#حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
🩸ای پسرم! حال که میخواهی به میدان بروی، کمی راه برو تا قد و بالایت را ببینم ...
در نقلی آمده است:
🥀 وقتی که حضرت علی اکبر علیهالسلام از سیدالشهدا علیهالسلام اجازه رفتن به میدان طلبید، امام علیهالسلام آهی از دل کشیدند و فرمودند:
📋 یا وَلَدی و یا قُرّة عینی! اِمشِ و أنا أَنظُرُ إلیک
▪️ای پسرم و ای نور چشمم! لااقل کمی راه برو تا من یک دل سیر، نظارهات کنم.
🥀 سپس فرمودند: چه آرزوها که در دلم ماند! خدا روی ابن سعد را سیاه کُند...
📚ریاض المصائب، ص ٢٢١ (نسخه خطی)
📚بحر المصائب ج۴ ص٢٩٧
✍ گمان مدار كه گفتم برو، دل از تو بريدم
نفس شمرده زدم همرهت پياده دويدم
محاسنم به كف دست بود و اشك به چشمم
گهي بهخاك فتادم گهي ز جاي پريدم
دلم به پيش تو، جان در قفات، ديده به قامت
خداي داند و دل شاهد است من چه كشيدم
دو چشم خود بگشا و سؤال كن كه بگويم
ز خيمه تا سر نعش تو من چگونه رسيدم
ز اشك ديده لبم تر شد آن زمان كه به خيمه
زبان خشك تو را در دهان خويش مكيدم
نه تيغ شمر مرا ميكشد نه نيزه خولي
زمانه كشت مرا لحظه اي كه داغ تو ديدم
هنوز العطشت ميزد آتشم كه ز ميدان
صداي يا ابتاي تو را دوباره شنيدم
سزد به غربت من هر جوان و پير بگريد
كه شد بخون جوانم خضاب موي سفيدم
🏴🏴تولید فیش های مستند روضه در ایام #محرم_و_صفر، ماه_مبارک_رمضان، ایام_فاطمیه جهت مجالس مادحین و مرثیه خوان های اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام
#شب_هشتم_محرم
رسانه باشید◀️◀️◀️
https://eitaa.com/joinchat/3002663454C376341b68e
#حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
🩸ای نور دیده من! نگاهی بینداز که از رفتن تو، پُشت حسین «علیهالسلام» دارد میشکند...
در نقلی آمده است: امام سجاد علیهالسلام فرمودند:
🥀 چون برادرم علی اکبر علیهالسلام متوجه میدان شد، هر چند قدم که دور میشد، پدرم امام حسین علیهالسلام ندا سر میداد:
🥀 ای نور دیده من! نگاهی بینداز که از رفتن تو، پُشت حسین «علیهالسلام» دارد میشکند!
📚تحفه الحسینیه (فاضل بسطامی) ص١٨٢
✍ تو تنت تا شده و تا شده من هم کمرم
مثل تو درد گرفته همه ی بال و پرم
گرچه من عین حسن زهر نخوردم اما
پاره پاره شده حالا همه جای جگرم
ترسم این است که زنهای حرم جان بدهند
گر ببینند که افتاده ای از پا پسرم
چشم من تار شده یا که تو کوچک شده ای
علی اکبر، علی اصغر شده ای در نظرم
خبرش پخش شده پخش شدی روی زمین
خبرش پخش شده ریخته ای دور و برم
من از این چند برابر شدنت فهمیدم
چقدر کینه به دل داشته اند از پدرم
بغلت میکنم و از بغلم میریزی
آه بابا چه کنم با تو و این دردسرم
با چنین ریخت و پاشی که شدی ممکن نیست
که تو را یک نفری تا دم خیمه ببرم
دارد از سمت حرم عمه ی تو میآید
ولدی گفتنم انگار رسیده به حرم
🏴🏴تولید فیش های مستند روضه در ایام #محرم_و_صفر، ماه_مبارک_رمضان، ایام_فاطمیه جهت مجالس مادحین و مرثیه خوان های اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام
#شب_هشتم_محرم
رسانه باشید◀️◀️◀️
https://eitaa.com/joinchat/3002663454C376341b68e
#حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
🩸سخت ترین مصیبت دنیا ...
