eitaa logo
🌱درگاه شاعران روضه نشینان🌱
2.2هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
390 ویدیو
67 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
شیعیان سوز صدا را بشنوید حال پر فیض دعا را بشنوید بشنوید از خانه مولا علی ذکر نام حق ،خدای منجلی نک صدا با هق هقی همساز شد ذکر با امن یجیب آغاز شد این صدا از آن یک خون بر لب است آه او ام المصائب زینب است لحظه های زندگی اش پر زِ راز دخترک لب بر شکایت کرده باز وای جَدّا ،با تو دارم من سخن آتشی افکنده شد بر انجمن حضرت بابا غسلت داده است جسم تو بهر کفن آماده است امتت مزد رسالت داده است تیغ ها بهر علی آماده است بعد برگشتن زِ تشیع شما راه را بستند بر دخت شما پرسش از مادر زِ راه طعنه کرد زخم بر قلب دل ریحانه کرد هان زهرا در کجا باشد علی ؟ پس چرا مسجد نمی آید علی ؟ مسلمین از ما اطاعت کرده اند با خلیفه قصد بیعت کرده اند نِی علی است ،نِی مریدان علی در کجا باشند ،یاران علی بوذر و مقداد و آن عمار نیست پای منبر ، میثم تمار نیست این رسان پیغام ما دخت نبی آنی آید سوی مسجد آن علی غیر از این آیم پی امر امیر دست بسته آرمش پیش امیر گفت مادر به مغیره با محن تو کجا ،تهدید آن خیبر شکن تو نبودی در کنار مصطفی؟ هر کجا میرفت بودش مرتضی؟ تو نبودی در احد در جنگ بدر؟ غرش شیر خدا آن مرد مرد؟ گفته شد در آسمان صوت جلی نیست تیغی برتر از سیف علی لا فتا إلا علی باشد علی از همه شایسته تر باشد علی در غدیر خم نبودی تو مگر؟ رفت بالا دست حیدر با پدر؟ نا نجیب تا اسم حیدر را شنيد خاطرات بدر و خندق را شنيد دست خود بالا ببرد با ضرب کین مادرم افتاد و شد نقش زمین نرم نرمک راه میرفت با عصا چون عصایش بود اخم مجتبی اندکی تا این محن درمان گرفت آتشی در پشت خانه جان گرفت با لگد چون درب را او باز کرد عقده ها و کینه ها ابراز کرد مادرم آنجا بود همچون سپر تا نیفتد یک خراشی بر پدر آمدند آن چکمه پوشان روی او من بگویم شمه ای احوال او من بجویم با حسین از حال او در میان دست و پا دنبال او دست بابا بسته شد در آن میان دومی آنجا بود با تازیان می زدش با تازیان آن نا نجیب خوانده حیدر بهر او امن یجیب الغرض مادر به بستر اوفتاد نِی که او حتی پدر هم اوفتاد شد شکسته قامت سرو علی میرود تا آسمان آه علی شد فدای غربت من هستی ام مانده تنها آسیای دستی ام میشود سجاده ارث زینبین بی کفن در کربلا باشد حسین آنچه (مخلص ) گفت باشد آیه ای مانده از ریحانه ام یک سایه ای 🔸شاعر : ________________________________ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعرین روضه نشینان ☝️☝️☝️🌸
درجهان شاهی به جز شاه نجف افسانه است هرکه مولایش شود،غیر علی(ع) دیوانه است هر که در بندش شود؛با جرعه ای، مستش کند چون که حیدر صاحب جامِ می و میخانه است جرعه ای از جام حیدر را بنوش،به به ببین غیر این میخانه هر جایی روی غمخانه است نقد حیدر را بگیر، ورنه هلاکی آدمی وعده اش بر حوض کوثر، درب سقاخانه است عشق را از میثم خرما فروش آموختم گرد شمع روی حیدر قنبرش پروانه است سنگ حیدر را بزن بر سینه ات گر (مخلصی) مرحم غم های مولا حضرت ریحانه است خوش بود آن دل که در مدح امیر المؤمنین(ع) دم به دم ،هوهو کنان در ناله مستانه است هر که را در دل بود الطاف پاک حیدری در میان دوستانش عالم فرزانه است نام او نام خدا و حرف او حرف خدا هر که عاشق بر خداست با مرتضی هم خانه است 🔸شاعر : ________________________________ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعرین روضه نشینان ☝️☝️☝️🌸
