eitaa logo
🌱درگاه شاعران روضه نشینان🌱
2.2هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
368 ویدیو
67 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
وقتی که قال در حرمت حال می شود دست دعا به شانه ی من بال می شود   در این همه مریض یکی را شفا مده تقصیر توست این همه جنجال می شود   بر راه زائران تو کردیم گریه ها این آبروی ماست که پامال می شود   از توبه در حریم تو ما هم ملک شدیم آدم در این محیط سبک بال می شود   این نامه نیست بر پر و بال کبوتران خون دل است سوی تو ارسال می شود   آباد شد کسی که ز گریه خراب شد خوشحال آنکه پیش تو بد حال می شود   هر کس نمی رسد به در آفتاب او معنی اگر چه نیز بود کال می شود 🔸شاعر: _______________________ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────————
🌷🌷🌷 ✅بنداول دوماه گفتیم حسین و می زدیم سینه به این امید که زهرا مارو می بینه حسین جانم 2 دوماه برتن لباس ماتمش کردیم دوماه گریه برای هر غمش کردیم حسین جانم دوماه بودیم میون روضه ها دلخون دوماه گفتیم حسین با چشمای گریون حسین جانم 2 دوماه بودیم همه هم ناله با زینب (س) دوماه گفتیم با بغض و گریه یا زینب (س) حسین جانم 🔘➖➖➖➖➖🔘 ✅بنددوم دوماهه من که کارم غصه و غم بود خدارو شکر غم من از محرم بود حسین جانم دوماه بود که دل شیعه پریشون بود دوماه بود که چشامون کاسه ی خون بود حسین جانم خدا حافظ سیاهی های ماه غم خدا حافظ علم ها تکیه و پرچم خدا حافظ 2 خداحافظ نوار مرزی مهران خداحافظ هیاهوی عزاداران خدا حافظ خداحافظ تموم موکبای راه خداحافظ حسینی های کرمانشاه خدا حافظ خداحافظ دل شیدایی ارباب خداحافظ بساط چایی ارباب 🔘➖➖➖➖➖🔘 ✅بندسوم حلالم کن* که از غصه ت نمردم من حلالم کن*که تو روضت نمردم من حلالم کن 2 بزار اقا *که از عشق تو پرباشم قبولم کن *منم مثل یه حر باشم قبولم کن حسین جانم زمین خوردم*بلندم کردی ای اقا خداییش که *تو خیلی مردی ای اقا بذارآقا *همیشه نوکرت باشم تامن زندم*غلام اکبرت باشم حسین جانم نکن ردم *که بی تو پر ز تشویشم که من بی تو*تو این دنیا تلف می شم حسین جانم دیدم با پا *تورو که پشت و رو می کرد دیدم نیره *به پهلوت که فرو می کرد حسینم رو *دیدم که دست و پا می زد وقتی ضربه *با خنجر از قفا می زد بمیرم من با هر ضربه*دلم کنده می شد از جا دیدم داره *میاد از راه دور زهرا بمیرم من تو رفتی و *موندم من بین این اوباش موندم تنها *با این نا محرما داداش تو رفتی و *کنیز گفتن به دختر ها رسید دسته *نامحرم ها به معجر ها تو رفتی و*منو بردن تو بازار ها من و بردن *حسین در بین انظار ها 💠💠💠2️⃣8️⃣0️⃣💠💠💠 _________ نفس پیام کیانی
💟. دعای خروج از ماه صفر 💟 🌹فراموش نشه؛همه رادعاکنید🌹 💚بسم الله الرحمن الرحیم💚 یا سَیّدُ یا سَیّدُ یا صَمَدُ یا مَنْ لَهُ الْمُسْتَنَدُ اِجْعَلْ لی فَرَجاً وَ مَخْرَجاً مَمّا اَنا فیهِ وَاکْفِنی فِیهِ وَ اَعُوذُ بِکَ بِسْمِ اللهِ التّامّاتِ یا اَللهُ یا اَللهُ یا اَللهُ یا رَحْمنُ یا رَحْمنُ یا رَحیمُ یا خالِقُ یا رازِقُ یا بارِیُ یا اَوَّلُ یا آخِرُ یا ظاهِرُ یا باطِنُ یا مالِکُ یا قادِرُ یا واهِبُ یا وَهّابُ یا تَوّابُ یا حَکیمُ یا سَمیعُ یا بَصیرُ یا غَفورُ یا رَحیمُ یا غافِرُ یا شَکُورُ یا عالِمُ یا عادِلُ یا