eitaa logo
درگاه شاعران روضه نشینان🌱
2.2هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
522 ویدیو
69 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
ای مرا دلبر و دلدار دلم میسوزد همچنان شمعِ شب تار دلم میسوزد بغضِ غربت به گلو بسته خدا آهم را پشت این آهِ شرربار دلم میسوزد گُر گرفته جگرم از ستمِ همسر خود من ز بی مهریِ این یار دلم میسوزد دست نیرنگ پیِ یاری اُمُّ الفضل است زآتشِ زهر ستمکار دلم میسوزد همۀ عمرم از او زخم زبان میخوردم یارب از اینهمه آزار دلم میسوزد ظلم بیداد چونان روزِ مرا شب کرده که چه در خواب و چه بیدار دلم میسوزد دور تا دور تنم هلهله دارد دشمن همچنان زینب از این کار دلم میسوزد این لبِ تشنه مرا بُرد به گودالِ عطش از غم قافله سالار دلم میسوزد چشم من روضۀ طفلان حرم میخواند مثل چشمان علمدار دلم میسوزد روضۀ علقمه و بوی گل یاس علی یادِ آن مادر بیمار دلم میسوزد 🔸شاعر: ___________________________
اربعین باد مخالف آمد و جَو قیرگون شد دیدم تنت پاکت ز صدر زین نگون شد دیدم دوباره در نزول آیات زلزال وقتی که آمد ذوالجناح از سمت گودال دیدم که نامرد از تنِ تو می بُرد سر آمد به گوشم نالۀ جانسوز مادر دیدم تنت میخواست زخمِ بیش از این را حتّی هزار و نهصد و پنجاهمین را دیدم تو را انگشت و انگشتر نداری حتّی دگر عمّامه ای بر سر نداری دیدم حرامی لاجرم نزدیک می شد بر غارت اهل حرم نزدیک می شد دست حرامی بود و مشعلهای سوزان چشمان خونین و پر از بُهتِ یتیمان دیگر سخن از ضربۀ سیلی... بماند از گوش خونین، صورت نیلی ... بماند ظهرت که رفت آوازۀ عصر من آمد شأن نزول سورۀ نصر من آمد دنیا به چشمم تیره تر شد از قیامت من ماندم و دلواپسی های قیامت منزل به منزل پرچم نهضت به دستم با آن صفوف دشمنانت را شکستم امّا برادر بی تو هِی آزار دیدم همچون کنیزان غربت بازار دیدم مانند مادر نام تو با ندبه خواندم در هر کجا با بانگ حیدر خطبه خواندم دردِ دلِ تنهام امّا بیش از اینهاست بیدادهای شام امّا بیش از اینهاست اَلشّام اَلشّام اَلْاَمان از حال سادات حیرانی این کاروان در باب ساعات از دشمنیهای همه مرد و زنِ آن آیینه بندانهای کوی و برزنِ آن از چشمهای خیرۀ نامردمانش از مردمان بی حیا و بد زبانش در پیش چشم دشمنِ نا مَحرم ما تر فند سَهلِ ساعدی شد مرهم ما اَلشّام اَلشّام اَلْاَمان از صبر و تابم بردند بی رحمانه در بزم شرابم از نافله های نشسته با تو گویم از استخوانهای شکسته با تو گویم بی تو برادر اربعینی داغ دیدم فصلِ خزانِ لاله های باغ دیدم بی تو چهل روزم چهل سالی گذشته پیداست از رویم به چه حالی گذشته هر ساعتش را قدر یک سالی شمردم روزی چهل بار از غم داغ تو مردم امّا نماز کفر را قامت شکستم با طاقت خود پشت طاقت را شکستم وَاللّٰه اگر در بینِ نامحرم نبودم روی کبودیهای خود را می گشودم تا که ببینی از ستمهاشان نشانه آثار سیلی، کعب نیزه، تازیانه اینک غمی سنگین به قلب خویش دارم من خاطری آزرده با تشویش دارم هرآنچه را باخود از اینجا برده بودم سوی تو پس آوردم ای بود و نبودم اِلّا سه ساله دخترت را که برادر زد روی دلهامان دوباره داغ مادر دیگر مپرس از کینۀ آل امیّه آخر چه گویم پاسخِ داغ رقیّه «ساده» ❇️باحضور یکصدو سی شاعر خوشنام کشور ✳️سبکهای خام و بروزبرای هر مناسبت✳️ ✅با روضه نشینان بروز باشید 👇👇👇👇👇👇👇 https://telegram.me/joinchat/BELnMjv2DPLwmVDRQ2ISoQ
یٰا حَسَن بن علی علیهِ السَّلام مُردم آنروز که حق در برم افتاد زمین دلم افتاد زمین، دلبرم افتاد زمین مرگِ من در وسطِ کوچه همانروز رسید که مسیحا دمِ احیاگرم افتاد زمین آه دل شلعۀ جانسوز شد و بالا رفت اشکِ خونین ز دو چشمِ ترم افتاد زمین آسمان تیره و تار است و عجب غوغایی است ماه خونین شده و اخترم افتاد زمین از زمین نالۀ جانسوز شنیدم یا ربّ آسمان گشت به دور سرم افتاد زمین دست بیداد خزان آمده بر صورتِ باغ وایِ من شاخۀ نیلوفرم افتاد زمین گوییا روح الامین آیۀ غم جاری کرد تا که این آینۀ کوثرم افتاد زمین قد که تا شد پرِ آن چادر خاکی پیچید هر قدم از پی آن مادرم افتاد زمین خم شدم تا گره چادر او باز کنم ناگهان پیش قدومش سرم افتاد زمین هر قدم اشک فرود آمده و همره آن بغض پنهان شده در حنجرم افتاد زمین دست نامرد چنان زد که همه باور من پیش این دیدۀ ناباورم افتاد زمین کوچه شد سعی و صفاهم شده غمخانۀ ما هر قدم حروله را هاجرم افتاد زمین زمزم و رُکن و منا زمزمه دارند زغم تا که آیینۀ بیت الحرم افتاد زمین تا درِ خانه گشودند به آن روی کبود پدرم ناله زد و خواهرم افتاد زمین بارها در وسط خانۀ خود میدیدم پاره های جگر مضطرم افتاد زمین «ساده» ❇️باحضور یکصدو سی شاعر خوشنام کشور ✳️سبکهای خام و بروزبرای هر مناسبت✳️ ✅با روضه نشینان بروز باشید 👇👇👇👇👇👇👇 https://telegram.me/joinchat/BELnMjv2DPLwmVDRQ2ISoQ