهصدوپنجاه زخم است
ای نیزه ی خونبار این اصرار بس کن
این ناله های دشمنت پیش حرامی
با شمر میگوید نزن، نشمار بس کن
مقتل نوشت روی تنش پا گذاشتند...
*منم اینطور رهات نمیکنم...میخوام روضه ی امام حسن بخونم...*
┏━━━🍃🍂🍃🍂🍃━┓
┗━━━ 🍃🍂🍃🍂🍃━┛
از بارِ داغش پشتِ پیغمبر شکست
تنهاترین سردار بی لشگر شکسته
سجاده اش بر غربتِ او گریه کرده
پایِ غریبی اش دلِ منبر شکسته
بخشید آنکَس را که زد نیزه به ساقَش
او دستگیری می کند از هر شکسته
تا زهر را نوشید فرمود:آه مادر
راحت شد این آئینه یِ یکسر شکسته
بُغضِ چهل سالِ مرا این زهر بشکست
اما غرورم را کسی دیگر شکسته
یک کوچه ی باریك و دو دیوارِ سنگی
یک راه بُن بست و دو برگ و بر شکسته
فهمید فرزند بزرگم، ناسزا گفت
می خواست من باشم ولیکن سر شکسته
گفتم که با رویم بگیرم ضربه اش را
رفتم نبینم حرمتِ مادر شکسته
اول مرا زد بعد از آن هم مادرم را
من میزدم بال و پَر و او پر شکسته
از رویِ چادر پایِ خود را برنمیداشت
پایی که قبل از این جسارت،در شکسته
در زیر پاها گوشواره خوردتر شد
خندید وقتی دید نیلوفر شکسته
خون لخته از تیزیِ سنگی بر زمین ریخت
فهمیدم از دیوارِ کوچه،سر شکسته
لایوم کَ یومَک حسینم گریه کم کن
تنها نه من،از گریه ات خواهر شکسته
می بینمت با مادرم بر شیبِ گودال
در لا به لایِ نیزه و خنجر شکسته
ای کاش می شد تا نبینم ساربان هم
انگشت را دنبال انگشتر شکسته
"شاعر هر سه شعر:حسن لطفی"
*گفت:بدجور زد تو گوش مادرم؛خوردیم رو زمین؛تا چشامو باز کردم دیدم مادرم خورده رو زمین،رو خاکا دنبال یه چیزی میگرده؛حسنم...حسنم...چشاش نمیبینه...عجب دستی داشت نامرد...چی شده مادر؟حسنم! ببینم گوشواره هامو ندیدی؟آی مادرم...آی مادرم..
#روضه_امام_حسن_علیه_السلام
#روضه_پیامبر_اکرم_صلوات_الله_علیه
#کربلایی_حسین_سیب_سرخی
🍃🍂روضه شهادت پیامبر اکرم صلوات الله علیه_سید مجید بنی فاطمه_94🍃🍂
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃
چه خاکی شد سر همه عالم
زمین و آسمون شده ماتم
شب عزاي حضرت خاتم
امون از این غم
رسیده از راه بلند از نهاد عالم آه
برای غربت رسول الله
امون از این غم
به سینه داره میزنه مولا
زبون گرفته حضرت زهرا
((امیرالمؤمنین کوه صبر از رفتن پیغمبر زار زار میگرید اما ديگه مشت که به سینه نمیزنه، چرا مشت زد به سینه چون طومار آسمانی آوردن ازش تعهد گرفتن باید صبر کنی یکی از موادش این بود یا رسول الله به علی بگید مراد و منظور دقیق چیه گفتن که مراد دقیق اينه که سینه ی زهرا میشکند))
به سینه داره میزنه مولا
زبون میگیره حضرت زهرا
داری میری و بعد تو بابا
امون از این شهر
بعد پیمبر از شب دوم
برای عرض تسلیت مردم
آوردن اینجا جای گل هیزم
آتیش به پا شد
در خونه تو شعله ها افتاد
پیچید صدای ناله و فریاد
همون جا بود که فاطمه جون داد
آتیش به پا شد
┏━━━🍃🍂🍃🍂🍃━┓
┗━━━ 🍃🍂🍃🍂🍃━┛
((حاج آقا فرمودند امیرالمؤمنین به سینه میزد يه وقت هست آدم خودش به سینه میزنه یه وقت هست به سینه ی آدم میزنن، نانجیب يراي شیرین کاری به معاویه نوشت وقتی صدای نفس های زهرا رو شنیدم شروع کرد حرف زدن مردم مگه بابای منو زود فراموش کردین همچين که یاد کینه هايي که از علی داشتم افتادم فقط بهت بگم يه جور لگد یه در زدم هر چه شد بین در و دیوار....
