eitaa logo
روزنگار
823 دنبال‌کننده
60.2هزار عکس
27هزار ویدیو
1.4هزار فایل
مجله روزنگار ، حاوی مطالب مفید در موضوعات مختلف مرتبط با حال و هوای روز و کاربردی است. قدمت چندین ساله این کانال آنرا به مرجعی قابل جستجو تبدیل کرده است.
مشاهده در ایتا
دانلود
🔲 مشکل ما در دین‌داری، کمبود ایمان نیست، است! ➖ ما برای کردن بیش از نیاز به آگاهی، عقیده، ایمان و عواطف معنوی، نیاز به سبک زندگی داریم. سبک زندگی یعنی چگونه زندگی کردن. سبک زندگی ما، شخصیت و عادات ما را می‌سازد، سبک زندگی، رفتار ما را شکل می‌دهد، اینجاست که اجرای دستورات خدا سخت می‌شود یا آسان. ➖بیشتر دین، دستور زندگی است و می‌گوید بیا تا من رفتارت را تنظیم کنم. رفتارت را که تنظیم کردم درست می‌شوی. حالا شما می‌خواهی فرزندت دین‌دار شود، چه‌کاری باید انجام دهی؟ مقابلش قرآن یا مفاتیح بخوانی؟! این‌طوری بچه دین‌دار می‌شود؟ ➖در سبک زندگی، بچه‌ات را چابک، سخت‌کوش، خوب از خواب بیدار شو بار بیاور، بچه‌ات با یک‌ذره اعتقادات نماز می‌خواند. جوان‌های که نماز نمی‌خوانند، تقریباً همه خدا را دوست دارند و به خدا معتقد هستند، خیلی هم آدم‌های نازی هستند. مشکلشان چیست؟ تنبلی! ➖یکی از ارکان اصلی سبک زندگی، با حساب‌وکتاب زندگی کردن است. کسی که اهل محاسبه در زندگی دنیایش، نیست، در زندگی معنوی‌اش هم اهل محاسبه نخواهد بود. «امام باقر(ع): مَنْ كَسِلَ عَنْ أَمْرِ دُنْيَاهُ فَهُوَ عَنْ أَمْرِ آخِرَتِهِ أَكْسَل‏»(کافی، ج۵، ص۸۴) کسی که حال ندارد زندگی دنیایش را درست کند، این آدم بیشتر حال ندارد آخرتش را درست کند. 🔲 به چه دلیل باید کنیم؟ ➖ ما در جهان به‌شدت با حساب و کتابی زندگی می‌کنیم که بدون حساب و کتاب نمی‌شود در آن زندگی کرد. ➖ انسان موجود پیچیده‌ای است که بدون حساب و کتاب رمزگشایی نمی‌شود. ➖ بالاخره ما قیامتی داریم که در آن از ما حساب می‌کشند. قبل از آن حسابرسی، خودمان به حسابمان برسیم. امام سجاد (ع) جداگانه برای جهنم گریه می‌کنند، جداگانه برای حساب‌وکتاب روز قیامت. 👤 استاد @Roznegaar
⚠️ این نوع مشکوک است! 🔘 اگر کسی در پاسخ به اینکه «چرا من نباید گناه کنم» بگوید: «چون خدا دستور داده است؛ وگرنه به جهنم می‌روم» فهم عمیقی از دین ندارد. کمتر کسی هم به‌سادگی با این سخن، متقاعد می‌شود. حتی اگر کسی با این سخن متقاعد شود، دین‌داری او مشکوک است و روزی خواهد رسید که این فرد از دین‌داری، فرار خواهد کرد! 🔘 کسی که بدون تفقّه و صرفاً با چند دلیل سطحی، خودش را به دین‌داری و ترک گناه، متقاعد کند، حتماً مشکلی در درونش دارد؛ هرچند خودش هم آن مشکل را نداند. مثل کسی که جوگیر شده است؛ چنین کسانی در غربال‌های الهی ریزش می‌کنند. 