#دهه_کرامت #امام_رضا #مدح_امام_رضا
پریشان واژه هایم را زگیسوی شما دارم
تمام شعر هایم را من از سوی شما دارم
ولا حول ... برآن چشم و بر آن ابرو که من وزنِ
رباعی را فقط از این ترازوی شما دارم
تمام این غزلها را ضمانت میکنی آقا
که صید این مضامین را از آهوی شما دارم
قصیده قامتی و حاجی هر بیت تو هستم
که شرط حق مداری را من از کوی شما دارم
مربع گشت ترکیبم ز هر سو سجده ای واجب
قوافی قبلگاهی شد که از روی شما دارم
درِ عطر غزل افتاد و دل شد قطعه ای از عرش
وَ من این قطعه را از نام خوشبوی شما دارم
به هر مصرع دعا کردم به هر مصرع روا کردی
شبیه مثنوی حسی فرا روی شما دارم
اگرکه کربلا رفتم نجف یا سامرا دیدم
تمام روزی خود را من از سوی شما دارم
🔸شاعر:
#موسی_علیمردانی
___________________________________
🔹درگاه شاعرانروضه نشینان 👇
https://eitaa.com/rozeneshinan
#دهه_کرامت #امام_رضا #مدح_امام_رضا ع
پریشان واژه هایم را زگیسوی شما دارم
تمام شعر هایم را من از سوی شما دارم
ولا حول ... برآن چشم و بر آن ابرو که من وزنِ
رباعی را فقط از این ترازوی شما دارم
تمام این غزلها را ضمانت میکنی آقا
که صید این مضامین را از آهوی شما دارم
قصیده قامتی و حاجی هر بیت تو هستم
که شرط حق مداری را من از کوی شما دارم
مربع گشت ترکیبم ز هر سو سجده ای واجب
قوافی قبلگاهی شد که از روی شما دارم
درِ عطر غزل افتاد و دل شد قطعه ای از عرش
وَ من این قطعه را از نام خوشبوی شما دارم
به هر مصرع دعا کردم به هر مصرع روا کردی
شبیه مثنوی حسی فرا روی شما دارم
اگرکه کربلا رفتم نجف یا سامرا دیدم
تمام روزی خود را من از سوی شما دارم
🔸شاعر:
#موسی_علیمردانی
________________________________
درگاه شاعرانروضه نشینان 👇
https://eitaa.com/rozeneshinan
#حضرت_معصومه #مرثیه_حضرت_معصومه
اگر به دست خزان باغ بی بری بانو
ولی به روی فلک سایه گستری بانو
به سوی قم که قدم می نهی علم بردوش
به شانه عرش خدا را می آوری بانو
زشور عشق برادر به برکت قدمت
نمک به سفره این شهر می بری بانو
دیار قم شده صحرای حشر منتظر است
به پا شود به قیام تو محشری بانو
اگر رضاست حسینت تو زینبی و اگر
رضاست ساقی کوثر تو کوثری بانو
کسی که کفو تو باشد جهان ندیده و نیست
مگر که زاده شود باز حیدری بانو
اگرکه نایب زهرا شدی یقین داری
به روی گردن ما حق مادری بانو
چنین که برده قرار از تو شعله های فراق
چنان سپند پریشان به مجمری بانو
اگر چه سینه ات از غصه گشته مالا مال
ولی دمیده به قم با تو کوکب اقبال
در انتظار برادر زجاده های امید
به دست هر مژه ات لاله های استقبال
چه قدر پیر و شکسته شدی از این دوری
که لحظه های فراق است هریکی صد سال
گرفته زلف رضا را زمانه از دستت
گره به زلف غمش خورده رشته آمال
شبیه زینب کبری تویی تو سرتا پا
حسین وجه علی وار و فاطمه تمثال
ولی تفاوت شهر تا به شهر بسیار است
که قم کجا و بیابان و زینب و گودال
اگر تو در پی روی مه رضا هستی
