#مناجات_امام_زمان
#شب_دوم_محرم_۱۴۰۱
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
شد ماه عزا می کشی از عمق دلت آه
شرمنده که از داغ دلت نیستم آگاه
آقاجان.
می آمدی ای کاش به همراه محرم
دربزم غریبانه عشاق شبانگاه
حسرت به دلم مانده که یکروز بخوانم
درمحضر تو دوسه خط روضه کوتاه بخوانم
*همه گریه کنان عالم جمع کنی به انداره یه صبح امام زمان نمیتونن گریه کنن*
آقاجانم
هستی و نمی بینمت ، ای کاش،ببینمت
آن لحظه که باشال عزا میرسی از راه
میسوزی و پا تا سرت میشود آتش
مینوشی اگر جرعه ای ازآب دراین ماه
آقای من ..
از جد غریبت به دلم مانده چه داغی
ازمقتل واز خنجر واز ضربه جانکاه
برصورت خود میزنی از داغ اسارت
ازعمه که شد همسفر خولی
جانم به فدای تو صباحا ومسا
ای منتقم خون خدا اجرک الله
یا صاحب الزمان..
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین @rozeh_daftary
هدایت شده از کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
دئییردی اؤز اؤزونه گؤرنه آشنادی بورا یئتشجگین خبرآلدی: دئیین هارادی بورا جواب وئردیله:«طفّ»،«غاضریه»،«ماریه»، تا بیریسی سؤیلهدی توخداقجا «نینوادی» بورا حسین اَندی یئره ذوالجناحین اوستوندن یویوردی که قورن اخیامی، کربلادی بورا باجیسی بالینینه گلدی، سسلدی قارداش ندن بو یئرده دایاندین؟ عطشسَرادی بورا بویوردی باجی آخی آللّهآ یئتیشمگیچون فقط خدا اؤزی آگاهدور، روادی، بورا اؤ حالدا زینبایلن چیخدی بیرجه تَلّ اوسته -آماندیباخ دئدی باجی- دؤلو عزادی بورا ساتاشدی بیردنه گوداله زینبین باخیشی دئدی باجین سنه قوربان، نه غمفزادی بورا حسین یومدو گؤزون دای دیینمدی زینب، محلِ ذبحِ «ذبیحَمِنَالقفادی» بورا ملائکه هامیسی روضهیه گتیردیلر اوز بیلیردیلر نئجه توفانه مبتلادی بورا گلیبدی یئتمیشایکی قوربان اؤز ایاقینان گلن باخیردی دئییردی: مگر منادی بورا؟ یئلین سیزیلتیسی فاش ایلیوردی دنیایه که هر قدم دؤلو ماتملی ماجرادی بورا
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
❣﷽❣
🎆#روضه_حضرت_حر
🎇#دفتری_حر
❣برخلقخوشُخویمحمدص صلوات
❣برعطرگل روی محمدص صلوات
❣در گلشن سر سبز رسالت گویید
❣برچهره گل بوی محمدص صلوات
🌿 لاحول ولاقوة الا بالله العلي العظيم
🌿حسبنا الله ونعم الوكيل نعم المولی و نعم النصیر
🕊(سبک کجایید ای شهیدان..)
بیایابن الحسن دردمدواکن
دل آشفته را از غم رهاکن
ضیاء دیده بانوی عالم
نظربراین فقیر وبینوا کن
💠بیا یابن الحسن آقا کجایی
آقا یابن الحسن مولاکجایی
امیرو سرور و سلطان مایی
همه شام وسحردر انتظاریم
عزیزفاطمه پس کی میآیی
💠بیا یابن..
🍁السلام علیک یااباعبدالله و علی الارواح التی..
با وجیها عندالله..
الا ای جگر گوشه فاطمه
که بردی دل اهل دل راهمه
کیام من؟که باشم هوادار تو
هوادار تو هست دادار تو
🌻حسینم 3 حسین
من ازکودکی عاشقت بودهام
قبولم نما گرچه آلوده ام
آقا جان..
به عشق توهرکس کهمنسوب شد
اگر بد بود عاقبت خوب شد
آقااا..
غمت حاصل زندگانی من
به راه توطی شدجوانی من
من از ریزه خواران خوان توام
اگرچه بدم میهمان توام
🌻حسینم 3 حسین
به عشقت ازآن دم که خو دادیام
به چشم همه آبرو دادیام
⬅️آقا جان..وقتی نگاه میکنند میگن این گریه کنه حسینه
این سینه زنه حسینه
این روضه خون حسینه
به چشم همه آبروم دادی آقاجان..
