eitaa logo
🌱درگاه شاعران روضه نشینان🌱
2.2هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
372 ویدیو
67 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
خاک پای زایر شاه خراسان میشوم  یارضا میگویم و آیینه بندان میشوم هر کجا باشم گدای کوی این آقا منم  همچو موسی سایل دستان سلطان میشوم باز هم از لطف این آقا که صاحب سفره است  بر سر این سفره جزء ریزه خواران میشوم پنجره فولاد او را در بغل حس میکنم  هر زمان دلتنگ عطر و بوی باران میشوم بعد عمری گر نصیب من شود کرببلا  تا ابد ممنون آقای خراسان میشوم  🔸شاعر: _______________________ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────————
نیست گاهی، هیچ راهی، جز به شاهی رو زدن با غمی سنگین رسیدن پیش او زانو زدن ظهرِ گرما، صحن سقاخانه می چسبد چقدر ضامن آهو شنیدن، بعد از آن "یا هو" زدن در شلوغیها دو تا آرنج خوردن بیهوا مست چون جامی، به دیگر جامها پهلو زدن آری آداب خودش را دارد اینجا عاشقی جز بزرگان کس ندارد منصب جارو زدن امتحانی کن؛ ببین اینجا چه حظّی می دهد یا علی گفتن به وقتِ دست بر زانو زدن شمعها! نجوای با خورشید می دانید چیست؟ اشکهای بیصدا باریدن و سوسو زدن هفت دوری نیست حجّ ما فقیران، این طواف دور هشتم دارد و چرخی به دور او زدن بد کشیدم طرح خود را چیز دیگر شد، ببخش دست و دل لرزیده وقت طرح این آهو زدن 🔸شاعر: __________________________ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────————
به فکر کربلا بودم در اوردم سر از مشهد بخوانم هرنفس باشوق بار دیگر از مشهد اگر که میل حج دارم چه جایی بهتر از اینجا اگر قصد سفر کردم چه جایی بهتر از مشهد امیدی به من و این طبع خشکیده نبود اما به لطفش برده ام با خود غزل های تر از مشهد گره روی گره زد تا که بخت خواهرم وا شد سحر شد هر شبم با خاطرات مادر از مشهد "پدیده" این نمایشگاه الطاف خداوندی ست ندیدم شهر زیبایی تماشایی تر از مشهد برادر صبح و ظهر و شب به سوی قم نظر دارد چرا که چشم خود را برندارد خواهر از مشهد "به جان مادرت زهرا قسم" رد خور ندارد که نرفتم دست خالی با نگاهی مضطر از مشهد اگر روزی شود تنها بلیط رفت میگیرم چرا که قصد برگشتن ندارم دیگر از مشهد 🔸شاعر: ___________________ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────————
تو چون طلیعهٔ صبحی ، به شب سرانجامی به سیئات دل ما تویی که فرجامی نه ساعتی و نه سالی که قرنهاست حسین تویی که مثلِ خداوند لطفِ مادامی خداشناس شد آنکس که با تو مانوس است برای بادهٔ توحید بهترین جامی به دست تو چه بلاها که رد نمی گردد تو چتر وقتِ بلایی به حق بهنگامی زمانِ غم که رفیقان غریبه می گردند میانِ سیل بلایا رفیقِ ایامی به خاکِ قبر تو هر کس رساند کامش را به خیر شد عاقبتش ، ندید ناکامی 🔸شاعر: ____________ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────————
