eitaa logo
روضه (روضه مستند و شعر مناسبت)
2هزار دنبال‌کننده
131 عکس
30 ویدیو
104 فایل
@kashani312 لینک کانال فیش روضه https://eitaa.com/joinchat/3002663454C376341b68e کانال المراقبات (مباحث سیر و سلوکی_اخلاقی، سیره ی عملی) https://eitaa.com/almoraghebaat لینک کانال مواسات @movasaatt
مشاهده در ایتا
دانلود
فیش های را با هشتگ مربوطه جستجو کنید.
🩸 ورقی از دفتر دلدادگی خواهر به برادر... چند سطری از دفتر عشق بی‌مثل و مانند زینب کبری سلام‌اللّه‌علیها به سیدالشهداء علیه‌السلام را مرور کنیم: 🔘 اولین نگاهش در دنیا ... وقتی که زینب کبری سلام‌اللّه‌علیها به دنیا آمد ،چشم مبارک را برای هیچ یک از اهلبیت باز نکرد و در دامن هيچ کس آرام نگرفت. تا اینکه قنداقه او را در بغل امام حسین علیه‌السّلام قرار دادند که در این هنگام چشم مبارک را گشود و آرام و قرار گرفت.(۱) 🔘 شرط ازدواج... قبل از ازدواج با عبداللّه بن جعفر قيد نمود كه من به برادرم حسین «صلوات‌الله‌علیه» علاقه بسیار دارم و بايد همه روزه مرا اجازه فرمائى تا حسينم را زيارت كنم‌؛ عبدالله بن جعفر نیز شرط او را پذیرفت.(۲) 🔘 عِتابِ به إبن‌عبّاس... إبن‌عباس وقتی که نتوانست مانع از حرکت امام حسین علیه‌السلام بشود، به آن حضرت عرضه داشت که دیگر زن‌ها را با خود نبرید! صدای او به داخل محمل زینب کبری علیهاالسلام رسید که در این هنگام آن بانوی مکرّمه سر از محمل بیرون آورد و فرمود: ای پسر عباس! می‌خواهی بین من و برادرم جدائی بیندازی!؟ هرگز من از او مفارقت نمی‌کنم... (۳) 🔘 اگر درندگان مرا پاره پاره کنند... ... و در آخر لب‌هایش را به حلقوم بریده برادر گذاشت و اینگونه با او نجوا کرد: 📋 «اَخی لَوْ خُیِّرْتُ بَیْنَ الرَّحیلِ وَ الْمُقامِ عِنْدَکَ لاَخْتَرْتُ الْمُقامَ عِنْدَکَ وَلَوْ اَنَّ السّباعَ تَأْکُلُ مِنْ لَحْمی». ▪️ برادرم اگر مرا بین سکونت در کنار تو (در کربلا) و بین رفتن به سوی مدینه، مخیر می‌کردند، سکونت همراه تو را بر می‌گزیدم، گرچه درندگان بیابان گوشت بدنم را بخورند.(۴) 📚(۱)چهره درخشان قمربنی‌هاشم، ج۱ ص۸۷ 📚(۲)ریاحین الشریعة، ج۳ ص۴۰ 📚(۳)ریاحین الشریعة،ج۳ ص۴۱ 📚(۴)معالی السبطین،ج۲ ص۵۵ ✍ عاشق، همیشه قسمتش حیران‌شدن بود پاره‌گریبان ، بی سر و سامان ‌شدن بود اول قرار ما دو تا قربان شدن بود رفتی و سهم من بلاگردان شدن بود یکسال و نیم آتش‌گرفتن سهم من بود تقدیر پروانه از اول سوختن بود یکسال و نیم از رفتن تو گریه کردم با هر نخ پیراهن تو گریه کردم خیلی برای کشتن تو گریه کردم با خنده‌های دشمن تو گریه کردم هرشب بدون تو هزاران شب گذشته دیگر بیا آب از سر زینب گذشته آخر مرا با غصّه‌ی ایّام بردند با خاطرات سیلی و دشنام بردند بین همان شهری که بزم عام بردند این آخر عمری مرا در شام بردند پروانه ها خاکسترم را جمع کردند از زیر سایه بسترم را جمع کردند باور نخواهی کرد با اغیار رفتم با چادر پاره سر بازار رفتم خیلی میان کوچه‌ها دشوار رفتم با ناسزای تند