ز در راندگانت حسابم مکن
گدایم، کرم کن، جوابم مکن
ازین رو سپیدم بَرِ داورم
که من هم سیاهی این لشگرم
مبادا برانی مرا از درت
به بازوی بشکسته مادرت
(علی انسانی)
روضه بنام حضرت حُره..
خوشبحال هرکسی که با یک نگاه ابی عبدالله،عاقبتش زیرو رو بشه..
با یک نگاه حسین عاقبتش ختم بخیر بشه..
خوشا بحال حر که با یک نگاه ابی عبدالله عاقبتش ختم بخیر شد
یه لحظه رو یاد کنم و التماس دعا
⬅️لحظه ای که پای برهنه
چکمه هارو به گردنش انداخته
آروم آروم داره میاد
(حسین ع دید حر داره میاد)
اومد مقابل ابی عبدالله ایستاد
روش نمیشه سرو بالا کنه
پشیمانه..شرمنده است
سر پایینه..
نمیتونه به چشمای حسین نگاه کنه..
قربون کرامتت برم یا اباعبدالله..
فرمود #یا_حُر_اِرفع_رَأسَک
سرتو بلند کن..
حر آروم آروم سرشو بلند کرد..
استادم میگفت..تا سرشو بلند کرد..یه وقت دید بچه ها پرده خیمه رو بالا زدند
(همه از حر می ترسیدند..بهم نشون میدادند)
این همونیه که راه بابامونو بست
این همونیه که دل عمه جانمون زبنبو به دردآورد..
آی حاجت دارا..آی جوون دارا..آی ناله دارا..
(اوج)امروز بگو آقا جان..هر چی هم بد باشم، کاری که حر کرد ، من نکردم
آقا ..هر چی ام بد باشم مثل حر دل زینبتو نلرزوندم
دل بچه هاتو نلرزوندم
اما آقا جاااان چه کردی با حر..
امان امان..
⬅️یه وقت شنید صدای العطش از خیمه ها بلنده..
(چکار کنه..غم رو غم اومده..راهو بسته..بچه های حسین آب ندارن..مونده چکار کنه)
✳️صدا زد پسر فاطمه، چون من اولین نفری بودم که دل شمارو به درد آوردم ،،اجازه بدید اولین کسی باشم برم فداتون بشم..
♻️این روضه رو مرحوم کافی میخوند
بگم و فیضشو ببره
بُریر میگه من با حر رفاقت قدیمی داشتم..
دیدم قبل از اینکه بره به میدان..
دنبال چیزی میگرده..
(گفتم حر دنبال چی میگردی؟)
صدا زد بریر به من بگو ببینم خیمه زینب س کدامه؟
(دلت اینجاست یا نه..نکنه دست خالی برگردی..ان شاالله خدا قسمت کنه کنار حرم حر..اونجا ناله بزنی..)
بریر میگه خیمه زینبو نشون دادم..
گفت دیدم رفت صورت به خیمه زینب گذاشت..سلام کرد..بیبی جواب سلامشو داد..(کی هستی؟؟)
صدا زد بیبی من حُرم..
بیبی جااان منو ببخش..
برادرت حسین ،از گناه من گذشت..
اومدم شما هم منو حلال کنید، برم جونمو فدای حسینم کنم..
(همه حرفارو زدم بخاطر این یه جمله)
بُریر میگه یه حرفی عقیله بنی هاشم زد..یه وقت دیدم صدای ناله حر بلند شد..
(من بگم و شما هم بلند بلند گریه کنید)
صدا زد حر منم بخشیدمت..
ولی حر بگم بدون..برادرم حسین غریبه..حسینم کسی رو نداره..
🔆🔆همه بگید حسین..
✴️رو زمین افتاد..فرق سر شکافته..خون جلو چشماشو گرفته..
یه وقت دید سرش از زمین بلند شد روی زانویی قرار گرفت..
یه نفر داره خونای چشمشو پاک میکنه..
تا چشمشو باز کرد دید پسر فاطمه حسینه..
دید یه دستمالی به پبشانیش بست..
یا اباعبدالله..
(بگم و نالشو بزنی)
♨️(اوج) بگم آقاجان..
سر حر رو به دامن گرفتی
اما من بمیرم برات کسی نبود سرتو به دامن بگیره..