مرا چشمیست خون افشان ،زِ نام ضامن آهو به زیر آن طلا ایوان ، دمادم ذکر من، هو هو جمالات و کمالات حرم از دور، هم پیداست به پای حضرت سلطان،نشینم من ،به دو زانو چنان حیرانم و مستم ،زِ صوت خوب نقاره که انفاست بود درمان،به درد من شود دارو اگر چه خادمت روی مرا نگرفت، اما من به عشقم میزنم صحن تو را ،با موی خود جارو به سقاخانه و یک جرعه ای از آبِ جان افزا فدای آن لبِ تشنه ،فدای نازنین ابرو رضا جان (ع) خاک بر چشمم ،که نام جَدّ تو بردم که من را این چنین چشم است و ،آن را آنچنان ابرو چنان بر خیمه ها آتش ، زبانه میکشید ای وای شکسته باز هم بازو ،گسسته باز هم پهلو سه ساله میدوید ،عمه به دنبالش در آن صحرا گمانم شعلهٔ آتش ، گرفته مَعجر و گیسو زبانم الکن است اینجا ،امام مهربانی ها مرا چشمی است خون افشان، از آن چشم و از آن ابرو 🔸شاعر: ____________________________
درد دل کرد، به محسن شهید مسمار طفل مظلوم حسین، اصغر شیرین گفتار من که آغوش پدر ،قتلگَهم میباشد روی دستان حسین، رزمگَهم میباشد آتش پشت در و میخ ،شده قاتل تو بَطن زهرا(س)شده گهواره تو، مقتل تو ای عمو جان ،من وتو،روز قیامت با هم نزد زهرا(س) و علی(ع)و،رسول(ص) خاتم سخنی نزد خدا،بهر شکایت داریم و به این گونه مصائب همه عادت داریم شکوهٔ تو ز عمر ،آنکه لگد زد بر در مادرت ،پشت در و بستهٔ دستان پدر تو در آن معرکه همچون درِ، نیم سوخته ای صبر ،بر رنج و بلا ، از علی(ع)آموخته ای شِکوهٔ من بُود از حرملهٔ کافرِ دون همهٔ عرش ز قنداقه من ،شد پر خون به سفیدی گلویم احدی رحم نکرد حرمله از همه بدتر ،ز خدا شرم نکرد پدرم نعش مرا زیر عبا پنهان کرد پشت خیمه چه سخت است ولیکن، آن کرد چه کند ،خیمه برد، این سر آویزان را؟ او چِسان دفن کند ،پاره ای از قرآن را؟ ای عمو جان به مدینه گل پرپر بودی نی کجا ، در بر زینب،تو بی سر بودی؟ نی کجا ؟ جسم تو را ریز به ریزه کردند؟ سر پاکت ز جفا بر سر نیزه کردند؟ من نبودم و ندیدم ضربت سیلی را و از آن سیلی کین ، روی رخ نیلی را تو ندیدی که پدر سوی علی عازم شد نوبت کار جوانان بنی هاشم شد شکر اَلَه که قَدِ سرو ابوالفضل دیدم آن دو چشمان پر از معرکه اش، بوسیدم بُرد مظلومیِ ما آبروی عدوان را نزد مادر بِبَرد آه و دل سوزان را 🔸شاعر: _____________________ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعرین روضه نشینان ⬆️
درد دل کرد، به محسن شهید مسمار طفل مظلوم حسین، اصغر شیرین گفتار من که آغوش پدر ،قتلگَهم میباشد روی دستان حسین، رزمگَهم میباشد آتش پشت در و میخ ،شده قاتل تو بَطن زهرا(س)شده گهواره تو، مقتل تو ای عمو جان ،من وتو،روز قیامت با هم نزد زهرا(س) و علی(ع)و،رسول(ص) خاتم سخنی نزد خدا،بهر شکایت داریم و به این گونه مصائب همه عادت داریم شکوهٔ تو ز عمر ،آنکه لگد زد بر در مادرت ،پشت در و بستهٔ دستان پدر تو در آن معرکه همچون درِ، نیم سوخته ای صبر ،بر رنج و بلا ، از علی(ع)آموخته ای شِکوهٔ من بُود از حرملهٔ کافرِ دون همهٔ عرش ز قنداقه من ،شد پر خون به سفیدی گلویم احدی رحم نکرد حرمله از همه بدتر ،ز خدا شرم نکرد پدرم نعش مرا زیر عبا پنهان کرد پشت خیمه چه سخت است ولیکن، آن کرد چه کند ،خیمه برد، این سر آویزان را؟ او چِسان دفن کند ،پاره ای از قرآن را؟ ای عمو جان به مدینه گل پرپر بودی نی کجا ، در بر زینب،تو بی سر بودی؟ نی کجا ؟ جسم تو را ریز به ریزه کردند؟ سر پاکت ز جفا بر سر نیزه کردند؟ من نبودم و ندیدم ضربت سیلی را و از آن سیلی کین ، روی رخ نیلی را تو ندیدی که پدر سوی علی عازم شد نوبت کار جوانان بنی هاشم شد شکر اَلَه که قَدِ سرو ابوالفضل دیدم آن دو چشمان پر از معرکه اش، بوسیدم بُرد مظلومیِ ما آبروی عدوان را نزد مادر بِبَرد آه و دل سوزان را 🔸شاعر: _____________________ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعرین روضه نشینان ⬆️
: آمد آن کس ،که سیاهی بِزُداید زِ دل ما و سلامی بفرستد ز همه، در بر مولا همهٔ رحمت حق از جَبَل رحمت توست و نسیمی که وزیدن بگرفت است به هر جا شده آتشکدهٔ پارس خموش، از قدم تو این خبر را برساند ،کسی بر در کسریٰ چون تَرَک بر سر ایوان مدائن افتد همه بینند فرو ریخته شد گنبد کسریٰ از یَمَن آمده آن ابرهه و لشکر فیلش با ابابیل ،لگدمال شده دولت صنعا خانه آمنه و چشمه نور ازلی است ولیکن نور این خانه مُنَّور شده بر عالم و دنیا مژدهٔ آمدن ختم رسولان ،که جبریل برسانند ملک ،از به ثَری تا به ثُرَّیا در جمالات رُخش نور رسالت ،که ببیند؟ هر کسی پی بِبَرد بر سخن ناب بُحيرا آمنه فخر زنان بشریت شده امشب فخر بر مریم و هم آسیه و هاجر و حَوَّا به کمالش همه جا یاد کند از ید موسیٰ به جلالش به دمادم بِدَمَد از دم عیسیٰ از وجود قدمش رفت به یغما ،بلا شک عِرضِ لات و هُبَل و سَجِّه و عُزّٰا تا بلالش صلواتی به محمد(ص) بفرستد همهٔ کُل رُسُل در بر او عَرض تمنا همهٔ عالمیان ،کل مَلَک خاک و جودش ببرند امر ورا نَک به سَمِعنٰا و اَطَعْنا دولت آل سعودی بگرفتست حریمش ملتش را نبرد،... دولت ابلیس به یغما قبله ام بین بقیع و حرم توست محمد(ص) چون سما سجده برد بر رخ آن گنبد خَضْرا زاد روزت ببرم تهنیتی بر رخ حیدر عَرض تبریک مرا وی ببرد در بر زهرا(س) چون محمد به زبان گفت، علی(ع) جان من است.! به فدای رخ او، آن علی عالی اعلا 🔸شاعر: ______________________ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعرین روضه نشینان ⬆️
در سال پنج هجری،در آسمان درخشید یک تکه ماه تابان،از تابش دو خورشید زینب بود نشانش، یعنی که زین بابا بر اهل بیت مولا،او جان تازه بخشید او زاده بتول است، دردانه محمد (ص) بر شام تار زهرا (س)،او هست هم چو مهشید بانوی عالمین است،او خواهر حسین است بر شیعیان مولا، او عافیت ببخشید قنداقه اش بدادند، نزد حسین و گفتند آرامشش تو هستی ، او مه بود تو خورشید تا نور روی خورشید ، بر روی مه درخشید دیگر نبود گریان ، بر روی او بخندید در دل بگفت جانم، زینب فدایی رویت رحمت به مادر من،زآنکه مرا بزایید نالان دگر نباشم ، چون بر در حسینم این نفس مطمئنه، اصل معاد و توحید این اشک من برایت، باشد طلب برادر باید به روز عاشور، از دیده خون ببارید عهدی ببندم اکنون، بین