🏴 اشعار #شب_ششم_محرم
___
#قاسم_بن_الحسن
روزی ما سر هر سفره به نامِ حسن است
تا کرم بین مقیمینِ مَقام حسن است
هرکه مجنون حسین است خودش میداند
که حسینی شدهی دست امام حسن است
از خرابات بقیع تا به خدا راهی نیست
همت باده کشان از لب جام حسن است
در جمل بین جوانان علی کاری کرد
همه گفتند فقط سکه به نام حسن است
گفت لایومک فقط کرببلا دیده شود
همهی معجزهها پشت کلام حسن است
صلح او صلح حسین است به زهرا سوگند
کربلایی هم اگر هست قیام حسن است
حسنیهای حرم هول قیامت دارند
کربلا دید زمین زیر لگام حسن است
خیمهی آل حسن حلقهی انگشتر بود
مسند عمهی سادات خیام حسن است
تا سرِ ازرق شامی و یلانش را زد
قاسمش گفت که این تازه سلام حسن است
🔸شاعر:
#حسن_لطفی
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────————
🏴 اشعار #شب_ششم_محرم
_
#قاسم_بن_الحسن
-
بی قرار است و کار پیچیده
چشم هایش شبیه باران است
اذن میدان نمی دهد آقا
بر لبش ذکر یا حسن جان است
-
پیش پایش سری خم آورده
بوسه زد ابتدا به دست عمو
ادب از چشم هاش می بارید
ساقی ارباب و اوست مست عمو
-
از زمین چشم بر نمی دارد
اشک هایش به روی گونه چکید
قاصد نامه ی پدر شده است
تا عمو دید..نامه را بوئید
-
چه نوشته است؟بسم رب العشق
ای برادر!فدای تشنگی ات
نیستم من عزیز جانِ حسن
که دهم جان برای تشنگی ات
-
پسرم مثل اکبرت باشد
پر و بالی بده غزال مرا
قول داده برات می میرد
کرده راحت دگر خیال مرا
-
نامه را خواند دیده گریان شد
خواهر خسته را مشوش کرد
چندباری حسین وقت وداع
با گل باغ مجتبی غش کرد
-
حسن عازم شده است بر میدان
تا بگیرد تقاص اکبر را
به سر عمامه ی پدر دارد
همرهش داشت حرز مادر را
-
مرگ در پیش چشم این آهو
مثل قند است..مثل شهد عسل
رجزی خواند و دشت شد ساکت
فانا بن الحسن..امیر جمل
-
هر که آمد به روی خاک افتاد
بچه شیر حسن چه غوغا کرد
پسرانِ امیر شامی را
بهر قعر درک مهیا کرد
-
بچه هایش شدند بازیچه
هدف اصلی اش پدر باشد
گفت با او که پهلوان پنبه
حیف اگر بر تن تو سر باشد
-
ای بنازم به ناز شست حسن
ضربه ای زد دوتا شد آن ملعون
تا بیاید به خود چه شد،فهمید
سرش از تن جدا شد آن ملعون
-
چند لحظه بعد اما آه
دوره اش کرد لشکر کوفه
شاخ شمشاد خیمه ها افتاد
خاک کرب و بلا سر کوفه
-
مادری بود و مادری شده است
قصه ی او شبیه زهرا شد
چه گریزی زده به عاشورا
کوچه ای بهر کشتنش وا شد
-
هرکه آمد عسل چشید از او
غزل خیمه ها قصیده شده
چشم نجمه به قد او روشن
چقدر قاسمش کشیده شده
-
🔸شاعر:
#آرمان_صائمی
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────————
🏴 اشعار #شب_ششم_محرم