خدا رحمت کنه اونایی که برای مادر ما داد میزنن بلند بلند گریه میکنن اگر گفتن چرا برای خانم داد میزنی بگو اخه برای جوون مرده داد میزنن مادر من هيجده ساله بوده، یه کاری کردن مثل پیرزن ها دست به دیوار ميگرفت آخ مادر.....
خدا به عظمت حضرت زهرا سلام الله علیها ریشه وهابی هل و سلفی ها و داعشی ها و آل سعود و بکن
فرمود حسن و حسین و بگید بیان آخرین لحظات پیغمبر دل تو دل فاطمه نیست بايا زود داری مارو تنها میزاری سن و سالی نداشتم مادرم از دنیا رفت سایه ی سرم کجا میخوای بری اول بهترین خبری که فاطمه شنید این بود دخترم زهرا جان غصه نخور اول کسی که بعد از من زودی به من ميرسه تویی بابا انقدر غصه میخورد فاطمه، اینجا لبخند رو لب
بی بی اومد مردم که همه رها کردند خیر ندارند چی تو دل بچه های پیغمبر میگذره حسینی که وقتی می اومد پیغمبر باهاش بازی میکرد، حسنشو بغل ميگرفت حالا ديگه دستهاش رمق نداره، به قول فرمایش عزیزم آروم آروم از گوشه ی چشم حضرت اشک جاریه حسن و حسین خودشون و رو سینه ی آقا انداختن حضرت دست رو سر حسین میکشه اما علی اومد بچه ها رو جدا کنه پیغمبر فرمود :نه علی جان بزار حسین رو سینه ی من باشه یا رسول الله خودتون بارها فرمودين: کسی که داره جون میده اگر لباسی به تن داره چاک بزن چو این سنگینی رو سینش میکنه صدا زد: علی جان وقتی حسین روی سینه ی منه من راحت جون میدم، قربون سينت برم آقا قربون آخرین نفس هات برم آقا...
من بمیرم برای اون آقایی که گوشه ی گودال غلت میخوره این تیترهایی که تو بدنه داره میشکنه... یا الله... سینه داره سنگین میشه الهی برات بمیرم
┏━━━🍃🍂🍃🍂🍃━
┗━━━ 🍃🍂🍃🍂🍃━┛
به خود این امام رضا از اول محرم تا حالا اينجور روضه نخوندم و نمیخوام بخونم اما فقط يه اشاره میکنم، یا رسول الله حسین رو زمین افتاده هیچ کسی جرات نمیکنه نزدیک گودی بشه میگه این حسينه پسر علی اگه بلند شه يه نفر رو زنده نمیزاره یه نامردي گفت من میتونم یه کاری کنم بدونم زنده است یا نه، این حسین غیرتیه دستور داد گفت به خیمه ها حمله کنید اگه زنده باشه هر جوريه بلند ميشه تا گفتن به خیمه ها حمله کنید یه وقت دیدن آروم نیزه رو زمین زد ا را وم آروم خودش و بالا آورد یعنی تا زنده ام کسی جرات نداره به خیمه ها حمله کنه میخوای بگم غریب کیه حسین جان غریبی میدونم، تشنه کشتنت میدونم زن و بچه ات و اسیر کردن میدونم بچه هات و کشتن میدونم، اما تا وقتی که زنده بودی کسی به ناموست جسارت نکرد
اما من بمیرم برای اون آقایی که تو کوچه یه عمر میگفت خدا کاش به جای دستام چشمام و میبستن ای غریب آقا.....
