فقط گیتاری که میخورد تو صورتامون>>>>>
[9 / خرداد /1402]
- Rusty lake !
- و میدانی عجیب تر از همه،چیست؟ کم کم از وابستگی ام لذت بردم!
- و لبخند هایی که برایِ او میزد!
- Rusty lake !
من اونجایی فهمیدم از زندگی بریدم که خوردن تیکه های گیر کرده ته رانی دیگه برام مهم نبود.
من اونجایی فهمیدم از زندگی بریدم که انداختن شاخه گیلاسا پشت گوشم به عنوان گوشواره دیگه برام اهمیتی نداشت.
- Often people who criticize your life are usually the same people who don’t know the price you paid to get where you are today !