کَریمُ یا رَحیمُ یا وَدودُ یا غَفورُ یا رَؤفُ یا وِتْرُ یا مُغیثُ یا مُجیبُ یا حَبیبُ یا مُنیبُ یا رَقیبُ یا مَعیدُ یا حافِظُ یا قابِضُ یا حَیُّ یا مُعینُ یا مُبینُ یا جَلیلُ یا جَمیلُ یا کَفیلُ یا وَکیلُ یا دَلیلُ یا حَیُّ یا قَیّومُ یا جَبّارُ یا غَفّارُ یا حَنّانُ یا مَنّانُ یا دَیّانُ یا غُفْرانُ یا بُرْهانُ یا سُبْحانُ یا مُسْتَعانُ یا سُلْطانُ یا اَمینُ یا مُؤمِنُ یا مُتَکَبّ‍ِرُ یا شَکُورُ یا عَزیزُ یا عَلیُّ یا ‍وَفِیُّ یا قَویُّ یا غَنیُّ یا مُحِقُّ یا اَمینُ. (آمین یا رب العالمين)
ازقیل و قالِ هر دو جهانم رها، حسین! شادم که مبتلای غمم با شما حسین! ازمن دو ماه نوکری ام را قبول کن نوکر دلش خوش است به این گریه ها حسین
‍ : هدیه به حضرت زهرا صلوات شور ترکیبی امام حسین ع شعر وسبک :رضا نصابی به نفس حاج رضا غلام پور نفس من تو سینه میزنه دم توی قلبم به عشق حسین توی بند بنددلم تو وجودم روی قلبم نوشته حسین شبا تو خوابم میبینم خواب گنبد طلا میبینم یه روز اقا من و بردی کربلا تاکنارحرمت خودم و میرسونم از زبون زینبت برات ارباب میخونم اگر کشتن چرا ابت ندادن تورا زان در نایابت ندادن اگر کشتن چرا خاکت نکردن کفن بر جسم صد چاکت نکردن نفس من توسینه میزنه دم توی قلبم توی سینم به عشقه حسین روی بند بند دلم روی قلبم روی سینم نوشته حسین به عشق پاک تو اقا پارو ابرا میزارم هرجایی بگم حسین مثل بارون میبارم ارزوم اینه اقا یه روزی تو حرمت اونجا روضه بخونم اقا به عشقه اکبرت جوانان بنی هاشم بیایید علی را بر در خیمه رسانید خدا داند که من طاقت ندارم علی را بر در خیمه رسانم نفس من تو سینه میزنه دم توی سینم به عشقه حسین روی بند بند دلم روی قلبم روی سینم نوشته حسین شبا تو خوابم میبنم با دلی زارو حزین اومدیم تو ضریح پسر ام البنین الهی دسته جمی همه کربلا میریم توی بین الحرمین دم عباس میگیریم سقای دشت کربلا ابالفضل ابالفضل دستش شداز پیکر جدا ابالفضل ابا الفضل: رضا نصابی
هدیه به حضرت زهرا صلوات زمینه و زمزمه یا شور حضرت زهرا قسمت نبود که برای من ثمر بشی تو برای من سحر بشی تو برای من پسر بشی تو قرار بودش که مثل حسن توهم پسر شی مثل علی تو با جگر شی عصای پیریه پدر شی لالالالایی لالا لالا لالا لالایی بای ذنبه قتلت ای عزیزه مادر نیومده شدی تو پر پر شدی شهیده راه حیدر صدا زدم من فضه خضینی پشت اون در حیا نکردن از پیمبر بستن طناب به دسته حیدر لالالالایی لالا لالا لالا لالایی لگد به در زد اون مرد بی حیا تورو کشت با ضربه های پا تو رو کشت نیومده دنیا تورو کشت اغوشه من شد عزیزه جونم قتلگاهت چی بود اخه جرم و گناهت خاموش شدش چه زود نگاهت لالالالایی برات بمیرم ای عزیزم میونه اتیش غنچه ی پرپرم می سوختش این قلبه مضطرم می سوختش گوشه ی معجرم می سوختش مسمار گرفتش راه نفس کشیدن رو تا اسمون پریدن رو راه نفس کشیدن رو لالالالایی برات بمیرم ای عزیزم رضا نصابی https://t.me/rozeneshinan