ای کشتی نجات بشر دستمان بگیر ماییم غرق موج خطر دستمان بگیر بر ما که در کمین بلا گیر کرده‌ایم با چشم مرحمت بنگر دستمان بگیر شیعه کم و محب گنهکارتان زیاد درهم محب و شیعه بخر دستمان بگیر ما؛ ای‌حسین، مسلم و هانی نمی‌شوییم ما و همین دو دیده‌ی تر دستمان بگیر از دست غیر دشنه‌ی دشنام می‌خوریم از دست دوست خون‌جگر دستمان بگیر راهی که پیش روست، دراز است و پای لنگ ای روی نیزه رفته سفر دستمان بگیر زینب اشاره کرد به سر، گفت "یاحسین" ای بر خیام سایه‌ی سر دستمان بگیر از قامت رشیده‌ی زن‌های خیمه‌ات جز سایه‌ای نمانده اثر دستمان بگیر رو کرد بعد بر سر عباس و گفت آه ماه منیر، قرص قمر دستمان بگیر هم بر لباس پاره‌ی ما سایه‌سار باش هم بر رخ سه‌ساله سپر دستمان بگیر 🔸شاعر: _________________ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────————
ارباب بی کفن کفنت شد حصیرها کشته شدند پای تو ازبس امیرها شیران بیشه ی اسد الله غالبند گشتن فدایی تو همه بچه شیرها تو کشته ی حقیقت قرآن سرمدی در پای تو فتاده جوانان و پیرها شبهای جمعه مادرتان روضه خوان شده از بس نشسته بر تن پاک تو تیرها (ای خاک کربلای تو مهر نماز من) آزاد کرده خاک مزارت اسیرها سجده کنم به تربت تو در نمازها آتش گرفته سجده ز سوز و گدازها حرزه تو را به گردن خود تا نهاده ام من پای نوکری شما ایستاده ام هرکس سواره آمده در کربلای تو در بارگاه قرب تو آقا پیاده ام آب فرات کرببلا کوثر من است ساقی بریز جرعه ی آبی به باده ام من بادیه نشین تو در کربلا شدم هستم غلام کوی شما گر چه ساده ام بر روی قبر من بنویسید یا حسین در این مکان به پای حسینم فتاده ام تاسینه ام به عشق تو آقا گداختند مردم مرا بنام حسینم شناختند هر بند بند من ز نوا نوحه سر دهد با ناله شبانه خبر بر سحر دهد اشکم مجال حرف زدن را نمیدهد اینست سحاب رحمت واشک بصردهد پای نهال عشق تو اشکم نثار شد تا روز حشر نخل شود یک ثمر دهد با این سخاوتی که دهد آب بر زمین هر شب سماء به صفحه دریا قمر دهد هرکس شکسته پر شده دربین این حرم ارباب کائنات به او بال وپر دهد اخلاص میخرند در این بحر معرفت هر کس که مخلص است به او چشم تر دهد ما نوکریم نوکر ارباب تشنه لب آتش فشان عشق حسینیم روز وشب زهرا مرا برای حسین انتخاب کرد بر روضه خوانی پسرش انتصاب کرد آنقدر ناله کردم وآنقدر گریستم تا اینکه مادرش بروی من حساب کرد چون شمع تا سحر به حرم شعله ور شدم پروانه سوخت در دل من انقلاب کرد هرکس که زنده نیست دراین مرتبت به عشق باحال خسته فاطمه او را جواب کرد دشمن ز بغض حیدر و زهرای مرضیه دشت بلای کرببلا را سراب کرد ما میهمان سفره شاه کرم شدیم سینه زنان شاه کرم در حرم شدیم 🔸شاعر: ______________________ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────————
کربلایت به خدا قبله ی دلهاست حسین شب جمعه حرمت محشر کبراست حسین «مادرت» آمده با ذکرِ «بُنَیَّ قَتَلوکْ» عطر سیب حرمت جلوه ی زهراست حسین https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────————
