#امام_حسین #اربعین_حسینی
بیرون زدی به شوق حرم بی معطلی
با چشم خیس از حرم مرتضی علی
با هر قدم به زمزمه سرگرم رفتنی
سرگرم راه رفتن و لبیک گفتنی
دریای بیکران عزادار را ببین
این خیل پابرهنه ی زوار را ببین
هر نغمه ای به داد خروش تو می رسد
از هر کرانه نوحه به گوش تو می رسد
هر خانه ای به شوق پذیرای زائر است
هر کس به هر چه دارد و با هرچه قادر است
مردی که بود کوزه ای آبی به شانه اش
با التماس برد تو را هم به خانه اش
انداخت سفره ای و به تو جای خواب داد
با چای گرم تشنگی ات را جواب داد
گویی تو را به سمت حرم مست می برند
آری تو را به پا نه ، که بر دست می برند
تو می رسی به پای دل و زخم تاولی
همراه زخم قافله ی دختر علی
آن زن به لهجه ای عربی نوحه خوان کیست؟
این یا رضیع گفتن او از زبان کیست؟
می خواند از رباب و گل سرخ پرپرش
یا خواهری که مرد ز داغ برادرش
خواهر رسید و با همه ی جان خسته اش
می گفت با برادر در خون نشسته اش
یک صبح زینب تو بدون تو شب نکرد
داغی چو داغ شام مرا جان به لب نکرد
شرمنده ی تو ام که تو را نوردیده نیست
همراهم آن سه ساله ی قامت خمیده نیست
ای باغبان ز غنچه ی گلخانه ات نپرس
از سرگذشت دختر دردانه ات نپرس
هر گوشه ای نوای جگر سوز عاشقی است
هر روضه ای دمی به غنیمت دقایقی است
اینجا کنار روضه به تو گرم خدمت اند
معجونی از سخاوت و عرض ارادت اند
زائر بگو چه بود به جز سود روزی ات
زائر خوشا به حال تو خوش بود روزی ات
زائر بدان گواه بهشت است این مسیر
حقا که شاهراه بهشت است این مسیر
ای نور محض ، ای نظر آسمان به تو
عرض ارادت همه ی عاشقان به تو
در ظلمتم چراغ برایم نمانده است
در دل به غیر داغ برایم نمانده است
جامانده از وصالم و خالی ز حوصله
بی تو دل و دماغ برایم نمانده است
می ... نوش جان معتکف اربعین تو
جانم فدای آن نظر ذره بین تو
نالایقی که هست ز رویت خجل منم
از داغ کربلای تو حسرت به دل منم
کی آشنا به خاک تو گردد جبین من؟
تنها تویی تو خاطره ی دل نشین من
🔸شاعر:
#هادی_ملک_پور
_______________
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
#مصائب_شام #مرثیه_حضرت_رقیه
دیر به دادم رسیدی ای سر زخمی
کاش بمانی کنار دختر زخمی
باز بسوزان مرا به سوز صدایت
باز صدایم بزن زحنجر زخمی
نذر تو کردم تمام بال و پرم را
حال ببین حال این کبوتر زخمی
چیز زیادی نمانده از من خسته
نیمه ی جانی میان پیکر زخمی
طاقت برخاستن ز خاک نمانده
نای پریدن نمانده با پر زخمی
پرپر و پژمرده ام خودم ولی امشب
مست تو ام ای گل معطر زخمی
نور تو در کنج آن تنور چه می کرد
ای سر خاکی ، سرپر خون، سر زخمی
ای به فدای سرت بیا که ببندم
زخم جبین تو را به معجر زخمی
🔸شاعر:
#هادی_ملک_پور
___________________
╭┅──────——————─
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────—————
#حضرت_زهرا #مرثیه_حضرت_زهرا
این روزها شب وسحرت طول می کشد
حتی دقیقه در نظرت طول می کشد
تا دست ها به هم برسد لحظه قنوت
در پیش چشم های ترت طول می کشد
از کنج خانه تا دم در غصه می خورم
از بس که راه مختصرت طول می کشد
اینگونه پیش گر برود ای کبوترم
درمان زخم های پرت طول می کشد
با هر قدم که تکیه به دیوار می دهی
از بین کوچه ها گذرت طول می کشد
بگذر از این محله که در وقت حادثه
