⭕نقدی علمی و مستدل بر اتهامهای دکتر غنینژاد در مناظره شبکه افق درخصوص چپی و سوسیالیستی خواندن دیدگاههای شهید بهشتی (قسمت اول)
🖋سعید سیدحسینزاده، دکترای اقتصاد
💡از نظر شهید بهشتی دولت نباید کارفرمای بزرگ شود و دولت سالاری ممنوع است/ اقتصاد مردمی؛ الگوی جایگزین شهید بهشتی در برابر اقتصاد دولتی است
♦ در مناظره تلویزیونی چند روز پیش، دکتر غنینژاد اقتصاددان لیبرال، مدعی شد اساس اصول اقتصادی قانون اساسی جمهوری اسلامی کاملاً متأثر از تفکر چپ بوده و اتفاقاً از اسلام در مواد اقتصادی اثری نیست.
وی معتقد بود بنی صدر و شریعتی نقش مهمی در تدوین قانون اساسی داشتند و باتوجه به فوت شریعتی پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، وی در کنار بنیصدر از «شهید بهشتی» به عنوان شخصیتی که در جهتگیری چپ و سوسیالیستی قانون اساسی مؤثر بوده است، نام میبرد.
♦ برای بررسی درستی یا نادرستی این ادعا، باید به مشروح مذاکرات مجلس خبرگان قانون اساسی مراجعه کرد که در چهار جلد چاپ شده است.
♦با توجه به ویژگی های نظامهای سوسیالیستی سه سؤال از اندیشه شهید بهشتی پرسیده شده و بدان پاسخ داده می شود:
❓سؤال اول) آیا شهید بهشتی به آزادی های فردی و انگیزه ها و منافع شخصی در فعالیتهای اقتصادی توجهی نداشته است و مانند نظامهای سوسیالیستی معتقد به اصالت جامعه و فداکردن شخصیت افراد در راستای اهداف جامعه است؟
♦ شهید بهشتی صراحتاً مبنای «اصالت جامعه» مدنظر سوسیالیستها را رد میکنند. ایشان معتقدند دو نوع جامعه وجود دارد: جامعه کاپیتالیستی که اقتصاد خودشان را به بهای محروم کردن دیگران ارتقا داده اند و یک دسته هم که اقتصاد را برنامه خودشان قرار دادهاند، ولی به آزادگی انسان با توجه به تمام ابعاد انسانی خود توجهی نکردهاند (جامعه سوسیالیستی).
♦ شهید بهشتی معتقد است از منظر اصول اسلامی؛ مسئله اصلی تأمین آزادگی انسانهاست که اقتصاد را ما برای آن مقدمه میدانیم و نه هدف اصلی و بنابراین ایشان پیشنهاد می دهند در مقدمه اصل 43 قانون اساسی کلمه «برای تأمین آزادگی انسانها» اضافه شود (ص1450).
♦ برخلاف رویکردهای کاپیتالیستی و سوسیالیستی، شهید بهشتی آزادی اقتصادی واقعی برای افراد را قبول داشتهاند که هم خود را در شکل، محتوا و ساعات کار نشان میدهد و هم در منع اعمال روز برای تحمیل کار و بهرهکشی از افراد (ص1480). از نظر ایشان نه مانند اقتصاد سوسیالیستی باید افراد را تحمیل به انجام کاری کرد و نه مانند اقتصاد سرمایهداری به بهانه آزادی نیروی کار باید کارگر را استثمار کرد و شرایط کاری او را به نوعی ترسیم کرد که موجب استثمار و بهره کشی از کارگر شود (ص1480-1479).
♦ شهید بهشتی مانند دیدگاه برخی اقتصاددانان لیبرال، کارگر را به عنوان «نیروی کار» یعنی به عنوان کالایی که در چهارچوب عرضه و تقاضای بازار قیمتی برای او تعیین میشود که همان دستمزد است نمی بیند، بلکه برای کارگر به عنوان انسانی والا «نقش رهبری» قائل است.
❓سؤال دوم: آیا از نظر شهید بهشتی اقتصاد باید دولتی باشد و دولت مانند یک برنامه ریز مرکزی به صورت مستقیم و متمرکز در همه امور اقتصاد دخالت کند؟
♦ از نظر شهید بهشتی نظام اقتصاد اسلامی مطلوب نظامی است که در آن آزادی فعالیتهای اقتصادی و تولیدی برای افراد هست و دولتسالاری اقتصادی نیست، ولی در عین حال این فاصلههای کُشنده میان زندگی و درآمدها هم نیست و مردم میتوانند واقعاً از نظر اقتصادی احساس برادری نسبت به یکدیگر داشته باشند(ص1477).
♦ایشان درخصوص بند دوم اصل 43 قانون اساسی تأکید میکند برای پیشگیری از اینکه مثل برخی کشورهای سوسیالیستی در برخی ادوار نشود که دولت کارفرمای بسیار بزرگ شود، عبارت «به صورتی که دولت به صورت یک کارفرمای بزگ درنیاید» به این بند اضافه میشود. وی در توجیه اینکه چرا نباید دولت به صورت یک کارفرمای بزرگ دربیاید، مسئله استثمار کارگر را مطرح میکند.
♦ از نظر وی کارگر نباید استثمار شود، حال فرقی نمیکند که زمام امر او را به یک کارفرمای بزرگ شخصی بدهیم و یا اینکه دولت فرد را استثمار کند(ص1469).
برای مطالعه گزارش تفصیلی به لینک زیر مراجعه فرمایید:
https://www.qudsonline.ir/news/868280