دلم میخواست شماهم با "آقا کیکاووس" آشنا کنم
آقا کیکاووس تنها گیاهیه که تاحالا کنارم سالم مونده و همین خاص بودنش باعث میشه که خیلی دوسش داشته باشم 🪴.
- Rusty lake !
دلم میخواست شماهم با "آقا کیکاووس" آشنا کنم آقا کیکاووس تنها گیاهیه که تاحالا کنارم سالم مونده و همی
این چند روز یکم بی حوصله بودم و به کیکاووس کم توجهی میکردم..
امروز وقتی داشتم از کلاسم برمیگشتم توی راه به خودم گفتم حتما امروز باید بهش برسم
وقتی رسیدم خونه و لباسامو عوض کردم آب رو برداشتم و گلدونِ کیکاووسو زدم زیر بغلم و اومدم توی اتاق.
یه بی کلام پلی کردم و شروع کردم با دلم باهاش حرف زدن. اومدم برگاشو تمیز کنم که متوجه شدم سر یکی از برگاش کاملا زرد شده. غصم گرفت.. خودمو سرزنش کردم که چرا حواسم بهش نبود.. چرا انقدر بی مسئولیتم وقتی مسئولیت نگه داری کیکاووسو خودم به عهده گرفتم.. باهاش حرف زدم ازش معذرت خواهی کردم.. و کلی باهاش وقت گذروندم..
اما تهش فهمیدم که با معذرت خواهی من و جبران بی تفاوتیام رنگِ زردِ برگِ کیکاووس ؛ هیچوقت دوباره سبز نمیشه:).
آدما هیچ فرقی با کیکاووس ندارن؛ بی توجهی،بی تفاوتی،بی اهمیتی دلسردشون میکنه. باعث میشه که رنگ سبزشونو از دست بدن و بشن زردِ زرد. اونوقتِ که دیگه هیچوقت نمیتونی مثل روز اولشون کنی و یهو به خودت میای میبینی برای همیشه از دستشون دادی🪴❤️🩹.
من قابلیت اینو دارم وقتی دارم از شدت کنجکاوی از هم گسسته میشم در جواب به یه "آها" اکتفا کنم و تظاهر کنم چیزی نیست که برام مهم باشه.
یک از آرزو هایی که همیشه دلم میخواست بهش برسم اینه که یه شب خارج از شهر بخوابم و تا صبح ستاره هارو نگاه کنم....
Billie EilishBillie-Eilish-Hostage-128.mp3
زمان:
حجم:
3.8M
- You're all I wanted ..
گفت: خیلی کم پیش میاد با کسی درد و دل کنم ولی با این وجود بعدش جوریه از حرفایی که زدم احساس پشیمونی بهم دست میده.
گفتم : آدما وقتی بعد درد و دلاشون این حس بهشون دست میده ، که فردِ اشتباهی رو برای حرف زدن انتخاب کرد باشن.. چون مغز شعور داره.. وقتی کسی نتونه خودش و غمی که دچارش شده رو تحت تاثیر قرار بده و حرفایی که تاثیرگذار نیستن بزنه به مغز این حس دست میده که همه این کار برای هیچ و پوچ بوده و این کارش هیچ فایده ای نداشته و در نتیجه تصمیم میگیره راجب غمش دیگه با کسی صحبت نکنه. باید کسی رو برای حرف زدن انتخاب کنی که قدرت قانع کردن مغزتو داشته باشه!.
تلخی ماجرا اینجا بود که این تجربه ها رو هیچوقت بدون زخم خوردن به دست نیوردم!
خسته شدم از اینکه خوبیام به چشمشون دیده نشد.. من نمیخوام مِنت کارامو بذارم ولی خستم از اینکه اهمیت دادنامو ندیدن.. خستم از اینکه انقدر نادیده گرفته شدم.. من تحملم زیاده ...زیاد همه چیزو نادیده گرفتم و سعی کردم این چیزا باعث نشه که فکرم مشغول شه یا از توجهم دست بکشم ولی الان دیگه سقفم پره!الان دیگه نمیتونم..
از حرفای امیدوار کننده و انگیزشی تا حد مرگ بیزارم..
الان من خستم و میخوام دیگه نسبت به همه چی یه خنثای بیخیال باشم..دیگه برام هیچی اهمیت نداره. از ندیدنم خسته شدم. میخوام ببینن که چقدر میتونم بد باشم! آره ، من الان یه آدمیم که حوصله هیچکسو نداره .شدم دیمنی که برای همیشه دکمه احساسات و انسانیتشو خاموش کرده..!
"آدما برام مردن"