در نقلی آمده است که از امام صادق عليهالسلام پرسیدند:
🥀 سخت ترین امور دنیا چیست؟ حضرت فرمود: اینکه جوانی پیش روی پدر بمیرد.
🥀 این را حضرت فرمودند و گریه کردند و بعد فرمودند: به خاطرم آمد جدّم امام حسین علیهالسلام را که در روز عاشورا چگونه فرزند رشیدش علی اکبر علیهالسلام را در مقابل چشمانش به شهادت رساندند!
📚جامع النورین،سبزواری، ص٣٣٣
✍ هیچ بابایی نبیند انچه را من دیده ام
من جوانم را غریق موج اهن دیده ام
مثل باران می چکید از دست هایم پیکرش
هستی ام را روی دستم ارباً ارباً دیده ام
یک تنه می رفت بر جنگ علی نشناس ها
وقت برگشتن تنش را چند صد تن دیده ام
لشکری دستش به خون لاله ام رنگین شده
قاتلش را یک نفر نه جمع دشمن دیده ام
بی دفاع از کوچه های سنگ و آهن میگذشت
مادرم را در وجودش خوب روشن دیده ام
هر چه با غم ناز رویش را کشیدم برنگشت
خون مانده در گلویش را کشیدم برنگشت
🏴🏴تولید فیش های مستند روضه در ایام #محرم_و_صفر، ماه_مبارک_رمضان، ایام_فاطمیه جهت مجالس مادحین و مرثیه خوان های اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام
#شب_هشتم_محرم
رسانه باشید◀️◀️◀️
https://eitaa.com/joinchat/3002663454C376341b68e
#حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
🩸لطمهزدنِ حضرت زهرا سلاماللهعلیها بر بالای پیکر ارباً اربای علی اکبر علیهالسلام...
در نقلی آمده است:
🥀 چون سیدالشهداء علیهالسلام به محل شهادت فرزندش علی اکبر علیهالسلام رسید، دید رمق کمی دارد و جراحات بدنش شمرده نمیشود.
🥀 خم شد و او را بو کرد و بوسید و فرمود: پسرم خدا بکشد قومی را که تو را کشت. ولی سیدالشهداء علیهالسلام چیز عجیبی مشاهده کرد.
🥀 خوب دقت نمود؛ دید علی اکبر علیهالسلام گاه میگرید و گاه میخندد. از علت آن سؤال نمود و فرمود: ای پسر!م تو را بین دو حال؛ می بینم بین حزن و شادی هستی ای نور چشمم؛ خبرم بده علت آن چیست؟
🥀 علی اکبر علیه السلام فرمود: ای پدرم! اما خنده ام به خاطر این است که به یک طرف نگاه میکنم می بینم جدّم رسول خدا صلی اللّه علیه وآله است و به دستش ظرف آبی است که شما وعده داده بودی.
📋 امّا بُکائی فَاِنّی نظرتُ الی هذهِ الجَهَة َأری جَدّتی الزّهراء علیهاالسلام جالسةً الی جَنبی
▪️اما گریه ام به خاطر این است وقتی به طرف دیگر مینگرم می بینم جدّهام زهرای مرضیه سلاماللهعلیها در کنارم نشسته است.
📋 تَنظرُ اِلی جَراحَاتی ثمّ تَنظُرُ فی وَجهِک فَتَلطِمُ رَأسَها بیَدِها و هیَ تَبکی
▪️ به جراحاتم نگاه میکند و سپس به صورت شما نگاه می کند و با دستش به سرش لطمه می زند و گریه میکند.
