eitaa logo
روضه دفتری مجمع الذاکرین اهلبیت (ع)
4.7هزار دنبال‌کننده
48 عکس
49 ویدیو
9 فایل
شامل اشعار و متن روضه با مدیریت خادم الحسین کربلایی محمد مسلمی ارتباط با مدیر @moslemi_124 لینک کانال @rozehdaftari پذیرش تبلیغات👈 @moslemi_124
مشاهده در ایتا
دانلود
🕋بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ🕋 چه جوانی رو داره راهی میدان میکنه جوانی که هم خود ابی عبدالله این تعبیر رو درموردش دارند و هم تعبیریست از عمر سعد در مورد علی اکبر کُنّا اِذَا اشْتَقْنا به رسولله نَظَرْنا اِلی وَجْهِهِ؛ علی هر وقت ما دلمون برا پیغمبر تنگ می شد نگاه به چهره علی اکبر می‌کردیم این تعبیر امام حسین وا حسین کیه ابی عبدالله خودش وقتی تو بغل فاطمه قرار می گرفت صدیقه طاهره وقتی با حسین بازی می کرد لالاییش این بود حسین و بالا مینداخت می‌فرمود  «أنتَ شبیه بِأنبی/ لست شبیها بعَلی» یعنی خود حسین أشبه الناس برسول الله است اما همین حسین میگه ما دلمون که برا پیامبر که تنگ میشد به علی نگاه می‌کردیم الله و اکبر از این وجه الله و وجه رسول الله چی درست کردن که تمام صورت شده لخته خون مرحوم علامه دربندی رضوان الله تعالی علیه به مقتل علی اکبر که رسید داره مقتل مینویسه رسید به این تعبیر مرکب این آقا این آقا رو عوض اینکه به خیمه ها برگردونه اشتباهی برد وسط لشکر دشمن این عبارت رو نوشت بعد نشست با خودش فکر کرد چطور میشه که مرکب اون هم مرکب عربی که بهش میگفتن فارس راکبش را اشتباهی ببره تو لشکر دشمن احتمال اول نوشت که وقتی شمشیر به فرق زدن خون فرق مقدس امد ریخت روی چشم مرکب مرکب راه رو گم کرد قانع نشد احتمال دوم وقتی شمشیر به فرق مبارکش زدن اونتونست مستول قامه رو مرکب بمانه لذا افتاد رو گردن مرکب دستاشو دور سر و چشمان مرکب انداخت مرکب جلوشوندید اشتباهی رفت تو لشکر بازم قانع نشد آنقدر نوشت خوابش برد در عالم رویا صدیقه طاهره را زیارت کرد روضه علی اکبر به روضه حضرت زهرا گره خورده جوانهاباید حقش امشب ادا کنند بی بی دو عالم فرمود دربندی تا اینجا نوشتی از اینجا به بعدشو از زبان من زهرا بنویس فحمله الجواد الا معسکرالععدا تا اینجاشو نوشتی بقیه شو من میگم بنویس همین که مرکب رفت وسط لشکر دشمن فَقَطَّعوهُ بِسُیوفِهِم اِربَن اِربا تا خورد روی زمین صدا زد ابی عبدالله اومد اما چه آمدنی نوشتن هفت قدم رو زانوهاش داره میاد بعضیا نوشتن هنوز از رو مرکب پیاده نشده بود دیدن حسین رو زین مرکب هفت مرتبه بلند شدو نشست هی میگه ولدی علی الله و اکبر چه خبر شده تا رسید کنار مقتل علی اکبر نوشتن تا اینجا صدای گریه هاش کسی نشنیده بود فبکا بکاء عالیا اگه میخوای سنخیت پیدا کنی یعنی تو روضه علی اکبرباید بلند بلند گریه کنی نشست رو خاکا دلش آرام نشد اونقدر معطل شد لشکر خوشحال شدند گفتند با یک تیر دو نشان زدیم هم پسر و قدیم هم پدر و زمین گیر کردیم صورت رو صورت جوان ش یه وقتی صدای ناموسش زینب داره میاد راوی میگه دیدم یه خانوم بلند قامت هی زمین میخوره و بلند میشه هی میگه یا اخیا وبن اخیا یعنی اول نگران