مادری از نفس افتاده و غوغا شده است وسط همهمه گم ناله زهرا شده است فی بیوت اذن الله فراموش شد و پای آلوده ترین ها به حرم وا شده است آتشی که همه جا آب زمینش زده است بانی سوختن ِ خانه دریا شده است بین این چل نفر و آتش و مسمار و غلاف بر سر کشتن ریحانه چه دعوا شده است ناله زد فضه خذینی پسرم را کشتند یل شش ماهه فدای سر بابا شده است دست خیبر شکن و بند ؟ خدا رحم کند قامت فاطمه از شرم علی تا شده است ای یهودی مدینه تو مسلمانی کن اسدالله ، درین معرکه تنها شده است فتنه قد کرده عَلَم ، غیر دو تن یا که سه تن همه ی شهر درین حادثه رسوا شده است معجر فاطمه یک بار دگر غوغا کرد بند با معجزه از دست علی وا شده است بند شد باز ولی حرمت سادات شکست وقت دلواپسی زینب کبری شده است 🔸شاعر: _______________________________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
قرار بود که مثل حسن پسر باشی عصای دست من و پیری پدر باشی ببخش مادر خود را که با خود آوردت بنا نبود که آن روز پشت در باشی قرار بود بمانی شتاب جایز نیست بنا نبود مسافر که رهگذر باشی تمام هستی من می رود اگر بروی ولی اگر تو بمانی ولی اگر باشی و یا تمامی اینها فقط مقدّمه ای است که اتفاق خبرهای شعله ور باشی و اولین بشوی قبل از آنکه عاشورا شهید کوچک و شش ماهه ی پدر باشی نخورده شیر مرا ! مادرت به قربانت که میخ حادثه را خواستی سپر باشی 🔸شاعر: _______________________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
روی هیزم ها نخواب ای کودکِ مادر برو از دلِ این خاک تا دامانِ پیغمبر..برو گرچه دلبندِ منی امّا بقربانت شوم.. بهرِ حفظِ سیّد و آقای من حیدر برو فصّه را گفتم که تشییع ات کند بر روی دست می روی در پیشِ چشمانِ منِ مضطر برو پنجمین فرزندِ من ..قربانِ مظلومیّت ات زودتر از پشتِ در تا عرصه ی محشر برو آمدن ..رفتن بهم مخلوط شد ای محسنم اندکی تعجیل کن تا وادیِ دیگر برو این هیاهوهای دشمن گوشِ تو کَر می کند دور از چشمانِ مردم..وارثِ آخر برو محسنی و نامِ نیکوکاریت بخشیده اند جان فدا کردی به پای فاتحِ خیبر برو این جماعت بدتر از قومِ یهودِ خیبرند روی هیزم ها نخواب ای کودکِ مادر برو 🔸شاعر: ___________________________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
خواست خاموش کُنَد دور و بَرَش را که نشد پشتِ در جمع کُنَد بال و پَرَش را که نشد در آتش زده شد ضربدرِ ضربه‌ی پا خواست تا دفع کُنَد ضربِ دَرَش را که نشد تاکه در خورد به او دادِ علی در آمد هرچه او کرد نفهمد اثرش را که نشد آتش ، جمعیت ، داد ، در ، دود ، علی خواست از اینهمه گیرد خبرش را که نشد خم شده تا نرسد بر پسرش زخمی تیز تا به گهواره ببیند پسرش را که نشد تاکه فهمید کشیدند علی را بُردند رفت با دست بگیرد کمرش را که نشد تا به مسجد برسد آنقدری راه نبود رفت… بستند مسیرِ گذرش را که نشد قنفذ آمد نگذارد برسد تا مسجد تا مغیره شکند بال و پَرَش را – که نشد گرچه او رد شد و تا خانه علی را آورد… خواست پنهان بکند زخمّ سرش را که نشد 🔸شاعر: ______________________________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
نقشه هایم ریخت بر هم..محسنِ مادر برو پُر شدم از درد و ماتم محسنِ مادر برو حسرتِ لای لایی ات تا روز محشر تازه ست سینه ام جلوه گهِ غم‌‌..محسنِ مادر برو آخرین فرزندِ مظلومم..فداییِ علی.. زاده ی سلطانِ عالم محسنِ مادر برو هرچه کردم در.. نیاید سمتِ تو امّا نشد دیده ام شد مثلِ زمزم محسنِ مادر برو روی هیزم ها و خاکستر زمین خوردی چرا؟ گر که مقدور است نم نم محسنِ مادر برو قلب های این جماعت سنگ باشد ای پسر خواهشا حالا..همین دم محسنِ مادر برو گفته ام فضّه بیاید زود بردارد تو را نقشه هایم ریخت بر هم محسنِ مادر برو 🔸شاعر: ___________________________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
