* به کائنات سفر کرده بودم و ملائکه مرا با انگشت نشان می‌دادند و می‌گفتند: وای اینو. * نگاهم به باغ انار بود و زلیخا را بریدم. * فلج مادرزادی را به مصر بردم. همین که یوسف وارد شد روی پاهایش ایستاد و گفت: حاجی ایول عجب فیلمی بازی کردی. * توی ده شلم رون، یک بلم رون زندگی می‌کرد و بلم هایش را می‌روند. تازه قایق موتوری هم می‌روند. * ترامپ را کاشتم جو بیرون آمد. * فقیرترین ذهن جهانم و زکات میخواهم. آهای درختان باغ انار زکات انارهایتان را بدهید. * در دریاچه های پنجگانه خوابیده بودم که آبشار نیاگارا مرا به پنج تن قسم داد و گفت: این کروناست نَیا گارا. و گارا نام دیگر من است. * زنی به شوهرش گفت: در گوش شوهرش گفت: خودش بهش گفت....مرسی عههه. * چطور آب و صابون بیاوریم و روی ریش رنگی را بشوییم. نمی‌شود. باید اتانول بیاوریم. * مردها فرشته اند. هر که دروغ بگه دانکی است. * مادر برایم بهترین آرزو را داشت و من برایش بهترین ترازو را خریدم. * دخترک کبریت فروش گفت دنبال خضرم و من گفتم عربی‌ام خوب نیست ضادم می‌زند. و خرّ موسی صعقا. * دخترک کبریت فروش را دیدم و گفتم کبریت را بگذار کنار و کتاب بفروش. گفت اینها از دید تو کبریت است و از دید خیلی‌ها کتاب. زیبایی باید در نگاه تو باشد ناتانائیل. و من هم گفتم: چشمم روشن. * پدرم در قابلمه را گذاشت و من نه گذاشتم و نه برداشتم و گفتم: پدرم مشکل اقتصادی همه جا هست سرت را بالا بگیر عزیزم. * کویری‌ام و تاول دلم به خاطر همین است. * مادر را بوسیدم و مادر پشه کش را خواباند روی رانم و گفت صد بار گفتم مسواک بزن. مادر مرسی هسی. * هویج هایی را دیشب آب گیری کردم به اندازه خربزه. خدایا ممنونم که ما را هویج خربزه نکردی. * آب دماغ بزغاله ای را دیدم و گفتم وای یعنی حکومت پیش چشم علی این بود. وناگهان ریش رنگی هایی پیدا شدند و بزغاله را نشسته بلع کردند. * من و دوستم یک ماه است که قهریم. دوستم امروز پیام داد بیا از فردا یک خورشید قهر باشیم. * توی خلیج خوک‌ها نشسته بودم و کباب ایرانی می‌خوردم و تف می‌کردم به ابرقدرت جهان. * مادرم نشسته بود و من گفتم: مادر بگذار برات بمیرم. مادر گفت: زود باش ظرفام مونده. پ .ن ولی من مادرم را میشناسم منظورش این بود که بروم ظرف بشورم و من نرقتم. * سگی را تربیت کردم. او رفت درس خواند و حالا مدرک‌اش را با استخوان می‌خورد. * زیتون شور خورده ای. بخور. خیلی حال می‌دهد. * گردن درد داشته ای. ان شاالله نگیری. ولی کمر درد رو باید با یکی دیگه هماهنگ کنی. در حد توان من نیست. برو اتاق پونصد و سه. * آب کم جو تشنگی آور به ترامپ. * فضول را بردند لاس و گاس گفت: عههههه * سوراخ سد را پطرس گرفت و سوراخ قلبم را فطرس. * مادرم زیباست. * پدرم آقاست. * پسرم خدایا عقلش دهد. همه چیزش به خودم رفته. * آوینی نیستی اگر آوند ات را به هسته زمین نرسانی. * شغالی را دیدم که به معاون اولش می‌گفت: کلیله. * سگ زدی را دیدم که برای مذاکره با شغال دست و پا میزد. * گرگی خریدم و به مصر بردم. به عقد پوتیفار در آوردم و صبر کردم تا یوسف قد بکشد و چشم شهلایش دل گرگ را ببرد. * آویزان از عرش‌ام و ملائکه مات من انند. * روی زمین عرشی نیست. همه‌اش فرش است. خدایا دلم را با شامپو فرش بهشتی بشوی. * انار خوردم. انجیر و سیب خوردم. کدو و زیتون و پیاز خوردم. کلا خوراکی باشه رد نمی‌کنم. * دزد خانگی را باید زیر کشتی نوح بست. * عصای موسی را به هالیوود بردم. همه کف کرده بودند. استیون اسپیلبرگ گفت: حاجی یه دقیقه بده یه دقیقه قول میدم خرابش نکنم. * ملکه انگلستان دهانش را باز کرد تا حرف بزند. گفتم: ضعیفه النگوهات نشکنه...هیچی دیگه الان مواظب النگوهایش است نشکند. * کلیله و دمنه را بردند برای مذاکره...گرگی آمد و همه شان را خورد. ایشالا به حق پنج تن بخوردشون راحت شیم. * بعضی به جای مغز فلافل دارند و مدام باد فکری سر می‌دهند. * قصه پر غصه ای است که طاقت گفتن‌اش نیست مرا. البته بیشتر حس‌اش نیست. وقتم ندارم. اصلا هیچی بابا...هیچی. * برگ درخت توت را پرورش می‌دهند برای کرم ها. مواظب باش باتیس توتای درونت را گم نکنی. *