🔘 با دانستن فهرست گناهان و کارهای خوب، فهم عمیق از دین حاصل نمی‌شود. حتی صرف یادگرفتن رسالۀ عملیه هم، اگر فکر کنیم دین همین است و در پس آن چیز دیگری نهفته نیست، فهم سطحی از دین است. محور فهم عمیق از دین «متقاعدشدن برای گناه‌نکردن» است. جالب اینجاست که اکثر آیات قرآن کریم در ضمن فواید و کارکردهای متعددی که دارند، همین کار را می‌کنند؛ یعنی می‌خواهند ما را متقاعد کنند که گناه نکنیم. 📗 بخشی از کتاب " @Roznegaar
🔻چگونه مردم را به یک متقاعد کنیم؟ با ذکر «مبانی اعتقادی»؟ یا با «نتایج دنیایی آن عمل»؟ 🔻توجه به نتیجۀ دنیایی یک عمل، راحت‌تر انسان را متقاعد و انگیزه‌مند می‌کند 📌انگیزه‌های دنیوی در آیات قرآن- ج۲ 🔘 کاربرد کلمۀ «عاقبت» در قرآن، اکثراً در معنای «نتیجۀ اعمال ما در همین دنیا» است 🔘 در روایات وقتی می‌خواهند برای انجام یک کاری به انسان‌ها انگیزه بدهند، غالباً نتایج و آثارش را می‌گویند 🔘 اگر حوزۀ علمیه، آثار و نتایج را برای مردم توضیح می‌داد، الان وضع حجاب در جامعه بهتر بود _________ : علمی‌ترین نحوۀ برخورد با بسیاری از پدیده‌های انسانی این است که به «عاقبت آن پدیده‌ها» نگاه کنیم یعنی نتیجه و آثارشان را مطالعه کنیم. در حوزه‌های علمیه، این روش کمتر صورت می‌گیرد؛ ما بیشتر با مبانی و منشأ صدور حکم عملی-که فعل مکلّف است- کار داریم و به تطبیقِ آن با مبانی اعتقادی می‌پردازیم. اگرچه این روش درست است و در جای خود لازم است اما خیلی از اوقات متقاعدکننده نیست؛ آن‌طوری که عاقبت‌اندیشی، نتیجه‌گرایی و کارکردگرایی متقاعدکننده است. آدم با دیدن نتیجه و کارکرد یک رفتار، راحت‌تر متقاعد و انگیزه‌مند می‌شود. وقتی آدم به نتیجۀ عمل نگاه کند اگر ببیند نتیجۀ آن پرسود است به سمتش می‌رود و اگر ببیند ضرر دارد از آن دست می‌کشد. یکی از کلماتی که در آیات قرآن مکرر استفاده شده کلمۀ «عاقبت» است. عاقبت می‌تواند معنای اخروی داشته باشد که همان جزای اعمال در قیامت است اما کاربرد کلمۀ «عاقبت» در قرآن اکثراً در معنای «نتیجۀ کار در همین دنیا» است. می‌فرماید «انْظُرُوا كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الْمُكَذِّبين‏» (انعام،11) یعنی ببینید مکذبین به اهداف‌شان در همین دنیا رسیدند یا نه؟ ببینید آنها در اثر رفتار خودشان به چه نتایجی از بلاها و گرفتاری‌ها رسیدند. «عاقِبَةُ الأمور» یعنی نتیجۀ کارهای ما. البته خدا بین کار ما و اثر آن حائل است؛ معلوم نیست خدا اجازه بدهد به آن نتیجه‌ای که می‌خواهیم برسیم. بعضی‌ها هم که به نتیجه می‌رسند، در حقیقت خدا به آنها مهلت و اجازه داده است. مثلاً برخی کافران تلاش کردند تا به ثروت برسند، آن ثروت صرفاً با تلاش آنها به‌دست