📚موسوعه حضرت زهرا سلاماللهعلیها ج۶ ص٣٠۴
📚مجمع مصائب اهلالبیت علیهمالسلام،نهاوندی، ص١٩٩
✍ با دلی خون، می گذارم روی پاهایم سرت را
تا بگیرم در بغل این لحظه های آخرت را
گرچه نیزه جوشنت را برده از جانت غنیمت
در عوض اما به من، پس داده جسم پر پرت را
تا تو بودی من به فکر خیمه گاه خود نبودم
بعد تو دست که بسپارم علی جان خواهرت را
تو همانی که در آغوشم نمی شد جایت، اما
عاقبت اینجا گرفتم در بغل سر تا سرت را
جان بابا از زمین برخیز، آخر من چگونه؟
در عبای خود بریزم پاره های پیکرت را
زخم پهلویت به یاد مادرم انداخت من را
آه مادر! می فرستم سوی تو پیغمبرت را
🏴🏴تولید فیش های مستند روضه در ایام #محرم_و_صفر، ماه_مبارک_رمضان، ایام_فاطمیه جهت مجالس مادحین و مرثیه خوان های اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام
#شب_هشتم_محرم
رسانه باشید◀️◀️◀️
https://eitaa.com/joinchat/3002663454C376341b68e
#حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
🩸از داغ علی اکبر علیهالسلام، چشمان سیدالشهدا علیه السلام در حدقه میچرخید ...
در نقلی، جابر بن عبدالله انصاری گوید:
📋 لَمَّا قُتِلَ عَلِيُّ بنُ الْحسينِ عليهماالسّلامُ دَخَلَ الْحسينُ إلىٰ الْفُسطاطِ باكِياً حَزيناً مَأیُوساً عَن نَفسِهِ.
▪️وقتی که علی اکبر علیهالسلام به شهادت رسیده بود، سیدالشهدا علیهالسلام در حالی که گریه میکرد و از خودش ناامید شده بود به خیمهها آمد.
📋 فَقالَتْ سكينةُ: مالِي أراكَ تَنعَيٰ بِنَفسِكَ، و تُديرَ طَرفَكَ؟ أينَ أخِي عَليّ؟
▪️حضرت سکینه علیهاالسلام پیش آمد و عرضه داشت: پدرجان! دارم میبینم که جان میکَنید و چشمانتان در حدقه دارد میچرخد! برادرم علی کجاست؟!
🥀 امام علیه السلام فرمود: نانجیبان، او را کشتند!
📋 فَلَمَّا سَمِعَتْ بِذٰلِكَ صَاحَتْ: وا أخاهُ! وا مُهجَةَ قَلباهُ!
▪️وقتی که حضرت سکینه علیهاالسلام این را شنید، فریادی برآوردکه ای وای برادرم! ای وای از پاره قلبم!
🥀 امام علیهالسلام او را وصیت به صبر نمود و حضرت سیکنه سلاماللهعلیها عرضه داشت:
📋 يا أبَتاهُ كَيفَ تَصبِرُ مَنْ قُتِلَ أخوها و شُرِّدَ أبُوها؟!
▪️ای پدرجان! چگونه صبر کند کسی که برادرش کشته و پدرش تنها شده است؟!
🥀 در این هنگام امام علیه السلام فرمودند: إنّا للّه و إنّا إليه راجعون.
📚 الدّمعة السّاكبة، ج۴ ص ۳۲۸
✍ در کنار نعش تو چشمم سیاهی می رود
از شب عمرم چراغ صبحگاهی می رود
این چنین که پیش چشمانم علی جان می کنی
جان من از پیکرم خواهی نخواهی می رود
تیغ ابرو و صف مژگان تو از دست رفت
می روی و از برم گویا سپاهی می رود
در یم خون تکه هایت مثل ماهی می پرند
دست و پا که می زنی هر تکه راهی می رود
مثل کوهی بودی و از بس که غارت شد تنت
سوی خیمه از تو چندین برگ کاهی می رود
بر سرت تاجی است از خون و عبا تخت روان
گل بریزید اکبرم بر تخت شاهی می رود
یک علی رفته به میدان صد علی برگشته است
از شماره پاره ها چشمم سیاهی می رود
🏴🏴تولید فیش های مستند روضه در ایام #محرم_و_صفر، ماه_مبارک_رمضان، ایام_فاطمیه جهت مجالس مادحین و مرثیه خوان های اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام
#شب_هشتم_محرم
رسانه باشید◀️◀️◀️
https://eitaa.com/joinchat/3002663454C376341b68e
#حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
🩸خونها را از لب و دندان علی اکبر علیهالسلام پاک کرد … صورت به صورتش گذاشت …
در نقلها آمده است:
🥀 امام حسین علیهالسلام وقتی سر علی اکبر علیهالسلام را بر روی زانو گذاشت، علی اکبر از هوش رفته بود. اما امام علیهالسلام خواست که یک بار دیگر سخنی از لب های علی بشنود.
