(قسمت اول): 💥حاج آقا مهدوی اراکی قضیه ملاقات خود را چنین نقل می کند: عمری آرزوی زیارت خانه خدا را داشتم، اما نه زیارتی بی توجه و بدون معرفت، بلکه دوست داشتم زیارتی نصیبم شود که حال توجه خوبی داشته باشم و لیاقت ملاقات با امام زمانم را هم پیدا کنم. سالها گذشت ولی این توفیق نصیبم نشد تا اینکه بالاخره این لطف شامل حالم شد و علت اصلی این توفیقات را بیشتر در یک چیز می دانم و آن خدمتی بود که به یک پیرمرد تنها و از پا افتاده کردم و او در عوض برایم دعا کرد. ✨💫✨ اما جریان ملاقات از این قرار بود: از ابتدای سفر نیتم دیدن روی امام زمانم بود، در مدینه آرامش خوبی داشتم و اصلا نگرانی نداشتم، تمام کارها و برنامه های زیارتی را بخوبی انجام دادیم و بسوی مکه حرکت کردیم. تا قدم در مکه گذاشتیم، دلم متحول شد، خیلی متلاطم بودم و دیگر آن آرامش را نداشتم، دلم دنبال گمشده ای می گشت. حال عجیبی داشتم، چند روزی گذشت، خبری نشد، عطشم برای دیدار محبوبم شدیدتر شده بود و هر لحظه به فکر آقا امام زمانم بودم. وقتی همراه همسرم برای طواف خانه خدا رفتیم... 🔺ادامه دارد. @tashaarrofat