___
#قاسم_بن_الحسن
بعدِ تو این حرمِ مرثیهخوان را چهکنم
یا تنی مانده به شنهای روان را چهکنم
میوزد آهِ من و خش خش تو میآید
اینهمه دور و برم برگِخزان را چهکنم
نجمه دنبال تو و چشمِ تو دنبال من است
آه این را چهکنم وای که آن را چهکنم
نو جوانیِ حسن ، حیف یتیمت دیدند
پیش زهرا بدنی بی ضربان را چهکنم
از عموجانِ تو تنها به لبت جان مانده
بعد فریادِ عموجانِ تو جان را چهکنم
تو نگفتی که جوانمرده عمویی دارم
این زمین خورده ترین مرد جهان را چهکنم
فکرم این بود عصا میشود اکبر که نشد
بعدِ تو بعد علی قدِ کمان را چهکنم
نامنظم زدنِ قلب مرا میبینی
نامنظم شدنت برده توان را ، چهکنم
پیش این قوم نگفتم که نقابت نگشا
زخم چشمت چهکنم زخمِ زبان را چهکنم
اینهمه نعل...در اینجای کم و...عمق زیاد
گیرم این سینه شود خوب دهان را چهکنم
🔸شاعر:
#حسن_لطفی
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────————
🏴 اشعار #شب_ششم_محرم
___
#قاسم_بن_الحسن
خوب است هرعاشق قرنی داشته باشد
دردست عقیق یمنی داشته باشد
گرمیل به قربان شدنی داشته باشد
بد نیست که معشوق « لن » ی داشته باشد
این جذبه عشق است که ردکردمت اینجا
ورنه پی چشمم نمی آوردمت اینجا
تو فرق نداري به خدا با پسرخویش
اینگونه عمو را مکشان پشت سرخویش
خوب است نقابی بزنی برقمرخویش
تا قوم زمینت نزند با نظرخویش
آخر تو شبیه حسنی،حرز بیانداز
تو یوسف صحراي منی،حرزبیانداز
ماه از روي چون ماه تو وامانده دهانش
زلف تو پریشان شد و دادند تکانش
حق دارد عمو این همه باشد نگرانش
این ازرق شامی و تمام پسرانش
کوچکتر از آنند به جنگ تو بیایند
گرجنگ بیایند به چنگ تو میایند
زن ها چقدر موي پریشان تو کردند
از بس که دعا بر تو و برجان تو کردند
وقتی که نظر بر قد طوفان تو کردند...
وقتی که نگه بر تو و میدان تو کردند
گفتند:نبردش چه نبردي است ماشالله
این طفل حسن زاده چه مردي است ماشالله
بالاي فرس بودي و بانگ جرس افتاد
بانگ جرس افتاد و به رویت فرس افتاد
از هرطرفی بال و پرت در قفس افتاد
سینه ت که صداکرد، عمو از نفس افتاد
از زندگی ات آه، تو را سیرنکرده؟
چیزي وسط سینه ي تو گیرنکرده؟
میل تو به شوق آمد و ضرب المثلت کرد
آئینه جنگیدن مرد جملت کرد
آنقدرعسل گفتی و مثل عسلت کرد
با زحمت بسیارعمویت بغلت کرد
از بسکه عدو سنگ به ظرف عسلت زد
اندام تو در بین عسل ریخت کش آمد
دور و برت آنقدرشلوغ است که جانیست
خوبی ضریح تو به این است جدا نیست
برگیسوي تو خون جبین است،حنا نیست
نه ...بردن این پیکر تو کار عبا نیست
باید که کفن پوش بلندت بنمایم
آغوش به آغوش بلندت بنمایم
یک لحظه تو پاشو بنشین...جان برادر