🥀 فَجَعَلَ یَمَسَحُ الدَّمَ عَن ثَنایاهِ الشَّریفَةِ
▪️پس با گوشه عمامه (و یا به نقلی با آستین خود)، خون را از دندان های علی پاک میکرد اما باز دید سخن نمیگوید.
📋 فَجَعَلَ یَلثُمُهُ
▪️شروع کرد دندان های علی را بوسیدن.
🥀 و دائما آن ها مس کرد و میفرمود:
📋 عَلَیٰ الدُّنیا بَعدَکَ الْعَفَا.
▪️خاک برسر دنیا بعد از تو علی جانم.
📚 ریاض القدس ج۳ ص۴۸۹
📚لهوف، ص۱۱۲ (قسمت آخر فقط)
✍ به زانو میرسم پیشت نفَس دیگر نمیآید
خودت را بر عبایم ریز... از من بر نمیآید
تو را گُم کردهام ... این راه را ... حتی رکابم را
علی ، بابای تو بودن به من دیگر نمیآید
جوانم دست و پا میزد جوانهاشان مرا دیدند
چه کردند این مسلمانها که از کافر نمیآید
تو را روی عبایم با مصیبت جمع کردم؛ وای
علیِاکبرم یارب به این اکبر نمیآید
سرِ انگشتهایم را فرو در حنجرت کردم
چرا این تیغِ مانده در گلویت در نمیآید
تو داری میدهی جان و تماشا میکنم ای وای
پدر هستم ولی کاری زِ دستم بر نمیآید
عزای بردن تو بود بابا هم اضافه شد
به خیمه بردنِ ماها به این خواهر نمیآید
همینکه کوچه وا کردند فهمیدم از این اوضاع
علیِ زندهای بیرون از آن معبر نمیآید
کمی از پارههایت گُم شده در وسعتِ صحرا
تو را پاشیده صد لشگر به یک لشگر نمیآید
اگر بیرون کشم این تیغ را میپاشی از هم آه
تنی که دوخته نیزه به یک پیکر نمیآید
از اینسو نیزه خوردی و از آنسو نیزه بیرون زد
از اینسو در نمیآید از آنسو در نمیآید
🏴🏴تولید فیش های مستند روضه در ایام #محرم_و_صفر، ماه_مبارک_رمضان، ایام_فاطمیه جهت مجالس مادحین و مرثیه خوان های اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام
#شب_هشتم_محرم
رسانه باشید◀️◀️◀️
https://eitaa.com/joinchat/3002663454C376341b68e
#حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
🩸با دیدنِ بدن إرباً اربای علی اکبر علیهالسلام، پاهای مبارک سیدالشهدا علیهالسلام از رکاب جدا شد و از همان بالای اسب بر زمین افتاد …
در نقلی آمده است:
🥀 وقتی که امام حسین علیه السلام در پی علی اکبرش در وسط میدان میرفت،
📋 كَانَ في طَريقِهِ يُلهجُ بِذِكرِهِ و يَصيحُ و يُكثِرُ مِن قَولِهِ:«وَلَدِي عَليّ، وَلَدِي عَليّ»
▪️دائماً در راه ذکر علی اکبرش را بر زبان داشت و فریاد میزد و پیوسته میگفت:
پسرم علی! پسرم علی!
📋 أَینَ أنتَ یا قُرَّةَ عَینِی؟ و یا شَبیهَ جَدِّی؟
▪️کجایی ای نور چشمانم؟! کجایی ای شبیه جدّم؟!