یه وقت حسین دید سینش سنگینه..
چشمشو باز کرد..
🖤#والشمر_جالس_علی_صدرک
ن
صدا زد نانجیب خوب جایی نشستی..
یا صاحب الزمان..
نمیگم چی شد
همینقدر بگم..یه وقت دیدن زینب اومد بالا بلندی.
دیدن عقیله بنی هاشم دستاشو رو سر گرفت..
هی صدا میزنه
🥀#وامحمدا.. #واعلیااا #واحسینااا
🌾ناله داری به ناله های دل بیبی زینب کبری صدای نالتو بلند کن سه مرتبه ناله بزن بگو..یاحسین..بگو یازهرا
@rozeh_daftary
متن روضه و توسل به حضرت رقیه (س) – شب سوم محرم ۹۸
خرابه تاریکه
*خسته نشدی اینهمه داد زدی؟گریۀ شما با این سه ساله یه فرقش اینه که شماها که گریه میکنید کنار دستیت آرومت میکنه .. هی بهت آب میده هی حواسش هست تو حالت بد نشه اصلاً بالاتر مادر ما وایساده کنارت هی اشکاتُ پاک میکنه ..
امام سجاد فرمود ما گریه میکردیم با ته نیزه میزدن .. ما گریه میکردیم لگد میزدن .. اما تو امشب راحت داد بزن هرکی رفت خونه صداش گرفت بدونه یه ذره شکل رقیه شده*
خرابه تاریکه تو روشنش کردی
تو هم لبت زخمه تو هم پر از دردی
*چقد شکل هم شدیم بابا .. بابا من که چشمام درست نمیبینه تو منو نگاه کن*
نگام کن که چجوری پیرم کردن
بی امون منو زمین گیرم کردن
نگام کن بابا
زندگیمُ دادم ولی بابا عشقتُ نه
گهواره رو دادم ولی غم اصغرُ نه
*هرکی اهل کنایه بود من لال میشم این یدونه رو نمیتونم توضیح بدم هرکی گرفت داد بزنه*
سنگارو میدیدم ولی بابا عمه رو نه
گوشوارمُ دادم ولی بابا معجرُ نه
*فرمودند سرُ انداختن جلوش تا سرُ انداختن عقیلۀ بنی هاشم و بقیۀ مخدرات دویدن جلوی رقیه شاید سرُ نبینه .. خواستن یه کاری کنن حواسش پرت بشه سرُ نبینه ..*
برید کنار میخوام سرُ ببینم
زخمای روز آخرُ ببینم ..
*به خدا قسم امشبُ سالم رد کنی میرسیم به عاشورا ان شاءالله ، اینو حضرت آقای علوی می فرمود :کی میگه نشناخت ؟کی میگه گفت غذا نمیخوام؟ تا دید شلوغ شد خرابه زن و بچه ریختن به هم یه چیزی انداختن رو خاک ، همه چی همون اول دستگیرش شد*
برید کنار میخوام سرو ببینم
زخمای روز آخرو ببینم
جلو چشامو نگیرید که میخوام
پارگیای حنجرو ببینم ..
*سرو بغل کرد:
مَنْ الَّذي أَيتمني بابایی …
همتون کمک کنید یتیم نوازی همینه به خدا شب عاشورا همتون گریه کردید با این ، غریب گیر آووردنت حالا من امشب عوضش میکنم :
یتیم گیر آوردنت .. اینه رسمش؟*
مَنْ الَّذي أَيتمني بابایی
دیگه تو آغوش منی بابایی
اینهمه جا رفتی دلت نیومد
به دخترت سر نزنی بابایی
زندگیمُ دادم ولی بابا عشقتُ نه
گهواره رو دادم ولی غم اصغرو نه
سنگارو میدیدم ولی بابا عمه رو نه
گوشوارمُ دادم ولی بابا معجرو نه
*حالا حرفای در گوشی ؛ (دختر دارا میدونن) یه حرفای رو دخترا جلوی همه میزنن یه وقتایی بعضی حرفا حرفای درگوشیِ ، عمه نباید بشنوه*
کاشکی میشد بازم برام بخندی
پلکای زخمیتُ دیگه نبندی
خیلی تنم درد میکنه بابایی
از شبی که پرت شدم از بلندی
ببین لبم داره عجب شکافی
