به اسم تو، دخیل گریه بستم من
گدایی از گدایان تو هستم من
حسن جانم
شبیه قطره تو دریای موّاجم
یه عمره به عنایات تو محتاجم
حسنجانم
♥️#حسن_جانم
♥️#حسن_جانم
♥️#حسن_جانم
تا جون دارم، آقا پای تو میمونم
آقا قدر محبت هاتو میدونم
♥️#حسن_جانم
تو که درد همه دنیارو میدونی
با سائل ها سر یک سفره میشینی
♥️#حسن_جانم
دلم میخواد که سایت رو سرم باشه
دلم میخواد آقام صاحب حرم باشه♥️#حسن_جانم
حرم گفتم، به یاد مشهد افتادم
به یاد اون ضریح و مرقد افتادم
حرم گفتم، همونجا که رها مونده
بدون گنبد و ایوون طلا مونده
حرم گفتم به یاد قبرت افتادم
به یاد غصه ها و صبرت افتادم
♥️#حسن_جانم
صبر امام حسن، زبانزد بوده
اون مرد شامی اومد هرچی سزاوار خودش بوده، به امام حسن گفت
آقا فرمود غریبی… گرسنته
دستشو گرفت آورد تو خونه سفره پهن کرد
👌چیزی که من شنیدم، این نبود
👌#شما_خیلی_آقایی
در ازای همه چیز، صبر کرد الا یِجا
اون روزی که مغیره لعنه الله علیه رفت رو منبر…
گفت تو دیگه دهنتو ببند
خودم دیدم چه بلایی سر مادرم آوردی
😭😭😭
چقد زخم زبون خوردی و رنجیدی
چقد دشنام شنیدی اما خندیدی
♥️#حسن_جانم
شنیدم که شدی از غصه دلتنگُ
تو دیدی ماجرای کوچه ای تنگُ
شنیدم که یه ابری سایه زد رو ماه
شنیدن کی بود مانند دیدن.. آه
♥️#حسن_جانم
خودت دیدی چطور اجر نبی رو داد
چنان زد مادر تو، رو زمین افتاد
خودت دیدی که مادر بی کس و تنها
خودت دیدی که گوشوارش روی خاکا
😭#بمیرم_من
شنیدم من که اون با کینه بد میزد
میدید هیچکس تو کوچه نیست لگد میزد
😭😭😭😭😭😭
♥️#حسن_جانم
♥️#حسن_جانم
خانم حضرت زهرا فرمود چشمی که برا حسنم گریون باشه، فردای قیامت گریون نیست
⬅️چرا انقدر تأکید کردن برا روضه ی امام حسن??
⬅️چرا انقده حضرت فاطمه، تأکید کرده??
اهل روضه جوونا…
☑️اون روز تو کوچه انقد امام حسن خجالت کشید…
☑️آروم آروم خاک چادر مادر پاک کرد
😭😭😭😭😭
☑️ان شاالله غرور هیچ پسری نشکنه پیش مادرش
☑️ان شاالله هیچوقت پیش نیاد جلو چشمت کسی بی حرمتی کنه به مادرت
😭😭😭
#کانال_تخصصی_روضه
#حاج_عباس_طهماسب_پور
🆔http://eitaa.com/rozehajabbas
هدایت شده از نوای حاج عباس طهماسب پور
30.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
☑️#شب_ششم
☑️#محرم_الحرام1446
🚩#کربلای_معلی
🎥#شور_روضه
خطابی کرد زینب، مادرش را
🎤#حاج_عباس_طهماسب_پور
🆔http://eitaa.com/navayehajabbas
4_5924694212720198933-3-ansaralhosein_15[Track 3].mp3
12.1M
#روضه
حسن جان؛ چهل ساله که ساکتی
♥#حضرت_امام_حسن_مجتبی
🎤#حاج_عباس_طهماسب_پور
🆔http://eitaa.com/rozehajabbas
♥️#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
🔹عرض ادب و سلام
خدمت همه شما عزیزان
👌طبق آخرین خبرهای دریافتی وضعیت نیروگاههای برق به حالت اضطرار دراومده.
👌 آنقدر حجم مصرف برق بالا رفته که هر آن احتمال داره یک یا چند نیروگاه در اثر فشار از مدار خارج بشن. خارج شدن نیروگاه از مدار یعنی خاموشی سراسری. چون اصلا این حجم مصرف برق سابقه نداشته.
👌 از شما عزیران خواهش می کنیم اگر ممکنه بعنوان یک کار جهادی روشنایی اضافه منزل رو خاموش کنید.
👌وسایل برقی پر مصرف رو در زمانهایی که پیک مصرف نیست استفاده کنید. حتی المقدور درجه کولر رو کمکنید تا سیستم برق رسانی کشور دچار مشکلات کمتری بشه.