نیامده بلکه خدا این امکانات را در اختیارشان گذاشته است. ما هم وقتی تلاش‌ می‌کنیم، ممکن است به نتیجه برسیم یا نرسیم. خدا می‌فرماید: «وَ مَنْ يُسْلِمْ وَجْهَهُ إِلَى اللَّهِ وَ هُوَ مُحْسِنٌ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقى‏ وَ إِلَى اللَّهِ عاقِبَةُ الْأُمُورِ» (لقمان،22) تسلیم خدا باش و احسان کن. پس فقط تسلیم شدن کفایت نمی‌کند؛ عمل هم لازم است. بعد می‌فرماید: نتیجۀ کارها به‌دست خداست. ممکن است ببینید بعضی‌ها تلاش کردند و نتیجه گرفتند، آن نتیجه صرفاً ناشی از تلاش خودشان نیست؛ خدا خواسته آن نتیجه را به آنها بدهد. خدا عاقبت را به‌دست خودش گرفته، مثلاً طبق روایت، اگر با کسی به خاطر مال و ثروتش ازدواج کنی، به نتیجه نمی‌رسی و خدا تو را درماندۀ آن ثروت می‌کند. این یک قاعده است. خدا می‌فرماید که شما تلاش کنید؛ حالا ممکن است شما را به نتیجه برسانم یا نرسانم. توحید یعنی همین نگاه که نتیجه دست خداست، نه اینکه خدا یک‌دانه است و دوتا نیست! خارج از مدار تقوا و احسان عمل نکن، دلت تسلیم خدا باشد، کار خوب بکن، آن‌وقت به نتایجی که می‌خواهی می‌رسی. اگر آدم بخواهد به زور به برخی نتایج برسد ممکن است خودش را بدبخت کند. ما باید در رسیدن به نتایج به خدا توکل کنیم. در گفتگوهای اجتماعی‌ و فرهنگی‌ ما، عاقبت‌گرایی یعنی نتیجه‌گرایی و کارکردگرایی، باید افزایش پیدا کند. قبل از انقلاب، برخی از علما در فعالیت تبلیغی خودشان، به شیوه قرآن عمل کردند، مثلاً دربارۀ آثار موسیقی کتاب نوشتند و گفتند موسیقی با بدن و ذهن انسان چه‌کار می‌کند... اما بعد از انقلاب، این کارها را کمتر انجام دادیم، انگار انتظار داریم همۀ مردم، عقیدتی دین‌دار بشوند، به این معنا که بگوییم «مگر تو به خدا عقیده نداری؟ حکم خدا این است...، دیگر حرف نزن!» نه؛ راهش این است که آثار حکم خدا را بگویی تا اگر یک کاری خوب است، او متقاعد بشود و عمل کند و اگر یک کاری بد است، او متقاعد بشود و ترک کند. دربارۀ حجاب هم اگر حوزۀ علمیه در سال‌های گذشته، به شیوۀ قرآن کار می‌کرد و آثار حجاب و نتایج بی‌حجابی را برای مردم توضیح می‌داد، الان وضعیت جامعه خیلی بهتر بود. آثار بی‌حجابی چیست؟ همین را برای مردم بگویند کافی است. آن‌وقت مردم خودشان حجاب می‌گیرند. شما فقط آثار بی‌حجابی را بگو و توضیح بده آثار این سبک پوشش برای زن و مرد و برای خانواده چیست و چه نتایجی دارد. 🚩حرم حضرت معصومه(س)- ۱۴۰۱/۰۷/۰۱ 👈🏻 متن کامل: 📎 Panahian.ir/post/7573 @Roznegaar