هلال زینب کبری به نی شد استهلال
تمام شهر اگر که به پات افتادند
فتاد پای حرم لشگری پی خلخال
تن برادرتو غرق بین گل ها شد
تن برادر او زیر نعل ها پا مال
🔸شاعر:
#موسی_علیمردانی
_______________________________
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعرین روضه نشینان ☝️☝️☝️🌸
#حضرت_عباس #مدح_حضرت_عباس
#اعیاد_شعبانیه
عشق زیباست خداوند از آن زیباتر
عرش بالا ست ولی بنده از آن بالاتر
هرکسی سائل درگاه خداوند شود
میشود بین خلائق به خدا آقا تر
درِ درگاه خداوند حسین است حسین
هرکه دلباخته اوست شود لیلاتر
به خدا گر که بگردی همه عالم را
غیر عباس کسی نیست به او شیداتر
اینچنین شد که خدا کرد تجلی آری
عشق زیباست ابالفضل ازآن زیباتر
تا قیامت علم عشق ابالفضل به پاست
آری آن عشق که فانی نشود نور خداست
نام عباس که آمد دهنم آب افتاد
گوییا روی لب من عسل ناب افتاد
دل به دریا زدگانت چه فراوان شده اند
تاکه تصویر رخ ماه تو در قاب افتاد
نمک بین نگاهت چقدر شیرین است
دل فرهادی ام از عشق تو در تاب افتاد
طاق ابروی تورا کافر بی ایمان دید
سجده کرد و همه عمر به محراب افتاد
بگذارید که یک عمر عسل نوش شوم
نام عباس که آمد دهنم آب افتاد
ازهمان روز که چشمت به جهان وا گشته
ساقی عشق در این معرکه سقا گشته
روز میلاد تو جبریل خبر آورده
که خدا از صدف عرش گوهر آورده
انقدرشور شغف خانه مولا دارد
گوییا حضرت زهراست پسرآورده
آسمان شب مولاپس از این مهتابی است
حق برای دل خورشید قمر آورده
این که با خنده خود دارد اشاره به همه
کاشف کرب حسین آمده سرآورده
پاسبان حرم زینب کبری آمد
این که در سینه خود کوه جگر آورده
زحمت ام بنین بود که عباس شود
مرداز دامن مادرسوی معراج رود
پسرم گوش بده حرف دل ام بنین
آبرویم همه در دست تو باشد پس از این
ایستاده است فلک قد تورا سیر کند
ولی از روی ادب محضر مولا بنشین
گرچه برچشم تو مشتاق شده ارض وسما
محضر آل علی چشم بینداز زمین
هرکجا خواست که زینب بشود ناقه سوار
تو رکابش بشو عباس ,که او هست نگین
نکند لفظ اخارا توبگویی به حسین
من کنیزم تو غلامش همه جا هست همین
آنقدر خاک نشین قدم یار شدند
هر دو در هردوجهان صاحب دربار شدند
با قدمهای ابالفضل زمین می لرزید
دشمن از طرز رجزخواندن او می ترسید
وسط معرکه می رفت که محشر بشود
شاه شمشاد قدان تا که کمی می غرید
راه و بیراهه اش از هول ولا گم میشد
تا که چشمش به غضب سوی کسی میچرخید
همه آهنگ عقب گرد به لب می خواندند
تا که شمیر ابالفضل کمی می رقصید
میزد از میمنه از میسره میرفت برون
با هجومی همه لشگریان می پاشید
هرکسی بر قد و برجنگ تو کرده است نگاه
گفته لا حول و لا قوت الا بالله
بنویسید ابالفضل بخوانید حیا
بنویسید علمدار بخوانید وفا
هیچکس مثل ابالفضل نگیرد دستی
بنویسید زحاجات بخوانید روا
دیده او همه را یاد جنان می انداخت
بنویسید از آن چشم بخوانید بلا
بنویسد که سقاست بخوانید خجل
قول دادست که آبی برساند اما
مشک افتاد و تو افتاد ی وارباب افتاد
پای گهواره طفلش زنی افتاد از پا
بعد تو دشمن تو اهل جسارت بشود
بعد تو زینب تو سوی اسارت برود
🔸شاعر:
#موسی_علیمردانی
____________________________
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعرین روضه نشینان ☝️☝️☝️🌸
#امام_علی #مرثیه_امام_علی
☑️ اشعار بعد از شهادت امیرالمومنین
شب شد و بین کوچه ها پرنده پر نمی زند
کسی به غیر بی کسی حلقه به در نمی زند
تو رفتی آه غمت به آتشم کشیده است
در دل من روضه تو به جز شرر نمی زند
بعد تو گریه میشود روزی دخترت پدر
به شام گریه های من سپیده سر نمی زند
خفته یتیم کوفه در کوچۀ انتظار تو
نمی خورد نان و به جز حرف پدر نمی زند
ز اشک هر شب تو هر درخت کوفه سبز بود
بدون تو شکوفه ای به برگ بر نمی زند
تو رفتی و پس از تو ای سوخته دل آه کسی
شعله به چاه کوفه از آتش در نمی زند
تو رفتی و اهالی خرابه ها گریستند
که بعد از این کسی دگر خرابه سر نمی زند
🔸شاعر:
#موسی_علیمردانی
____________________________
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعرین روضه نشینان ☝️☝️☝️🌸
#امام_جواد #مرثیه_امام_جواد
رنگ سرخ ناله هایت از ستم بی رنگ شد
پاسخ نی نامه ی خون رنگ تو نیرنگ شد
پرشده از نقشه ی جان کندنت این خاک ها
بس که در هر جای حجره رد و پای چنگ شد
قلب هر سنگی از آهت آب شد با این وجود
گوش این سنگین دلان سنگین تر از هر سنگ شد
کاسه آبی چند گامی آن طرف دشمن گذاشت
هر قدر خود را کشیدی فاصله فرسنگ شد
عاقبت وقتی رسیدی ریخت دشمن آب را
تشنه کشتن اینچنین از کربلا فرهنگ شد
دست و پا از بس زدی گودال گویا کنده ای
چون حسین بن علی در مقتلت جا تنگ شد
🔸شاعر:
#موسی_علیمردانی
____________________
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعرین روضه نشینان ☝️☝️☝️🌸
#مرثیه_مسلم_بن_عقیل
شکسته پر شده آقا دگر کبوتر تو
به غیر سایهی غم نیست یاور تو
شب است کوچه به کوچه غریب میگریم
که رفت آبروی من به پیش مادر تو
اگر که زنده بمانم ز شرم میمیرم
بایستم به چه رویی بگو برابر تو
اگر خبر نرسد که نیا به کوفه حسین
خدا کند خبر من رسد به محضر تو
خدا کند که بیاید بلا فقط سر من
مباد کم بشود تار مویی از سر تو
برای تکتکتان نقشهها به سر دارند
تمام کوفه مهیاست در برابر تو
ذخیره آنقدر آقا شده است نیزه و تیر
برای قامت عباس امیر لشگر تو
چه قدر مأذنه از نیزه ساخته دشمن
که بشنوند اذان علی اکبر تو
سهشعبه دایه شده تا که شیر نوشاند
سهجرعه از سه پر خود برای اصغر تو
مرا غلام صدا میزند چه غم، ای کاش
کسی کنیز نگوید دگر به دختر تو
کنار خانهی خولی صداش میآمد
تنور کرده مهیا نهان کند سر تو
🔸شاعر:
#موسی_علیمردانی
____________________________
#مرثیه_مسلم_بن_عقیل
شکسته پر شده آقا دگر کبوتر تو
به غیر سایهی غم نیست یاور تو
شب است کوچه به کوچه غریب میگریم
که رفت آبروی من به پیش مادر تو
