eitaa logo
- Rusty lake !
126 دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
166 ویدیو
3 فایل
- 🌑🔭 - - خودش را متعلق به این جهان نمیدید. - Talk?! https://harfeto.timefriend.net/17127093974037 ~ ‌•| Tel: https://t.me/+PPfgvHNp1VQ5MDg0 .
مشاهده در ایتا
دانلود
دارم به کسی تبدیل میشم که همیشه ازش متنفر بودم.
دوست Exxx میخوام چیکار وقتی رفیقای Ixxx ام خودشون پیشنهاد بیرون رفتن بهم میدن و در حد شوخیای پسرونه باهام پاین؟!
به شدت از اینکه کسی بدون اجازه دست به وسایلم بزنه احساس تنفر میکنم.
تو شاید در ظاهر دوستِ من باشی؛اما برای من فراتر از هر چیزی هستی که تصورشو بکنی. نمیشه روت اسمی گذاشت،نمیشه گفت دوستمی،رفیقمی،و یا حتی مثل خواهرم میمونی.تو نه برام حکم خواهر داری و نه رفیق.. تمام وقتایی که کنار تو هستم تنها چیزی که دلم میخواد تو این تایم اتفاق بیوفته اینه که زمان به احترامت دست از حرکت برداره و من با خیال راحت بتونم به لبخندای عمیقت وقتی نگاهم میکنی،به چشمات که بخاطر خنده هات تنگ شدن،به موژه هات که عکسشون بخاطر آفتاب توی اون رنگِ چشمای خاصت افتاده،به مدل ابروهات که هر وقت نگاهم بهت میوفته باخودم میگم که چقدر زیبان؛به دستای کشیدت که از خاص بودنشون میتونم دست از همه کارام بردارم و فقط نگاهشون کنم؛به نوع نشستنت،نوع راه رفتنت،نوع قلم دست گرفتنت وقتی چیزی مینویسی و به هرچیزی که توی وجودت هست و نیست زل بزنم و تو دلم بگم که یه موجود چطوری میتونه انقدر دوست داشتنی باشه. هیچوقت این جمله رو از زبونم نمیشنوی اما انقدر پیش چشمام خاص هستی که تمام وقتایی که جلوی رومی،تمام کارات برام اسلوموشنن.. از پلک زدنت گرفته تا منقبض و منبسط شدن ماهیچه های صورتت،بخاطر تغییر ریکشنت برای حرفایی که با عطش برات تعریف میکنم.. تو نه دوستمی و نه رفیقمی و نه حتی خواهرم. تو یه تیکه از روحمی که تمام زیبایی های جهان،درونش گنجونده شده. چطوری میتونی انقدر زیبا باشی؟!
کاش تاریخ مرگمو میدونستم،حداقل قبل اینکه بمیرم چند نفرو میزدم میکشتم باخودم میبردم اون دنیا یکم دلم خنک شه.
وقتایی که به مرگم فکر میکنم بیشترین چیزی که دلم براش میسوزه؛لباسام و وسایلمه که بعد من قراره چه به روزشون بیاد.تاحالا خیلی سناریو ساختم. مثلا اینکه شب قبل تو دفترم که نقاشی نصفه نیمه توش کشیدم با مداد و پاک کن روش ول شده رو میز،آخرین موزیکی که توی ام‌پی‌تیریم پلی شده،آخرین فیلمی که نصفه ولش کردم تا به کارام برسم،آخرین لباسایی که حال نداشتم بذارمشون تو کمد و روی دسته صندلیم انداختمشون،بوک مارکی که لای صفحه 346 و مشتاقانه منتظر این بودم که کتابو زودتر تموم کنم.. تمامشون بعد من دیگه هیچ دلیلی برای وجود داشتن ندارن. تاحالا از این دید دقت کرده بودین که بعد شما چه به روز وسایلتون میاد؟تختی که دیگه کسی روش نمیخوابه،لباسی که پوشیده نمیشه،برگه ای که خطخطی نمیشه،کتابی که خونده نمیشه،آزمونی که پاس نمیشه،خنده ای که شنیده نمیشه،عکسی که گرفته نمیشه و وجودی که دیگه دیده نمیشه.انگار با یه اتفاق که تا سی ثانیه قبل میتونست وجود نداشته باشه همه داراییتو با آدمایی که تو زندگیت داشتی بدون هیچ نفعی ول میکنی و میری و هیچکس نمیدونه کجا،حتی شاید خودتم هیچوقت نفهمی. میمیری در صورتی که تا همین چند لحظه پیش زنده بودی و نفس میکشیدی. همه چیز برای وجود داشتن توی زندگیت دلیلِ خودشو داشت؛اما وقتی نیستی دیگه هیچی نیست.پسر،مرگ واقعا اتفاق جالبیه..
These emotions appear slow and controlled then suddenly , I find myself at the eye of the whirlpool consumed all at once..