eitaa logo
کانال روضه دفتری ایتا وتلگرام
4.9هزار دنبال‌کننده
3.5هزار عکس
2.6هزار ویدیو
331 فایل
بروزترین کانال روضه دفتری👇 ایتا وتلگرام ••✾•🌿🌺🌿•✾•• @rozeh_daftari1 ارتباط با مدیران کانال👈 @msoghandi@y_a_m_h 👈
مشاهده در ایتا
دانلود
💚🌷💚 بسم الله الرحمن الرحیم  اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یَا بْنَ رَسُولِ رَبِّ الْعالَمینَ  سلام بر تو اى فرزند پیامبر (خدا) پروردگار جهانیان  اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یَا بْنَ اَمیرِ الْمُؤْمِنینَ اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یَا بْنَ فاطِمَةَ الزَّهْراَّءِ  سلام بر تو اى فرزند امیرمؤ منان سلام بر تو اى فرزند فاطمه زهرا  اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یا حَبیبَ اللّهِ اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یا صِفْوَةَ اللّهِ  سلام بر تو اى حبیب خدا سلام بر تو اى برگزیده خاص خدا  اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یا اَمینَ اللّهِ اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یا حُجَّةَ اللّهِ اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یا نُورَ اللّهِ  سلام بر تو اى امین (وحى ) خدا سلام بر تو اى حجت خدا سلام بر تو اى نور خدا  اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یا صِراطَ اللّهِ اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یا بَیانَ حُكْمِ اللّهِ  سلام بر تو اى راه (مستقیم ) خدا سلام بر تو اى بیان (كننده ) حكم خدا  اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یا ناصِرَ دینِ اللّهِ اَلسَّلامُ عَلَیْكَ اَیُّهَا السَّیِدُ الزَّكِىُّ  سلام بر تو اى یاور دین خدا سلام بر تو اى آقاى پاك (و منزه از هر عیب )  اَلسَّلامُ عَلَیْكَ اَیُّهَا الْبَرُّ الْوَفِىُّ اَلسَّلامُ عَلَیْكَ اَیُّهَا الْقاَّئِمُ الاْمینُ  سلام بر تو اى نیكوكردار وفادار سلام بر تو اى قیام كننده (به امر خدا) و امین  اَلسَّلامُ عَلَیْكَ اَیُّهَا الْعالِمُ بِالتَّأویلِ اَلسَّلامُ عَلَیْكَ اَیُّهَا الْهادِى الْمَهْدِىُّ  سلام بر تو اى داناى به تاءویل (قرآن ) سلام بر تو اى راهنماى راه یافته  اَلسَّلامُ عَلَیْكَ اَیُّهَا الطّاهِرُ الزَّكِىُّ اَلسَّلامُ عَلَیْكَ اَیُّهَا التَّقِِیُّ النَّقِىُّ  سلام بر تو اى پاكیزه منزه سلام بر تو اى پرهیزكار پاكدامن  السَّلامُ عَلَیْكَ اَیُّهَا الْحَقُّ الْحَقیقُ اَلسَّلامُ عَلَیْكَ اَیُّهَا الشَّهیدُ الصِّدّیقُ  سلام بر تو اى حق سزاوار بدان سلام بر تو اى شهید راست گفتار  اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یا اَبا مُحَمَّدٍ الْحَسَنَ بْنَ عَلِی وَ رَحْمَةُ اللّهِ وَ بَرَكاتُهُ  سلام بر تو اى ابا محمد حسن بن على و رحمت خدا و بركات او