نیزه‌دار رفتم یادم نرفته دست بر پهلو گرفتم با آستینم با چه وضعی رو گرفتم یادم نرفته دور تو جنجال کردند جمعیتی را وارد گودال کردند آن ده سواری که تو را پامال کردند دیدم تنت را زنده‌زنده چال کردند یادم نرفته دست و پا گم کرده بودم در گوشه‌ی مقتل تو را گم کرده بودم دیر آمدم دیدم سرت دست کسی رفت عمّامه‌ی پیغمبرت دست کسی رفت هم یادگار مادرت دست کسی رفت هم روسریِ دخترت دست کسی رفت هم خویش را پهلوی تو انداختم من هم چادرم را روی تو انداختم من 🏴🏴تولید فیش های مستند روضه در ایام محرم_و_صفر، ماه_مبارک_رمضان، ایام_فاطمیه جهت مجالس مادحین و مرثیه خوان های اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام رسانه باشید و به دست ارادتمندان به مجالس اهل بیت علیهم السلام برسانید ◀️◀️◀️ @rozzeeh
🩸خدایا! مرا دیگر به برادرم برسان... در نَقلی آمده است: حضرت زینب سلام‌الله‌علیها پیش از آنکه چشم از این دنیا بر هم نهد، وضو گرفت و با خدای متعال نجوا نموده و فرمود: 📋 یا رَبِّ إنَّ قَلبي مِن هٰذِهِ الدُّنیا مُنزَجِرَةٌ، فَأَوصِلني إلیٰ أخِيَ المَظلومِ، وَلَیسَ لي صَبرٌ عَلیٰ مُفارَقَتِهِ ▪️پروردگارا! به راستی قلبم از این دنیا روی‌گردان است؛ پس مرا به برادر مظلومم برسان که دیگر تابِ جدایی از او را ندارم. 📚بشارة الباکین، تبریزی، ص۱۷۱ ✍ اگر دلواپسِ من بوده‌ای، من بیشتر بودم میان بستگان خود به تو وابسته‌تر بودم رسیده لحظه‌ی مرگم سراغم را نمیگیری؟! به شوق دیدنت از صبح هِی خیره به در بودم میان بسترم جان می‌دهم حالا تک و تنها منی که لحظه‌ی جان دادنِ چندین نفر بودم نگاه اولم را بین آغوش تو خندیدم از آن بدْو تولد با تو یک جور دگر بودم نگاه آخرم گودال بودی گریه می‌کردم وَ از موی سرِ آشفته‌ات آشفته تر بودم هنوزم با مرور خاطراتت جان به لب هستم سه ساعت زخم خوردی و سه ساعت محتضر بودم میان التماس من تو را هر کس که آمد زد چه بر می‌آمد از این دستِ تنها؟! یک نفر بودم به ابن سعد رو انداختم آخر سر از غربت منی که از سخن با یک غریبه بر حذر بودم به پیش چشم من ده اسب از روی تنت رد شد تو خونین پیکر و من بیشتر خونین جگر بودم تو شأنت دامن زهراست نه مخروبه‌ی خولی سرت را از تنورش در می‌آوردم اگر بودم بهانه تا نگیرند از نبود تو یتیمانت برای بچه‌ها هم عمه بودم هم پدر بودم سوار ناقه ها کردم همینکه دخترانت را برای محملم دنبال مَحرَم در به در بودم تویی که شرط ضمن عقد من بودی، خبر داری که من از کربلا تا شام با که همسفر بودم؟! مرا بازار بردند و مرا آزار می‌دادند منی را که به عصمت در دو عالم مفتخر بودم تورا با خیزران می‌زد مرا ساکت کند دشمن حلالم کن برادر جان برایت دردسر بودم 🏴🏴تولید فیش های مستند روضه در ایام محرم_و_صفر، ماه_مبارک_رمضان، ایام_فاطمیه جهت مجالس مادحین و مرثیه خوان های اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام رسانه باشید و به دست ارادتمندان به مجالس اهل بیت علیهم السلام برسانید ◀️◀️◀️ @rozzeeh