🔻 به‌جای اثبات خدا، به بچه‌ها یاد بدهیم «هرچه دین گفته، به نفع دنیای شماست» 📌انگیزه‌های دنیوی در آیات قرآن- ج۴ 🔘 بعضی‌ها برداشت‌ قرون وسطایی از مسیحیت تحریف‌شده را به اسلام تعمیم می‌دهند 🔘 این تصور که دین فقط دنبال آخرت است و کاری به دنیا ندارد، اشتباه است 🔘 امر دینیِ صرف که به دنیای ما کاری نداشته باشد اصلاً نداریم 🔘 این باید جابیفتد که دین برای دنیا مفید است و بی‌دینی به دنیای آدم ضرر می‌زند _________ خیلی‌ها دربارۀ مؤمنین می‌گویند «اینها دنبال آخرت رفتند، ولی ما می‌خواهیم سراغ دنیا برویم!» این دوگانۀ اشتباه را باید به‌هم بزنیم و بگوییم: مؤمنینی که به مسجد می‌روند، دنیا را رها نکرده‌اند بلکه می‌خواهند دنیا را عاقلانه‌تر و هوشمندانه‌تر دنبال کنند و آخرت را هم داشته باشند. مؤمنین عقل معاد دارند، عقل معاش هم دارند، قرآن می‌فرماید: «وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرى‏ آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَيْهِمْ بَرَكاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْض‏» (اعراف،96) اگر اهل آبادى‏ها ايمان مى‏آوردند و تقوا پیشه مى‏كردند، يقيناً درهای بركات از آسمان و زمين را بر آنان مى‏گشوديم‏. چهل سال است هنوز این مطلب در جامعۀ ما جا نیفتاده که «دین برای دنیا مفید است و قبل از فایدۀ اخروی، فایدۀ دنیایی‌اش به آدم می‌رسد، و بی‌دینی به دنیای آدم ضرر می‌زند» هنوز به‌خاطر فرهنگ عوامانه و غلطی که جا افتاده، بی‌دینی در جامعۀ ما «کلاس» دارد! حوزۀ علمیه، دانشگاه‌ها و آموزش و پرورش، باید یک فکری برای این مسئله بکنند. دوازده سال در آموزش و پرورش فرصت داریم با بچه‌ها دربارۀ دین حرف بزنیم. اگر دربارۀ آثار و فواید دنیایی دین چیزی نگفته‌ایم، پس چه گفته‌ایم؟ مثلاً خدا را برایشان اثبات کرده‌ایم، درحالی‌که وجود خدا نیاز به اثبات ندارد، اصلاً چه کسی منکر خداست؟! خیلی‌ها فکر می‌کنند اهل دین سراغ آخرت رفتند و دنیای‌شان را از دست دادند. همین فکر غلط، یک خطّ سیاسی منحط در جامعه درست کرده است، یک خطّ سیاسی‌ که در همین فتنۀ اخیر هم، پای کار است. نمایندگان این طرز تفکر، می‌گویند «امور دینی به خودِ فرد بستگی دارد و یک مسئلۀ عقیدتی است!» برخی می‌گویند « یک امر دینی است و مسئلۀ دینی هم مسئلۀ شخصی است» درحالی‌که امر دینیِ صرف که به دنیای ما کاری نداشته باشد اصلاً نداریم. مثلاً محبت اهل‌بیت(ع) صرفاً یک امر قدسی و غیردنیایی نیست، ولی ما نتوانسته‌ایم فواید و آثار دنیایی آن را جا بیندازیم. ذکر صلوات، عزاداری و گریه برای امام حسین(ع) فایدۀ دنیوی‌شان بیشتر از فایدۀ اخروی‌ آنهاست یعنی بیشتر می‌تواند دنیا را درست کند. هر امر دینی،‌ اثر دنیایی هم دارد، طبق روایات، همان‌طور که غذای مسموم برای انسان مضر است، گناه هم آثار بدی دارد. گناه نه فقط بر روح و روان انسان بلکه بر جسم انسان هم