🦋 خاطرات شهید(حاج قاسم سلیمانی)🌷 ♦️به روایت چون شناخته شده بود لازم نبود در فرودگاه✈️از گیت بازرسی کنترل و رد شود . اما آنقدر فروتن وخاضع بود که همه ی مراحل را طی می کرد 😇. از آنجایی که تمام بدنش پر از بود .هنگام عبور وکنترل در مقابل دستگاه که قرار می گرفت به دلیل وجود تر کش ها سیستم دستگاه قاطی می کرد وصدا 🚨می داد . در این باره می گوید : گاهی جای ترکش ها چنان آزارم می دهد که امان ازم می گیرد.😣 دوستی دارم که وقتی مرا این چنین می دید یک قرصی برایم آورد.که در هنگام شدت درد ان را می خورم کمی آرام می شوم . گاهی که منزل پدرم در قنات ملک می رفتم وپیر زنان وپیر مردان👴🏻از درد پا👣 وزانو وبدن می نالیدند ، از آن قرص به آنها می دادم تا کمی تسکین یابند . سردار با لبخندی😊 ادامه می دهند وقتی که قرص تمام می شد ودرد انها دوباره به سراغشان می آمد .می آمدند منزل پدرم ومی گفتند از قرص های داری به ما بدهی . ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