حال حسین تا زینب آمد وسط میدان ابی عبدالله بدن جوان شورها کرد نمیخواد خاطره مدینه تکرار بشه یه بار ناموسش بین نامحرما گیر افتاده بسه چه کرد زیر بغل خواهر و خودش گرفت خواهر و خودش به خیمه ها رسوند آماده ای بگم یا نه آقا جان یه لحظه امدن ناموس تو بین نامحرم طاقت نیاوردی پس کجا بودی مجلس یزید دست خواهرتو به طنابی بسته بودند دلقک ها و نامحرما داشتند شادی می کردن ای حسین https://eitaa.com/matnroozeh
🕋بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ🕋 تاسوعای حسینی دعا کنید که سقا ... پاش برسه به دریا مشکو پرازآب کنه، بیاره تو خیمه ها عمو عمو ابالفضل ... میخوای بشنوی؟ نمیتونی بشنوی، تازه عموعمو گفتنشونم نمیشنوی چه برسه به واعطشا... اگه واعطشاشون رو بشنوی بیچاره میشی ... دعا کنید که سقا... پاش برسه به دریا مشکو پرازآب کنه، بیاره تو خیمه ها عمو عمو ابالفضل ... ابی عبدالله هرجوری بود اجازه داد قمربنی هاشم بره میدان؛ اما تعبیر حسین اینه 《أَطْلُبَ لِهَؤُلَاءِ الْأَطْفَالِ الْمَاءِ》 حالا که میخوای بری برو امافقط برو آب بیار، یه جمله هم بهش فرمود، من نمیدونماین جمله رو لشگر دشمن شنید یا نه فرمود:عباس من تو پرچمدار منی! 《لَقَد مَضَیتَ تَفَرَّقَ عَسْكَرِي》 یعنی اگه تو زمین بخوری لشگرم از هم میپاشه، فهمیدی چی گفتم؟من نمیدونم این جمله رو لشگر دشمن شنید یا نه! جایی ننوشتن اما همه حسین رو رها کردند، دنبال عباس رفتن، یه جا گیرش بندازند... رفت تو شریعه، دوس داری امروز داد بزنی میدونم اما اروم گریه کن مشکو پر از آب کرد، با چه هیبت و غروری آبی که تو دستش پر کرده بود مرکبش بنوشه، مرکبش نوشید؛ 《فَذَکَرَ عَطَشَ الْحُسَیْنِ فَرَمَی الماءَ عَلی الماء》 آب رو روی آب ریخت که همه بدونند من این آقام و که《الْمَاءُ الْعَذْبُ عَلَي الظَّمَإِ》ست برا آب فرات و آب دنیا نمیفروشم، کی گفته که من میخواستم آب بنوشم؟! 《فَرَمَی الماء》آب رو پرتاب کرد،که اگه آب هم به خیالش این توهم رو کرد،از این دستا یه سیلی بخوره،تو هنوز عباس و نشناختی! نانجیب تو مَهریه ی مادر حسینی! تو معرفت نداشتی اما من که مثل تو نیستم!《فَرَمَی الماءَ عَلی الماء》 تا قیامت این آب از خجالت و شرمندگی حول قبر ابالفضل میگرده، تو سرداب اونایی که رفتن میدونن؛تا قیامت طواف میکنه،آقا منو ببخش من نشناختم تورو؛یه توجهی به من کن!سوار مرکب شد، یا صاحب الزمان! نوشته اند چهار هزارتیرانداز کمین کردند؛اگر یک صدم این تیرها بهش خورده باشه تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل... دستاشو که قطع کردند،مرحوم علامه مجلسی مینویسد: مشکو به دندان گرفت؛ هنوز داره به سمت خیمه ها میاد... اخ یارب مکن امید کسی را تو ناامید... تا تیر به مشک آب زدن نوشته اند: 《وَقَفَ مُتِحَیرا》 سرگردان،متحیر... دست نداره که بجنگه، آب نداره که به خیمه ها برگرده... ! بذار من روضه رو از زبان خودش بخوانم: مرحوم آشیخ محمدعلی خراسانی واعظ تو حرم خود عباس منبر رفت فقط یه گوشه از روضه رو اشاره کرد، اون گوشه ای که فرمود:تیر به چشمش زدند،اومد پایین مرحوم ایت الله آسید ابراهیم قزوینی امام جماعت حرم عباسه گفت:آشیخ محمدعلی اشکم رو درآوردی؛دلم رو آتش زدی،اما این روضه ای که سندش ضعیفه رو نخون؛ اومد منزل؛شب تو عالم رویا خود حضرت رو زیارت کرد، حضرت فرمود:آسید ابراهیم مگه تو کربلا بودی که بفهمی ضعیفه یا نه! حالا روضه رو خود عباس خوند؛ فرمود:آسید ابراهیم!