اثر می‌گذارد. برخی از اطباء بررسی کردند که سجدۀ طولانی چه اثری در گردش خون و عروق و مغز و... دارد، برخی هم مقالاتی دربارۀ آثار وضو با آب سرد بر بدن نوشته‌اند. از مقولۀ دانش است؛ مثل فیزیک و پزشکی و... البته معادلاتش پیچیده‌تر و دستگاه‌های محاسباتی‌اش دقیق‌تر است. وضو نور است. اگر یک زمانی دستگاهی درست شد که آدم باوضو را از آدم بی‌وضو تشخیص داد، اصلاً تعجب نکنید. کمااینکه الان با قراردادن سنسورهایی روی مغز، می‌فهمند که شخص دروغ گفته است. اگر علم بشر پیشرفت کند بسیاری از مسائل دینی با علم تجربی قابل اثبات می‌شود. علوم تجربی چه تفاوتی با علوم وحیانی دارند که این دو را طوری از هم تفکیک کردند که به ‌دنبالش دانشگاهیان و حوزویان از هم جدا شدند و دنیا و دین از هم جدا شد. آیت‌الله جوادی آملی می‌فرماید که علم دینی و غیردینی نداریم، علم یعنی پرده‌برداری از آیات الهی، آیات تکوینی یا تشریعی، که هر کدام یک روشی دارد. آیات تشریعی هم حکایت از واقعیت دارند، فقط چون پیچیده‌تر هستند، پیامبرها آمده‌اند به ما کمک کنند. آیت‌الله بهجت(ره) می‌فرمود که تمام اوامر الهی، ارشادی است، مولوی نیست. یعنی اینها چیزی است که آدم خودش هم می‌تواند بفهمد ولی ما چون ضعیف هستیم پیامبرها آمدند راهنمایی کردند. بعضی‌ها همان برداشتی که متفکرین غربی از دین مسیحیت تحریف‌شده دارند، نسبت به اسلام دارند. امام خمینی(ره) گله می‌کرد که چرا بعضی‌ها برداشت‌ قرون وسطایی از دین را به ایران و دین اسلام تعمیم می‌دهند؟ الان در آموزش و پرورش و حتی بعضاً در ادبیات ما طلبه‌ها و در بسیاری از کتاب‌ها می‌بینیم که لااقل تلقیِ غیررسمی از دین، همان برداشت غلطی است که غربی‌ها از دین دارند؛ به عنوان یک امر صرفاً قدسی و غیرواقعی مربوط به آخرت و عالم بالا! این تلقی باید اصلاح بشود. 🚩حرم حضرت معصومه(س)- ۱۴۰۱/۰۷/۰۳ @Roznegaar
🔸 هر نوع سطحی و ظاهربینانه، نوعی بت‌پرستی است 📌اصلاح برداشت‌های ناروا از دین، در رسالت و کلمات امیرالمؤمنین (ع)-۴ 🔘 گاهی چسبیدن به ظاهرِ یک حکم اخلاقی هم نوعی بت‌پرستی است 🔘 سامری‌های امت پیامبر(ص) معمولاً آدم‌های اخلاقی‌ هستند؛ مثل حسن بصری 🔘 جریان که در قرآن آمده، در واقع نحوۀ غلط پرستش خداوند است 🔘 بعضی‌ها مثل بنی‌اسرائیل می‌خواهند در نحوۀ دین‌داری و پرستش خدا دخالت کنند 🔘 چه گرایش‌هایی در انسان‌ها موجب می‌شود؟ ____ در برنامه سحرگاهی شبکه سه سیما: بت‌پرستی را نباید به چند امر ظاهری محدود کنیم؛ بت‌پرستی امروز هم در جریان است. جریان بت‌پرستی که در قرآن آمده، در واقع نحوۀ غلط پرستش خداوند است. بنی‌اسرائیل بعد از عبور از نیل، سر راهشان یک قوم بت‌پرست دیدند، گفتند یا موسی، یک بت هم برای ما قرار بده! «قَالُوا يَا مُوسَى اجْعَلْ لَنَا إِلهًا كَمَا لَهُمْ آلِهَةٌ» (اعراف، 138) آنها نمی‌خواستند بی‌خدا بشوند، بلکه می‌خواستند در نحوۀ پرستش خدا، دخالت کنند. خداوند حدود 12بار در قرآن، پیامبر را نهی کرده است که «از هواهای نفسانی مردم تبعیت نکن» یا از دخالت مردم در دین، تبعیت نکن. «وَلا تَتَّبِع أَهواءَهُم» (شوری، 15) (مائده، 49) مسئلۀ دخالت در نحوۀ دین‌داری یک مسئلۀ قدیمی و تاریخی است. اولین کسی که این کار را انجام داد، ابلیس بود. او به خدا گفت: من به‌جای سجدۀ بر آدم، حاضرم آن‌قدر عبادت کنم و نماز بخوانم که تا حالا کسی نخوانده باشد! خداوند فرمود: آن‌طور که من می‌خواهم باید من را عبادت کنی نه آن‌طور که خودت می‌خواهی! «إِنَّمَا أُرِیدُ أَنْ أُعْبَدَ مِنْ حَیْثُ أُرِیدُ لَا مِنْ حَیْثُ تُرِیدُ» (تفسیرقمی، ج1، ص42) دین‌هایی که ما در اثر هوای نفس خودمان درست می‌کنیم، یک ساختارهایی پیدا می‌کند که «ایستا» هست، یعنی آن پویایی‌ لازمی را که دین‌داری باید در آزمایش‌های الهی داشته باشد، ندارد. نباید تحریف دین را بعد از رسول خدا(ص) به چند آدم و چند حکم شرعی محدود کنیم. اگر جریان تغییر و تحریف دین را عمیق نگاه کنیم و روانکاوی کنیم، می‌بینیم بعضاً در میان خود ما شیعیان هم این گرایش وجود دارد! باید دید چه گرایش‌هایی موجب این تغییر و تحریف دین می‌شد؟ امام برای مقابله با جریان تحریف دین، به تعریف اسلام ناب و اسلام آمریکایی پرداخت. ایشان وقتی ویژگی‌های اسلام آمریکایی را توضیح می‌دهد در واقع روان‌شناسی تحریف دین است که بعد از رسول خدا(ص) صورت گرفت. بنی‌اسرائیل بُت را برای چه می‌خواستند؟ بت، نمادی است از دین‌داری سطحی و ظاهری. آنها نمی‌خواستند خدا را کنار بگذارند، اما نمادهای ظاهری، خیلی برای آنها اهمیت داشت. این یکی از دلایل بت‌پرستی است؛ می‌گویند «یک چیزی باشد که من ببینم!» یعنی می‌خواستند آن را حسّ کنند. کسی که «حس‌گرا» شد، دیگر اهل تفکر عمیق نخواهد بود. وقتی حس‌گرایی در یک کسی غلبه پیدا کرد، اهل تحلیل و اهل ورود به عمق مسائل نخواهد شد. آن‌وقت اگر این نمادها به دست قدرت‌ها بیفتد، مردم را به سمت خود می‌کشانند و مردم هم سطحی می‌شوند. حالا اگر کسی بت نگذاشت، بلکه یک حکم خاص الهی را گذاشت و به سطحِ آن چسبید، یا یک حکم اخلاقی را گذاشت و ظاهر آن را گرفت، این هم می‌شود «بت‌پرستی» جریان بت‌پرستی در واقع همان دین‌داری خراب و تحریف‌شده است. بت‌پرستی‌های زمان ما زیاد هست، حتی اگر ظاهر قرآن را بگیرند و به باطنش راه پیدا نکنند، نتیجه‌اش می‌شود اینکه قرآن را در مقابل امیرالمؤمنین(ع) قرار بدهند یعنی نماد ظاهری دین را گرفتند بدون باطنِ آن. سامری