#حرکت_امام_حسین_از_مدینه
بسم رب الشهدا ، پای به زین زد پا شد
با توکل به خدا رفتن او زیبا شد
گفت لا حول و لا... راهی آن صحرا شد
قامتش سرو روان بود اگر طوبا شد
بند از بندِ دلِ عرش نشینان وا شد
عرش در زمزمه،گویا سخن از شمشیر است
این چه جمعیست که ذکر لبشان تکبیر است
از حجاز آمده و مقصدشان تقدیر است
فعلِ این قوم به آیات خدا تفسیر است
"کاف" "ها" "یا"... همه در کرببلا معنا شد
تو مپندار چو این قوم بسی می آید
مژده ای دشت که صاحب نفسی می آید
بانگِ ناقوسِ پریشان، جرسی می آید
"بوی پیراهن خونین کسی می آید"
قصه ی کرببلا غصه ی این دنیاشد
نیک ، در راه بلا مرکب رندی راندند
چه از این لشکر بی باک به ما فهماندند
صبح آن واقعه را صبح قیامت خواندند
عده ای هم که از این خیل خدا جا ماندند
ننگشان باد که شاه شهدا تنها شد
و اذا زلزلت الارض حرم بلوا شد
خواهر از مهنت این واقعه قدش تا شد
سر گهواره ی ششماهه گلی ، دعوا شد
اثر آبله برپای کسی پیدا شد
نوحه ی اهل حرم یکسره وا امّا شد
یا محمد بنگر فاطمه ی صغری را
خوش ادا کرد زمین حق ذوی القربی را
سوز این واقعه سوزاند ، دل دریا را
سمت گودال کشاندند چو مرکب هارا
یا محمد بنگر ، خون به دل زهرا شد
گل ششماهه ی گلزار کرم را چیدند
و چه بی رحم به احوال حرم خندیدند
ماه بر نیزه که شد بی صفتان رقصیدند
گنهی بد تر از این نیست ! سرت را دیدند
لحظه ای تلخ که خورشید، سرِ نی جا شد
راه اصحاب تو را، راه سعادت خواندیدم
عصر آن واقعه را عصر شجاعت خواندیم
از عقیله ، ثمر باغ امامت خواندیم
نام زینب که نوشتند ز غیرت خواندیم
دخت خیرالبشر احیاگر عاشورا شد
🔸شاعر:
#محمدجواد_توحیدی
__________________________
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️