https://chat.whatsapp.com/CtfvW3HpaNlGH71DjvqBWE گروه شعر و سبک و مقدمه ای بر آموزش مداحی در واتس اپ مختص عزیزان شاعر و ذاکر از سراسر کشور
آهسته گذارید روی تخته تنش را تا میخ اذیّت نکند پیرهنش را اصلاً بگذارید روی خاک بماند زشت است بیارند غلامان بدنش را این ساقِ به هم ریخته، کتمان شدنی نیست دیدند روی تختهٔ در، تا شدنش را... این مرد الهی مگر اولاد ندارد؟ بردند چرا مثل غریبان بدنش را این مردِ نگهبان که حیا هیچ ندارد بد نیست بگیرد جلوی آن دهنش را این هفت کفن روضهٔ گودال حسین است ای کاش نیارند برایش کفنش را نه پیرهنی داشت حسین نه کفنی داشت مدیون حصیرند مرتب شدنش را 🔸شاعر: ____________________________ https://eitaa.com/rozeneshinan ♻️درگاه شاعرین روضه نشینان ⬆️
‎امام هفتم ما پاره پاره شد جگرش ‎نشسته گرد یتیمی به چهره ی پسرش ‎بدن کبود، جگر پاره، ساقِ پا مجروح ‎مگر چه آمده زیر شکنجه ها به سرش ‎هزار حیف که از جمع نوزده دختر ‎یکی نبود کنار جنازه ی پدرش ‎انیس و مونس او بود در سیاهی شب ‎صدای حلقه ی زنجیر و ناله ی سحرش ‎سیاه چال کجا ، طایر بهشت کجا ‎هزار حیف که یکْ باره ریخت بال و پرش ‎نیاز نیست ببندند چشم هایش را ‎که نیست تاب نگاهی دگر به چشم ترش ‎به هرکجا که روی قبری از زُرارهٔ اوست ‎نشان غربت فرزندهای دربدرش ‎شراره ی دل او گشت اجر روزه ی او ‎درست موقع افطار پاره شد جگرش ‎سیاه چال و نماز شب و غل و زنجیر ‎فراق روی رضا بود غصّه ی دگرش ‎بسوز ای دل «میثم» در آتش دل او ‎که سوز شعر تو دارد حکایت از شررش 🔸شاعر: ____________________________ https://eitaa.com/rozeneshinan ♻️درگاه شاعرین روضه نشینان ⬆️
معصومه بیا با غمِ من نجوا کن این جا نظری به غربتِ بابا کن معصومه بیا و لحظه ی جان دادن زنجیرِ ستم از تنِ بابا وا کن! https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────————
نوحه شهادت امام کاظم (ع) میخونم با دیده ی تر.روضه ی موسی ابن جعفر سوی کاظمین آقا.میزنه دلای ما پر باب الحوایج شیعیان می گرید ازغمش آسمان چشم هرعاشقی خونفشان ای امان واویلا آه و واویلتا همچو فاطمه به روی.صورتش داره نشونه ازغم وغصه خمیده .شده سیراز این زمونه گوید بردشمن بی حیا خواهی بزن دوباره مرا به مادرم مگو نازسزا ازجفا واویلا آه و واویلتا زیر تازیونه گشته.بدنش کبود و بی حال میکنه گریه وناله.یاد روضه های گودال خلصنی یا ربه رولبش گریه بوده غذای شبش روضه ی مقتل و زینبه رولبش واویلا آه و واویلتا ابوذر رییس میرزایی (بهار) ❇️باحضور یکصدو سی شاعر خوشنام کشور ✳️سبکهای خام و بروزبرای هر مناسبت✳️ ✅با روضه نشینان بروز
