#کهکشانیها
چطور راضی میشید من پالتو بپوشم وقتی دوست بغلدستیم از سرما میلرزه؟!
🔸خاطرهای از شهید #مهدی_باکری
@Roznegaar
#کهکشانیها
🔸صدای شُرشُر آب ساعت ۲ نیمهشب میاومد و چند نفری که بیدار بودن، رفتن ببینن کی پای تانکر نشسته، اون وسط کسی فکر نمیکرد خودِ فرمانده وسط ظرفهای رزمندهها نشسته باشه و مشغول شستن باشه!
شهید حاج #ابراهیم_همت
@Roznegaar
#کهکشانیها
روایت کمتر شنیده شده از
شهید #علی_صیادشیرازی
🔸برشی کوتاه از زبان همسر شهید صیاد شیرازی درباره کمک کردن این فرمانده بزرگ جنگ در منزل
@Roznegaar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️ #کهکشانیها
تو که شهید نمیشی!
🔸 #سعید_بیاضیزاده ، طلبه ۲۲ سالهای بود که بیشتر وقت خودش رو صرف کارهای جهادی و راهیان نور میکرد، همه هم از خوشرویی و خونگرمی که داشت تعریف میکنن.
🔸 شهید بیاضیزاده اولین روحانی شهید #مدافع_حرم استان کرمان که سال ۹۵ در منطقه حمات سوریه شهید شد.
🔸 این ویدیوی خداحافظی به جا مونده از بار آخریه که راهی سوریه میشه و ۲۵ روز بعد به شهادت میرسه؛ توی ویدیو دوستاش چند بار با شوخی بهش میگن که «تو که شهید نمیشی!»
@Roznegaar
#کهکشانیها
آفتابه مهاجم 😁
🔸 بین تانکر آب تا سرویس بهداشتی صحرایی فاصله بود. هربار که آفتابه رو پُر میکردن و میدوییدن، صدای سوت میپیچید توی لوله آفتابه!
@Roznegaar
#کهکشانیها
روایتی از حاج #احمد_متوسلیان
از زبان شهید دستواره
🔸 تازه حقوق گرفته بودیم. با حاج احمد توی راه بودیم که یه زن با بچه توی بغلش کنار پیادهرو نشسته بود و گریه میکرد.
🔸 حاجاحمد رفت جلو و گفت: «چه مشکلی پیش اومده؟» اون خانوم در جواب گفت «شـوهرم، گذاشته و رفته تفـنگچی کومله شده و برای همین غذایی برای خوردن نداریم.»
@Roznegaar
#کهکشانیها
🔸 مصطفی با اینکه هوای اهواز خیلی گرم بود، اما اجازه نمیداد کولر روشن کنیم.
راوی: #غاده_جابر ،
همسر شهید #مصطفی_چمران
🗓️ به مناسبت ۳۱ خرداد
سالروز شهادت #شهید_چمران
@Roznegaar
#کهکشانیها
🔸 نوید قربانی خوشخط بود و با ماژیک پشت لباس بچهها به سفارش و انتخاب خودشان،شعر مینوشت. گاهی هم مینوشت
«ورود هرگونه ترکش اکیداً ممنوع!»
روایت #حمید_هادیپور
از شهید #نوید_قربانی
@Roznegaar