آخرچه کنم ماه جبین ...جان برادر؟
تا پا مکشی روي زمین...جان برادر
از کاکل تو مانده همین؟...جان برادر
جسم تو زمین است .عمو ، میرود از دست
تو میروي ازدست ،عمو می رود از دست
🔸شاعر:
#علی_اکبر_لطیفیان
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────————
🍃🌷﷽🌷🍃(غلام قنبرم):
#زمینه_شور_واحدروضه_ای
#شب_هفتم_محرم_علی_اصغر_ع
🎼#سبک_امیرم_ببین
#باباجون_حلال_کن
🔘🔘🔘🔘
✅بنداول
بابا جون /حلال کن دم اخری تو باباتو
بابا جون/روی دستای من نزن دست وپاتو
باباجون/دادن با سه شعبه جواب لبا تو
🔘
تو رفتی/شده مادر ت حیرون از رفتن تو
تو رفتی/عزیزم چه زود بود علی مردن تو
عزیزم/دیدم من سر تو روی گردن تو
علی جان
🔘
علی جان/نیگاکن به حال عجیب وخرابم
نیگاکن/غم حنجرتو چه میده عذابم
علی جان که شرمنده ی مادر تو ربابم
علی جان
🔘
نروای علی همه هست من
نزن دست وپا روی دست من
🔘➖➖➖➖🔘
✅بنددوم
عزیزم/نداری تو از سوز این تشنگی خواب
عزیزم /ببخش که ندارم برای لبت اب
عزیزم
لبای تو تاول زده زیر افتاب
علی جان
🔘
الهی /نگیره ازم حرمله گلشنم رو
نگیره /ازم دست گلچین گله دامنم رو
نگیره /ازم دلخوشی و لالا گفتنم رو
الهی
🔘
می بوسم /علی عاشقونه زیرحنجرِ تو
تالبهات /به هم می خوره می میره مادر تو
الهی /نشه که جدا از تنه تو سر تو
الهی
🔘
لالایی علی یه لحظه بخواب
بزارمرحمی به قلب رباب(س)
🔘➖➖➖➖➖🔘
✅بندسوم
علی جون/ برا غسلِ تو اصغرم آب ندارم
جای آب/یه چندقطره اشک رو تن تومیبارم
باغمهات/تورو به خدای خودم میسپارم
علی جان
🔘
می بینم/سر نبش قبرت علی بلوا میشه
علی جان سر بردن تو علی دعوا میشه
به زودی/رو نیزه سر کوچک تو جامیشه
🔘
بابا جون/قرارمن و تو روی نیزه باشه
الهی/که ازهم روی نی سر تو نپاشه
محاله/سرکوچیک تو روی نیزه جا شه
😭
میترسم علی که پیدات کنن
بانیزه تو روجابه جات کنن
💠💠7⃣8⃣7⃣💠💠
🔘➖➖➖➖➖🔘
#کاری_ازشعرای_آیینی
#کربلایی_رضا_نصابی
#کربلایی_مجیدمرادزاده
🍃🌷﷽🌷🍃(غلام قنبرم):
#زمینه_شور_واحدروضه_ای
#شب_هفتم_محرم_علی_اصغر_ع
🎼#سبک_امیرم_ببین
#باباجون_حلال_کن
🔘🔘🔘🔘
✅بنداول
بابا جون /حلال کن دم اخری تو باباتو
بابا جون/روی دستای من نزن دست وپاتو
باباجون/دادن با سه شعبه جواب لبا تو
🔘
تو رفتی/شده مادر ت حیرون از رفتن تو
تو رفتی/عزیزم چه زود بود علی مردن تو
عزیزم/دیدم من سر تو روی گردن تو
علی جان
🔘
علی جان/نیگاکن به حال عجیب وخرابم
نیگاکن/غم حنجرتو چه میده عذابم
علی جان که شرمنده ی مادر تو ربابم
علی جان
🔘
نروای علی همه هست من
نزن دست وپا روی دست من
🔘➖➖➖➖🔘
✅بنددوم
عزیزم/نداری تو از سوز این تشنگی خواب
