به پایان آمد این دفتر حکایت همچنان باقیست...
و عمران در پی نوری که می گفتند آن فانیست...
سبک مغزان ندانستند ، موهوماتشان چون گوی تو خالیست...
و آن نوری که می تابد ز پشت ابرهای تیره و تاریک...
همان سو سوی اندک هم برای روشنایی مسیر بندگی کافیست...
واو را چون جوانه ای یافتم...
جوانه ای که در پی نور، دیگر نه سختی سنگ ها آزرده اش می کند و نه لطافت گل های رنگارنگ همنشینش او را فریب می دهد ...
واو از ادامه ی راه باز نمی ماند...
سلام علیکم
واو را خواندم، بسیار زیبا بود، به دنبال فرصتی هستم مجددا آن را ورق بزنم تا چیزی از قلم نینداخته باشم.
شیطان آشیخ، آشیخ شیطان هاست
خداوند به قلمتان برکت عنایت کند ان شاءالله
پایان🍃🍃