گویا حریف شعله ی این در نخواهی شد آخر عصای پیری مادر نخواهی شد می سوزم از اینکه تو با این کوهی از غیرت جز چند روزی بیشتر حیدر نخواهی شد مخواستم مثل حسن مثل حسین، مادر یار پدر باشی ولی دیگر نخواهی شد می خواستی دفع بلای مادرت باشی گفتم نرو هم زور این لشکر نخواهی شد وقتی که زینب دید مادر پشت در افتاد فهمید که هم بازی خواهر نخواهی شد باضربه پای پلیدی و هجوم در وقتی صدف له شد دگر گوهر نخواهی شد تو زودتر رفتی نبینی مرگ مادر را حالا دگر با درد هم بستر نخواهی شد مثل رقیه منکرت هستند بعضی ها درباور ناباوران باور نخواهی شد 🔸شاعر: _______________________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
باز هم بوی دود می‌‌آید فتنه‌ها باز شعله‌ور شده‌اند مصطفی رفت و امتش دور خانه‌ی فاطمه چه شر شده‌اند باز کردند دست شیطان را بند بر دست پنج‌تن بستند جانشین پیمبر است علی دست او را چرا رسن بستند آه این خانه؛ خانه‌ی وحی است گرد این خانه حرف بد نزنید باردار است مادر سادات بر در خانه‌اش لگد نزنید ناله‌ی گل ز پشت در آمد ای‌پدر، ای محول‌لاحوال ساقه‌ام را شکست امت‌تو غنچه‌ام شد به زیر پا پامال مرتضی را کشان‌کشان بردند چشم زینب ز بهت وا مانده فاطمه رفت در پی حیدر رد خونی از او بجا مانده رد‌خون دید زینب مضطر رد‌خون از زنی پسرمرده لحظه‌ای می‌رسد که طفل‌رباب شیر از تیر حرمله خورده رد‌خونی که در هوا پخش است رد‌خونی که از عبا می‌ریخت باورش سخت، سخت‌تر آن‌که خون اصغر ز نیزه‌ها می‌ریخت 🔸شاعر: ___________________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
سر سجاده ات که می آیی راه معراج عاشقان باز است هر نخ از ریشه های چادرتو آسمانی برای پرواز است مهر و امضای حاجت عالم در دعای دل شکسته ی توست مادرانه ترین نوازش ها توی دستان پینه بسته ی توست از سر معجر تو ای بانو آیه های حجاب میریزد از همان چادرت که وصله زدی در محل آفتاب میریزد مثل خورشید.... نه فراتر از آن چشم هستی است روشن از نورت دائما رشد میکنم چون گل پای این اشکها من از نورت این یتیم فقیر مسکین را سرپناهی نبوده غیر از تو تا به بن بست خورده ام مادر هیچ راهی نبوده غیر از تو مادران درد هم اگر دارند با همان حال غرق لبخندند هرکه شد غصه دار قصه ی خویش مادران غصه دار فرزندند ای که اشک عزای تو بوده است مایه ی سربلندی و شرفم من که نالایقم برایم باز مادری کن اگرچه ناخلفم با همان خاک هم ملوکانه است چادر تو اگر چه غرق رفو است روز محشر که روز بی کسی است رشته ی چادر تو واعتصمو است شک ندارم حجاب بی بدلت قبله ی پاکی است بی بی جان خاکها بر سر زمین از چه چادرت خاکی است بی بی جان؟ چادرت خاکی است بی زحمت اول روضه چادری بتکان با تکان دادن همین چادر گرد غم را به پلکها بنشان من بمیرم برایت آن دم که کند وکم رنگ شد نفسهایت غرق غم آه میکشم گویا پشت در تنگ شد نفسهایت در نمیخواست سر به تو بزند لگدی ناگهان نثارش شد روی لولا عقب عقب چرخید دلش از غصه غرق آتش شد در نمیخواست شعله ور باشد بلکه میخواست مهربان باشد میخ میخواست غنچه ات ای گل پای دیوار در امان باشد در لگد خوردو میخ را آورد تا بهشت تو لاله گون باشد از همان لحظه تا ابد باید دل تاریخ غرق خون باشد حیرتم کشت بین کوچه چرا آسمان بر زمین نمیافتاد تو اگر بر زمین نمیخوردی شاهی از صدر زین نمیافتاد 🔸شاعر: _______________________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