عزیزم /ببخش که ندارم برای لبت اب
عزیزم
لبای تو تاول زده زیر افتاب
علی جان
🔘
الهی /نگیره ازم حرمله گلشنم رو
نگیره /ازم دست گلچین گله دامنم رو
نگیره /ازم دلخوشی و لالا گفتنم رو
الهی
🔘
می بوسم /علی عاشقونه زیرحنجرِ تو
تالبهات /به هم می خوره می میره مادر تو
الهی /نشه که جدا از تنه تو سر تو
الهی
🔘
لالایی علی یه لحظه بخواب
بزارمرحمی به قلب رباب(س)
🔘➖➖➖➖➖🔘
✅بندسوم
علی جون/ برا غسلِ تو اصغرم آب ندارم
جای آب/یه چندقطره اشک رو تن تومیبارم
باغمهات/تورو به خدای خودم میسپارم
علی جان
🔘
می بینم/سر نبش قبرت علی بلوا میشه
علی جان سر بردن تو علی دعوا میشه
به زودی/رو نیزه سر کوچک تو جامیشه
🔘
بابا جون/قرارمن و تو روی نیزه باشه
الهی/که ازهم روی نی سر تو نپاشه
محاله/سرکوچیک تو روی نیزه جا شه
😭
میترسم علی که پیدات کنن
بانیزه تو روجابه جات کنن
💠💠7⃣8⃣7⃣💠💠
🔘➖➖➖➖➖🔘
#کاری_ازشعرای_آیینی
#کربلایی_رضا_نصابی
#کربلایی_مجیدمرادزاده
هدیه به حضرت رباب صلوات
شور یا زمینه و واحد شب علی اصغر
امشب ابر بارونم
امشب دل پریشونم
برای غمه علی
امشب روضه می خونم
دست به کمر گرفته مادر علی
به روی دامنش داره سر علی
خیره شده با بغض به حنجر علی
یا اصغر
خیره شده به موی چون شبه علی
تب می کنه از اتیشه تبه علی
دست می کشه رو تاول لبه علی
وا اصغر
لالا لالایی اصعر.
بخواب عزیز مادر
الان میاد از دریا
با مشک پر اب اور
گرفته اضطراب رباب
می کشه عذاب رباب
شرمنده ی اصغره
نداره که اب رباب
اه اه اه لالایی اصغر
داره چه سخت می گزره لحظه های اون
بند نمیاد یه لحظه گریه های اون
جایی دیگه نمی رسه صدای اون
وای اصغر
تو خیالش می بینه که قد کشیده
علی شو تو لباس دومادی دیده
پیشونیه گل پسرش رو بوسیده
ولی همش خیاله
همش خواب محاله
می مونه اصغر زنده
تو ذهنش این سواله
اه اه اه لالایی اصغر
پسرو نشون گرفت
اصغرو رو نشون گرفت
حرمله ی بی حیا
حنجر رو نشون گرفت
هدف گرفت قرص قمر و بی حیا
هدف گرفت قلب پدر رو بی حیا
هدف گرفت حلقه پسر رو بی حیا
وا وی الله
تیر سه شعبه رسید و سر و برید
دیگه امید قلبه مادر و برید
پیش حسین حنجر اصغرو برید
وا وی الله
غم تو هست کشنده
سرت به پوستی بنده
ببین داره حرمله
به اشک من می خنده
اه اه اه لالایی اصغر
رضا نصابی
هدیه به حضرت رباب صلوات
شور یا زمینه و واحد شب علی اصغر
امشب ابر بارونم
امشب دل پریشونم
برای غمه علی
امشب روضه می خونم
دست به کمر گرفته مادر علی
به روی دامنش داره سر علی
خیره شده با بغض به حنجر علی
یا اصغر
خیره شده به موی چون شبه علی
تب می کنه از اتیشه تبه علی
دست می کشه رو تاول لبه علی
وا اصغر
لالا لالایی اصعر.