تا مجتبی شود سپرت طول می کشد
تنگ غروب می رسی و درک می کنم
درد دل تو با پدرت طول می کشد
گیرم به گریه دخترت آرام شد ولی
آرام کردن پسرت طول می کشد
گفتی مجال شرح دل شرحه شرحه نیست
افسوس ..قصه جگرت طول می کشد
تو می روی و تازه شروع غم من است
گفتم به بچه ها سفرت طول می کشد
گودال بود و روضه ی تو مادرانه بود
مادر چقدر ذبح سرت طول می کشد
#هادی_ملک_پور
_________________________
╭┅──────——————─
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────—————
#حضرت_زینب #مرثیه_حضرت_زینب
تا آخرین نفس که توانی در این تن است
داغت امانتی است که همراه با من است
رفتی و داغ دامن من را رها نکرد
یاد تو در دل من و اشکم به دامن است
چون شمع ذره ذره دلم آب شد ولی
در من هنوز شعله ی امید روشن است
جان می سپارم و دم آخر دلم خوش است
دیدار تو مقارن این جان سپردن است
یک سال و نیم خواهر تو مرد و زنده شد
یک سال و نیم کار دلم غصه خوردن است
سنگ از مصیبت تو دلش آب می شود
دل های دشمنان تو از جنس آهن است
مویی که شانه خورده به دستان فاطمه(س)
دیدم که غرق خون شده در چنگ دشمن است
رفتی و بین این همه نامرد و بی حیا
یک مرد هم نبود بگوید مزن زن است
🔸شاعر:
#هادی_ملک_پور
________________________
╭┅──────——————─
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────—————
🏴 اشعار #شب_سوم_محرم
______________
#حضرت_رقیه
دیر به دادم رسیدی ای سر زخمی
کاش بمانی کنار دختر زخمی
باز بسوزان مرا به سوز صدایت
باز صدایم بزن زحنجر زخمی
نذر تو کردم تمام بال و پرم را
حال ببین حالِ این کبوتر زخمی
چیز زیادی نمانده از من خسته
نیمه ی جانی میان پیکر زخمی
طاقت برخاستن ز خاک نمانده
نای پریدن نمانده با پر زخمی
پرپر و پژمرده ام خودم ولی امشب
مست تو ام ای گل معطر زخمی
نور تو در کنج آن تنور چه می کرد؟
ای سرِ خاکستری شده ،سر زخمی
ای به فدای سرت بیا که ببندم
زخم جبین تو را به معجر زخمی
🔸شاعر:
#هادی_ملک_پور
__________
╭┅──────——————─
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────—————
🏴 اشعار #شب_هشتم_محرم
__________
#حضرت_علی_اکبر
برو ولی به تو ای گُل سفر نمی آید
که این دل از پس داغ تو بر نمی آید
به خون نشسته دلم اشک من گواه من است
که غیر خون دل از چشم تر نمی آید
تو راه میروی و من به خویش میگویم
به چون تو سرو رشیدی تبر نمیآید
رقیه پشت سرت زار میزند؛ برگرد
چنین که میروی از تو خبر نمی آید
کسی به پای تو در جنگ تن به تن نرسید
ز ترس توست حریفی اگر نمی آید
نگاه ها همه محو تو بود ... نعره زدی
خودم بیایم اگر یک نفر نمی آید
به ناتوانی شان دوره میکنند تو را
به جنگ با تو کسی بی سپر نمی آید
غزال من که تو را گرگها نظر زده اند
ز چشم زخم به جز دردسر نمی آید
عمو رسیده به دادم وگرنه بابایی
به پای خود سر نعش پسر نمی آید
کجای دشت به خون خفته ای بگو اکبر؟
صدای تو که از این دور و بر نمی آید
دهان مگو که پر از لخته لخته خون است
نفس مگو نفس از سینه در نمی آید
به پیکر تو مگر جای سالمی مانده
چطور حوصله ی نیزه سر نمی آید
🔸شاعر:
#هادی_ملک_پور
___________________
با روضه نشینان بروز باشید ⬇️
https://telegram.me/joinchat/BELnMjv2DPLwmVDRQ2ISoQ