🔅 ✍ منطق ماشین‌دودی یکی از دوستان ما که مرد نکته‌سنجی‌ست، یک تعبیر بسیار لطیف داشت که اسمش را گذاشته بود: «منطق ماشین‌دودی». می‌گفتیم: منطق ماشین‌دودی چیست؟ می‌گفت: من یک درسی را از قدیم آموخته‌ام و جامعه را روی منطق ماشین‌دودی می‌شناسم.  وقتی بچه بودم، منزلمان شاه‌عبدالعظیم بود. آن وقت‌ها قطار راه‌آهن به‌صورت امروز نبود. فقط همین قطار تهران‌شاه‌عبدالعظیم بود. من می‌دیدم که قطار وقتی در ایستگاه بود، بچه‌ها دورش جمع می‌شوند و آن را تماشا می‌کنند و به زبان حال می‌گویند: «ببین چه موجود عجیبی‌ست!» معلوم بود که یک احترام و عظمتی برای آن قائل هستند. تا قطار ایستاده بود، با یک نظر تعظیم و تکریم و احترام و اعجاب به او نگاه می‌کردند. تا کم‌کم ساعت حرکت قطار می‌رسید و قطار راه می‌افتاد. همین که راه می‌افتاد، بچه‌ها می‌دویدند، سنگ برمی‌داشتند و قطار را مورد حمله قرار می‌دادند. من تعجب می‌کردم که اگر به این قطار باید سنگ زد، چرا وقتی که ایستاده یک ریگ کوچک هم به آن نمی‌زنند و اگر باید برایش اعجاب قائل بود، اعجاب بیشتر در وقتی‌ست که حرکت می‌کند. این معما برایم بود تا وقتی که بزرگ شدم و وارد اجتماع شدم. دیدم این قانون کلی زندگی بعضی جوامع است که هر کسی و هر چیزی تا وقتی که ساکن است، مورد احترام است. تا ساکت است، مورد تعظیم و تجلیل است. اما همین که به راه افتاد و یک قدم برداشت، نه‌تنها کسی کمکش نمی‌کند، بلکه سنگ است که به‌طرف او پرتاب می‌شود و این نشانه یک جامعه مرده است. ولی یک جامعه زنده فقط برای کسانی احترام قائل است که متکلم هستند نه ساکت؛ متحرکند نه ساکن؛ باخبرترند نه بی‌خبرتر. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• 🇮🇷https://eitaa.com/nokhbeganejavan