🥀 سیدالشهداء عَلَيْهِ السَّلَام هر گونه که بود لشکر را کنار زد تا به بالای نعش جوانش علی اکبر علیه السلام رسید. در آن حال وقتی که بدن ارباً اربای جوانش را دید،
📋 فَأَخْلَىٰ رِجْلَيْهِ مَعاً مِنَ الرِّكابِ، ورَمَىٰ بِنَفسِهِ عَلىٰ جَسَدِ وَلَدِهِ، و أَخَذَ رَأسَهُ فَوَضَعَهُ في حِجرِهِ، و جَعَلَ يَمسَحُ الدَّمَ وَالتُّرابَ عَنْ وَجهِهِ،
▪️دیگر، پایش از رکاب اسب جدا شد و از همان بالا، خودش را به روی بدن جوانش علی اکبر انداخت و سرش را در بر گرفت و خون و خاک را از صورتش پاک میکرد.
📚مقتل الحسين عليه السلام،بحرالعلوم ص۳۴۶
📚بحرالمصائب ج۴ ص٣٢٣ (با اندکی تفاوت)
✍ شیشه ی عمر پدر خُرد شدی در نظرم
سر پیری چه بلاییست که آمد به سرم
خواستم پر بکشم سمت تو..،خوردم به زمین
طرزِ درهم شدنت چیده همه بال و پرم
لختهخون! خواهشاً از حنجره اش دست بکش
تا اگر شد فقط این بار بگوید:پدرم
شمر با هر ولدیگفتنِ من می خندد
پسرم ای پسرم ای پسرم ای پسرم
تا به حالا نشده پیش پدر پا نشوی
حیف باشد دم آخر نکنی مفتخرم
نیزه مسمار شد و چنگ به پهلویِ تو زد
داغ زهراییِ تو شعله زده بر جگرم
تیغها! از بدنِ ریخته پا بردارید
بگذارید که از معرکه او را ببرم
می شمارم همه اعضای تو را..،باز کَم است
تکّه ای از تو کجا مانده؟!..،خودم بی خبرم
آنقَدَر بند به بند بدنت وا شده است
می شود در دل قنداقه تو را بُرد حرم
کار تشییع تو یک روز زمان خواهد بُرد
همه از خیمه بیایید که من یک نفرم
🏴🏴تولید فیش های مستند روضه در ایام #محرم_و_صفر، ماه_مبارک_رمضان، ایام_فاطمیه جهت مجالس مادحین و مرثیه خوان های اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام
#شب_هشتم_محرم
رسانه باشید◀️◀️◀️
https://eitaa.com/joinchat/3002663454C376341b68e
#حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
🩸تو رفتی و پدرت تک و تنها مانده … | دیگر بعد از تو حرف نخواهم زد؛ اگر هم سخن بگویم «علی» «علی» گویم …
در نقلها آمده است:
وقتی که سیدالشهداء علیهالسلام بر بالین علی اکبر علیهالسلام حاضر شدند، سر او را به دامن گرفته و فرمودند: دیگر بعد از تو حرف نخواهم زد.
📋 فَاِذا نَطَقتُ فَأَنتَ اَوَّلُ مَنْطِقِی و اِذا سَکَنْتُ فَأَنتَ في مِضمارِی
▪️و اگر حرف بزنم، "علی" میگویم و اگر ساکت بنشینم در دل "علی" میگویم.
📋 فَوَضَعَ خَدَّهُ عَلَیٰ خَدِّهِ فَقالَ: اَمّا اَنتَ قد اسْتَرَحْتَ مِنْ هَمِّ الدُّنیا و غَمِّها و سِرتَ اِلیٰ رَوحٍ و رَاحَةٍ و بَقِی اَبوکَ فَریداً وَحیداً و اَسْرَعُ لُحوقِی بِکَ
▪️پس صورت بر صورت علی گذاشت و فرمود: اما تو از غم دنیا رحمت شدی و به روح و رضوان آخرت سفر کردی. اما پدرت تنها و بی کس مانده است. و چه زود به تو ملحق میشود.