3 . خبر از تعداد رطبهای درخت و جنایات معاویه بعد از گذشت شش ماه از امامت، امام حسن علیه السلام برای حفظ خون شیعیان و مصالح دیگر، با شرائطی صلح نامه ای با معاویه امضاء کرد . هنوز لشکرگاه خود را در «نخیله » ترک نکرده بود که معاویه وارد شد، و در آنجا به بحث و گفتگو پرداختند . در این میان، پسر هند از امام حسن علیه السلام پرسید: ای ابا محمد! شنیده ام که رسول خدا از عالم غیب خبر می داد! مثلا می گفت: این درخت خرما چه مقدار میوه و رطب دارد! آیا شما نیز در این موارد علومی دارید؟ زیرا شیعیان شما عقیده دارند که هر چه در آسمانها و زمین است، از شما پوشیده نیست و شما از همه آنها آگاهی دارید! حضرت در جواب معاویه فرمود: «ای معاویه! اگر رسول خدا از نظر مقدار وکیل این قبیل ارقام را تعیین می کرد، من می توانم به صورت دقیق، تعداد آن را مشخص سازم . در این وقت، معاویه به عنوان آزمایش سؤال کرد: این درخت چند دانه رطب دارد؟ حضرت فرمود: دقیقا چهار هزار و چهار عدد . معاویه دستور داد دانه های خرمای آن درخت را چیدند و به طور دقیق شمردند و با کمال تعجب دیدند تعداد آنها چهار هزار و سه عدد است! ! حضرت فرمود: آنچه را گفته ام درست است . سپس بررسی دقیق تری کردند و دیدند که یک دانه خرما را «عبدالله بن عامر» در دست خود نگه داشته است! آن گاه، حضرت فرمود: ای معاویه! من به تو اخباری می دهم که تعجب کنی که من چگونه این اخبار را در دوران کودکی از پیامبر آموختم! و آن اینکه تو در آینده زیاد بن ابیه را برادر خود می خوانی! و حجر بن عدی را مظلومانه به قتل می رسانی! و سرهای بریده را از شهرهای دیگر برای تو حمل می کنند . (6) در تحقیق این گونه پیشگوییها و اخبار از آینده که حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام از آنها پرده برداشته است، علماء بزرگ اهل سنت در تاریخ آورده اند که: زیاد بن ابیه از طرف معاویه فرماندار کوفه شد و چون شناخت کامل به اصحاب امیرمؤمنان داشت، یکایک آنها را دستگیر کرده و دستور داد آنها را گردن زدند . از جمله دستگیر شدگان «حجر بن عدی » بود که او را به شام فرستاد . حجر در کنار معاویه قبرهای آماده را یکطرف و کفنهای مهیا را در طرف دیگر دید، خود را آماده مرگ نمود (7) و اجازه خواست دو رکعت نماز بخواند . پس از آن سر او را از بدنش جدا کردند . و همین معاویه زیادبن ابیه را در بالای منبر نشانید و به طور علنی اعلان کرد که وی برادر معاویه از نطفه ابوسفیان است که به طور نامشروع متولد گردیده است و آن گاه، شرح ماجرای خلاف عفت پدرش را نیز تشریح کرد!
کریم آنچه بیارد به دست، می بخشد هرآنچه بود و هر آنچه که هست می بخشد ز پا فتادی اگر یا حسن بگو  بنگر چگونه  رتبه شاهی به پست می بخشد به تشنگان  برادر حسن دهد روزی شراب ناب حسینی به مست می بخشد قیامت است ظهورش , به عشق روی حسین هر آنکسی که حسینی شد است می بخشد گمان مبر که حسن بی ضریح و بی حرم است کریم آل عبا هر چه هست می بخشــد
علیه_السلام_سید_مجید_بنی_فاطمه⚫️ ◾️▪️🔲▪️◾️ ( دل خواهرم خونه ای وای اگه جگرم خونه ای وای ) 2 (تو کودکی دیدم یه روز تو کوچه چادر مادرم خونه، ای وای ) 2 دل مادرم خونه ای وای اگه جگرم خونه ای وای تو کودکی دیدم یه روز تو کوچه چادر مادرم خونه ای وای ( گوشواره شکسته مادر زارو خسته موندم با چه حالی مادرمو باید ببرم خونه ، ای وای ) 2 ( پیرم کرد رد خون روی دیوار مدینه خدانگهدار ) 3 دل مادرم خونه ، ای وای اگه جگرم خونه ، ای وای تو کودکی