نبی و دادار هر جاست شمس سوم، آنجاخیام مهشید اما به خرد سالی، بعد غروب احمد ظلمی در ثقیفه، با کافران خروشید پیمان اوگسستند،پهلوی او شکستند شرم از خدا نکردند، تا مادرم بخشکید شد قسمتم به خردی، زین حال خانه داری بر بوتراب و اخوان، هستم نور امید چون هجر روی بابا، آمد به زندگانی داغ حسن زه بعدش ،قلب مرا خراشید من ماندم و حسینم ، با یاد روزگاران صد روز بد تر آید، از روزگار تاويد طبق تعهدی که ،بستم با خدایم هستم کنار ارباب،باید که عهد تجدید من که شب زفافم ،با شوی خود بگفتم الله نام او را، بر قلب من تراشید أبناء خود بگفتم،نور دو دیدگانم شیرم حلالتان باد، گر یاریش رسانید در روز گرم عاشور، بر خون تپیدگانند این عاشقان ارباب،آن نوگلان امید عون و محمد من غرش کنان برفتند آن غیرت الهی در خونشان بجوشید داغ وداع اکبر،آن شبهه پیمبر بر قلب آل هاشم،زخمی دگر خراشید از داغ هجر روی، آن نخل هل اتی یم از اصغرم نگوییم، خونش به عرش پاشید آن آخرین امیدم،در خاک و خون بغلتید عباس را گویم ،آن با وفای جاوید ماه منیر من رفت، تا جرعه ای بیارد تا تر شود لبان،آن کودکان نومید آمد به خیمه ارباب،با قامتی خمیده چونان زره بیفکند،یک پیرهن به پوشید گفتم اندکی صبر، آرامش و قرارم باید به جای مادر ، روی تو را ببوسید وقت وداع رسیده،باید صبور باشم از تل زینبیه، چشمان من چه می دید. گویی که زیر پایم،عرش خدا بلرزید آتشفشانی از خون،از این زمین بجوشید من زینب حزینم، از داغ دل غمینم ام المصائب من،در یاری یم شتابید همچون ایوب و میلاد یا محسن دلیرم از آب حوض کوثر ، یک جرعه ای بنوشید (مخلص) دوای دردم،در این قصیده گفتی این را بگو به یاران،بر جان خود ببالید 🔸شاعر: ______________________ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
🏴 به مناسبت شهادت سپهبد ای همه عاشوریان ، باید که قربانی شویم با نوای حیدری، غرق رجزخوانی شویم پای درس فاطمه، در مکتب خون خدا عاشق پیر خمین، باید جمارانی شویم دل به دریاها زد و بر اهل دنیا دل نَبست بحر اقیانوس ها باید، که طوفانی شویم کربلا درس اطاعت بود، از سالار خود ای خوشا در کوی جانان، مرد میدانی شویم منبری ها، روضه خان ها، سینه زن های حسین صبح که آمد ، عازم پیکار پایانی شویم باز هم آلوده شد، دست سخیف جانیان نی کند، وحشت زده، نادان و شیطانی شویم حاج قاسم ،! آرزویش بود دیدار حسین جمله باید ، حاج احمد، یا که تهرانی شویم راهی قدس شوید ، لشکر طوفانی عشق همچو آوار خراب، بر سر سفیانی شویم آری آری، ازشهیدان نک ندا آید همی ملحدان مورند، ما باید سلیمانی شویم 🔸شاعر: __________________________
ملکا؛ مدد بفرما، تو اجابتی دعا را صنما؛عنایتی کن، به رهان تو این بلا را چه کنم؟مدد نمایی !که ببینم آشنایی ز کرامتت ببینم ،رخ ماه مصطفی(ص) را تو که ساتر العیوبی،تو که غافر الذنوبی برسان به وقت مردن ،شه ملک لا فتا را چه کنم؟به وقت عصیان نظرم سوی تو گردد منم آن گدای عاصی،برسان تو مجتبی(ع) را تو ؛ تُعِزُّ مَنْ تَشاٰءی و تُذِلُّ مَنْ تَشاٰءى تو دهی، فخر و ذلت تو همی دهی ندا را چه عمل کنم به عالم که به لطف حق تعالی که زه عطر و بوی مهدی (عج) نصبی، نصیب ما را به نماز و خمس و روزه و جهاد علیه کفار فرجش شود مُفَرَّج،دل شیعیان رضا را دل شیعیان بود خون ز برای قتل زهرا(س) که بگیرد انتقام از ،دو خبیث بی حیا را (مهدیا)؛!..بگو کجایی؟نجفی؟!کربلایی؟! تو به شاه ملک ایران، تو بخوان فرج دعا را 🔸شاعر: ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