📚 ریاض القدس ج۳ ص۴۸۹
✍ پدرت با تن مجروح تو تنها مانده
پدری پیر که در بهت تماشا مانده
حق بده خیره به این قامت پاشیده شوم
چیزی از پیکرت ای یوسف بابا مانده؟
اربن اربایی ات از دور به چشمم آمد
یک نشانی ز تو هر گوشه ی صحرا مانده
چند تا نیزه کشیدم ز تنت با این حال
چند تا نیزه شکسته به تنت جا مانده
خم شدم بوسه ای از زخم سرت بردارم
در همین حال کمانی کمرم تا مانده
ای جوانان کمک این پدر پیر کنید
بر تن خاک تن اکبر لیلا مانده
قطعه قطعه بسپارید بدن را به عبا
جمع شد پیکرش از دشت؟ نه...حالا مانده
چقدر کم شده ای یا که مکسر شده ای
ای که نزدیک ترین روضه به مادر شده ای
🏴🏴تولید فیش های مستند روضه در ایام #محرم_و_صفر، ماه_مبارک_رمضان، ایام_فاطمیه جهت مجالس مادحین و مرثیه خوان های اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام
#شب_هشتم_محرم
رسانه باشید◀️◀️◀️
https://eitaa.com/joinchat/3002663454C376341b68e
#حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
🩸ایخواهرم! صدای علی اکبر گویا کمرم را شکسته و قوّتی در من نگذاشته است...
از حضرت زینب کبری علیهاالسلام نقل شده است که آن مخدّره گوید:
🥀 روز عاشورا در برابر برادرم سیدالشهداء عَلَيْهِ السَّلَام ایستاده بودم. دیدم برادرم مضطرب شده و رنگ مبارکش تغییر کرد. پیش آمدم و عرض کردم: برادرجان! شما را چه شده است که رنگ صورت مبارکت تغییر نموده؟!
🥀 امام علیهالسلام فرمود: ای خواهر! علی اکبرم را کشتند؛ ذوالجناح را حاضر کنید! پس اسب را برای برادرم آوردم اما دیدم حال برادرم خوب نیست. عرض کردم: چرا چنین شدهای؟
🥀 فرمود: صدای علی اکبر، طاقتم را به سر آورده و نور را از دیدهام برده است! (گویا امام علیه السلام، زمین و زمان را دیگر تار می دید) چون ذوالجناح را به رکاب برادرم کشیدم، دیدم که به سختی سوار بر مرکب شد.گفتم: خواهرت برایت بمیرد که چنین به سختی سوار شدی!
🥀 فرمود: خواهرم! صدای علی اکبرم گویا کمرم را شکسته و قوّتی در من نگذاشته است!
📚بحرالمصائب، ج۴ ص٣٢٢
✍ میروی پشت سرت راه می افتم پسرم
گاه می آیم و ناگاه می افتم پسرم
میروی دلهره دارم که زمینت بزنند
سنگ دارند مبادا به جبینت بزنند
سنگ خوردی نکند سمت فلاخن بروی
زخم خوردی نکند جانب دشمن بروی
همه ی عمر برایم چو پیمبر بودی
رفتی و دیدم از اینجا که تو حیدر بودی
رفتی و دیدمت آنگونه که میجنگیدی
زخم خوردی ولی انگار که میخندیدی
زخم خوردی به روی یال عقاب افتادی
وسط لشکر دشمن ز رکاب افتادی
وسط لشکر دشمن چه شلوغ است عباس
اکبرم کشته شده؟وای دروغ است عباس
زلف بر باد سپردی و به بادم دادی
وسط لشکر دشمن ز چه رو افتادی
تو زمین خوردی و من آه زمین افتادم
سوی تو آمدم و گاه زمین افتادم
از عطش نیست اگر سوخته باشد جگرم
هرکه با هرچه توانست تو را زد پسرم
روح اسلامی و گیری وسط کافر ها
((علی اکبر من شد علی اکبر ها))
دیدن وضع تو یک مرتبه پیرم کرده است
همه گفتند پسر رفت پدر هم مرده است
وضعت این است که با تیغ در آمیخته ای
همه جا پخش شدی دور و برم ریخته ای
تو همانی که مسیر دل من را بلدی
سعی کن بار دگر یا ابتا گو ولدی
از حرم آمده ام سخت زمین گیر توام
اکبر من پسرم من پدر پیر توام
بین یک مشت زنازاده ی هیز بدمست
غیرت الله ببین عمه کجا آمده است
مانده ام پیش تو بر چند بدن گریه کنم
پیش دشمن مپسند اینهمه من گریه کنم
🏴🏴تولید فیش های مستند روضه در ایام #محرم_و_صفر، ماه_مبارک_رمضان، ایام_فاطمیه جهت مجالس مادحین و مرثیه خوان های اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام
#شب_هشتم_محرم
رسانه باشید◀️◀️◀️
https://eitaa.com/joinchat/3002663454C376341b68e
#حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
🩸وقتی که همه طَبل زن های لشکر عمرسعد، شروع به طبل زدن کردند...