نوحه شهادت امام کاظم (ع) میخونم با دیده ی تر.روضه ی موسی ابن جعفر سوی کاظمین آقا.میزنه دلای ما پر باب الحوایج شیعیان می گرید ازغمش آسمان چشم هرعاشقی خونفشان ای امان واویلا آه و واویلتا همچو فاطمه به روی.صورتش داره نشونه ازغم وغصه خمیده .شده سیراز این زمونه گوید بردشمن بی حیا خواهی بزن دوباره مرا به مادرم مگو نازسزا ازجفا واویلا آه و واویلتا زیر تازیونه گشته.بدنش کبود و بی حال میکنه گریه وناله.یاد روضه های گودال خلصنی یا ربه رولبش گریه بوده غذای شبش روضه ی مقتل و زینبه رولبش واویلا آه و واویلتا ابوذر رییس میرزایی (بهار) ❇️باحضور یکصدو سی شاعر خوشنام کشور ✳️سبکهای خام و بروزبرای هر مناسبت✳️ ✅با روضه نشینان بروز باشید https://chat.whatsapp.com/CtfvW3HpaNlGH71DjvqBWE گروه شعر و سبک و مقدمه ای بر آموزش مداحی در واتس اپ مختص عزیزان شاعر و ذاکر از سراسر کشور
🏴 🌹السلام علیک یا امامین ڪاظمین 🎬 همه مشغول نوڪرے در مسیر پیاده روے به سمت ڪاظمین.. براے شهادت مظلومانه و غریبانه آقا امام ڪاظم‌ (ع) 💚سلامت و حاجت روا بشید💚
السلام ای امیر هر دو سرا السلام ای سلاله الزهرا(س) قبله ی شمس آستانه ی طوس پدرِ حضرت امام رضا (ع) صد نبی همچو موسی و عیسی (ع) عبدِ معصومه نورِ عینِ تواند و هزاران ملک چو جبراییل خادم قبرِ کاظمینِ تو اند صاحب عالمی چرا باید بینِ زندان غم نفس بزنی کاش میشد که این دمِ آخر پر زِ این گوشه ی قفس بزنی ای پناه زمین و کل زمان من بمیرم که در سیه چالی موسیِ طورِ بی عصا شده ای بی کس و کار و بی پرو بالی ناله ها میزدی که خَلِصنی کن رهایم خدا ز این زندان راحتم کن بریده ام دیگر از اهانات و جور زندانبان ناله ی آه آه مادر ای مادر لحظه ی بی قراری ات آمد سیلی و تازیانه ها کم بود زهر کین هم به یاری ات آمد چه کشیدی ز آن غل و زنجیر زیر شلاق آن یهودی پست من بمیرم که استخوانهایت با لگدهای وحشیانه شکست دم آخر ز سوزو زهر جفا بی محابا خدا خداکردی یاد لبهای خشک وعطشان جد خود بین کربلا کردی
✅بند اول ابالرضا (ع) یا سیدنا و مَولیٰنا سیدی إنٌٰا توَجَّهْنا واستشفعنا و توسَّلنا ابَٱالْمَعصومَه إِسمُکَ دوا روُحیٖ وَ نَفْسیٖ بفِداکَ یا إبنُ الصّٰادِق یا ایُهَٱالاَمیر موسَی ابنِ جعفر یا ابَالرِّضا (ع) صل الله علیک ابٱالرضا(ع) ☑️بند دوم توو این زندان ازین زندگانی ام سیرم زیر یوغ و غل وزنجیرم می‌شکنه بغض نفس گیرم تنها و بی کسم آه ای خدا رفته از کف تاب و توونه من ورم کرده تن نحیفم و شکسته کل استخونه من صل الله علیک ابٱالرضا(ع) ☑️بند سوم آه ای خدا توی این قفس گرفتارم با چشمای خیس و خونبارم این یهودیه میده آزارم ..... میزنه بی هوا و به جسم من تازیونه و لگد ها بی امون عذابم می‌کنه تا میاره نام مادرم ر‌و روی زبون صل الله علیک ابٱالرضا(ع) 💠💠💠1⃣0⃣2⃣6⃣💠💠💠 ⛈ 🦋 https://t.me/joinchat/AAAAAD8M1o1kf3xMJGroSQ 🦋⛈ ✬~✿❁࿐❈~✿❁࿐ آدرس ایتا https://eitaa.com/majid_moradzade نشرواستفاده ازکلیہ آثاراین کانال نه تنها حرام نیست بلکہ ثواب جاریہ دارد. باذڪر(صلوات)