از حق گذشته ایم به ایجاب مصلحت لب بسته ایم یا به ستم یا به مصلحت عالِم که امتناع کند از بیان حق جاهل دهد به سفسطه فتوا به مصلحت باید به مکرهای معاویه تن دهیم وقتی فروختیم علی را به مصلحت محسن حقیقتی است که مسکوت مانده است دیروز به مصالحه حالا به مصلحت ظلمی که دیده فاطمه٬انکار میشود کم کم که اعتراف دهد جا به مصلحت از قاتلان فاطمه نامی نمی بریم دردا به این مسامحه دردا به مصلحت لعنت به دشمنان وطن٬ بی ممانعت منع است لعن دشمن مولا به مصلحت «باپیرو سقیفه برادر نمیشویم» حتی به حکم وحدت و حتی به مصلحت 🔸شاعر: ___________________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
مثل حسن , مثل حسین , آقاست محسن نور دو چشم حضرت زهراست محسن در این فضیلت مثل و مانندی ندارد اول شهیدِ غربت مولاست محسن ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
‍ هدیه به روح امام حسن عسکری صلوات اللهم و صل علی محمد وال محمد و عجل فرجهم زمینه احساسی زیبا امام حسن عسکری می گم با چشم خون فشان تسلیت یا صاحب زمان ای اقا ای اقا امشب عزاداری اقا بمیرم داغداری اقا ای اقا ای اقا لباس مشکی می پوشم شریک غصه هات بشم جوونیم نذرچشات اللهی که فدات بشم غریب امام عسکری به عشقت اقا مبتلام از راه دور اقا سلام جان اقام جان اقام سلام غریب سامرا سلام اقای باوفا جان اقام جان اقام سلام به نوکرای تو سلام به زائرای تو سلام می دم از راه دور به سمت سامرای تو غریب امام عسکری ای ذکر طپش های من ای دوای دردای من جان اقا جان اقا تو بخواهی می شم منم کربلایی می شم منم جان اقا جان اقا با نگاه تو وا می شه قفل تمام مشکلام از تو می خوام امضا کنی تذکره ی کربو بلام غریب امام عسکری به نگاه تو مدیونم واسه غمه تو گریونم جان اقا جان اقا تو لحظه های اخرت بودی به یاد مادرت جان اقا جان اقا به یاد مادرت بودی به یاد مسمارو سینه تو سامرا تنت بودو دلت بودش تو مدینه غریب امام عسکری ح رضا نصابی https://t.me/rozeneshinan
‍ هدیه به امام حسن عسکری صلوات زمینه شور واحد به سبک ایشا الله تو همین روزا همین روزا شاه کرم مرغ دلا پر می زنه امشب به سمت سامرا لباس غم به تن کنیم عزا داره امشب اقا از غم این مصیبت می باره دیده هامون عزاداریم برای دله خونه اقامون حضرت صاحب الزمان اشک می ریریزیم همراهتون ناقابلیم ولی مارو بدون شریک غمتون دلای شیعه گشته پر از سوزو پر از غم اجرک الله اقا. از این داغ معظم ای همه ی دل خوشیم دارو ندارم پسرم لحظه های اخرمه بیا کنارم پسرم لحظه ی اخرو من یاد بی سر می افتم یاد فشار خنجر روی حنجر می افتم با لب تشنه جدم و کنار دریا کشتنش جلوی چشم زینب و جلوی زهرا کشتنش تنش به روی خاک و جدا سرش زتن شد زینب دوش احمد خدا یا بی کفن شد رضا نصابی https://t.me/rozeneshinan
