دگرگونی هایی که توی زندگیم اتفاق میوفته رو میشه از تغییرِ خواب هایی که میبینم راحت متوجه شد.
- Rusty lake !
- و لبخند هایی که برایِ او میزد!
- همیشه حق را بر منطقش میداد و ناجوانمردانه قلبش را در اوج، سرکوب میکرد -
- Rusty lake !
هیچی؛ دربارش پوستِ لبمو میکَنم.
هیچی؛ دربارش طول و عرض خونه رو راه میرم.
نمیخوام باهام حرف بزنی. نمیخوام حالمو خوب کنی. نمیخوام آهنگ بفرستی. شعر بفرستی. عکس بفرستی. نمیخوام دلداری هاتو بشنوم. نمیخوام بهم نشون بدی که چقدر بلدی رگ خوابمو و میدونی دست رو چیزی بذاری که حالمو خوب میکنه. هیچکدوم از اینارو نمیخوام.
فقط..
حالمو بد نکن.
خستم.
همین برام کافیه.
آدما؟ کلِ سالِ 2024، من رو موزیک های بیکلام زنده نگه داشت. تو شرایطی که همه به یکی نیاز دارن تا بتونه آرومشون کنه من به پلی لیستم پناه بردم.
پس چجوری میتونی ازم انتظار داشته باشی که اعتماد کنم به موجوداتی که هیچوقت ازشون هیچ کمکی ندیدم؟
چجور اعتماد کنم وقتی پلی لیستم میتونه ازشون برام مفیدتر واقع بشه؟!
- Rusty lake !
- همیشه حق را بر منطقش میداد و ناجوانمردانه قلبش را در اوج، سرکوب میکرد -
- و در آخر متوجه شد که شناختِ آدم ها به مراتب آسان تر از شناختِ خودش است. -
وقتی به این فکر میکنم که آدما نمیتونن متوجه بشن از عمقِ احساسم، پشت حرف ها یا ریکشن های به ظاهر عادی ای که نشون میدم، اعصابم خورد میشه.