ملکا؛ مدد بفرما، تو اجابتی دعا را صنما؛عنایتی کن، به رهان تو این بلا را چه کنم؟مدد نمایی !که ببینم آشنایی ز کرامتت ببینم ،رخ ماه مصطفی(ص) را تو که ساتر العیوبی،تو که غافر الذنوبی برسان به وقت مردن ،شه ملک لا فتا را چه کنم؟به وقت عصیان نظرم سوی تو گردد منم آن گدای عاصی،برسان تو مجتبی(ع) را تو ؛ تُعِزُّ مَنْ تَشاٰءی و تُذِلُّ مَنْ تَشاٰءى تو دهی، فخر و ذلت تو همی دهی ندا را چه عمل کنم به عالم که به لطف حق تعالی که زه عطر و بوی مهدی (عج) نصبی، نصیب ما را به نماز و خمس و روزه و جهاد علیه کفار فرجش شود مُفَرَّج،دل شیعیان رضا را دل شیعیان بود خون ز برای قتل زهرا(س) که بگیرد انتقام از ،دو خبیث بی حیا را (مهدیا)؛!..بگو کجایی؟نجفی؟!کربلایی؟! تو به شاه ملک ایران، تو بخوان فرج دعا را 🔸شاعر: ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
ملکا؛ مدد بفرما، تو اجابتی دعا را صنما؛عنایتی کن، به رهان تو این بلا را چه کنم؟مدد نمایی !که ببینم آشنایی ز کرامتت ببینم ،رخ ماه مصطفی(ص) را تو که ساتر العیوبی،تو که غافر الذنوبی برسان به وقت مردن ،شه ملک لا فتا را چه کنم؟به وقت عصیان نظرم سوی تو گردد منم آن گدای عاصی،برسان تو مجتبی(ع) را تو ؛ تُعِزُّ مَنْ تَشاٰءی و تُذِلُّ مَنْ تَشاٰءى تو دهی، فخر و ذلت تو همی دهی ندا را چه عمل کنم به عالم که به لطف حق تعالی که زه عطر و بوی مهدی (عج) نصبی، نصیب ما را به نماز و خمس و روزه و جهاد علیه کفار فرجش شود مُفَرَّج،دل شیعیان رضا را دل شیعیان بود خون ز برای قتل زهرا(س) که بگیرد انتقام از ،دو خبیث بی حیا را (مهدیا)؛!..بگو کجایی؟نجفی؟!کربلایی؟! تو به شاه ملک ایران، تو بخوان فرج دعا را 🔸شاعر: ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
تو، علی بودی و بالاتر ز هر برتر شدی بی گمان اله نبودی از بشر سَرتر شدی نیست تیغی برتر و بهتر ز سِیفت ذوالافقار بهر کشتی نجات آدمی ،لنگر شدی ام اسماعیل از جُستن ز آب مآیوس گشت گو به مادر آفرین تو برتر از هاجر شدی فاطمه بنت اسد را در حریمش جای داد تا سه صبح و شام میهمان حضرت داور شدی چون قلم وصف تو را خواهد نگارد بر ورق نقش بندی بی بدیل از خِبرهٔ مسگر شدی در رسالت با رسولت گام در گامش شدی در شب خوف و خطر تو وارد بستر شدی مهربان ،آرام جام،شیرین زبان،در کودکی! قهرمان سر فراز قصهٔ مادر شدی.. در امامت چون محمد بی بدیلی یا علی خار در چشمانِ کور دشمن ابتر شدی جان تو جان محمد ،جان احمد جان تو بر گل یاس نبوت مهربان همسر شدی دشمنانت در احد در بدر و خندق، انهزام در به در شد دشمن دون، حضرت حیدر شدی دومی پرچم فکند و رو به صحرا الفرار با اشارات محمد ، فاتح خیبر شدی فاتح خیبر شدی ،چون فاتح دلها بودی مرتضی ای ،بو ترابی،شافع محشر شدی شرح اوصاف علی را بی گمان نتوان نوشت ای تو «مخلص» ،عاشقانه، کمترین نوکر شدی 🔸شاعر: __________________________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————