وقتایی که میرفتم استخر،همیشه عمیق برای خودم شنا میکردم و از کسایی که باهاشون میومدم فاصله میگرفتم. میرفتم رو تخته پرش،شیرجه میزدم و خودمو میرسوندم کفِ عمیق . دراز میکشیدم رو سرامیکای کفِ استخر و تا جایی که نفس داشتم خودمو اون پایین نگه میداشتم و از اونجا به بالای آب نگاه میکردم و میرفتم توی فکر. اون آرامِشِ زیر آبو میخوام. اون محو شدن صدای آدما رو میخوام. اون آبی بودن آب رو میخوام. اون احساس کمبود هوا رو میخوام. هیچوقت فکرشو نمیکردم یه روزی انقدر از خوشیای ساده دلتنگ و دور بشم.

Fuck

دلم برای اون آدمی که نمیشناختمش ولی هر شب برام موزیک میفرستاد ، تنگ شده.

- The world outside to me is like an ocean and I Can't swim .

-

اگر پینترست دارین و توش فعالین و اکانتیو میتونین پیدا کنید ، نظرتون چیه که فالوم کنید؟! @Thelake27

میگن از رک بودنت ناراحت میشم. ولی وقتی هم که به در میگم دیوار بشنوه نمیگیرن مطلبو که با اونا بودم. فکر نمیکنی مشکل از من نیست خودت خنگی؟!

یکی از فانتزیام اینه که وقتی زنگ تفریح میخوره برم تنها یه گوشه بشینم یکی از بچه های مدرسه رو تا آخر زنگ زیر نظر بگیریم و با نگاه های خیرم معذبش کنم:>

کی اعتراف میکنی تا منو راحت کنی دختر؟!

کاش قبل اینکه ازم بپرسی دلیل این رفتارات چیه یه دور دروغایی که بهم گفتی و فکر کردی نمیفهمم ، به یاد بیاری!