در ستایش آدم های دیروز و اصالت و فرهنگ گذشته
قدیم
...............
چه ساده بود عروس و جهازهای قدیم
همان همیشه بسوز و بسازهای قدیم
قناعت از در و دیوار خانه می بارید
چنین نبود فراوان، نیازهای قدیم
چقدر آینه می دید مادرم را... آه
کجاست حالا آن رویِ بازهای قدیم
اگر که قهری بود آشتی کنان می شد
نبود طولانی اعتراض های قدیم
هزار پنجره وا می شد از نجابت و صبر
به روی کوچه پس از اخم و نازهای قدیم
خدا درون قنوتِ عزیز پیدا بود
نبود کبر و ریا در نمازهای قدیم
زمین شهادت می داد جا نخواهد شد
هزار دریا در جانمازهای قدیم
صحیفه خواندن بابا، پر از رهایی بود
چه بود در پس و پیش فرازهای قدیم
چه نامه ها که در آنها دلی به یغما رفت
چه چشم ها تر شد با پیازهای قدیم
کجاست آن همه عشق و کجاست آن همه شور
كجاست آن همه دل، پشت رازهای قدیم
#محمد_عابدی#اشعار_اجتماعی_عابدی
قم المقدسه