🩸بسترش را به زیر آفتاب انداخت و پیرهن پاره‌پاره برادر را بر روی سینه‌اش گذاشت... در برخی از نقل‌ها آمده است: لحظات آخر عمر پر محنت و درد زینب کبری سلام‌اللّه‌علیها فرارسیده بود، تا اينكه نيمه های ظهر به همسر خويش عبدالله فرمود:‌ «بستر مرا در حياط به زير آفتاب قرار بده.» 🥀 عبدالله بن جعفر گوید: آن بانوی مظلومه را در حياط به زیر آفتاب جای دادم كه متوجه شدم چيزی را به روی سينه خويش نهاده و مدام زير لب سخنی می‌گوید. به او نزديك شدم ... 📋 و أخَذَتْ بَقمیصِ أخیهَا، المُلَطَّخِ بِالدِّماءِ و صارَتْ تَشُمُّهُ ▪️ديدم پيراهن پاره پاره و غرق در خون برادرش حسين عليه‌السلام را بر روی سينه نهاده و آن را می‌بویَد. 🥀 نزدیک‌تر شدم که بشنوم چه بر لب دارد؟! شنیدم که مدام می‌گويد: «حسين، حسين، حسين!... » لحظاتی نگذشت که دیگر روح مطهرش از این عالم مفارقت نمود. برگرفته از: 📚العبرة الساکتة،ج۲ ص ۴۲۴ 📚زینب قهرمان، ص۱۳۰ 📚عقیله بنی هاشم،محلاتی، ص۵٧ ✍ هر دَم به آخرین سخنت گریه می‌کنم یاد غروب و زخم تنت گریه می‌کنم یکدَم بیا ببین که فتادم ز پا حسین دائم به غصه و محنت گریه می‌کنم پیراهنت به سینه گرفتم بیا ببین بر خون روی پیرهنت گریه می‌کنم یادم نمی‌رود که چه دیدم به قتلگاه با یاد دست و پا زدنت گریه می‌کنم در زیر آفتابم و یادِ تنِ توأم از طرز زیر و رو شدنت گریه می‌کنم شد بوریا کفن به تن نعل خورده‌ات هر لحظه من، بر آن کفنت گریه می‌کنم کی میرود ز خاطر من مجلس شراب بر چوب دشمن و دهنت گریه می‌کنم 🏴🏴تولید فیش های مستند روضه در ایام محرم_و_صفر، ماه_مبارک_رمضان، ایام_فاطمیه جهت مجالس مادحین و مرثیه خوان های اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام رسانه باشید و به دست ارادتمندان به مجالس اهل بیت علیهم السلام برسانید ◀️◀️◀️ @rozzeeh
🩸داغ رقيه «سلام‌الله‌علیها» کمرم را شکست و مویم را سفید کرد ... در نقلی آمده است: زنان مدینه در برگشت اهل بیت از شام، در خانه زینب کبری سلام‌اللّه‌علیها برای عزاداری جمع شدند و حضرت قضایای کربلا و کوفه و شام را بیان می‌کرد و زن های مدینه اشک می‌ریختند. 🥀 سپس حضرت فرمودند: 📋 و أمّا مُصیبَةُ وَفاةِ رُقَیّة فِی خَربَة الشّام،فَقَد إحدُودَبَ لَها ظَهْری و شابَ لَها رأسي ▪️بدانید که داغ رقيه سلام‌الله‌علیها در خرابه شام، کمرم را شکست و قدّم را خمید و مویم را سفید کرد! 📚 ناسخ التواریخ حضرت زینب علیهاالسلام، (طراز المذهب) ج۲ ص۵۲۶ 📚الطریق،کاشی، ج۲ ص۲۴۹ ✍ طفلی که بار محنت ایّام بُرده بود در عین خردسالگی‌اش سالخورده بود سر زخم و شانه زخم و کمر زخم و چهره زخم از زخم ها تمام وجودش فسرده بود از بس که زخم داشت، شبانگاه وقت خواب جای ستاره زخم تنش را شمرده بود بر صورتش که بُرده شباهت به فاطمه ردّی کبود داشت! مگر ارث برده بود؟ مُردم ازین مصیبت و جا داشت حین غسل غساله گر ز غصه‌ی آن طفل مُرده بود دانی چه بود علت جان دادنش "یتیم" وقتی به سینه، رأس پدر را فشرده بود... ... می‌خواست بر لبان پدر بوسه بسپرد جان را به جای بوسه بر آن لب سپرده بود ارزان لبانِ‌تشنه مپندار بوسه زد! بوسیدنش به قیمتِ جان، آب خورده بود 🏴🏴تولید فیش های مستند روضه در ایام محرم_و_صفر، ماه_مبارک_رمضان، ایام_فاطمیه جهت مجالس مادحین و مرثیه خوان های اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام رسانه باشید و به دست ارادتمندان به مجالس اهل بیت علیهم السلام برسانید ◀️◀️◀️ @rozzeeh
🩸مجالس روضهٔ برادرم را فراموش نکنید ... در نقلی آمده است: به هنگامه تبعید حضرت زینب کبری سلام‌اللّه‌علیها از مدینه به شام، زن های مدینه دور محمل آن حضرت جمع شدند و به گریه و زاری پرداختند؛ در این‌جا بود که آن حضرت سر از محمل بیرون آورده و فرمودند: 📋 اُقسِمُکُمُ اللهَ یا اَهلَ الْمَدینةِ اَنْ لا تَترُکوا بَیتَ جَدِّنا خالیاً ▪️ای زنان مدینه، شما را به خدا قسم می‌دهم که خانه جدّ ما را خالی نگذارید. 📋 بَلْ فِی کُلِّ الْاَیّامِ و الْلَیالي نُوحُوا و ابْکُوا أخِیَ الْحُسینَ الْمَظلومَ الْشهیدَ و ابْنُوا لَهُ الْعَزاءَ فی دارِ اَبي ▪️بلکه در تمام روزها و شب های بعد از آمدن‌تان، ماتم بگیرید و گریه کنید بر برادر مظلوم و شهیدم حسین علیه‌السلام و برای او در خانه پدرم عزاداری کنید. 📋 و نُوحُوا مِن لِسانی و جانبی و لاتَنسونی مِن خَواطِرِکُم و ضَمائِرِکُم فَکَأنّی لااَرجِعُ مِن سَفَری ▪️ و از جانب من نیز سوگواری کنید و مرا از یاد خود فراموش نکنید که دیگر من از این سفر بر نمی‌گردم. 📚بشارة الباکین(نسخه‌خطی)،ص۱۷۰ ✍ در هر مصیبت و محنی فَابکِ لِلحُسَین در هر عزای دل شکنی فَابکِ لِلحُسَین در خیمۀ مراثی و اندوه اهل بیت قبل از شروع هر سخنی فَابکِ لِلحُسَین در مکتب ارادت إبن شبیب‌ها هم ناله با اباالحسنی فَابکِ لِلحُسَین شب‌های جمعه مثل ملائک میان عرش با بوی سیب پیرهنی فَابکِ لِلحُسَین دیدی اگر میان هیاهوی تشنگی طفلی و لب به هم زدنی، فَابکِ لِلحُسَین لب تشنه جان سپرد اگر عاشقی غریب یا روی خاک ماند تنی فَابکِ لِلحُسَین گرم طواف، نیزه و شمشیر و تیرها دور شهید بی‌کفنی فَابکِ لِلحُسَین در لحظۀ تلاوت قرآن که دیده است؟ غرق به خون شود دهنی فَابکِ لِلحُسَین با نعل تازه جای دگر غیر کربلا تشییع شد مگر بدنی؟ فَابکِ لِلحُسَین رحمی نکرده‌اند در آن غارت غریب حتی به کهنه پیرهنی فَابکِ لِلحُسَین شب‌های جمعه دور و بر قتلگاه عشق با نالۀ کبود زنی فَابکِ لِلحُسَین... 🏴🏴تولید فیش های مستند روضه در ایام محرم_و_صفر، ماه_مبارک_رمضان، ایام_فاطمیه جهت مجالس مادحین و مرثیه خوان های اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام رسانه باشید و به دست ارادتمندان به مجالس اهل بیت علیهم السلام برسانید ◀️◀️◀️ @rozzeeh