هدیه به امام حسن عسکری شور یا زمینه و زمزمه امام حسن عسکری گریز روضه حضرت زهرا بیا ببین که توون نداره پیکره من ببین تو جسمه لاغره من ببین تو حاله مضطره من از زهر کینه پا تا سرم می سوزه بابا چشم ترم می سوزه بابا بال و پرم می سوزه بابا غریب سامرا حسن جان می سوزم از تب افتاده ام میونه بستر با قلبه خون و زار و مضطر می خونم روضه های مادر این لحظه ها من به یاد دیوارو در هستم یاد غمای حیدر هستم به یاد داغه مادر هستم غریب سامرا حسن جان لگد به در زد با ضربه های محکم پا چهار چوب در کنده شد از جا در افتادش به روی زهرا به پشت اون در می زد صدا محسن مو کشت با ضربه پا محسن مو کشت فضه بیا محسن مو کشت غریب سامرا حسن جان رضا نصابی https://t.me/rozeneshinan
بنشسته به درگاهِ تو ماتم زده خورشید در فکرِ طلوع است و یا قصه ی تبعید تقدیر و قضا بعدِ تو اینگونه رقم خورد او بزمِ عزا گیرد و یا مائده ی عید کورانِ زمین تاب ندارند ببینند اینگونه جهان شعشعه ی نورِ تو تابید تو آمدی و تا که دِگر گم نشود عشق لبریز شود جانِ جهان از مَیِ توحید این صبحِ امیدِ تو و یا شامِ غمِ توست باید به کدام حالِ شما گریه و خندید؟! از اشکِ غروب و تبِ شب های تو پیداست تقدیرِ زمین بعدِ تو غم باشد و تهدید پروانه ی روحِ تو کجا طاقتِ هجران آن ناله ی فقدانِ تو را آه! که فهمید این صبر و رضا شیوه ی اجدادِ تو بوده است هرگز به دلت پاره نشد رشته ی امید بر بی کسی ات عالم و آدم همه گریان؛ صد قرن زمین اشک فشان دورِ تو چرخید گل تشنه، چمن تشنه، که تا کی تو بیایی باید دگر از ردِ قدم های تو پرسید در چهره ی گل خنده دِگر نیست کجایی؟ انگار زمین مرده و عمریست نبارید ماندیم پُر از بارِ فراق و غمِ هجران هی جمعه به جمعه شده این فاصله تمدید اجرا: کربلایی مجید منصوری @rozeneshinan
‍ ‍ ‍ کشته شد از زهرِ کینِ دشمنان عسکری مولا امامِ شیعیان تسلیت گوئیم از این داغِ عظیم پیشگاهِ مهدیِ صاحب زمان خون شده زین غصه قلبِ عاشقان قتلِ کین شد آن امامِ مهربان فاطمه شد از غمِ او نوحه گر در عزایش آمده بر سر زنان جانِ عالم در عزا، حجٌتِ قائم بیا شمعِ بزمِ ما شده دیگر خموش می رسد هر سو نوایِ غم به گوش جانِ ما از هجرِ رویش بی قرار سینه ها از داغِ او اندر خروش گونه را با اشکِ خون دریا کنید هر کجا بزمِ عزا بر پا کنید خاکِ غم بر سر کنید ای شیعیان گریه بر آلاله ی زهرا کنید جانِ عالم در عزا، حجٌتِ قائم بیا سامرا شد سر به سر ماتم سرا مهدیِ محزون نشسته در عزا زین مصیبت شد خلایق داغدار جانِ عالم غرقِ در شور و نوا آمده پیغمبر ازعرشِ برین ماتمِ عظمی بگیرد در زمین همرهِ او فاطمه بر سر زنان شالِ غم برگردنِ روح الامین جانِ عالم در عزا، حجٌتِ قائم بیا زین مصیبت پشتِ زهرا خم شده قلبِ او در نوحه و ماتم شده سبطِ پاکِ مصطفی را کشته اند داغدار پیغمبرِ خاتم شده صد خروش آید ز طاقِ آسمان گو فتاده لرزه بر کون و مکان عرشیان اندر نوا و شور و شین بین چه شوری گشته در عالم عیان جانِ عالم در عزا، حجٌتِ قائم بیا عسکری آن میوه ی حیدر بوَد لاله ای از باغِ پیغمبر بوَد این همان چشم و چراغِ فاطمه نورِ قلب و دیده ی کوثر بوُد سینه ی مهدی ز دردش بی قرار زین مصیبت گشته قلبش داغدار امشب آید در عزایِ بابِ خود چهره ی خود را نماید آشکار جانِ عالم درعزا، حجٌتِ قایم بیا اجرا: کربلایی مجید منصوری @rizeneshinsn