اللهم عجل لولیک الفرج
🎵
#روضه_پیامبر_اکرم_صلوات_الله_علیه
#سید_مجید_بنی_فاطمه
کانال روضه ونوحه چهارده معصوم علیهم السلام
ایتا
لینک👇
https://eitaa.com/nohevarozechahardahmasomsoghandi
4_659211483468530863.mp3
3.13M
🍃🍂روضه شهادت پیامبر اکرم صلوات الله علیه_سید مجید بنی فاطمه_94🍃🍂
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃
چه خاکی شد سر همه عالم
زمین و آسمون شده ماتم
شب عزاي حضرت خاتم
امون از این غم
حدیث کسا
خوانم حدیثِ کسا،در مدح آل عبا
بر خَمسهٔ طیّبه،گویم درود و ثنا
عشق این ها بُوَد در روح و جانم
اِنَّما یُریدُ الله بر زبانم
یا فاطمه یا زهرا...
بیتِ اُمُّ السَّلَمه،جَنّتِ کبریا شد
محل اجتماعِ،جمعِ آل عبا شد
تحت کسا به امرِ حیّ دادار
شد جای احمد و عترتِ اَطهار
یا فاطمه یا زهرا...
طبقِ حدیث کسا،که نورِ راهِ همه است
مِحوَرِ اهل بیت و،کُلّ عالَم فاطمه است
یار رب دلها را غرقِ تَوَلّیٰ کن
ما را فداییِ راهِ زهرا کن
یا فاطمه یا زهرا...
این زهرا با این مقام،با این شُکوه و وَقار
پهلویش بشکسته شد،در بین در و دیوار
شد در راه علی قَدِّ خمیده
محسنش شهید و خودش شهیده
یا فاطمه یا زهرا...
🌺 نشانی آیهٔ تطهیر :
سوره مبارکه احزاب،آیه شریفه ۳۳
🔴 توجه : تلفظ درست؛حدیثِ کِساء هست
ولی در کلامِ فارسی به حدیثِ کَسا معروف شده وَ معمولاً هم به همین عنوان خوانده میشود که مشکلی هم ندارد
مثلِ کلمهٔ طیّبهٔ حُسَین که در تلفظ فارسی حسِین خوانده میشود
#کسا #کساء
#حدیث_کسا
#حدیث_کساء
#صدور_حدیث_کسا
#صدور_حدیث_کساء
#ذی_الحجه
چهارشنبه های امام رضایی
امام رضا(ع) - مناجات
خودم این جا و دلم مسافر مشهد تو
آقا جون دلم شده کبوتر گنبد تو
تو دلم آرزوی صحن عتیقه آقا جون
دل من به این خوشه با تو رفیقه آقا جون
دل من مثل کبوترای تو هواییه
دل من یه پارچه مجنون و امام رضاییه
دل من با این دلا که هر کدوم یه کفتره
به هوای حرمت از تو محله می پره
دفه ی آخری که پابوست آقا اومدم
به امانتداریات دله دیوونمو دادم
بی تو یا امام رضا زندگی لذت نداره
اگه از تو دور بشم چیزی حلاوت نداره
اونقده در می زنم تا که تو خادمم کنی
بکشی دست رو سرم تا آخر آدمم کنی
آقا جون اسم تو رو همیشه فریاد می زنم
دلمو گره به اون پنجره فولاد می زنم
از تردد ملائک حرمت پر از صفاست
از نوای زائرات هر صحن تو یه نی نواست
من اگه پابوس تو نیام آقا کجا برم
اگه من حاجتمو به تو نگم به کی بگم
با تو یا امام رضا دلم پر از صفا میشه
آخرش بهم می دی برات قبر شیش گوشه
#محمد_مبشری
#امام_رضا_ع_مناجات
به دست پرکرم پور مصطفی صلوات
به آن عزیز گرانقدر مقتدا صلوات
برای مظهر جود خدا امام جواد
بر آن سلاله پر قدر مرتضی صلوات
* * * *
بـر اخترِ نهّمیـن، هـزاران صلوات
بر جلوۀ جودِ حیِّ ســبحـان صلوات
بر ابنِ رضا؛ تقی؛ بر آن حجتِ حق
رخسـارِ جواد؛ ماهِ رخشان صلوات
مناجات با خدا - امام رضا(ع)
بندگی در گرو حالِ دعا داشتن است
پادشاهی جهان عشقِ رضا داشتن است
آنچه که کشته مرا تشنگی سی شبه نيست
در دلم حسرت ایوانِ طلا داشتن است
حاجت من ز خدا گوشه و اطراف ضریح
گره ای روی همین پنجره ها داشتن است
من بدم از در خود رد بکند می میرم
حسِّ آقایی سلطان به گدا داشتن است
نسخه ی ما همه را دست رضا پیچیده
پس چه کاری به طبیب و به دوا داشتن است
من كه هستم؟ سگ دربانِ غریب الغربا
همه ی عزت سگ چیست؟ وفا داشتن است!