در نقلی آمده است:
🥀 مختار از ابوخلیق ملعون پرسید: چه موقع در روز عاشورا همه طبل زن های لشکر عمرسعد، طبل زدند؟ ابوخلیق ملعون گفت:
🥀 وقتی که دست های علی اکبر علیهالسلام روی گردن اسبش افتاد. چون با کشتن او، به کشتن حسین «صلواتاللّهعلیه» یقین داشتند.
📚هدیة الذاکرین، ص١٩٣ (نسخه خطی)
✍ لشکرِ کوفه به اشکِ بَصَرَم خندیدند
تا که دیدند شده خون جِگرم، خندیدند
نخلِ اُمّید مرا تا که زِ ریشه کَندند
دور تا دورِ تَنِ گُل پسرم خندیدند
پاسخِ ناله ی من، هلهله شُد! شادی شد!
هر چه گفتم: "پدرم... من پدرم..."، خندیدند
ای جَوان، بر سَرِ بالینِ تو پیرَم کردند
به خَم اُفتادِگیِ در کمرَم خندیدند
خیز تا خِیمه رِسانی مَنِ حِیران شده را
وای... گُم کردم علی... راهِ حرم... خندیدند...
🏴🏴تولید فیش های مستند روضه در ایام #محرم_و_صفر، ماه_مبارک_رمضان، ایام_فاطمیه جهت مجالس مادحین و مرثیه خوان های اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام
#شب_هشتم_محرم
رسانه باشید◀️◀️◀️
https://eitaa.com/joinchat/3002663454C376341b68e
🩸 #حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام 🩸
🥀 شیخ جعفر شوشتری میفرماید:
🥀 امام حسین صلواتالله علیه در مصیبت علیاکبر علیهالسلام سه بار به حال اشراف به موت رسید.
🥀 اول: وقتی دید فرزندش آمادۀ رفتن به میدان شده است.
🥀 دوم: وقتی برگشت و از حضرت طلب آب کرد، پس او را به سینه گرفت و از شدت غصه و اندوه که نمیتوانست آب برای او آماده کند، حالت احتضار به او دست داد.
🥀 سوم: هنگامی که علیاکبر علیهالسلام از اسب افتاد و پدر را صدا زد، که سکینه سلامالله علیها میگوید:
🥀 لَمّا سَمِعَ أبی صوتاً وَلَدِه نَظَرتُ إلَیه فَرَأیتُهُ قَد أشرَفَ عَلَی الموت وَ عَیناهُ تَدورانِ کَالمُحتًضَر وَ جَعَلَ یَنظُرُ الأطرافَ الخِیمَة.
🥀 وقتی صدای علیاکبر علیهالسلام بلند شد، من پدر را نگاه کردم، دیدم مشرف به مرگ شده است. دو چشمش مثل آدم محتضر میگردد و اطراف خیمه را نگاه می کند، و نزدیک است روح از بدنش برود...