از حال و روزش آسمان حالی مکدر داشت رنگی کبود و دیده ای دلواپسش تر داشت خورشید در زنجیر بود و نور می افشاند او چشم هایی نافذ و قدیسه پرور داشت زندان در آغوشش گرفت و نورباران شد چون بوریایی که کسی را گرم در بر داشت پایش شکست و آه زهرا رفت تا بالا یعنی ستون عرش آن لحظه ترک بر داشت با چشم نیمه بسته جان می داد؛ یعنی که شوق وصال دخترش را بار دیگر داشت زندان به زندان مجلس روضه عوض میکرد بر لب نوای یاحسین و وای مادر داشت وقتی کبودی تنش تکثیر شد گفتند: او هیاتی در سینه اش از داغ کوثر داشت او ترجمان زخم های کوچه و در بود بر روی جسمش بیت الاحزانی مصور داشت مقتل نویسان شرح میدادند عاشورا آهی که در بین گلو، موسی بن جعفر داشت زیر گلویش زخم شد، اما جدا هرگز در لحظه جان دادن خود سایه سر داشت با روضه های قتلگاه جد خود جان داد با هفتمین زخمی که جدش روی حنجر داشت 🔸شاعر: ___________________________
داغ تو دور از تصور، خارج از تصویرها ماتمت افتاده بر جانِ غل و زنجیرها ذکر تو ذکر توسل کردن زندانیان ضامنِ تهمت-گرفتاران و بی تقصیرها حضرت موسی بن جعفر(ع)! با تو حاجتهایمان شد اجابت، رد نشد هرگز پس از تأخیرها نیمه شب پر میکشید از دست های بسته ات ذکر تسبیح و قنوت و موجی از تکبیرها از میانِ درب زندان نور تو معلوم بود داشت حتی نور تو بر دشمنت تأثیرها یک زن بدکاره آمد أشهدش را گفت و رفت هست عشقت باعث و بانیِ این تغییرها هتک حرمت ها به جای زهر، جانت را گرفت بیشتر از ضربِ تازیانه ها، تحقیرها... زهر هم دارد علائم، بدترینش تشنگی ست سوختی اما به یاد کشتۂ شمشیرها روضۂ جدّ غریبت عاقبت شد قاتلت یاد آن پیکر که زیرِ نیزه ها و تیرها- دست و پا میزد ولی چشمش به خیمه گاه بود وای از رزق حرام و وای از تزویرها می شکست ایکاش دستی که به رویش شد بلند می شکست ایکاش با دستش عصایِ پیرها! 🔸شاعر: ____________________________ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────————
‎بيهوده قفس را مگشائيد، پرى نيست ‎جز مُشتِ پری گوشهٔ زندان اثری نیست ‎در دل اثر از شادی و امّید مجویید ‎از شاخه ی بشکسته، امید ثمری نیست ‎گفتم به صبا دردِ دل خویش بگویم ‎امّا به سیه چال، صبا را گذری نیست ‎گیرم که صبا را گذر افتاد، چه گویم؟ ‎دیگر ز من و دردِ دل من خبری نیست ‎امّید رهایی چو از این بند محال است ‎ناچار بجز مرگ، نجاتِ دگری نیست ‎ای مرگ کجایی که به دیدار من آیی ‎در سینه دگر جز نفس مختصری نیست ‎تا بال و پری بود قفس را نگشودند ‎امروز گشودند قفس را که پری نیست 🔸شاعر: ___________________________ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────————
میان روضه جاری میشود تا بر زبان زندان تداعی میشود در ذهن هرچه روضه خوان زندان گره گودال اگر خورده به جد او گره خورده به نام حضرت موسی بن جعفر بی گمان زندان شبی در بی کسی باید پر از دلواپسی باشی که تفسیرش نمی گنجد یقینا در بیان زندان پر پرواز اگر از کار افتد لاجرم دارد برای یاکریم خسته حکم آشیان زندان دلش نزد رضایش بود و فکرش پیش معصومه به پای جبر اگر می رفت از این زندان به آن زندان همان بهتر ملاقاتش نیامد دخترش؛ زیرا ندارد بستری آماده نذر میهمان زندان بلای جان فقط تیر و کمان و تیغ و خنجر نیست که از جان اسیرش می برد تاب و توان زندان چه گویم دیگر از افطار جانسوزش که با شلاق پذیرایی