اگر که زنده بمانم ز شرم میمیرم
بایستم به چه رویی بگو برابر تو
اگر خبر نرسد که نیا به کوفه حسین
خدا کند خبر من رسد به محضر تو
خدا کند که بیاید بلا فقط سر من
مباد کم بشود تار مویی از سر تو
برای تکتکتان نقشهها به سر دارند
تمام کوفه مهیاست در برابر تو
ذخیره آنقدر آقا شده است نیزه و تیر
برای قامت عباس امیر لشگر تو
چه قدر مأذنه از نیزه ساخته دشمن
که بشنوند اذان علی اکبر تو
سهشعبه دایه شده تا که شیر نوشاند
سهجرعه از سه پر خود برای اصغر تو
مرا غلام صدا میزند چه غم، ای کاش
کسی کنیز نگوید دگر به دختر تو
کنار خانهی خولی صداش میآمد
تنور کرده مهیا نهان کند سر تو
🔸شاعر:
#موسی_علیمردانی
____________________________
#حضرت_معصومه #مرثیه_حضرت_معصومه
اگر به دست خزان باغ بی بری بانو
ولی به روی فلک سایه گستری بانو
به سوی قم که قدم می نهی علم بردوش
به شانه عرش خدا را می آوری بانو
زشور عشق برادر به برکت قدمت
نمک به سفره این شهر می بری بانو
دیار قم شده صحرای حشر منتظر است
به پا شود به قیام تو محشری بانو
اگر رضاست حسینت تو زینبی و اگر
رضاست ساقی کوثر تو کوثری بانو
کسی که کفو تو باشد جهان ندیده و نیست
مگر که زاده شود باز حیدری بانو
اگرکه نایب زهرا شدی یقین داری
به روی گردن ما حق مادری بانو
چنین که برده قرار از تو شعله های فراق
چنان سپند پریشان به مجمری بانو
اگر چه سینه ات از غصه گشته مالا مال
ولی دمیده به قم با تو کوکب اقبال
در انتظار برادر زجاده های امید
به دست هر مژه ات لاله های استقبال
چه قدر پیر و شکسته شدی از این دوری
که لحظه های فراق است هریکی صد سال
گرفته زلف رضا را زمانه از دستت
گره به زلف غمش خورده رشته آمال
شبیه زینب کبری تویی تو سرتا پا
حسین وجه علی وار و فاطمه تمثال
ولی تفاوت شهر تا به شهر بسیار است
که قم کجا و بیابان و زینب و گودال
اگر تو در پی روی مه رضا هستی
هلال زینب کبری به نی شد استهلال
تمام شهر اگر که به پات افتادند
فتاد پای حرم لشگری پی خلخال
تن برادرتو غرق بین گل ها شد
تن برادر او زیر نعل ها پا مال
🔸شاعر:
#موسی_علیمردانی
____________________________:
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
#ماه_رمضان
به امید امده ام خانه خرابم نکنی
همه کردند جوابم تو جوابم نکنی
بار ها آمدم و باز مرا بخشیدی
با کلام برو این بار خطابم نکنی
همه هستی من این قطره اشک است خدا
وای اگر رحم بر این چشم پرآبم نکنی
به ثوابی که ندارم چه امید ی بندم
آب چون نیست طلبکار سرابم نکنی
به گمان همه من بنده خوبی هستم
پیش چشم همه عاری زنقابم نکنی
آبرویم همه این است شدم عبد حسین
وای اگر نوکر این خانه حسابم نکنی
من که یک عمر شدم نوکر شش ماهه او
جلوی حرمله ای کاش عتابم نکنی
گر قرارست بسوزم بزن آتش اما
جلوی قاتل ارباب عذابم نکنی
🔸شاعر:
#موسی_علیمردانی
___________________________
╭┅──────——————─
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────—————