📕 کتاب شریف خصائصالحسینیه
🏴🏴تولید فیش های مستند روضه در ایام #محرم_و_صفر، ماه_مبارک_رمضان، ایام_فاطمیه جهت مجالس مادحین و مرثیه خوان های اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام
#شب_هشتم_محرم
رسانه باشید◀️◀️◀️
https://eitaa.com/joinchat/3002663454C376341b68e
🩸 #حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام🩸
🥀 در نقل است: روزی یک مرد مسیحی وارد مسجد رسولخدا صلیالله علیه و آله و سلم شد.
🥀 مردم که او را گفتند: تو مسیحی هستی! از مسجد خارج شو!
🥀 مرد مسیحی به آنان گفت: شب گذشته در خواب، رسول خدا صلیالله علیه و آله و سلم و حضرت عیسی علیهالسلام را دیدم.
🥀 حضرت عیسی علیهالسلام به من فرمودند: به دستان مبارک خاتمالانبیاء صلیالله علیه و آله و سلم اسلام بیاور که به حق پیامبر این امت است.
🥀 من به دست او اسلام آوردم و اکنون آمدهام تا اسلام خود را با مردی از اهلبیتش تجدید کنم!
🥀 پس او را به محضر امام حسین علیهالسلام آوردند. و همین که به محضر حضرت رسید، خود را بر پای امام علیهالسلام انداخت و شروع به بوسیدن پاهای آن حضرت کرد. بعد خوابی را که شب گذشته دیده بود، برای آن حضرت تعریف کرد. در آن هنگام سیدالشهداء علیهالسلام فرمودند:
🥀 أ تُحِبُّ اَنْ آتیکَ بِشَبیهِهِ؟ قالَ: بَلیٰ سَیّدی
🥀 آیا دوست داری کسی که شبیه به رسولخدا صلیالله علیه و آله و سلم است را نزد تو بیاورم؟!
🥀 گفت: بله، ای آقای من!
🥀 فَدَعَی الحُسَینُ علیهالسلام بِوَلَدِه عَلِیّ الاکبَر و کان اِذ ذاکَ طِفلٌ صَغیرٌ و قَد وَضَعَ عَلی وَجهِهِ البُرقَع فَجیء به الی اَبیه.
🥀 پس امام حسین علیهالسلام فرزندش علیاکبر علیهالسلام را ندا داد؛ در آن زمان او نوجوانی بود و در حالی که بر صورتش نقاب انداخته بودند، او را نزد پدر آوردند.
🥀 فَلَمّا رَفَعَ الحسین علیهالسلام البُرقَعَ مِن وَجهِهِ وَ رَآهُ ذلکَ الرَجُلُ وَقَعَ مُغمیٰ عَلَیه.
🥀 هنگامی که سیدالشهداء علیهالسلام نقاب را از روی صورت علیاکبر علیهالسلام برداشتند و آن مرد او را دید، از هوش رفت.
🥀 حضرت فرمودند: آب به صورت او بپاشید! زمانی که به هوش آمد، سیدالشهداء علیهالسلام به آن مرد فرمودند: ای مرد! آیا این فرزندم را شبیه رسولخدا صلیالله علیه و آله و سلم یافتی؟!
🥀 مرد گفت: به خدا قسم آری!
🥀 امام حسین علیهالسلام به او فرمودند: اگر تو چنین فرزندی داشتی و خاری به پای او میرفت، چه میکردی؟!
🥀 مرد جواب داد: به خدا قسم میمُردم!
🥀 در اینجا بود که سیدالشهداء علیهالسلام به او فرمودند:
🥀 اُخبِرُکَ أنّی أریٰ وَلَدی هٰذا بِعَیني مُقَطَّعاً بِالسُیُوفِ إرباً إرباً
🥀 اکنون به تو این خبر را میدهم که روزی این پسر را با چشمان خودم میبینم در حالی که با شمشیر بدنش را قطعه قطعه کردهاند...
📕 ثمرةالاعواد، جلد ۱ صفحه ۲۳۰
🏴🏴تولید فیش های مستند روضه در ایام #محرم_و_صفر، ماه_مبارک_رمضان، ایام_فاطمیه جهت مجالس مادحین و مرثیه خوان های اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام
#شب_هشتم_محرم
رسانه باشید◀️◀️◀️
https://eitaa.com/joinchat/3002663454C376341b68e