🩸ای برادر جان! یک روز برایت جبران می‌کنم ... در نقلی آمده است: 🥀 پس از آنکه حضرت زینب سلام‌اللّه‌علیها با جناب عبدالله بن جعفر ازدواج کردند، روزی حضرت سیدالشهداء علیه‌السلام دلتنگ خواهر شدند و به خانه عبدالله بن جعفر آمدند. 🥀 همینکه وارد خانه شدند، دیدند که زینب کبری سلام‌اللّه‌علیها تنها داخل اتاق خوابیده‌اند؛ سیدالشهداء علیه‌السلام دلش نیامد که خواهر را بیدار کند و دیدند که از روزنه‌ی اتاق، آفتاب به چهره مبارک زینب کبری سلام‌اللّه‌علیها می‌تابد. 🥀 در آن هنگام امام حسین علیه‌السلام در مقابل نور آفتاب ایستادند و با عبای خود از خوردن آفتاب به چهره مبارک خواهر، جلوگیری نمودند. 🥀 زینب کبری سلام‌اللّه‌علیها از خواب بیدار شدند و زمانی که این صحنه را دیدند، برادر را در آغوش گرفتند و فرمودند: آیا زمانی می‌رسد که این محبت تو را جبران کنم؟!(۱) ✍ تمام همّ و غمّ زینب کبری سلام‌اللّه‌علیها این بود که لااقل در بین «گودال» و به زیر «آفتاب سوزان کربلا»، این محبت برادر را جبران کند ... اما چه بگوییم و چگونه گریه کنیم بر آن ساعتی که مقاتل نوشته‌اند: ... قبل از آنی که شمر، سر از بدن مبارک سیدالشهداء علیه‌السلام جدا کند، زینب کبری سلام‌اللّه‌علیها خود را به قتلگاه رسانده و بر روی بدن مبارک برادر انداخت و با او نجوا نمود؛ 📋 و إذًا بِالسَّوطِ يَلتَوي عَلَى كِتفِها، و قائلٍ يَقولُ لَها ▪️در همین هنگام کسی با تازیانه بر پشت او می‌زد و می‌گفت: 📋 تَنَحّي عَنهُ و إلّا ألحَقتُكِ بِه. ▪️از او فاصله بگیر که اگر کنار نروی تو را نیز ملحق به او خواهم کرد. 📋 فَالْتَفَتَتْ إلَيه فإذاً هُو شِمر فَاعتَنَقتْ أخاها و قالت: ▪️تا زینب کبری سلام‌اللّه‌علیها سرش را برگرداند، دید که شمر است؛ پس به پیکر نیمه‌جان برادر پناه آورد و فرمود: 📋 وَ اللّه لا أتَنحّى عَنه، و إنْ ذَبِحتَه فَاذبِحني قَبلَه ▪️به خدا من از پیش برادرم نمی‌روم؛ اگر میخواهی سر او را جدا کنی، قبل از او سر من را جدا کن! 📋 فَجَذَبَها عَنهُ قَهرًا، و ضَرَبَها ضَربًا عَنيفاً ▪️اما شمر نانجیب پیش آمد و با زور و لگد، زینب کبری سلام‌اللّه‌علیها را از گودال قتلگاه، دور کرد...(۲) 📝یابن‌الشبیب عمّه‌ی ما راه دور رفت می‌خواست قتلگاه بماند، به زور رفت آتش گرفت چادرش؛ اما کسی ندید پنجاه و پنج سال قدش را کسی ندید پنجاه و پنج سال بدون غمی نبود تا آن زمان مقابل نامحرمی نبود پنجاه و پنج سال پرش را گرفته‌اند مردانِ خانه دور و برش را گرفته‌اند یابن‌الشبیب عمه‌ی ما احترام داشت چندین امام زاده و چندین امام داشت پیش بزرگ قافله فریاد می‌زدند یابن‌الشبیب بر سرِ او داد می‌زدند داغی کمر شکن کمرش را شکسته بود یک نیزه‌ی بلند سرش را شکسته بود یابن‌الشبیب بسکه زمین خورد جان نداشت می‌خواست راه علقمه گیرد، توان نداشت یابن‌الشبیب! دختر دلگیر را زدند پنجاه و پنج ساله زنی پیر را زدند از پیش نیزه‌های شکسته عبور کرد او را به دست‌های خودش جمع و جور کرد او را به ریگ‌های پریشان سپرد و رفت او را به آفتاب بیابان سپرد و رفت 📚(۱) طریق البُکاء،ص۲۲۳ 📚(۲) تظلّم الزّهراء علیهاالسلام، ص۲۱۸ ؛و معالی السبطین، ج۲ ص۳۹ 🏴🏴تولید فیش های مستند روضه در ایام محرم_و_صفر، ماه_مبارک_رمضان، ایام_فاطمیه جهت مجالس مادحین و مرثیه خوان های اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام رسانه باشید و به دست ارادتمندان به مجالس اهل بیت علیهم السلام برسانید ◀️◀️◀️ @rozzeeh