کند از او به هنگام اذان زندان خجالت می کشد حتی غل و زنجیر ؛ حق دارد اگر شرمنده باشد از حضور بد دهان زندان بیا ای سم تو دیگر لااقل قدری مدارا کن چرا که سالها کرده ست او را نصف جان زندان سرش بر روی خاک اما برای روح مجروحش دری وا می کند امشب به سمت آسمان زندان معطر میشود از عطر قرآن بیم از این دارم که بردارد برای قاری خود خیزران زندان تنش از تابش خورشید رنگش بر نمی گردد خدا را شکر باید کرد؛ دارد سایه بان زندان  ندارد تازگی ظلم بنی عباس و می سوزاند وجود حضرتش را از میان واژگان زندان برای عصمت اللهی که در رخت اسارت بود مهیا شد کنار خانه‌ی شمر و سنان زندان 🔸شاعر: ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
‎بيهوده قفس را مگشائيد، پرى نيست ‎جز مُشتِ پری گوشهٔ زندان اثری نیست ‎در دل اثر از شادی و امّید مجویید ‎از شاخه ی بشکسته، امید ثمری نیست ‎گفتم به صبا دردِ دل خویش بگویم ‎امّا به سیه چال، صبا را گذری نیست ‎گیرم که صبا را گذر افتاد، چه گویم؟ ‎دیگر ز من و دردِ دل من خبری نیست ‎امّید رهایی چو از این بند محال است ‎ناچار بجز مرگ، نجاتِ دگری نیست ‎ای مرگ کجایی که به دیدار من آیی ‎در سینه دگر جز نفس مختصری نیست ‎تا بال و پری بود قفس را نگشودند ‎امروز گشودند قفس را که پری نیست 🔸شاعر: _______________________________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
‎هرکجا مرغ اسیرى است ز خود شاد کنید ‎تا نمرده است، ز کنج قفس آزاد کنید ‎مُرد اگر کنج قفس، طایر بشکسته پرى ‎یاد از مردن زندانى بغداد کنید ‎چون به زندان، به ملاقاتى محبوس روید ‎از عزیز دل زهرا و على یاد کنید ‎کُند و زنجیر گشایید، ز پایش دم مرگ ‎زین ستمکارى هارون، همه فریاد کنید ‎چار حمّال، اگر نعش غریبى ببرند ‎خاطر موسى جعفر، همه امداد کنید ‎تا دم مرگ، مناجات و دعا کارش بود ‎گوش بر زمزمه ی آن شه عبّاد کنید ‎پسرش نیست که تا گریه کند بر پدرش ‎پس شما گریه بر آن کشته ی بیداد کنید ‎نگذارید که معصومه خبردار شود ‎رحم بر حال دل دختر ناشاد کنید ‎خوشدل از ماتم آن باب حوائج گوید ‎تا شما نیز پس از مرگ ز وی یاد کنید 🔸شاعر: _______________________________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
میان روضه جاری میشود تا بر زبان زندان تداعی میشود در ذهن هرچه روضه خوان زندان گره گودال اگر خورده به جد او گره خورده به نام حضرت موسی بن جعفر بی گمان زندان شبی در بی کسی باید پر از دلواپسی باشی که تفسیرش نمی گنجد یقینا در بیان زندان پر پرواز اگر از کار افتد لاجرم دارد برای یاکریم خسته حکم آشیان زندان دلش نزد رضایش بود و فکرش پیش معصومه به پای جبر اگر می رفت از این زندان به آن زندان همان بهتر ملاقاتش نیامد دخترش؛ زیرا ندارد بستری آماده نذر میهمان زندان بلای جان فقط تیر و کمان و تیغ و خنجر نیست که از جان اسیرش می برد تاب و توان زندان چه گویم دیگر از افطار جانسوزش که با شلاق پذیرایی کند از او به هنگام اذان زندان خجالت