دیدم یه روز تو کوچه چادر مادرم خونه ای وای ┛ گوشواره شکسته مادر زارو خسته موندم با چه حالی مادرمو باید ببرم خونه (پیرم کرد رد خون روی دیوار مدینه خدانگهدار) 2 ( دیگه آخر کاره ای وای عالمی عزاداره ای وای ) 2 (جای گل انگار رو کفن بارون تیره که داره میباره ، ای وای)2 چه داغ عجیبی،تشییع غریبی حالا بین تابوت یه بدن با یه کفن پاره ای وای .... تابوتش روی شونه علمدار مدینه خدانگهدار 2 پیرم کرد رد خون روی دیوار مدینه خدانگهدار (با روضه های خواهر ای وای شده آسمون مضطر ای وای) 2 (شکر خدا زینب ندید که غرق خون شد کفن و پیکر،ای وای)2 پیش چشم زینب زیر سم مرکب 2 روی خاک صحرا بدن حسينه که میشه بی سر،ای وای ای وای از زینب و نگاه بازار مدینه خدانگهدار 2 پیرم کرد رد خون روی دیوار مدینه خدانگهدار یا حسن.....┗━━━ ┛ کانال روضه ونوحه چهارده معصوم علیهم السلام ایتا لینک👇 https://eitaa.com/nohevarozechahardahmasomsoghandi
روضه پنج تن آل عبا علیهم السلام قصه ی تشییع جنازه ی پنج تن آل عباخیلی عجیب و غریبانه است . همه ی مردم معمولا وقتی از دنیا میروند خیلی با عزت و احترام تشییع میشوند .دوستان و آشنایان هم جمع میشوند و به بازماندگان تسلیت میگویند ...پنج تن آل عبا سروران همه ی عالمند اما ببینید چطور تشییع شده اند . جنازه مطهر رسول خدا (ص) سه روز بر روی زمین ماند .عده ای از مردم بی اعتنا از مساله در سقیفه جمع شده بودند و بر سر تصاحب قدرت با یکدیگر میجنگیدند این از وضع تشییع رسول خدا حضرت زهرا(س) هم فرمود : علی جان مرا شب غسل بده و شب کفن کن . نمی خواهم آنهایی که در حق من ظلم کرده اند در تشییع جنازه ام شرکت کنند . امیرالمومنین بدن فاطمه اش را در نهایت غربت و مظلومیت تشییع کرد . مثل این ایام هم چند نفر از خواص جنازه امیرالمومنین را مثل حضرت زهرا مخفیانه و غریبانه دفن کردند و تا صد سال بعد که حضرت امام صادق (ع) مرقد آن حضرت را معرفی کرد مردم آن حرم شریف را نمیدانستند . شاید بپرسید چرا دیگر بدن امیرالمومنین را مخفیانه و شبانه دفن کردند ؟ من میگویم : به همان دلیل که این خاندان جنازه ی امام حسن (ع) را روز برداشتند که ای کاش او را هم شبانه دفن میکردندچون این نامردمان روزگار بجای احترام و تکریم و تشییع ، جسارت و بی احترامی کردند و به جای گلباران تابوت را تیر باران کردند اما من بمیرم برای آن امامی که کارش به تابوت و کفن و دفن نرسید . لگد کوب سم اسبان شد و سه روز زیر آفتاب سوزان عراق باقی ماند . این بنده ی خدا و عاشق بی چون حسین توست قلبش دریده و غرق دریای خون حسین توست سردار سر به نیزه و راسش به دیر تنور زخم های قلب او شده از تن برون حسین توست 🆔 📚📚منبر متنی 🔴موضوع: عرفان حسینی7