کسی بود که بنی‌اسرائیل را بعد از دیدن آن‌همه معجزه، گوساله‌پرست کرد. پیامبر(ص) می‌فرماید: یک گروهی از امت من هم بر دین سامری هستند، امام آنها ابوموسی اشعری است و شعارشان «لا قتال» است؛ یعنی جنگ و درگیری نباشد! (وفِرقَةٌ مُدَهْدَهَةٌ على‏ مِلَّةِ السامِريِّ لا يَقولونَ: لا مَساسَ، لكنّهُم يقولونَ: لا قِتالَ؛ امالی مفید، ج1، ص29) سامری‌های امت پیامبر(ص) معمولاً آدم‌های اخلاقی‌ هستند. یکی از کسانی که طبق روایات، سامری این امت هست، «حسن بصری» است. یک‌بار امیرالمؤمنین(ع) دید که حسن بصری موقع وضو گرفتن، زیادی آب می‌ریزد. فرمود: خیلی داری آب اسراف می‌کنی. حسن بصری گفت: شما در آن‌همه خون که از مسلمانان ریختی، بیشتر اسراف کردی! (مَا أَرَاقَ أَمِیرُالْمُؤْمِنِینَ مِنْ دِمَاءِ الْمُسْلِمِینَ أَکْثَرُ ؛ شرح نهج‌البلاغه،ج4، ص95) ببینید چقدر آدم‌ بااخلاقی‌ بود! 🚩 برنامه ماه من؛ شبکه سه سیما سحر چهارم ماه رمضان ۱۴۰۲ @Roznegaar
🔸 اگر کافی است، پس دین برای چیست؟! 🔸 دین به وسیلۀ «تقوا» اخلاق را رشد می‌دهد 📌اصلاح برداشت‌های ناروا از دین، در رسالت و کلمات امیرالمؤمنین(ع)-۸ 🔘 اخلاق را مقابل نمی‌دانیم بلکه اخلاق را پایۀ دین می‌دانیم 🔘 اخلاقی که انسان را به دین‌داری نرساند، فایده ندارد 🔘 کسی که با ، اخلاقش کامل نشود در دین‌داری صادق نیست 🔘 برخی افراد اخلاقی، با کشته‌شدن امام‌حسین(ع) کنار آمدند اما شراب‌خواری یزید را برنتافتند! ____ در برنامه سحرگاهی شبکه سه سیما: وقتی می‌گوییم «اکتفا کردن به اخلاق می‌تواند زمینه تحریف دین باشد و به همین خاطر باید به‌جای اخلاق بر تقوا تأکید شود» برخی افراد گمان می‌کنند که ما می‌خواهیم ریشۀ اخلاق را بزنیم! درحالی‌که ما اخلاق را در مقابل تقوا و دین نمی‌دانیم. اگر اخلاق نباشد، اصلاً جا برای دین باز نمی‌شود. صفات نیکو و فضائلی مانند حیا و شکر جایگاه رفیعی دارند. مثلاً بدون حیا، دین نمی‌تواند مؤثر باشد و انسان دین‌پذیر نخواهد بود. شکرگزاری از منعم هم یکی از دلایل وجوب خداشناسی است. اگر کسی این فضائل را نداشته باشد اصلاً سراغ دین نمی‌رود لذا اخلاق پایۀ دین است. اگر یک نفر اخلاقی بود، مهربان بود، خدای مهربان و رسول مهربان را شناخت، اما ایمان نیاورد، آن اخلاق فایده ندارد. اگر اخلاق، ما را به دین‌داری برساند، اخلاق درستی است. آن اخلاق همان اخلاقی است که پایۀ دین‌داری است. برخی از کسانی که قبل از بعثت پیامبر(ص) دارای فضائل اخلاقی‌ بودند، بعد از بعثت پیامبر(ص) در شمار بهترین شهیدان قرار گرفتند؛ یکی‌ از آنها جناب جعفر طیار بود. ایشان بیان می‌کند که من -حتی قبل از بعثت- هیچ‌گاه شراب نخوردم، دروغ نگفتم، عمل منافی عفت انجام ندادم و بت