eitaa logo
مرگ و رستاخیز
54.5هزار دنبال‌کننده
4.5هزار عکس
6.8هزار ویدیو
8 فایل
🍂امیرالمؤمنین علیه‌السلام:درشگفتم ازکسی که مرگ رافراموش می‌کنددرحالیکه داردمردگان رامی‌بیند! مدیریت : 👈 @mosafer_110_2 تبلیغ؛ https://eitaa.com/joinchat/2836856857C847106613b 🤝 #ترک_کانال
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 🔰کفاره گناهان کبیره چیست❓ چگونه عذابمان را به و نکشانیم⁉️ 👤 👈کانال مرگ و رستاخیز 🆔 @rozehasrat
نقل می فرمايد: 🔰رفيقی در قبرستان اصفهان داشتم كه هميشه بر سر مقبره ای مشغول عبادت بود روزی از او سؤال مي كنند كه از قبرستان چه ديده اي؟ فرمود: روز قبل در قبرستان جنازه ای را آوردند و در اين گوشه دفن كردند و رفتند. هنگام غروب بلند شد و مرا ناراحت كرد ناگاه ديدم كه از او بود اين صورت وحشتناك بر سر آن قبر ناپديد شد مقداری گذشت بلند شد كه در عمرم چنين بوی خوشی استشمام نكرده بودم. در اين هنگام آمد و بر سر همان قبر نا پديد شد مقداري گذشت ديدم صورتی زيبا از قبر بيرون آمد ولی خورده و است،گفتم: پروردگارا؛ به من بفهمان اين دو صورت چه بود. به من فهماندند که آن صورت زيبا اعمال نيکش بود و آن هيکل موحشه، کارهای بدش. و چون افعال زشتش بيشتر بود، در قبر انيسش همان است. تا چه زمانی پاک شود و نوبت صورت زيبا برسد.» 👈کانال مرگ و ستاخیز 🆔 @rozehasrat
💢امام علی(علیه‌السلام)فرمودند: 📌منفورترین مردم نزد خدا است 📚غررالحکم 👈کانال مرگ و رستاخیز 🆔 @rozehasrat
4_549886926354645377.mp3
1.42M
🔴آیا میتوان قبض روح را با هدیه برای ملک الموت آسان کرد؟ 🎤سخنران: 👈کانال مرگ و رستاخیز 🆔 @rozehasrat
چهارعامل جهنمی شدن: ◽️از نبودیم ◾️به کمک نمیکردیم ◽️و با اهل سخن میگفتیم ◾️روز جزا را میکردیم ✨سوره مدثر آیات 43تا 46 👈کانال مرگ و رستاخیز 🆔 @rozehasrat
سرنوشت سر مبارک سیدالشهداء(علیه‌السلام) چه شد و آن سر حضرت در کجا مدفون است؟ 🔰اینکه سرانجام سر امام حسین(ع) و دیگر سرها چه شد و در کجا دفن شدند، اختلاف است، که در ذیل، ابتدا اقوال گوناگون را در مورد محل دفن سر امام حسین(ع) و سپس سایر سرها نقل می‎کنیم. 1. اشرف برخی از علمای شیعه با استفاده از اخبار و روایاتی که از ائمه معصومین(ع) رسیده فرموده‎اند: سر مقدس سیدالشهدا در نجف اشرف، کنار مرقد مطهّر امیرمؤمنان(ع) دفن شده است. 2. یزید ـ لعنة الله علیه ـ سر مبارک امام را برای حاکم مدینه ـ عمرو بن سعید بن ابی العاص ـ فرستاده، و او آن را در بقیع، کنار قبر مادرش زهرا(س)، دفن نمود.(این روایت ضعیف است زیرا قبر حضرت زهرا (سلام الله علیها)معلوم نیست در کجا قرار دارد) 3. در دمشق دفن شده که در مکان آن اختلاف است. به گفته‎ی ابن ابی الدنیا، در باب الفرادیس و به گفته‎ی بلاذری و واقدی، در دارالاماره دمشق دفن شده است. 4. گفته شده که خلفای فاطمی سر مقدس را از باب الفرادیس به عسقلان که بین شام و مصر است، بردند و از آن‎جا به مصر منتقل کردند و در مشهدی که معروف است، دفن نمودند که زیارتگاه علاقه‎مندان است. 5. امام سجاد (علیه‌السلام)سر مطهر را به کربلا آورده اند و به بدن مقدس آن حضرت ملحق کردند. 📚کتب تاریخی معتبر شیعیان و اهل سنت. 👈کانال مرگ و رستاخیز 🆔 @rozehasrat
امام علی (ع): هر کس بعد از ۱۱ مرتبه سوره را قبل از بخواند آن روز مرتکب نمی‌شود حتی اگر به سوی او طمع کند. 📚ثواب الأعمال و عقاب الاعمال، ص 277 👈کانال مرگ و رستاخیز 🆔 @rozehasrat
8.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🕌آنهایی که کربلا نرفتند،حتماً بروند! 🎤 👈کانال مرگ و رستاخیز 🆔 @rozehasrat
شهیدی که پس از ۱۷ سال زنده شد! نقل از برادر شهید: میگفت: اهل تهران بودم و عضو گروه تفحص و پدرم از تجار بازار تهران،علیرغم مخالفت شدید خانواده و به خاطر عشقم به شهداء حجره ی پدر را ترک کردم و به همراه بچه های تفحص لشکر ۲۷ محمد رسول الله (ص) راهی مناطق عملیاتی جنوب شدم،یکبار رفتن همان و پای ثابت گروه تفحص شدن همان،بعد از چند ماه، خانه ای در اهواز اجاره کردم و همسرم را هم با خود همراه کردم،یکی دو سالی گذشته بود و من و همسرم این مدت را با حقوق مختصر گروه تفحص میگذراندیم،سفره ی ساده ای پهن می شد اما دلمان ، از یاد خدا شاد بود و زندگیمان، با عطر شهدا عطرآگین،تا اینکه،تلفن زنگ خورد و خبر دادند که دو پسرعمویم که از بازاری های تهران بودند برای کاری به اهواز آمده اند و مهمان ما خواهند شد،آشوبی در دلم پیدا شد،حقوق بچه ها چند ماهی می شد که از تهران نرسیده بود و من این مدت را با نسیه گرفتن از بازار گذرانده بودم،نمیخواستم شرمنده ی اقوامم شوم با همان حال به محل کارم رفتم و با بچه ها عازم شلمچه شدیم،بعد از زیارت عاشورا و توسل به شهدا کار را شروع کردیم و بعد از ساعتی استخوان و پلاک شهیدی نمایان شد… شهید سید مرتضی‌ دادگر فرزند سید حسین… اعزامی از ساری… گروه غرق در شادی به ادامه ی کار پرداخت اما من..! استخوان های مطهر شهید را به معراج انتقال دادیم و کارت شناسایی شهید به من سپرده شد تا برای استعلام از لشکر و خبر به خانواده ی شهید، به بنیاد شهید تحویل دهم.قبل از حرکت با منزل تماس گرفتم و جویای آمدن مهمان ها شدم و جواب شنیدم که مهمان ها هنوز نیامده اند اما همسرم وقتی برای خرید به بازار رفته بود مغازه هایی که از آنها نسیه خرید می کرد به علت بدهی زیاد،دیگر حاضر به نسیه دادن نبودند و همسرم هم رویش نشده اصرار کن،با ناراحتی به معراج شهدا برگشتم و در حسینیه با استخوان های شهیدی که امروز تفحص شده بود به راز و نیاز پرداختم“این رسمش نیست با معرفت ها…ما به عشق شما از رفاهمان در تهران بریدیم…. راضی نشوید به خاطر مسائل مادی شرمنده ی خانواده مان شویم” گفتم و گریه کردم… دو ساعت در راه شلمچه تا اهواز مدام با خودم زمزمه کردم :«شهدا! ببخشید… بی ادبی و جسارتم را ببخشید… »وارد خانه که شدم همسرم با خوشحالی به استقبال آمد و خبر داد که بعد از تماس من کسی درب خانه را زده و خود را پسرعموی من معرفی کرده و عنوان کرده که مبلغی پول به همسرت بدهکارم و حالا آمدم که بدهی ام را بدهم،هر چه فکرکردم، یادم نیامد که به کدام پسرعمویم پول قرض داده ام،با خودم گفتم هر که بوده به موقع پول را پس آورده،لباسم را عوض کردم و با پول ها راهی بازار شدم.به قصابی رفتم خواستم بدهی ام را بپردازدم که در جواب شنیدم:بدهی تان را امروز پسرعمویتان پرداخت کرده است، به میوه فروشی رفتم،به همه ی مغازه هایی که به صاحبانشان بدهکار بودم سر زدم،جواب همان بود،بدهی تان را امروز پسرعمویتان پرداخت کرده است.گیج گیج بودم مات مات… خرید کردم و به خانه بر گشتم و در راه مدام به این فکر می کردم که چه کسی خبر بدهی هایم را به پسرعمویم داده است؟ آیا همسرم؟وارد خانه شدم و پیش از اینکه با دلخوری از همسرم بپرسم که چرا جریان بدهی ها را به کسی گفته،با چشمان سرخ و گریان همسرم مواجه شدم که روی پله های حیاط نشسته بود و زار زار گریه می کرد.جلو رفتم و کارت شناسایی شهیدی را که امروز تفحص کرده بودیم را در دستان همسرم دیدم.اعتراض کردم که: چند بار بگویم تو که طاقت دیدنش را نداری چرا سراغ مدارک و کارت شناسایی شهدا می روی؟همسرم هق هق کنان پاسخ داد : خودش بود… بخدا خودش بود… کسی که امروز خودش را پسر عمویت معرفی کرد صاحب این عکس بود به خدا خودش بود گیج گیج بودم… مات مات…کارت شناسایی را برداشتم و راهی بازار شدم.مثل دیوانه ها شده بودم عکس را به صاحبان مغازه ها نشان می دادو می پرسیدم: آیا این عکس، عکس همان فردی است که امروز...؟نمی دانستم در مقابل جواب های مثبتی که می شنیدم چه بگویم… مثل دیوانه هاشده بودم… به کارت شناسایی نگاه می کردم،وسط بازار از حال رفتم... شهدا زنده اند... وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذينَ قُتِلُوا في سَبيلِ اللّهِ أَمْواتًا بَلْ أَحْياءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ.آل عمران/169 👈کانال مرگ و رستاخیز 🆔 @rozehasrat
🔰روز ، مجرم و گنهکار دوست دارد، فرزند و همسر و برادر و قبیله اش و بلکه تمام مردم روی زمین را در برابر خودش فدا کند تا خودش را دهد!! 📖سوره معارج 11-14 ✍هنوز هم دیر نشده برای بازگشت... 👈کانال مرگ و رستاخیز 🆔 @rozehasrat