می کشد حتی غل و زنجیر ؛ حق دارد اگر شرمنده باشد از حضور بد دهان زندان بیا ای سم تو دیگر لااقل قدری مدارا کن چرا که سالها کرده ست او را نصف جان زندان سرش بر روی خاک اما برای روح مجروحش دری وا می کند امشب به سمت آسمان زندان معطر میشود از عطر قرآن بیم از این دارم که بردارد برای قاری خود خیزران زندان تنش از تابش خورشید رنگش بر نمی گردد خدا را شکر باید کرد؛ دارد سایه بان زندان  ندارد تازگی ظلم بنی عباس و می سوزاند وجود حضرتش را از میان واژگان زندان برای عصمت اللهی که در رخت اسارت بود مهیا شد کنار خانه‌ی شمر و سنان زندان 🔸شاعر: _______________________________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
از حال و روزش آسمان حالی مکدر داشت رنگی کبود و دیده ای دلواپسش تر داشت خورشید در زنجیر بود و نور می افشاند او چشم هایی نافذ و قدیسه پرور داشت زندان در آغوشش گرفت و نورباران شد چون بوریایی که کسی را گرم در بر داشت پایش شکست و آه زهرا رفت تا بالا یعنی ستون عرش آن لحظه ترک بر داشت با چشم نیمه بسته جان می داد؛ یعنی که شوق وصال دخترش را بار دیگر داشت زندان به زندان مجلس روضه عوض میکرد بر لب نوای یاحسین و وای مادر داشت وقتی کبودی تنش تکثیر شد گفتند: او هیاتی در سینه اش از داغ کوثر داشت او ترجمان زخم های کوچه و در بود بر روی جسمش بیت الاحزانی مصور داشت مقتل نویسان شرح میدادند عاشورا آهی که در بین گلو، موسی بن جعفر داشت زیر گلویش زخم شد، اما جدا هرگز در لحظه جان دادن خود سایه سر داشت با روضه های قتلگاه جد خود جان داد با هفتمین زخمی که جدش روی حنجر داشت 🔸شاعر: ___________________________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
بهار، می‌شِمُرد اشک‌های باران را هجومِ ضربه‌ی شلاق‌های بوران را خزانِ سرخِ زمین سبز می‌شود آخر بهار، می‌رسد و می‌کُشد زمستان را بهار، هوی مسیحای خاکِ در گور است به آب می‌سِپُرد خشکی بیابان را بهار را چه به پاییزهای طولانی ؟! چقدر صبر کند خشکسالِ هجران را ؟! به حکمِ داس‌ به‌ دستان، به مرگ محکوم است گُلی که زندگی آموخته‌ست، گلدان را دوباره دستِ خدا را به ریسمان بستند همان تبار که از پشت، دستِ شیطان را ... کبوتری که قفس را هم آسمان می‌دید همیشه دید در انبوهِ درد، درمان را چه یوسفی که ندارد هوای آزادی ! چه یوسفی‌ست که پَر داده چاهِ کنعان را ! به آجر آجرِ زندان قیام می‌آموخت کسی که ریخت، به میدان سجده‌اش جان را میان دخمه‌ی تاریک، نور پیدا کرد زنی که این همه گم کرده بود، ایمان را اباالرئوف، هرآیینه می‌شکست اما رها نکرد، دلِ سنگی نگهبان را اسیر بود، ولی ریسمانِ ایمانش اسیر کرد، مسلمان و نامسلمان را هجومِ سیلی جلادهای حیوان‌خو کبود کرد، تنِ آیه‌های انسان را به شأن آیه‌ی «اِلّاالمُطَهَّرون» سوگند که بی‌ وضو صفتان می‌زدند قرآن را دهانِ هر که به تندی به ناسزا وا شد شکست، روی دلِ زخمی‌اش نمکدان را شبیه پیکرش آماجِ زخم شد جگرش به پاره‌ی جگر از بس گذاشت دندان را به کامِ تشنگی‌اش جامِ اشک می‌نوشاند به کربلای لبش روضه‌های عطشان را به پای او غل و زنجیرها اسیر شدند زمانِ رفتنش آزاد کرد زندان را سیاه‌چالِ غمِ کاظمین، بالا برد کتیبه‌های عزای قم و خراسان را اسیرِ سلسله‌های عراقِ آن دوران اسیر کرد، دلِ مردمان ایران را 🔸شاعر: _______________________________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
