🖌
این جلیلیِ بی سیاست
🔸طلحه و زبیر تقاضای امارت کرده بودند. بصره، کوفه یا شام. سه گزینه روی میز امیرالمومنین بود. نمیشد با آنها ساخت و پاخت کرد؟ نمیشد جماعت جمل را به جان معاویه انداخت؟ اصلا مشروط می بستی. میگفتی اگر شام را گرفتید باشد سهم شما. نمیشد!؟ معلوم نبود که در غیر این صورت سیستم قفل میکند!؟ همین قدر مصرّ بر مبانی و بنیادگرا باید عمل میکردی!؟
🔸نجاشی، شاعر به نامی بود که برای امیرالمومنین شعر میخواند. كسیكه در جنگ صفین بهترین شعرها را در تحریض و تشویق مردم در مقابل معاویه سروده بود. سلبریتی مهمی بود در جناح امیرالمومنین. به خصوص در آن زمانه. زمانه ای که میگفتند علی نماز نمیخواند. علی نیاز داشت به او. نجاشی در روز ماه رمضان مشروب خورد. امیرالمؤمنین در مقابل چشم مردم او را حد شراب زد؛ هشتاد ضربهی شلاق. خانواده و قبیلهی او گفتند: یا امیرالمؤمنین! تو ما را بیآبرو كردی. اینكه جزو جماعت تو بود؛ جزو دوستان تو بود - به تعبیر امروز - جزو جناح تو بود. فرمود من كاری نكردم؛ مسلمانی تخلفی كرد و حدی از حدود الهی بر او واجب شد و من آن حد را بهجا آوردم. البته نجاشی بعد از آنكه شلاق را از علی خورد، بلند شد از كنار امیرالمؤمنین رفت و به اردوگاه معاویه ملحق شد. امیرالمومنین برایش حساب خاص باز نکرد. چون هم تیمی اش بود از گناهش نگذشت. باز هم بر مبانی خود پافشاری کرد ولو از مهم ترین چهره های رسانه ای خود را از دست بدهد.
🔸اوایل خلافتش بود. نوبت اعطای یارانه بیت المال رسیده بود. صف تشکیل شده بود. فاتحان بدر و خیبر هم در صف بودند، متموّلان گذشته هم آمده بودند. بردگان آزاد شده ی آنها هم در همان صف بودند. نفس این کار، تحقیر بود. هنگام اعطای سهمیه همه یکسان گرفتند!!! عده ای آمدند گفتند آقا اشتباه شده گویا!!! در دوره قبلی ها حقوق ما چند برابر بود. ولیدبنعقبه - همان كسیكه زمان عثمان استاندار كوفه بود - از طرف آنها بلند شد پیش امیرالمؤمنین آمد و گفت یا علی! بیعت ما با تو شرط دارد؛ «و نحن نبایعك الیوم علی ان تضع عنا ما اصبناه من المال فی ایام عثمان»؛ شرط ما این است كه به پولهایی كه ما بهدست آوردهایم، دست نزنی و به دستاوردهای ما در دوران قبل از خودت كاری نداشته باشی. طلحه و زبیر آمدند. گفتند: «انك جعلت حقنا فی القسم كحق غیرنا»؛ تو ما را با دیگران در تقسیم بیتالمال یكسان كردی؛ «و سویت بیننا و بین من لا یماثلنا»؛ ما را با كسانیكه شبیه ما نیستند، در دادن اموال بیتالمال یكی قرار دادی. این چه وضعی است؟ چرا امتیاز قائل نیستی!!؟ گفتی دوره عوض شده. من بعد همه یکسان میگیرند! نمیشد حالا حداقل تا مدتی پرخوران قبلی را تو هم کماکان میخوراندی!؟ همین قدر مصرّ بر مبانی و بنیادگرا باید عمل میکردی!؟
🔸ماجرای زینب كبری را شنیدهاید؛ عاریه گرفتنِ از ابورافع. ماجرای عقیل را شنیدهاید كه پیش حضرت آمد و چیزی خواست: «صاع من برّ»؛ یك مقدار سهمیهی اضافهی گندم خواست. بعد حضرت آن حدیدهی مُحمات - آهن گداخته - را برداشت و نزدیك او برد - البته به او نزد - و او را تهدید كرد و خواستهاش را نپذیرفت. عبداللَّهبنجعفر - برادرزاده و داماد حضرت؛ شوهر جناب زینب - خدمت حضرت آمد و گفت: یا امیرالمؤمنین! دستم تنگ است؛ مجبورم از وسایل زندگیام بفروشم؛ چیزی به من كمك كن. حضرت قبول نكرد و فرمود: مگر به من بگویی عمویت برود دزدی كند و از مال مردم به تو بدهد!!!
🔸از این نمونه ها در سیره او زیاد است. چرا به تعبیر امروزی ها سیاست ورزی نکرد!؟ چون با چنین سیاست ورزی هایی مشکلی حل نمیشد فقط مشکلات زیادتر میشد.
قرآن گفته «ما كُنْتُ مُتَّخِذَ الْمُضِلِّينَ عَضُداً» حاشا که گمراهگران را همکار و یاور خود بگیریم.
روایت گفته «لَيْسَ فِي الْحَرَامِ شِفَاء» خداوند با کار حرام امکان اصلاح و شفا را نگذاشته است.
🔸شاخص اگر آن حرفهای پیش گفته باشد
#جلیلی بیش از دیگران به آن افق نزدیک شده است.
----------------------------
بینات - حرفهای روشن قرآنی برای امروز
🆔
بله|
ایتا