روضه پنج تن صلوات الله علیه 🎤🎤🎤👇👇👇 ب احترام غمه مادرت بیا مهدی قسم ب عمرکمه مادرت بیامهدی به چادری که شده پرچم عزاداری به پرچم علم مادرت بیامهدی دل هاروببریم مدینه کنار حرم رسول الله و ائمه بقیع و توسلی ب دامن پنج تن آل عبا بزنیم یا رسول الله آرزومندان مدینه دلشون پر میزنه برا اون حرمی که راهش بسته شده هروقت دلتنگ فاطمه میشدند هروقت بهانه قبر مخفی رو میگرفتند میامدند ب زیارت قبرشما حالا اونایی که آرزوی نجف دارن برو ای گدای مسکین در خانه علی زن که نگین پادشاهی دهد از کرم گدارا یاعلی امدم صحن و سرایت دیدم گلی از گلشن رویت چیدم جان عالمی ب فدای ان مولایی که وقتی سلام ب مردم مدینه میکرد جواب سلام مولارو نمیدادن اما بازم دلش خوش بود که زهرارو داره اما یجا خیلی ب مولا سخت گذشت اونم اون لحظه ای بود که دسش رسید ب بازوی ورم کرده ب صورت سیلی خورده اما حالا یه کاروان اشک ببریم مدینه کنار بستره مادری که ب سختی نفس میکشه ب سختی دست بالا میاره ی دست ب گردن حسن ی دست ب گردن حسین .....👇👇👇 ودختر4ساله ای که زبانحالی داره ازهمگی التماس دعا اونایی که سوز دل دارن عزیزایی که داغ مادر دیدن منو ببخشن اخ..به 18ساله بانویی بباله دعا میکرد طفلی 4ساله الهی مادرم زهرا جوان است چرا در نوجوانی پیر گشته چرا ازعمرخود او سیر گشته اما این خواهر دلش ب برادرا خوشه ای کاش امام مجتبی رو هم مثل مادرش شبانه ب خاک میسپردند دیگ هفتاد چوبه تیر ب تابوت برادر لا یوم کیومک یا اباعبدالله اما کربلا رفته ها حسینیا روزی برا این خواهر سخت از روز عاشورا نبود که وقتی اومد کنار بدن برادر ،برادرو نشناخت ناله میزنه گلی گم کرده ام میجویم اورا به هر گل میرسم میبویم اورا اگرجویم گلم را در گلستان به اب دیدگان میشویم اورا همه ناله بزنید غریب مادر حسین ...یا مظلوم حسین .... التماس دعا..
آفریدند آفرینش را برای پنج تن پس همه هستند خلق ماجرای پنج تن مثل جبرائیل من تا عرش بالا میروم آن زمان هایی که می افتم به پای پنج تن نذر اهل بیت ، اهل بیت باید ذبح کرد بچه های ما فدای بچه های پنج تن استجابت در قسم دادن به نام فاطمه است پس بدون او نمیگیرد دعای پنج تن فاطمه در عین وحدت گاه کثرت میشود میرسد از جانب یک تن صدای پنج تن یک بدن که طاقت روح وسیعش را نداشت لاجرم تکثیر شد در جای جای پنج تن هم رضای پنج تن یعنی رضای فاطمه هم رضای فاطمه یعنی رضای پنج تن ما در این دنیا و آن دنیا یکی از این دوئیم یا غلام پنج تن یا که گدای پنج تن
خدمتگزارِ پنج تنِ فاطمه شديم از لحظه اي كه سينه زنِ فاطمه شديم مَحض رضاي حضرت زهرا از ابتدا دربست،بنده ي حَسنِ فاطمه شديم تا خَرجمان كنند به پاي ولايتش وقفِ حُسين بي كفنِ فاطمه شديم آواز ما بلند شد آوازه اش عجيب روزي كه بُلبلِ چمنِ فاطمه شديم گفتيم اگر چه صبح و مسا"ياعلي مدد" همسِنخِ او نه،همسُخنِ فاطمه شديم مايل بجُز نجف به دياري نبـوده ايم از آن زمان كه هموطنِ فاطمه شديم با وِرد و ذكر و چلّه گرفتن نه،اهلِ دل- -در روضه هاي دل شِكنِ فاطمه شديم آتش گرفت خُشك و تر از هُرم آهِ ما چون داغدارِ سوختنِ فاطمه شديم شاهِد بُوَد "غلاف"كه ما پيرِ روضه ي- -از مرتضي جُدا شدنِ فاطمه شديم
⇦🕊دودمه های ویژۀ آخر ماه صفر به قلم حاج مرتضی محمودپور ↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ ┄┅═══••↭••═══┅┄ پیش چشمان حسین شد تیرباران پیکرم زادۀ پیغمرم(۲) تا قیامت داغدار غصه‌های مادرم زادۀ پیغمبرم(۲) _____________ من کریم بن کریمم سفره دار عالمم سینه سوزد در غمم(۲) در بقیع با خاک یکسان قبرِ من در ماتمم سینه سوزد از غمم(۲) _____________ در کنار بستر بابا نشسته فاطمه میکند این زمزمه(۲) ای پدر جان فاطمه از بعد تو در ماتمه گشته تنها فاطمه(۲) _____________ در غریبی بین حجره تا زپا افتاده بود تشنه لب جان داده بود(۲) بهر دیدار جوانش رویِ پا استاده بود تشنه لب جان داده بود(۲)
🏴🏴 🍃😭زبانحال امام حسن(ع)_مرثیه دیگر رها ز غصه و مِحنَت شدم حسین از خاطرات خویش چه راحت شدم حسین با کس نگفته ام ز چهل سال پیش من از کوچه ی مدینه که غارت شدم حسین از کوچه ی مدینه که مادر به خاک خورد از کوچه ای که غرق خجالت شدم حسین قدم نمی رسید که او را کمک دهم خیلی در آن میانه اذیت شدم حسین خیلی عزیز بودم و در بین طائفه ! محکوم به شنیدن تهمت شدم حسین دیدی برادرم جگرم تکه پاره شد کشته میان خانه به غربت شدم حسین گفتی که دیگر عطر به مویت نمی زنی گفتی : ” حسن ز داغ تو غارت شدم” حسین اما بدان چو روز تو روزی حسین نیست من گریه کن برای گلویت شدم حسین
🔷🔷🔷🔷 یااَبا مُحَمَّدٍ یاحَسَنَ بنِ عَلِیِ اَیُّهَا المُجتَبی یَابنَ رَسوُلِ اللّهِ یا حُجَّةَ اللّهِ عَلی خَلقِهِ یا سَیِدَناوَمَولانا اِناتَوَجَّهنا وَستَشفَعنا وَ تَوَسَّلنا بِکَ اِلیَ اللّهِ وَقَدَّمناکَ بَینَ یَدَی حاجاتِنا یا وَجیهاً عِندَاللّهِ اِشفَع لَنا عِندَاللّه پر زد نشست کفتر شعرم به بام تو وقتی رسید قافیه هایم به نام تو جا خورده است شعر و غزل از مقام تو ارباب دومی و دو عالم غلام تو اول امام زاده ی عالم حسن سلام راه نجات عالم و آدم حسن سلام ابن السحاب و زاده ی دریا چه گوهری خورشید هستی و کرمت ذره پروری از درک شعر و مرثیه ها هم فراتری ارباب اگر تویی چه کنم غیر نوکری؟ بی دفتر و حساب، کریمانه می دهی ساده، بدون قصر و کرمخانه می دهی دستان بخشش و کرمت سبز یا حسن صاحب لوایی و علمت سبز یا حسن زهرا نژادی و قدمت سبز یا حسن یک روز می شود حرمت سبز یا حسن روزی که منتقم برسد از دعای تو یک گنبد قشنگ بسازد برای تو تابوت تیر خورده و یک قبر بی حرم این هم جزای آن همه آقایی و کرم وقتی به بال دل به بقیع تو می پرم دنیا خراب می شود انگار بر سرم ... «حتی نوادگان تو صاحب حرم شدند» منسوب بر توأند و چنین محترم شدند گفتم بقیع خون به دل واژه ها شده پر زد کبوتری و چه خاکی به پا شده از غصه هات پشت رباعی دو تا شده روح از تن غزل به گمانم جدا شده اینجا به بعد شعر برای مدینه است حال و هوای شعر هوای مدینه است مادر، فدک، عدو و سه تا نقطه ناگهان ... گویا قیامت است زمین خورده آسمان دستی و ضربه ای و حسن مانده مات از آن این شد شروع شام و کتک های کودکان طوفان کربلا زِ همین کوچه پا گرفت آخر حسن چه دید؟ زبانش چرا گرفت؟ روزی مصیبتی به پیمبر رسید و بعد باد خزان به کوچه ی مادر وزید و بعد بابا ز جور حادثه در خون تپید و بعد نامردمی ز مردم دنیا کشید و بعد بالا گرفت کارش و تشتی طلب نمود پس داد با جگر همه خونی که خورده بود آن روز در میان همان کوچه مرد و رفت طاقت نداشت، یک نفس از کاسه خورد و رفت در آخرین بغل پسرش را فشرد و رفت ارباب زاده را به حسینش سپرد و رفت در کربلا حسن شو به جای پدر بجنگ اصلاً نترس، بی زره و بی سپر بجنگ هدیه محضر حضرت زهرا و امام حسن مجتبی سلام الله علیهما #۵صلوات