•| روضه خون |•
. همه شب نهادهام سر، چو سگان، بر آستانت که رقیب در نیاید به بهانهٔ گدایی .. #عراقی | @Rozekhon
.
تقدیرِ من از بندِ تو آزاد شدن نیست
دیدی که گشودی در و من پَر نگشودم
#فاضل_نظری | @Rozekhon
•| روضه خون |•
. رفته سردار نفس تازه کند، برگردد چون ظهور گل نرجس، به خدا، نزدیک است @Rozekhon
.
آسمانی شدن از خاک بُریدن میخواست..
#فاضل_نظری | @Rozekhon
.
اگرچه ریشه در این دشت بستهام، باید
به جای خاک گرفتارِ آسمان باشم ..
#فاضل_نظری
@Rozekhon
.
روشن نمیشود
به چراغی جهان، ولی
یادآورِ حقیقت پیدای نور باش
#فاضل_نظری
@Rozekhon
.
نمیآید به چشمم
هیچکس غیر از تو این یعنی
به لطف عشق تمرین میکنم یکتاپرستی را ..
#فاضل_نظری | @Rozekhon
باد در فکر رهایی روی آرامش ندید ..
راهِ بیرون رفتن از زندان آزادی کجاست؟
#فاضل_نظری
@Rozekhon
مگذار با خبر از مقصدت کسی
حتی به سوی میکده وقت اذان بیا!
#فاضل_نظری | @Rozekhon
کمر خم کرد هرکس برد بار عشق را بر دوش
جوان شد پیر، گل شد سر به زانو، بید شد مجنون
#فاضل_نظری
@Rozekhon
خود گفته است از همه نزدیک تر به ماست
بیچاره عاقلی که سرش گرم جستجوست..
#فاضل_نظری
@Rozekhon
•| روضه خون |•
سِر عاشق شدنم، لطف طبیبانه توست ورنه عشق تو کجا، این دل بیمار کجا؟ @Rozekhon
هر کس به قدر وسع خریدار یوسف است
سرمایهٔ شکستهدلان چیست؟ آرزوست
#فاضل_نظری
@Rozekhon