نمیشه موی سوختمُ ببافی
هر دفعه گفتم که بابامُ میخوام
بهم زدن یه سیلیِ حسابی
از کوچه ها نگو ،راستی خبر نداری از عمو
بگو اگه دیدیش ،سر رقیه سوخته مو به مو
از مجلس شراب چیزی بهش نگو
*بابا بهش نگو؛ چیو نگم؟بهش نگو تو جمعیت بودم دیدم یه نامحرم داره خواهرمُ نشون میده .. بابا تاحالا اسم کنیزُ نشنیده بودم .. بابا دیدم نامحرما به ما بد نگاه میکنن .. بابا بهش نگو ؛ عموم غیرت اللهِ .. بهش نگو ریختن روی سر عمم .. خودشُ انداخت رو بچه ها ،بچه هارو نزنن .. با کعب نی و تازیانه و نیزه … حسین .. بهش نگو از بالای ناقه افتادم .. بهش نگو موهامُ کشیدن .. بهش نگو پا برهنه رو خارا دویدم .. بهش نگو لگد خوردم ..*
زندگیمُ دادم ولی بابا عشقتُ نه
گهواره رو دادم ولی غم اصغرو نه
سنگارو میدیدم ولی بابا عمه رو نه
گوشوارمُ دادم ولی بابا معجرو نه
دستتُ بیار بالا ، به رقیه .. روزیِ اربعین دستِ رقیه ست .. باب الحسین رقیه ست .. بلند بگو یا حسین …
@rozeh_daftary
هدایت شده از نوحه سنتی مجمع الذاکرین اهلبیت (ع)
1_1869754809.opus
1.96M
صوت ۱۳ دقیقه ای ویژه نجات جنین
مناسب 🔽🔽
استفاده در روضه های خانگی
ومراسمات شیر خوارگان حسینی ✅
بزرگترین گناه بعد از شرک به خدا
کشتن فرزند به این دلیل است که
ممکن است در لقمه او شریک شود ...😭
نقل به مضمون از پیامبر اکرم (ص)
#ناجی_شویم_تا_لایق_منجی_شویم
#حضرت_رقیه
#شب_سوم_محرم
گوش ها را تیز کن بابا صدایم میزند
آن طرف تر حرمله طعنه به آهم می زند
جای عباست گهی شمر است به ما سَر می زند
گر بگویم یا عمو، اِنگار بدتر می زند
جای دستانت، حریق، چنگی به مویم می زند
جای یاست، ارغوان رنگی به رویم می زند
خشک بود لبهای تو، باران به چشمم می زند
سرخ بود دندان تو، دیدم که محکم می زند...
@rozeh_daftary
ب. نظری منش
حُرمت گذاشت هر که به زهرا بزرگ شد
اندازه تمام دو دنیا بزرگ شد
در وادی حسین هر آنکه قدم گذاشت
قطره ولی به وسعت دریا بزرگ شد
مجنون خلوص داشت اگر ماندگار ماند
مجنون بزرگ شد که لیلا بزرگ شد
اینجا ادب مسیر رسیدن به قُلّه هاست
سَر خَم نمود حضرتِ حُر تا بزرگ شد
او سجده کرد و قبله خود را عوض نمود
تیره نماند و چون شب یلدا بزرگ شد
آغوش وا نمود و پذیرفت توبه را
در پیش خلق بیشتر آقا بزرگ شد
حُرّ پیر وادی همه اهل توبه است
بر اهل توبه مُرشد و بابا بزرگ شد
آزاده بود و رفت و به آزاده ها رسید
با یک نگاهِ بهتر از امضا بزرگ شد
ترسید اگر چه اهل حرم از اُبُهتش
کوچک شد و به اذن مسیحا بزرگ شد
امّا نبود تا که ببیند که کربلا
داغش برای زینب کبری بزرگ شد
گرچه سرش شکست ولی سر جُدا نشد
نیزه فرو که رفت گلوها بزرگ شد
در بین آن همه سرِ بر نیزه روضه ی
نیزه به گوش رفتن سقّا بزرگ شد
@rozeh_daftary
دید خود را در کنار نور و نار
با خدا و با هوی در گیر و دار
گفت از چه زار و در وا مانده ای
کاروان راهی و درجا مانده ای
نیست این در بسته راهت می دهند