آنچه که در حرمش زود برآورده شود
آرزوی حرم کرب و بلا داشتن است
#مناجات_با_خدا_ماه_رمضان
#امام_رضا_ع_مناجات
🕊🔸🕊
کبوتــرانه دلم باز میل گندم کرد
دلم دوباره هوای امام هشتم کرد
دلم هوای تو کرده شه #خراسانی
چه میشود که بیایم حرم به مهمانی
#السلام_علیک_یاعلی_بن_موسی_الرضا_المرتضی_ع
❣️✨✨✨✨﷽
✨⭐️🍃
✨🍂🌺
✨
🔸 ألسَّلٰامُ عَلَیکَ یٰا عَلی اِبنِ موسَی أَلرّضٰآ أَلمُرتَضٰی 🔸
زانو زدن پیش تو بالا دستمان کرد
این رو زدنهای به جز تو پستمان کرد
یکبار دستان ضریحت را گرفتم
این شد که در این آستان پابستمان کرد
این کارمادر بود تایاد تو باشم
مچ بند سبز تو به روی دستمان کرد
ازآن زمان که آب سقا خانه خوردیم
معجون طعمش تا ابد سرمستمان کرد
درپنجره فولاد لطفش شد نصیبم
مارا همینجا نوکر دربستمان کرد
ما تا رضا داریم ثروتمند هستیم
عشق رضا راحق تمام هستمان کرد
جزهمجواری،خار رابا گل چه تشبیه
لطف رضا،برخانه اش پیوستمان کرد
حامدآقایی
#مناجات_با_امام_رضا
🌴انتشار همراه با ذکرِ نامِ شاعر و ذکرِ یک صلوات هدیه به
حضرت حجه بن الحسن عج الله تعالی فرجه الشریف لطفاً
✨
✨🍃🌺
✨⭐️🍂
❣️✨✨✨✨
#امام_رضا_علیه_السلام
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى عَلِيِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَاالْمُرْتَضَى
الْإِمَامِ التَّقِيِّ النَّقِيِ
وَ حُجَّتِكَ عَلَى مَنْ فَوْقَ الْأَرْضِ
وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرَى الصِّدِّيقِ الشَّهِيدِ
صَلاَةً كَثِيرَةً تَامَّةً زَاكِيَةً مُتَوَاصِلَةً مُتَوَاتِرَةً مُتَرَادِفَةً
كَأَفْضَلِ مَا صَلَّيْتَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ أَوْلِيَائِكَ
اینکه هر صحنی به روی شانه اش یک ساعت است
یعنی اینکه این حرم در جای جایش فرصت است
دست خالی آمدن سخت است از پیش رئوف
حاجت خود را گرفتن از تو خیلی راحت است
خادمت که هیچ در جمهوری صحن و سرات
باد هم جارو کشان هرشب به فکر خدمت است
صبح ها خورشید می آید به گودِ صحن، پس؛
درحقیقت ناله ی نقّاره زنگ رخصت است
بعد از آن درها که با حکمت به رویم بسته شد
هر دری وا می شود اینجا به رویم رحمت است
پخش گشته بارگاهت بین ایران، اینچنین؛
«گنبدت» در شهری و شهری برایت«تربت» است
یک ضریح و زائران یک گنبد و گلدسته ها
این حرم درعین وحدت نیز عین کثرت است
این حرم لبریز شفافیت است و در دلش؛
سنگ قبر عالمان آیینه های عبرت است
اینکه درهای حرم باز است روی هرکسی
جلوه ای از جلوه های عام رحمانیت است
من که هربار آمدم دور ضریحت جا نبود
شوکت سلطان به تعداد زیاد رعیت است
#مهدی_رحیمی_زمستان