دستامو که بریدن،به مشکم که تیر زدن؛یه تیر به چشمم زدن؛هرکاری کردم دست نداشتم تیرو دربیارم ،سرمو تکون دادم این تیر از چشمم بیرون بیاد بیرون نیامد عمامه از سرم افتاد؛ این زانوم رو آوردم بالا،تیرو بین زانوهام بذارم بلکه بتونم بیرون بیارم،چنان با عمود آهن به فرقم زدن... ... اومد کنار بدن برادر (فاطمه جان شاهد باش اینا همونایین که پیغمبر فرمود: مثل مادر بچه مرده زار میزنند) سی هزار نفر دارن نگاه میکنند؛دیدند حسین 《فَوَقَفَ مُنحَنیا》... زبان حال بگم: تو مثل جون عزیزی، اگر که برنخیزی رقیه مو میبرد عدو برا کنیزی... ... https://eitaa.com/matnroozeh
حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام. 🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁 خواهی بروی کنارنهرعلقمه بنشینی برسقای کربلاوعلمدارحسین،عباس صلوات -بخوان دعای فرج راکه دعااثردارد دعاکبوترعشق است ودوبال دارد بخوان دعای فرج راکه امام زمان زپشت پرده ی غیبت زکرده های ماخبردارد ⬅یاصاحب الزمان،امشب شب نهم محرم،شب سقای کربلا،عموتون ابوالفضله..یاصاحب الزمان امشب کجاخیمه زدی؟ حالاصدابزن....اللهم کن لولیک الحجه بن الحسن... -امشب هوای روضه سقاگرفته ام امشب دل ازاهالی دنیاگرفته ام یابن الحسن بهانه ی دیدارحاضراست چون روضه عموی شماراگرفته ام یاصاحب الزمان2-خودتون فرمودید:هرکجا نامی ازعموم عباس برده بشه سراسیمه میام،آقاقدم برچشم شیعیان بگذاریدوبیاییدبه مجلس ما... شب تاسوعاست.شب آقامون ابوالفضله.. شب تاسوعاست.امشب درخانه باب الحوائج حضرت عباس اومدیم.بگو یاکاشف الکرب عن وجه الحسین ای کسیکه کرب واندوه راازحسین دورکردی! ای کسیکه پناهگاه حسین بودی.. چون هرموقع امام حسین علیه السلام عباسشومیدیدخوشحال میشد..غم واندوه آقاازبین میرفت.. اما کربلاییا!امون ازاون وقتیکه امام حسین تاابوالفضلودیدعوض اینکه خوشحال بشه،دیدند چهره آقا پرازغم شد...جگرش سوخت. مگرچه دید؟ یوقت دیدن:علمدار دستهاشوازبدن جداکردند،فرق سرشکافته..بدن غرقه خون وتیرونیزه بربدن... صدازد:آلان ان کسرظهری---یعنی برادرم کمرم شکست غمه دل بیشماره یاابالفضل ندارم راه چاره یاابالفضل پس ازتوساقیه بی مشک وبی آب که میمیره شیرخواره یاابالفضل 🔸دیدنداباعبدالله داره برمیگرده،اما یک دست به کمرویک دست قبضه شمشیر... اومدجلو،عمودخیمه عباسوپایین انداخت...یعنی اهل حرم دگرعلمدارندارم..سپه دارندارم.. ای اهل حرم میروعلمدارنیامد سقای حسین.سیدوسالارنیامد 🔸هرکی حاجتداره .گرفتاره.غم داره.جوونداره.مریضداره ..کربلامیخواد.