بخواب عزیز مادر
الان میاد از دریا
با مشک پر اب اور
گرفته اضطراب رباب
می کشه عذاب رباب
شرمنده ی اصغره
نداره که اب رباب
اه اه اه لالایی اصغر
داره چه سخت می گزره لحظه های اون
بند نمیاد یه لحظه گریه های اون
جایی دیگه نمی رسه صدای اون
وای اصغر
تو خیالش می بینه که قد کشیده
علی شو تو لباس دومادی دیده
پیشونیه گل پسرش رو بوسیده
ولی همش خیاله
همش خواب محاله
می مونه اصغر زنده
تو ذهنش این سواله
اه اه اه لالایی اصغر
پسرو نشون گرفت
اصغرو رو نشون گرفت
حرمله ی بی حیا
حنجر رو نشون گرفت
هدف گرفت قرص قمر و بی حیا
هدف گرفت قلب پدر رو بی حیا
هدف گرفت حلقه پسر رو بی حیا
وا وی الله
تیر سه شعبه رسید و سر و برید
دیگه امید قلبه مادر و برید
پیش حسین حنجر اصغرو برید
وا وی الله
غم تو هست کشنده
سرت به پوستی بنده
ببین داره حرمله
به اشک من می خنده
اه اه اه لالایی اصغر
رضا نصابی
#زمینه_شب_هفتم_محرم
#سبک_نوشته_مقتل
#بخواب_ای_مادر
🔘🔘۹۰۷🔘🔘
☑️بنداول
بخواب ای اصغر عمو رفت آب بیاره
بخواب ای اصغر مادرت شیرنداره
بخواب ای اصغر بلکه بارون بباره
بخواب ای اصغر هی نده من و عذاب
بخواب ای اصغر بمیره برات رباب
بخواب ای اصغر لااقل یکم بخواب
بخواب ای اصغر«۲»
....
بخواب دیگه در نمیاد صدات
قربونه خشکی های رو لبات
شرمندتم شیر ندارم علی
الهی مادرت بشه فدات
آه و واویلا یاعلی اصغر«ع»
•┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈•
☑️بنددوم
به روی دستام با سه شعبه زدنت
به روی دستام پره خون شد دهنت
به روی دستام لب تشنه کشتنت
.....
سه شعبه زد تا حرمله ی بی حیا
منم افتادم ازنفس دیگه بابا
چه جوری آخه من برم خیمه ها
....
بگو چه خاکی بریزم به سر
چه جور بدم به خیمه ها خبر
با چه رویی برا رباب بگم
به روی دستم زدی بال و پر
.....
آه و واویلا یاعلی اصغر«ع»
💠💠9⃣0⃣7⃣💠💠
•┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈•
#شعرای_آیینی
#کربلایی_رضا_نصابی
#کربلایی_مجیدمرادزاده
هدیه به حضرت رباب صلوات
واحد. زمزمه. شور و زمینه
شب 7 حضرت علی اصغر
لالایی
اروم بخواب عزیزم
شرمنده ام ندارم
یه قطره اب عزیزم
از صبح گریه کردی و
از صبح تو نمی خوابی
بمیرم برات اصغر
عزیزم تو بی تابی
پسرم
بعد تو خاک غم به سرم
ببین تیر می کشه جگرم
علی پسرم
پسرم
دل مادرت و نکن خون
زبون دور دهن نچرخون
علی پسرم
لالایی. لالایی لالایی. لالایی.
می میرم
به خاطر لب تو
پایین نمیاد اصغر
انگاری که تب تو
ارزومه که اصغر.
ببینم شدی محشر
ببینم چند سال بعد.
شدی تو علی اکبر
اما حیف
خواب دیدم پیشم نمی مونی
خواب دیدم که غرق به خونی
علی پسرم
اما حیف
خواب دیدم سرت از تن جداس
سرتو بسته رونیزه هاس
علی پسرم
لالا یی. لالایی. لالایی
می ایستم
در روبه روی نیزه
می بندن با طنابی
سرتو روی نیزه
ببین از غمت داره
مادر تو جون میده
نیزه دار کمی اروم
. گلم تازه خوابیده
کاشکی که
لبای تو کمی تر بود ش
تشنه نبودی بهتر بودش
علی پسرم
کاشکی که
مادرت قبل تو می مردش
تیر به گلوی من می خردش
لالایی. لالایی. لالایی.
رضا نصابی