دو جهان با یک نگاهت می دهند
غرقه خود را دید و از بهر حیات
دست و پا زد سوی کشتی نجات
تائبم بگشا به رویم باب را
دوست می دارد خدا توّاب را
ای سراپا آبرو خاکم به سر
پیش زهرا آبرویم را مبر
بعد از این خشکیده بر لب خنده ام
بس که از طفلان تو شرمنده ام
مهربان آلوده ام پاکم نما
زیر پای زینبت خاکت نما
دید حر از پای تا سر حُر شده
سنگ جسته گوهر خود، دُر شده
رو به سویش کرد شاه عالمین
گفت با حر این چنین مولا حسین
با سپاهت راه، سد کردی به من
نیستی بد گر چه بد کردی به من
تو نبودی قلب پر غم داشتم
در سپاهم حُر تو را کم داشتم
ما پی امداد تو بر خواستیم
گر تو پیوستی به ما، ما خواستیم
عذر کمتر جو که در این بارگاه
عفو می گردد به دنبال گناه
توبه را ما یاد آدم داده ایم
ما برائت را به مریم داده ایم
مُرده را ما خود مسیحا می کنیم
درد را عین مداوا می کنیم
نیستی در بین ما دیگر غریب
دوست می دارم تو را مثل حبیب
سربلندی خصم دون پستت گرفت
خاک پای مادرم دستت گرفت
گر چه صد جرم عظیم آورده ای
غم مخور رو بر کریم آورده ای
آب از سر چشمه تو گل نبود
سرکشی از نفس بود از دل نبود
تو بدی کردی ولی بد نیستی
خوب دادی امتحان رد نیستی
گفت مس رفتم طلا بر گشته ام
نه طلا بل کیمیا برگشته ام
از درش اکسیر اعظم رفتم
یک نگه کرد و دو عالم یافتم
از میان خیمه های بوتراب
یک صدا می آید آن هم آب آب
من نه باکم از هزاران لشکر است
ترس من از اشک چشم اصغر است
@rozeh_daftary
با دست عفو خود به پایت گل فشاندیم
تو دوستی، ما دشمن خود را نراندیم
امروز دیگر ما تو هستیم و تو مایی
تنها نه در مایی در آغوش خدایی
وصف تو را باید کنار پیکرت گفت
آری تو حری همچنان که مادرت گفت
@rozeh_daftary
بر کویرِ سفرهایِ سائلان باران تویی
رحمتِ بی انتهایِ حضرت منان تویی
+اما قبل از اینکه ناله بزنی یه چیزی بگم،همتون منتظر بودید یه اسمی از دهانتون خارج بشه مثه هر شب میدونم،کربلا غوغاست میدونم،اما شب پنجم ماهِ محرمِ ... کربلا چقد شلوغه .. اما میخوام امشب برخلاف هر شب همه منتظرید بگید حسین ، بیایید امشب یه کاری کنیم دلِ زهرا شاد بشه ... هر شب حسین گفتی،همه تون الان منتظرید اما میخوام بگم : همۀ اهلِ خانه میگفتن حسین پیغمبر میگفت جانم حسن ...
-به جز غمت آقا غمی تو سینه نیست
شلوغه کربلا کسی مدینه نیست ...
+پیغمبر فرمود چشمی که برا حسنم گریه کنه قیامت گریان وارد نمیشه ....
-نواده هایِ تو حرم دارن ولی
چقد غریبی ای حسن بن علی ...
+امشب شبِ غریب نوازیُ یتیم نوازیِ یه جوری گریه کنیم مادرش نگه بچه ام غریبه ... امشب هم برا پدر گریه کنیم هم برا پسر ...
بر کویرِ سفرهایِ سائلان باران تویی
رحمتِ بی انتهایِ حضرت منان تویی
آن که بوده خاندانش از اَزل مسکین منم
آن که بوده خاندانش صاحبِ احسان تویی
+عَادَتُكُمُ الْإِحْسَانُ ، وَ سَجِيَّتُكُمُ الْكَرَمُ» ... احسان و کرَم مال شما خانواده ست ...
