eitaa logo
روزنگار
824 دنبال‌کننده
60.7هزار عکس
27.6هزار ویدیو
1.4هزار فایل
مجله روزنگار ، حاوی مطالب مفید در موضوعات مختلف مرتبط با حال و هوای روز و کاربردی است. قدمت چندین ساله این کانال آنرا به مرجعی قابل جستجو تبدیل کرده است.
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌺 اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم 🌺 « قَالَ إِن سَأَلْتُكَ عَن شَيْءٍ بَعْدَهَا فَلَا تُصَاحِبْنِي قَدْ بَلَغْتَ مِن لَّدُنِّي عُذْرًا» (موسی) گفت: «بعد از این اگر درباره چیزی از تو سؤال کردم، دیگر با من همراهی نکن؛ (زیرا) از سوی من معذور خواهی بود!» آیه ۷۶ @Roznegaar
موسى(علیه السلام) به یاد پیمان خود افتاد، توجهى توأم با شرمسارى; چرا که دو بار پیمان خود را ـ هر چند از روى فراموشى ـ شکسته بود، و کم کم احساس مى کرد گفته استاد ممکن است راست باشد و کارهاى او براى موسى(علیه السلام) در آغاز غیر قابل تحمل است، لذا، بار دیگر زبان به عذرخواهى گشوده چنین گفت: این بار نیز از من صرف نظر کن، و فراموشى مرا نادیده بگیر، اما اگر بعد از این، از تو تقاضاى توضیحى در کارهایت کردم (و بر تو ایراد گرفتم) دیگر با من مصاحبت نکن; چرا که تو از ناحیه من دیگر معذور خواهى بود (قالَ إِنْ سَأَلْتُکَ عَنْ شَیْء بَعْدَها فَلا تُصاحِبْنِی قَدْ بَلَغْتَ مِنْ لَدُنِّی عُذْراً). 🌺🌺🌺 این جمله، حکایت از نهایت انصاف و دورنگرى موسى(علیه السلام) مى کند، و نشان مى دهد او در برابر یک واقعیت، هر چند تلخ، تسلیم بود. و یا به تعبیر دیگر بعد از سه بار آزمایش، براى او روشن مى شد که مأموریت این دو مرد بزرگ از هم جدا است و به اصطلاح آبشان در یک جوى نمى‌رود! ذیل آیه ۷۶ @Roznegaar
Kahf075~076.mp3
2.78M
استاد تفسیر کوتاه قرآن آیات ۷۵ و ۷۶ @Roznegaar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📱با فضای مجازی می‌توانیم چند برابر پیشینیان ثواب ببریم و جهاد کنیم! استاد 💻 (۴) @Roznegaar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔅 علیه‌السلام: ✍️ أشكَرُكُم للّه ِِ أشكَرُكُم للناسِ 💠 سپاس‌گزارترين شما از خدا، سپاس‌گزارترين شما از مردم است. 📚الكافي : ۲/۹۹/۳۰ @Roznegaar
📸 دروغ‌های خانواده «مولایی» شهید سروان جنایت @Roznegaar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔅 ✍ به یاد شهدا 🔹سرکلاس استاد از دانشجویان پرسید: این روزها شهدای زیادی رو پیدا می‌کنن و میارن ایران، به نظرتون کار خوبیه؟ کیا موافقن؟ کیا مخالف؟ 🔸اکثر دانشجویان مخالف بودن! 🔹بعضی‌ها می‌گفتن: کار ناپسندیه. نباید بیارن. 🔸بعضی‌ها می‌گفتن: ولمون نمی‌کنن. گیر دادن به چهار تا استخون. ملت دیوونن! 🔹بعضی‌ها می‌گفتن: آدم یاد بدبختیاش میفته! 🔸تا اینکه استاد درس رو شروع کرد. ولی خبری از برگه‌های امتحان جلسه قبل نبود! 🔹همه سراغ برگه‌ها رو می‌گرفتن، ولی استاد جواب نمی‌داد. 🔸یکی از دانشجویان با عصبانیت گفت: استاد برگه‌هامون رو چیکار کردید؟ شما مسئول برگه‌های ما بودید؟ 🔹استاد روی تخته کلاس نوشت: من مسئول برگه‌های شما هستم. 🔸سپس گفت: من برگه‌هاتون رو گم کردم و نمی‌دونم کجا گذاشتم. 🔹همه دانشجویان شاکی شدن. 🔸استاد گفت: چرا برگه‌هاتون رو می‌خواین؟ 🔹گفتن: چون واسشون زحمت کشیدیم، درس خوندیم، هزینه دادیم، زمان صرف کردیم. 🔸هر چی که دانشجویان می‌گفتن استاد روی تخته می‌نوشت. 🔹استاد گفت: برگه‌های شما رو توی کلاس بغلی گم کردم، هرکی می‌تونه بره پیداشون کنه؟ 🔸یکی از دانشجویان رفت و بعد از چند دقیقه با برگه‌ها برگشت. استاد برگه‌ها رو گرفت و تکه‌تکه کرد. صدای دانشجویان بلند شد. 🔹استاد گفت: الان دیگه برگه‌هاتون رو نمی‌خواین! چون تکه‌تکه شدن! 🔸دانشجویان گفتن: استاد برگه‌ها رو می‌چسبونیم. 🔹برگه‌ها رو به دانشجویان داد و گفت: شما از یک برگه کاغذ نتونستید بگذرید و چقدر تلاش کردید تا پیداشون کردید. پس چطور توقع دارید مادری که بچه‌اش رو با دستای خودش بزرگ کرد و فرستاد جنگ، الان منتظر همین چهار تا استخونش نباشه!؟ بچه‌اش رو می‌خواد، حتی اگه خاکستر شده باشه. 🔸چند دقیقه همه جا سکوت حاکم شد! و همه از حرفی که زده بودن پشیمون شدن! @Roznegaar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا