👌 در ستایش و آنها که در روزهای ابتدایی به رفتند مادرم .................... دلخوشم تنها به لبخند و دعای مادرم هرچه دارم، دارم از شبْ گریه‌های مادرم فاطمیه آمده، کوچه... دلش تنگِ عزاست ابری شده، حال و هوای مادرم من هم ای ارباب، حساسم به نام فاطمه، شام است و... کوفه، کربلای مادرم کوچه کوچه گشتم این شهرِ بدون عشق را مادرت را دیدم آخر در صدای مادرم از قنوتش زندگی می‌گیرم، او هم فاطمه‌ست! گاه می‌ترسم ولی از ربّنای مادرم مرگ می‌خواهد میان روضه‌های مادرت کوچه‌ها پُر می‌شود از وای وای مادرم ما نمک‌گیرِ شماییم و سرِ این سفره‌ایم ریخته نمک‌ها... در غذای مادرم با رنگ و بوی دیگری دارد دلم دسته‌ها می‌آید و من هم عصای مادرم آتش به جانم می‌زند، نی می‌شوم نوحه می‌خوانم برایت - همنوای مادرم را باید از گرفت، اما چطور!؟ گفته سلطان جهان: من خاک پای مادرم می‌روم تا ، امضایم کند قبل از آن اما رضایم با رضای مادرم از سوغات باید برد، سوغاتم دل است دل که باشد جایگاه و جانفدای مادرم در ، دیدنِ هر چیز در من روضه است می‌روم بازار و درگیر حنای مادرم یاد جسم تو می‌افتم زیر سُمّ اسب‌ها زعفران وقتی که می‌گیرم برای مادرم ، قرصی‌ست که زیر زبان باید گذاشت چیست غیر از این دوای من، شفای مادرم مادرم می‌ترسد و می‌لرزد از می‌روم امسال به جای مادرم قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15