-جود و احسان تو را نازم که بین خانه ت
سائلان هستند صاحبخانه و مهمان تویی
+یه جوری با گدا راحته اصلاً احساس نمیکنیم مهمانیم ... انگار میزبانی آقاجان ... من خیالم امشب راحت میخوام یه دل سیر برات گریه کنم اصلا یاد حاجات نباش اصلا فکر حاجات نباش همه رو بزار کنار با خیالت راحت دلِ سیر برا بچه اش گریه کن ... خودش میدونه چه جوری دستتُ پرکنه اون نمیزاره ما دست خالی بریم نه نه ... بالاترشُ بگم هنوز نیومده کیسه تو پر کرده ... همین اشکی که امشب بهت داده همینُ نشون میده
-جود و احسان تو را نازم که بین خانه ت
سائلان هستند صاحبخانه و مهمان تویی
هر کجا حرف از کریمان دو عالم میشود
اولین نامی که هرکس میکند عنوان تویی
+کریم آل الله ... همشون کریم اند،ابی عبدالله یه گدایی اومد درخانه اش حضرت یه مرحمتی کرده،دستِ حضرتُ بوسید مرد سائل و رفت حضرت گفت چرا اینکارو کردی گفت آقا شما خیلی کریمید ، دیدن امام گریه کرد فرمود : تو کرَم دیدی ولی کَریم ندیدی ، کریم داداشم حسن بود ... ببین وقتی حسین بگه کریم داداشم حسنِ کجایِ کاریم ...
-هر کجا حرف از کریمان دو عالم میشود
اولین نامی که هرکس میکند عنوان تویی
ظاهرت هرگز زِمسکین بهتر و برتر نبود
آن که قبرش نیز شد با سائلان یکسان تویی
یه مدینه یه بقیعه
یه امامی که حرم نداره ...
سینه زنها کسی نیست تا
روی قبرش یه دونه شمع بزاره ...
ظاهرت هرگز زِمسکین بهتر و برتر نبود
آن که قبرش نیز شد با سائلان یکسان تویی
پاسخت بر ناسزایِ دشمنت لبخند بود
خیرخواهِ مهربانِ خیلِ بدخواهان تویی
+میومد از شهرِ شام مقابلش،شروع میکرد به اهانت کردن،یه جمله ای تو تاریخ هست من زبون نمیچرخه، علما منو ببخشن، سادات منُ ببخشن ... جلو امام میگفت «یا مذل المؤمنین» ... حضرت سرشونُ می انداختن پایین، میذاشتن خوب حرفاشُ بزنه،بعد سرِ مبارک و می آوردن بالا یه نگاه به سر و وضعش می انداختن میگفتن از سر و وضعت پیداست غریبی تو مدینه .... بیا بریم سرسفرۀ من بشین ... توخونۀ من کسی غریب نیست ...
+امشب شبِ عبدالله بن الحسنِ .... همون هایی که سر سفره اش نمک گیر شدن،اومدن بچه شُ بکشن ... همونایی که بهشون لطف کرد ، بهشون کرَم کرد ، بچه شو سنگ باران کردن ... گفتند این پسرِ حسن بن علیِ ... خدا به ما رحم کنه ، روضۀ این آقازاده روضۀ عاشوراست روضۀ گودالِ ...
-یک نفر فهمیده باشد درد زهرا را اگر
آن تو هستی، آن تو هستی ، آن تو هستی ...
بعد از آن کوچه فقط رویِ لب تو آه بود
غصه میخوردی از اینکه قدِ تو کوتاه بود
+اومد رو پنجۀ پا بلند شه اما یه دست بی حیا روی سرش رد شد ... امشب راحت بگو یا زهرا ... پسرش هم این غصه رو داشت بردمت کربلا ... امام حسن اجازه بدن ... چرا اجازه بدن ؟ خودش داره میاد کربلا ... آقاجان ما امشب تنهایی نریم کربلا ، با شما بریم کربلا ... چه کربلایی بشه آدم با امام حسن بره کربلا ... آخه اول روضه خوان که گفت : لا یوم کیومک یا اباعبدالله ....
+پسرش هم همین غصه رو داشت ،عبدالله بن حسن یه سالش بوده تو تاریخ نوشتن پدرش به شهادت رسید سال پنجاه و یک هجری تا شصت و یک ده سال ، از یه سالگی تو بغلِ حسین ... ده سال تا چشمشُ وا کرد دید حسین کنارشه ...
+بعضی ها نوشتن یه وقتایی به اشتباه به حسین میگفت بابا ... زود معذرت خواهی میکرد ابی عبدالله می گفت راحت باش عزیزم من باباتم ... یا اباالایتام ... اجازه بده ما هم بهت بگیم بابا ...
این آقازاده همه چیش با همۀ شهداء فرق میکنه خیلی با من بیا امشب شبِ پنجم محرم ... من از سادات عذر میخوام ...
+این آقازاده جنگیدنش با همه فرق داشت ... جنگ و ببین ، دستش تو دست عمه است یکی یکی از صبحِ عاشورا شهداء رو میارن عقب ... هی میاد