بسم الله گرفتارم 2ابوالفضل گره افتاده درکارم ابالفضل دعایی کن دوباره چندوقتی است هوای کربلادارم ابالفضل سبک دشتی 😭😭😭 تموم زندگیم قربون عباس فدای دیده ی پرخون عباس. سرناقابلی داروم که اون هم. کنوم فرش کف ایوون عباس. اباالفضل. ابالفضل. یاابوفاضل. دوای هرچه دردی یاابالفضل. طبیب دوره گردی یاابالفضل. ندیدوم مثل تومن دردوعالم. خدایی خیلی مردی یاابالفضل. ‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌دلم ازرنج ومحنتها شکسته همه درها برویم گشته بسته. جز این درگه که باز است ونبسته. بگیرد https://eitaa.com/matnroozeh
🕋بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ🕋 السلام علیک یا اباعبدالله وقتی از دشمن امشب مهلت گرفت. فرمود عباس جان .امشب و مهلت بگیر من عاشق نمازم عاشق تلاوت قرآن و استغفار و دعا هستم . همه برگشتن تو خیمه هاشون . اما زین العابدین فرمود عمه جانم از خیمه زد بیرون امد نزد ابی عبدالله داداش این اشعاری که الان خوندی این زبان حال کسی که یقین داره میکشنش فرمود بله خواهرم یه لحظه الان خوابم برد پیغمبر و بابام علی را دیدم فرمودن حسین ما منتظر توییم بیا دلمون برات تنگ شده فقط همین یه اشاره کرد دیگه نگفت فردا منو قطعه قطعه میکنند نگفت فردا زیر سم مرکب می برند نگفت سرمو به نیزه می زنند نگفت لباس هامو به غارت میبرند فقط گفت اری خواهرم کشته میشم نوشتن تازینب این و شنید چنان با سیلی به صورتش زد لَطَمَتِ‌وَجْهَهٰا نمیدونم چه سر بود تا لتمه زد با صورت خورد زمین از حال رفت وَ خَرَّتْ مَغْشِيّاً عَلَيْهَا جلو چشم ابی عبدالله نمیدونم این خاطره مادر زنده شد یا نه بلافاصله اومد خواهر به هوش آورد دست رو قلب زینب گذاشت بلکه بتونه آرومش کنه اما مگه میشه این خواهر و آروم کرد گفت داداش تازه فهمیدم مادرم از دنیا رفته تازه فهمیدم بابام علی را از دست دادم من می خوام بگم حسین جان اینجا هرجوری بود تا صبح خواهرت آروم کردی کاش فردا شب هم بودی و زینب تو آرامم میکردی یا صاحب الزمان شما فرمودید من از اینجا به بعد خون گریه می کنم برای اسارت عمه جانم زینب ای زینب همون خانومی که وقتی تا ساعت قبل اومد مقتل علی اکبر شما صورت رو صورت علی گذاشته بودی تا صدای نفس نفس ها خواهرتو شنیدی بدن جوان تو رها کردی نذاشتی یه لحظه هم بین نامحرم بمانه آخ نبودی ببینی از فردا نامحرما دورش حلقه می زنند وقتی می خواست سوار ناقه بشه سنان میگه عمر هست به خودمن دستور داد گفت همه لشکر و دور زن و بچه اهاته کنید وقتیمیخواد بچه ها رو سوار کنه نگاه کرد دید هزاران چشم نامحرم داره ناموس حسین میبینه یک فریاد حیدری زد اما تَسْتَحْیون مِنَ الله وَرَسوله  نانجیبا ما دختر پیغمبریم از اینجا دیگه نامحرما هی دور زن و بچه حلقه میزدن یه اشاره کنم شاید دیگه زنده نباشیم اون روضه ماه صفر بخوانیم تا رسیدن به دروازه شام مرحوم محدث قمی می نویسد پانصد هزار نفر به تماشا آمدن دم دروازه شام یه نگاه کرد دید سربریده چشمانش را رو نیزه میبنده گفت یااخا اُنظُر اِلینا تو دیگه چشماتو نبند اونایی که باید چشماشون رو ببندم خیره خیره دارن به من نگاه میکنن https://eitaa.com/matnroozeh