🩸به فدایت شوم حسین! که فرزندم «ابراهیم» را هم به فدای تو کردم ... ۱۸ ماه رجب، سالروز وفات طفل خردسال رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله، حضرت «ابراهیم» است.(۱)؛ به نقل کتاب شریف «المناقب»، جناب إبن‌عباس گوید: 🔹 روزی کنار رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله نشسته بودم و بر ران چپ، پسرش ابراهیم و بر ران راست خود امام حسین علیه‌السلام را نشانده بود. یک مرتبه او و یک مرتبه ابراهیم را می‌بوسید. 🔸ناگهان جبرئیل با وحی از جانب خداوند فرود آمد و وقتی که جبرئیل دور شد، رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله به من فرمود: جبرئیل از طرف پروردگار پیش من آمد و گفت: ای محمد! خدای متعال تو را سلام می‌رساند و می‌فرماید: این دو را برای تو جمع نخواهم کرد، یکی را فدای دیگری کن! 🔹پس حضرت نگاهی به ابراهیم افکند و زیر گریه زد و به إمام حسین علیه‌السلام نگاهی انداخت و گریه کرد. سپس فرمود: مادر ابراهیم کنیزی است و وقتی بمیرد به غیر از من کسی برای او ناراحت نمی‌شود. مادر حسین، فاطمه سلام‌الله‌علیها است و پدرش علی علیه‌السلام است که پسر عموی من و به منزله گوشت و خون من است. وقتی که قرار باشد امام حسین علیه‌السلام، از دنیا برود، دخترم فاطمه سلام‌الله‌علیها و پسر عموی من هر دو اندوهناک می‌شوند و من نیز بر او محزون می‌گردم؛ من حزن خود را بر حزن این دو ترجیح می‌دهم. 🔸 ای جبرئیل! ابراهیم را فدای حسین علیه‌السلام کردم و به فوت او راضی گشتم. ابن‌عباس گوید: بعد از سه روز، خدای متعال، جان ابراهیم را گرفت. 📋 فَکَانَ النَّبِیُّ صلی‌الله‌علیه‌وآله إِذَا رَأَی الْحُسَیْنَ مُقْبِلًا قَبَّلَهُ وَ ضَمَّهُ إِلَی صَدْرِهِ وَ رَشَّفَ ثَنَایَاهُ 🔻 بعد از وفات ابراهیم، رسول‌ خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله هرگاه سیدالشهداء علیه‌السلام را می‌دید او را می‌بوسید و به سینه مبارک خود می‌چسبانید و لب‌های او را می‌مکید. 📋 وَ قَالَ:«فَدَیتُ مَنْ فَدَیْتُهُ بِابْنِی إِبْرَاهِیمَ» 🔻 و می‌فرمود: فدای تو شوم ای کسی که فرزندم ابراهیم را فدای تو کردم.(۲) 📚(۱)مصباح‌ المتهجد،ج۱ ص۸۱۲ 📚(۲)المناقب،ج۳ ص۲۳۵ ؛ الطرائف، ص۵۲ ✍ آه یا رسول الله ... نمی‌دانم چه بر قلب شریف‌تان گذشت در همان ساعتی که مقاتل نوشته‌اند: 📋 فَدَعا يَزيدُ بِقَضيبٍ خَيزُرانٍ فَجَعَلَ يَنكُثُ بِهِ ثَنايَا الحُسَينِ عليه‌السلام ▪️یزید خواست تا چوب خیزرانش را برایش آوردند و با آن به دندان‌های مبارک سیدالشهداء علیه‌السلام می‌زد و می‌گفت: 📋 لَقَد كانَ أبوعَبدِاللّهِ حَسَنَ المَنطِقِ! ▪️از این قرار که حسین (علیه‌السلام)، خوش‌سخن بوده است! (۳) 📋 کَیفَ رَأَیتَ الضَّربَ یا حُسَینُ؟! ▪️حال، ضربه‌شَستم را چگونه می‌بینی ای حسین!؟