👌ما خودمون باید به خودمون کمک کنیم. مطمئن باشید اگرهمین چند تا نکته ساده رو رعایت کنیم میتونیم به یاری خدا دوره پیک مصرف رو پشت سر بگذاریم
🤲
⬅️اگر براتون مقدوره تا میتونید این موضوع رو در گروه هایی که عضو هستید و یا برای دیگران نشر بدید
❤️ان شاءالله خداوند به همتون سلامتی عطا کنه و عاقبت بخیر باشید.
✔️این پیام مصداق کار خیر هست
هدایت شده از نوای حاج عباس طهماسب پور
21.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
☑️#شب_ششم
☑️#محرم_الحرام1446
🚩#کربلای_معلی
🎥#شور_روضه
امشب منه بی آبرو رو بخر
🎤#حاج_عباس_طهماسب_پور
🆔http://eitaa.com/navayehajabbas
1 (2).mp3
23.57M
❗️#روضه
مقاتل را تماماً جستجو کردم
❣#حضرت_امام_سجاد_علیه_السلام
💥#حاج_عباس_طهماسب_پور
🆔 http://eitaa.com/rozehajabbas
🔹مقاتل را تماماً جست و جو کردم
🔹لُهوف و مَقتَلُ الشََّمس،اَبی مِخنَف،مُقرَّم
🔹با سَحاب رحمت و کبریت احمر رابه دقت زیرو رو کردم
🔸نشستم بین مقتل ها،تمام لحظه ها را
🔸از سر ظهر عطش تا لحظه ی گودال باهم روبرو کردم
🔸گلی را گوشه ی مقتل،گوشه ی گودال بو کردم
#تمام_فرض_ها_با_هم_مساوی_شد
☑️به خود گفتم که در کرب و بلا چیزی گمانم سخت پنهان مانده از چشمان هر فردی که راوی شد
غم اصحابْ جای خود،نبودِ آبْ جای خود
☑️مصیبت های عباس و علی اکبر و ابن الحسن ها و علی اصغر و طفلان زینب هم به جای خود
☑️به سمت خیمه ی زینب، بدون صاحبش
برگشته مرکب هم به جای خود
😔مرور اسم ها در ذهن من کار خودش را کرد
#علی_بن_حسین_بن_علی
👌پس علتش را عشق پیدا کرد
✅کسی که باابالفضل و علیِ اکبر و کُل بنی هاشم به میدان رفت در واقع
*هر نفر که میدان رفت امام زین العابدین درواقع با جانش او را همراهی میکرد*
✅کسی که بودو اما هفتادو دو بار از پیکرش جان رفت، در واقع
🔅کسی که تا غروب روز عاشورا فقط مشغول بر جامه دریدن بود
🔅کسی که درمیان خیمه، مصداق شنیدن کی بود مانند دیدن، بود
#نفس_مَهموم_شد_ناگاه
#علی_بن_حسین_بن_علی_معلوم_شد_ناگاه
💎به دل گفتم تصور کن، روایت کردنش با من
💎به دل گفتم بگو تصویرهای رفتنش با من
❇️دلم، دل را به دریا زد تصور کرد
❇️نشست و نقطه چین های مقاتل را فقط از نام زین العابدین پر کرد
🔰تصور میکنم وقتی جوانان بنی هاشم به سمت خیمه برگشتند
🔰عبا در دست وقتی عون و عباس و خوده قاسم به سمت خیمه برگشتند
💎علی اکبر ارباب وقتی رفت، چشم خیمه سمت زین العابدین برگشت
💎تصور میکنم بدین ترتیب انگاری ورق در مقتل من ظهر روز واپسین برگشت
علی اوسطِ ارباب آمد، اذن میدان خواست
به بابا گفت باباجان، بخواه از من پدر هم از پسر جان خواست
پس از پیغمبر کرببلا آری امام دوم کرببلا هم رفت
بگو که زینت سجاده و ذکر و دعا هم رفت
تصور کن اگر با کوفیان، پیکار هم باشد
تصور کن اگر بغض علی در کار هم باشد
تصور کن به دورش لشگرش بسیار هم باشد
علی بن حسین بن علی بیمار هم باشد
شبیه شمر و خولی کم نبود آنجا
بمیرم شهربانو هم نبود آنجا
برای هر شهیدی در زمین کربلا قاتل مشخص بود
و اینکه حرمله یا شمر یا زجر و سنان
اصلا برای کشتن هر کس دم آخر فقط اسم ها بس بود
همه یک قاتل، اما قاتلان تو به جرأت صد نفر هستند
به پیش خنده های حرمله با شمر و زجر و خولی و اَزْرق
تمام زهرها زهرند اما بی اثر هستند
👌پس از کرب و بلا چون آب خوردی اولین دفعه، درون خویش پژمردی
👌تو در واقع همان بیست و سه سال پیش جای آب، سَم خوردی
تصور کردم آقایم، شهید آخرین هفتادُ سوم
شد
در اوج این تصورها سرنخ ناگهان از دست من گم شد
به خود گفتم که از کرب و بلا اینگونه جا ماندن خودش روضست
علی بن حسین بن علی اما به زیر دست و پا ماندن خودش روضست
تو دیدی و علی اکبر ندیدآن لحظه ای را که نسیم از زلف عباس علی سرمست می آمد
تو دیدی و علی اکبر ندیدآن لحظه ای را که ابالفضل از کنار علقمه بی دست می آمد
تو دیدی و ندیدند اکبر و عباس وقتی حرمله آماده شد در دشت
تو دیدی و ندیدند اکبر و عباس با تیر سه شعبه،طفل شش ماهه سرش برگشت
😭😭😭😭
تو دیدی و ندیدند اکبر و عباس و اصغر اسب هارا نعل کردند و به سمت پیکر ارباب هِی کردند
تو دیدی و ندیدند اکبر و عباس و اصغر که سر ارباب در تشتِ...