‌ 🔅متن روضه شب دهم محرم _شب عاشورا_محرم سيد مهدي ميردامادقسمت اول:🔅 شب بود و صحرای بلا بود و حرم بود *شب مقدمه نيست، منتظري امشب،شايد خيلي ها يك سال منتظر يك همچين شبي هستند،اول كه بايد سجده ي شكر به جا بياريم:خدايا يه شب عاشوراي ديگه زنده ايم ،به ما اجازه دادن برا پسر فاطمه گريه كنيم،از همين ابتدا دلت مهيا ست، مقدمه نچينم،معطلت نكنم* شب بود و صحرای بلا بود و حرم بود جان ها به کف، تنها سپر ،سرها علم بود آن شب خدا بود و خدا بود و خدا بود برلب دعا بود و دعا بود و دعا بود *چه خبره كربلا؟هر شب يه سئوال پرسيدم از همه تون، امشب هم يه سئوال مي پرسم، اين حسيني كه محاله به دشمن رو بزنه، چه اتفاقي مي افته كه يه شب مهلت مي گيره از دشمن؟ جانم فدات آقا جان، دو تا دليل براش نوشتن، دليل اول اين بود، مي خواست تا صبح مناجات كنه و قرآن بخونه و نماز،وقت برا عبادت گرفت،دليل دومش كه با دل ِ من و تو بازي مي كنه، حضرت مي خواست وقت بگيره، اونايي كه قرار ِ برسن،برسن، قربون تو برم آقا منتظر بودي يه عده بيان،آقا جان ممنونتم صبر كردي ما هم به تو برسيم* یاران همه در فکر وصل یار بودند در انتظار صبح خون بیدار بودند * همه مشتاق شهادتند،چه خبره؟ مي خواي يه پرده اش رو كنار بزنم،بگم؟* اصغر گلو را بهر تیر آماده کرده آغوش ثارالله را سجاده کرده *اي سلام خدا به حبيب بن مظاهر، خوشبحال اونايي كه الان كنار ضريحشن* آن شب حبیب اطراف خیمه پاس می داد پاس حرم پشت سر عباس می داد * همين جوري كه داشت سر كشي مي كرد، پاسباني مي كرد، فرمانده ي اصحاب حبيب بن مظاهر ِ، رسيد كنار خيمه ي زينب، صدا داره ميآد، خواهر و برادر دارن با هم حرف ميزنن* جان جهان از دادن سر حرف می زد آهسته زینب با برادر حرف می زد *كجا مي خواي بري داداش؟* می گفت ای که عالِم ِ غیب و شهودی آیا همه یاران خود را آزمودی؟ *داداش من نگرانم* این ها که با تو دعوی اخلاص دارند فردا مبادا که تو را تنها گذارند *داداش من هنوز مدينه يادمه،اينا نكنه فردا مثه بابام علي تو رو تنها بذارن؟نكنه اينها مثه ياراي داداش حسنم باشن؟ اينها رو امتحان كردي؟ جواب ابي عبدالله رو ببين* فرمود خواهر یک به یک را آزمودم هر چند خود از قلبشان آگاه بودم اینان که بر عمر ابد هم ناز دارند حاشا که دست از یاری ما باز دارند * تا اين حرف هارو حبيب شنيد، دست و پاش شروع كرد لرزيدن* ز این گفت و گو رنگ حبیب از رخ پریده انگار بر تن جامه ی جان را دریده انگار اینجا مرگ خود را آرزو کرد زاری کنان در خیمه ی انصار رو کرد *با اين كه ابي عبدالله يارانش رو آزموده، با اين كه از دلشون با خبره، ولي حبيب رفت تو خيمه ي اصحاب* کی حامیان اهلبیت از جای خیزید باید همه خون جای اشک از دیده ریزید * مگه چي شده حبيب؟خبر نداريد،زينب نگرانه،زينب نگرانه ما اينجا نشستيم* جاری به رخ از دیده ی زینب گلاب است بر امشب و فردای ما در اضطراب است بر غربت آل پیمبر اشک ریزید زینب صداتان میزند از جای خیزید https://eitaa.com/matnroozeh
https://eitaa.com/matnroozeh 👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆 👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆 روضه های ده شب محرم جهت تمرین و تکرار ذاکرین و مادحین بزرگوار
