بهار آمده اما جوانه‌ای نرسیده پرنده‌ای نپریده، به لانه‌ای نرسیده تویی بهانه‌ی آن ابرهای در تب و در تاب به ساحل تو ولی رودخانه‌ای نرسیده چه روزها که نشستند چشم‌ها سر راهت به آن زمان که بیایی زمانه‌ای نرسیده به جستجوی تو عالم هزار سال دویده هزار سال دویده به خانه‌ای نرسیده کجا بیابمت ای شاه بر گلیم نشسته به ردپای تو دست خزانه‌ای نرسیده قرارهای فراوان گذاشتی و دل من به وعده‌گاه تو با هر بهانه‌ای نرسیده چگونه از تو بخواند دهان کوچک شعرم به عاشقانگی‌ات عاشقانه‌ای نرسیده کجاست خانه‌ی تو؟ نامه را کجا بفرستم؟ به پیک اشک من از تو نشانه‌ای نرسیده به بی‌قراری آدینه‌ها بگو که می‌آیی کدام موی پریشان به شانه‌ای نرسیده! @Aftab_gardan_ha