نيمی هنوز روشن و نيمی كبود، ماه دارد هلال می‌شود اما چه زود ماه آن شب، پرِ ملائكه آتش گرفت و سوخت آن شب، شبی كه ديده نشد پشت دود، ماه از آن به بعد، کوچه به کوچه، تمام شهر تاریک بود و در پس ابری حسود، ماه با آب چاه، غسل برايش چه سود داشت؟ پاكيزه بود، پاك‌تر از هرچه رود، ماه بی‌تاب بود در تب شب‌های آخرش آخر شبی رسيد كه ديگر نبود ماه @Aftab_gardan_ha