https://eitaa.com/matnroozeh 👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆 👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆 روضه های ده شب محرم جهت تمرین و تکرار ذاکرین و مادحین بزرگوار
میثم تمار را گفتند از حیدر نگو جار می زد لا امیرالمومنین الا علی لا فتا الا علی لا سیف الا ذوالفقار جان میثم ها شود قربان نامت یاعلی ▫️۲۲ذی الحجه سالروز شهادت میثم تمار،یار صدیق اهل بیت(ع) و روز قشر بسیج مداحان گرامی باد
7.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📣 سیاهپوشی حرم امام حسین (ع) 🔺صحن و سرای مطهر اباعبدالله به مناسبت فرا رسیدن‌ماه محرم سیاهپوش شد. https://eitaa.com/nooheemajmaozakerin
لشکری می رسد از راه خدا رحم کند بد دهن، بد دل و بد خواه خدا رحم کند از همان دور صدای بدشان می آید ناسزا و بد و بیراه خدا رحم کند یک طرف چند هزار آدم بی رحم کثیف یک طرف غربت یک شاه خدا رحم کند و فَدَیناه بِذبحی که لبانش خشک است تشنه سر می بردَش آه خدا رحم کند حاجی آماده ی قربانی و دَه روز دگر می رسد آخر شش ماه خدا رحم کند ارباً اربا شدن یک قد رعنا سخت است نکند لشکر گمراه...؟! خدا رحم کند با عمودی که در این لشکر شب می بینم آخرش می شکند ماه خدا رحم کند داود رحیمی https://eitaa.com/matnroozeh
🏴 تفاهم‌نامه همکاری ◾ قابل توجه اعضای محترم سازمان بسيج مداحان و هیآت مذهبی خراسان رضوی: ▪️به مناسبت فرارسیدن ماه محرم و شهادت جانسوز حضرت اباعبدالله الحسین علیه‌السلام و در راستای خدمت به ستايشگران مذهبی و خانواده محترم آنها، تفاهم نامه‌ای بین سازمان بسيج مداحان و هیات مذهبی خراسان رضوی و مرکز آموزش‌های آزاد آرمان، برگزار کننده دوره‌ها و کارگاه‌های آموزشی مختلف، منعقد گرديده است. ▪️بر اين اساس، همه ستايشگران مذهبی و اعضای محترم خانواده درجه ۱ آنها، از تخفيفات ويژه تا سقف ۵۰ درصد برخوردار شده و می‌توانند از طریق لینک زیر اقدام به ثبت‌نام نمایند. عناوین دوره‌ها: ۱. مکالمه زبان انگلیسی (ترمی نوجوانان و بزرگسالان) ۲. کارگاه ۵۰۴ واژه ضروری انگلیسی ۳. دوره کاربردی فوتوشاپ ۴. اکسل مقدماتی ۵. آشنایی با تولید محتوا (بزودی) ۶. آشنایی با نگارش پایان‌نامه و مقاله (بزودی) ⛔ در پایان هر دوره، گواهی و مدرک معتبر ارائه می‌شود. لینک ثبت‌نام: https://www.armantrc.ir/registration/ ➖➖➖➖➖➖ کسب اطلاعات بیشتر ⬇️ 🆔 @arman_register ➖➖➖➖➖ 🏛مرکز آموزش‌های آزاد آرمان ☑️احمدآباد، بلوار بعثت، نبش بعثت ۹ 📱۰۹۱۵۵۱۹۹۵۰۲ 📱۰۹۰۱۹۴۶۲۱۶۱ ☎️ ۰۵۱۳۸۴۴۰۰۶۱ 🆔️ @arman_college کانال ایتا 🔰 سازمان بسیج مداحان و هیات مذهبی خراسان رضوی ✅ @madihesara
داری دنبال نوحه واسه محرم میگردی ؟؟😳😳😳😳 بیا این کانال بهترین نوحه ها ارسال میشه😍😍😍 👇👇👇👇👇 @nooheemajmaozakerin شامل زمزمه ها و نوحه های سینه زنی و زنجیرزنی محرم و صفر (ترکی و فارسی)با مدیریت ذاکر اهلبیت (ع) کربلایی محمد مسلمی @nooheemajmaozakerin