هدایت شده از آرپ24
دستاش که میلرزید دستاشو گرفتم، یادم اومد دستام که میلرزید دستی ندیدم.
- از 29 مرداد ماه!
ولی هر چقدر هم تلاش کنی، واقعاً بعضی موضوعات رو نمیتونی و نمیشه که درک کنی.
هر وقت افکار منفی بهم هجوم میآوردن، اولین کاری که میکردم این بود که چشم هامو ببندم و به تو فکر کنم؛ تو مثل یه ناجی شکل گرفته بودی تو مغزم. ولی الان دلیل که نه، تو خودِ همون افکارِ منفی ذهنمی.
اون لحظه ای که تو خواب و بیداری دستتو کنارِ تخت دراز میکنی تا دستاشو بگیری ولی با جای خالیش رو به رو میشی<<<<<<