حسیـــــــن
تو دیدی و ندیدند اکبر و عباس و اصغر که سر ارباب را در تشتِ مِی کردند
تو دیدی، آنچه که حتی حسینت هم ندید آن را
تو دیدی در میان چشم های دختری، ترس از بیابان را
😭😭😭😭
تو دیدی روضه ی گوش و دهان و نیزه داران را
بمان داستان کوفه و شام و لبان خیزران خورده
بماند اینکه با هر ضربه اش، دندان تکان خورده
بماند اینکه هر دم خنده های حرمله با زجر می آمیخت
بماند اینکه دستت بسته بود و بر سرت در شام، آتش ریخت
بماند اینکه بعد کربلا بیست و سه ساله درد را دیدی
همینکه چشم بستی بر سر جسم پدر، با خنجر و چکمه آن نامرد را دیدی
بماند آنکه تو مانند یعقوب نبی، در هجر یوسف گریه ها کردی
جهان را کربلا کردی
در این قصه ولی یوسف پدر بود و پسر یعقوب دنیا شد
برای چشم این یعقوب پیراهن نیامد
چونکه بر تن اِرباً اِربا شد
همان بیست و سه سال پیش،دنیا ناامیدت کرد
همان بیست و سه سال پیش در واقع شهیدت کرد
من از این مردم بی عار بدم می آید
از مکافات، از آزار بدم می آید
ذبح را جلویم آب نداده، سر نبرید
تا قیامت من از این کار، بدم می آید
سنگ ها از در ودیوار به ما میخوردند
تا ابد از در و دیوار بدم می آید
پای من بسته نبود، اسب زمینم میزد
من از افتادن بر خار، بدم می آید
دست من بسته که شد، برده فروشی رفتم
من از این دست گرفتار، بدم می آید
#حسیــــــن
از شهر شام بدم میاد
از ازدحام بدم میاد
از کوچه هاش بدم میاد
از پشت بام بدم میاد
بس که ندیدم روز خوش از این چشام
آمد و دید ، تَنی افتاده
کشته ی بی کفنی افتاده
شه بی پیرهنی افتاده
پاره پاره بدنی افتاده
😭😭😭😭
همه پروانه و شمعش گردند
بوریا آمد و جمعش کردند
زنهای بنی اسد گفتن اگه یه جو مردونگی ندارید چادرامونو شما سر کنید
ما میریم کربلا...
پسر پیغمبر، عریان افتاده
پسر غریب فاطمه، بی کفن افتاده
به غیرتشون برخورد، اومدن کربلا دیدن قیامتیه
بدن پاره پاره افتاده
اصلا قابل شناسایی نیست
از دور دیدن یه سواری داره میاد، گفت بنی اسد شما کمک کنید من بدنو شناسایی میکنم
این بدن، بدن قاسمِ
آخه نه تنها اینکه بدن هارو زیر سم مرکب گذاشتن، خیمه هارو هم که آتیش دادن بدن ها سوخت تو خیمه دار الحرب
این حرفا مال روز عاشوراست. اصلا قابل شناسایی نبوده
این بدن، بدن اِرباً اربای داداشم اکبرِ
دونه دونه بدن هارو شناسایی کرد. اومد تو گودال...
گفت این بدن، بدن بابای غریبم حسینِ
😭😭😭😭😭
خودش وارد قبر شد، بدن ابی عبدالله رو تحویلش دادن شروع کرد گریه کردن
یه قطعه از بدن کمه
گفت بابا رسم ما اینه صورت رو خاک میزارن، رو به قبله...
تو که سر در بدن نداری
بدنت اینجاست، سرت کوفه
چه خبر بود علقمه؟؟
نوشتن بدنو جمع کرد، آروم هلش داد داخل قبر
برا همینه که اوناییکه رفتن سرداب، میگن قبر، قبر یه شیرخوارس...
#ڪانال_تخصصی_روضه
#حاج_عباس_طهماسب_پور
🆔 http://eitaa.com/rozehajabbas