نپرستیدم (من لایحضر، ج4، ص397) قبل از بعثت پیامبر(ص) اگر اخلاق در میان قریش نبود، آنها پیامبر(ص) را به عنوان امین نمی‌شناختند و امانت‌داری و صداقت ایشان برای آنها ارزشمند نمی‌بود. اگر مردم تصور کنند که دشمنان پیامبر(ص) همه سیاه بودند و هیچ حسنی نداشتند، موجب اشتباه در برداشت خواهد شد، آن‌وقت زشتیِ استغناء از دین و بسنده کردن به اخلاق را تصور نمی‌کنند. تردیدی نیست که اخلاق پایۀ دین است لذا اخلاق درست باید انسان را دین‌دار کند. در این هم تردیدی نیست که دین، اخلاق را کامل می‌کند، لذا اگر دینْ اخلاق کسی را کامل نکند، او در دین‌داری صادق نیست. وقتی دین می‌خواهد اخلاق کسی را کامل کند، او را به تقوا توصیه می‌کند. تقواست که اخلاق ما را رشد می‌دهد. اگر پای ایمان و عشق به خدا و اولیاء خدا وسط نیاید، سطوح عالی‌ اخلاق فتح نخواهد شد. ابوموسی اشعری به قدری حیا داشت که می‌گویند در محیط شخصی خودش هم لباس مضاعف می‌پوشید که مبادا در هنگام خواب برهنه شود. اما حیاء او مانع نشد که او سامری امّت اسلام نشود و سرانجام به جایی رسید که امیرالمؤمنین(ع) او را لعنت می‌کرد (الکامل فی التاریخ، ج3، ص210) اگر فقط به اخلاق توصیه کنیم با بگوییم که دین صرفاً همین را می‌خواهد، اینجا دارد تحریف صورت می‌گیرد. اولاً دین می‌خواهد اخلاق به دین‌داری منجر شود چون دین اوج اخلاق است. ثانیاً خودِ دین به مکارم اخلاق توصیه می‌کند، ثالثاً دین به وسیلۀ تقوا به مکارم توصیه می‌کند. اگر اخلاق کافی بود پیامبران برای مکارم اخلاق نمی‌آمدند و در فضای دین‌داری، این‌همه به تقوا توصیه نمی‌شد. کسانی که در مقابل پیغمبر(ص) قرار داشتند به‌طور کامل شوم و سیاه نبودند. در میان سران مشرکین قریش کسانی بودند که از برخی رذایل اخلاقی پیراسته و به برخی فضائل اخلاقی آراسته بودند مانند ابوالبَختریّ بن هشام و عتبة بن ربیعه و... رسول‌خدا(ص) هم به صفات اخلاقی خوب آنها احترام می‌گذاشت امّا نهایتاً به سعادت نرسیدند و برخی از آنها در نبرد با مسلمانان کشته شدند. پیامبر(ص) برای ارتقاء وضعیت اخلاقی آن جامعه به سطوح بسیار بالاتر آمده بودند. اگر مؤمنین به این نکات توجه نکنند و بدون فکر از آن عبور کنند ممکن است به‌خاطر اموری مثل اخلاق خوب دچار غرور و تکبر شوند. یکی دو سال بعد از واقعۀ کربلا پیرمردهای مدینه به شام رفتند. وقتی آنها فساد یزید را دیدند علیه‌ او شورش کردند. این انسان‌های اخلاقی‌ شراب‌خواری یزید را بر نمی‌تابند امّا با ریخته شدن خون امام‌حسین(ع) کنار می‌آیند. سخن ما علیه چنین اخلاقی است که نجات‌بخش نیست. 🚩برنامه ماه من؛ شبکه سه سیما سحر هشتم ماه رمضان ۱۴۰۲ 👈🏻 متن کامل: 📎 panahian.ir/post/7650 @Roznegaar