تمام حجم تنت زیر یک عبا مانده به روی پهلوی تو چند جای پا مانده نفس کشیده‌ای و بند آمده نَفَست به سینه‌ات چقدَر استخوان، رها مانده خدا کند تو دگر مثل فاطمه نشوی خدای، رحم کند بر تنِ بجا مانده به سجده می‌روی و مثل بید می‌لرزی قیام کن که تسلّای ربّنا مانده به‌فرض‌ هم‌ که‌ خودت از جهان، خلاص‌ شوی هنوز، غربتِ معصومه و رضا مانده کمی اگر غُل و زنجیرها امان بدهد صدا هنوز در این اشکِ بیصدا مانده دوباره روضۀ جانسوز پنج تن داری بخوان که روضۀ مکشوفِ کربلا مانده بخوان که شمر، نشسته به سینه‌ای خسته اگرچه سینه شکسته، ولی صدا مانده به التماسِ صدای حسین، یا زینب! برو حرم که غم گوشواره‌ها مانده 🔸شاعر: _______________________________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
چشمی که از داغ عزایش هر سحر تر نیست لایق برای دیدنش فردای محشر نیست زندان، عقول ناقص مستان قدرت بود زندان مکانی هست که موسی بن جعفر نیست حتی زن بدکاره هم ایمان به او آورد تا صورتش را دید، فهمید او ستمگر نیست زنجیر ها با شوق جسمش را بغل کردند آنقدر که جایی برای بوسه دیگر نیست از روزه هایش، «روضه» ی شلاق بدتر بود از دردهایش، ضعف جسمانیش بهتر نیست خورشید را بر تخته ای کوتاه می بردند تابوت اودست کم از شمشیر و خنجر نیست در روز عاشورا برای اشک ثارالله قطعا دلیلی بهتر از لبخند اصغر نیست در آن هیاهو یک مسیحی گفت: ای مردم! این جسم خونین جسم فرزند پیمبر نیست؟! اسلام را در روز روشن زیر پا بردند شاید گُمان کردند در گودال مادر نیست زینب نگاهی کرد سوی علقمه وقتی می خواست در محمل رَوَد؛ اما برادر نیست 🔸شاعر: _______________________________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
میرسد از هر طرف زائر مدام از راهِ دور سهم من در حدّ یک عرضِ سلام از راه دور نیستم دور ضریحت؛ در خیالم باز هم - - میروم گم میشوم در ازدحام از راه دور در طوافت می دوَم با پای شعرم هفت بار تا کمی زائر شوم با احترام از راه دور اشک می ریزد دلم؛ از شوق پرپر می زند دور گنبد؛ بر فراز پشت بام از راه دور آیهٔ «وٱلکاظمینَ ٱلغَیظ» راه و رسم توست کاش دریابی مرا در این مقام از راه دور حضرت باب ٱلحوائج هستی و تا زنده ام میگذاری مهربان! سنگ تمام از راه دور بارها با چشم خود دیدم سپردی از کرم زخم هایم را به دست التیام، از راه دور "بُعد منزل نیست" اما در حرم حالم خوش است گر چه میدانم نظر دارد امام از راه دور 🔸شاعر: _______________________________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————