(۴) 📚(۳)الفتوح ج۵ ص۱۲۹ 📚(۴)مقتل الحسين عليه‌السلام، مقرّم، ص۴۸۸ 📝 تا چند زَنی ظالم، چوب این لب عطشان را بردار از این لب ها، این چوب خزیران را آخر نه تو را این سر، مهمان بُوَد ای کافر تا چند روا داری، آزردن مهمان را در نزد تو تقصیرش، جز خواندن قرآن نیست با چوب نیازارد، کس قاری قرآن را بهر چه زَنی هِی چوب، بر بوسه‌گهِ احمد؟! او بوسه مدام از مِهر، زد این لب و دندان را تا چند کنی ظالم، خون در دل اطفالش مَنمای پریشان تر، این جمع پریشان را گلزار پیمبر را، از کینه خزان کردی الحال مکن خاموش، این بلبل خوش‌خوان را 🏴🏴تولید فیش های مستند روضه در ایام محرم_و_صفر، ماه_مبارک_رمضان، ایام_فاطمیه جهت مجالس مادحین و مرثیه خوان های اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام رسانه باشید و به دست ارادتمندان به مجالس اهل بیت علیهم السلام برسانید ◀️◀️◀️ @rozzeeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔘 بشارت امام باقر‌ علیه‌السلام به اهل روضه و گریه بر سیدالشهداء علیه‌السلام... ⚡️ این روضه‌ها و گریه‌ها، شما را به هم‌نشینی با إمام حسین علیه‌السلام می‌رساند... در روایتی امام باقر علیه‌السلام فرمودند: وَاللّٰهِ إنَّ بُكاءَكُم عَلَيهِ، وَحَديثَكُم بِما جَرىٰ عَلَيهِ، وَزِيارَتَكُم قَبرَهُ، نُصرَةٌ لَكُم فِي الدُّنيا، فَابشِروا فَإنَّكُم مَعَهُ في جِوارِ رَسولِ اللّٰهِ صَلَّى اللّٰهُ عَلَيهِ [وَآلِهِ] وَسَلَّمَ 🔹به خدا سوگند این گریه‌کردن‌هایتان برای امام حسین علیه‌السلام... 🔹این بازگوکردنِ شما از آنچه بر سر آن حضرت‌ آمد (همین روضه‌خوانی‌ها)... 🔹 این زیارت کردن شما از قبر مطهر آن حضرت... تمامِ این امور، یاری رساندن شما به او در این دنیا است. شاد باشید که در کنار رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله با حسین بن علی علیه‌السلام خواهید بود. 📚فضل زیارة الحسین علیه‌السلام، شجری، ص۴۸. 📝 سلام حضرت عطشان دشت کرب‌وبلا سلام معنی غربت، تجلّی غم ها سلام سید و سالار زینب کبری سلام علت اشک همیشه‌ی زهرا ولادت تو هم آغوش اشک زهرا بود مصیبت تو دلیل سرشک زهرا بود گهی به مادر خود در رحِم سخن گفتی ز غربت و عطش و خشکی دهن گفتی گهی ز روضه‌ی خونین یک بدن گفتی ز خاتَم و ز خیام و ز پیرهن گفتی هماره گفتی و مادر شنید و هِی نالید ولی فدای دل خواهرت که غم را دید رسید وادی کرب‌وبلا، پریشان شد رسید روز دهم، غصه‌اش فراوان شد رسید مقتل و زینب دوباره گریان شد رسید پیش تن بی سری که عریان شد ز اوج غصه‌ی زینب ز عرش خون بارید عقیله خم شد و رگ های حنجرت بوسید 🏴🏴تولید فیش های مستند روضه در ایام محرم_و_صفر، ماه_مبارک_رمضان، ایام_فاطمیه جهت مجالس مادحین و مرثیه خوان های اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام رسانه باشید و به دست ارادتمندان به مجالس اهل بیت علیهم السلام برسانید ◀️◀️◀️ @rozzeeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا